سلام ای فرزند علی، سلام ای فرزند امیر مؤنان!
سلام ای فرزند آقای آسمان و زیباییها!
تو فرزند علی(ع) هستی، همان که جانشین پیامبر و خلیفه او بود، همان که رشادتها و شجاعتهای او باعث پیروزی اسلام شد، اگر علی(ع) و شجاعت او نبود، دشمنان این دین را از بین برده بودند. از همه مهمتر اگر صبر علی(ع) نبود، از اسلام هم چیزی باقی نمانده بود.
«امیرمؤنان» چه اسم زیبایی است! اسمی که خدا به پدرِ تو داده است، شبی که پیامبر به معراج رفته بود، در آن شب، خدا علی(ع) را به این نام نامید.
شرح ماجرا این چنین است:
پیامبر از بهشت عبور میکند و به ملکوت أعلی میرسد. آنگاه جبرئیل با پیامبر خداحافظی میکند. پیامبر به او میگوید: چرا همراه من نمیآیی؟
جبرئیل جواب میدهد: اگر به اندازه سر سوزنی جلوتر بیایم، پرو بال من میسوزد.7
و جبرئیل منتظر میماند و پیامبر به سفر خود ادامه میدهد...
پیامبر به هفتاد هزار حجاب (پردههایی از نور) میرسد که از هر حجاب تا حجاب دیگر پانصد سال راه است ! و پیامبر داخل این حجابها میشود. حجاب عزّت، حجاب قدرت، حجاب کبریاء، حجاب نور...، آخرین حجاب، حجاب جلال است.8
پیامبر از حجابها عبور میکند و به ساحت قدس الهی میرسد.9
لحظه وصال فرا میرسد، و خدا با دوست خود خلوت میکند و با او سخن میگوید: «ای ،محمّد ! سلام مرا به علی برسان».
و اینک بین خدا و پیامبر سخنان دیگری به میان میآید:
ـ ای محمّد، چه کسی از بندگان مرا بیشتر دوست داری؟
ـ بار خدایا، تو خود بر قلب من آگاهی داری.
ـ آری! من میدانم، ولی اکنون میخواهم که از زبان تو بشنوم !
ـ پسر عمویم علی را بیش از همه دوست دارم.10
و اینجاست که خداوند پیامبر را به دوست داشتن علی(ع) امر میکند و به او خطاب میکند: «آنانی که علی را دوست دارند دوست بدار».11
و خدا وعده شفاعت شیعیان علی(ع) را به پیامبر میدهد.12
اینجاست که پیامبر به سجده میرود ، و خدا به او چنین میگوید: «هر کس از علی اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کس نافرمانی علی را بکند، از من نافرمانی کرده است. در روز قیامت این علی است که مؤنان را از آب گوارای کوثر سیراب میسازد».13