صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: همه دارو ندارم بنویسید حسین {{ اشعارویژه محرم, تاسوعا و عاشورای حسینی}}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    کم کم غروب واقعه از راه می رسید

    یک زن میان دشت، سراسیمه می دوید



    این خیمه ها نبود که آتش گرفته بود
    آتش میان سینه ی او شعله می کشید


    راهی نمانده بود برایش به غیر صبر
    باید دل از عزیز سفر کرده می برید



    مردی که رفت و از سر نی حسّ بودنش
    قطره به قطره سرخ و غریبانه می چکید



    آن مرد رفت و واقعه را دست زن سپرد
    باید حماسه پشت حماسه می آفرید






    امضاء





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    با همین سوز که دارم بنویسید حسین
    هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین

    ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است
    همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین

    خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب
    سر در قصر مزارم بنویسید حسین

    هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان
    همۀ دار و ندارم بنویسید حسین

    من دلم را ز شکیبایی زینب دارم
    همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین

    هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
    با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین

    تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک
    به روی سینۀ زارم بنویسید حسین

    گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
    همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین

    روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم
    با همه حال نزارم بنویسید حسین

    هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟...
    اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین

    دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید
    گفت یارم به عذارم بنویسید حسین

    آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
    حاجت قافله دارم بنویسید حسین










    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,490
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض











    باز دل داغ عزای تو گرفت
    ساز دل باز نوای تو گرفت

    یا حسین ورد زبان همه شد
    همه جا حال و هوای تو گرفت

    هر نسیمی که وزید از حرمت
    بوی گیسوی رهای تو گرفت

    صوت هل من همه جا پر شده است
    همه را شور صدای تو گرفت

    آسمان دل من ابری شد
    آسمانی که برای تو گرفت

    از تو گفتن سخن از حق طلبی است
    عشق بر دوش، لوای تو گرفت

    خسته از بتکده های دوران
    دل من بوی خدای تو گرفت

    "پیرهن چاک و صراحی در دست"
    جرعه از جام ولای تو گرفت

    مست و لایعقل و گر عربده جو
    نمی از کرب و بلای تو گرفت

    زمزم و کوثر و جنت همگی
    مروه هم شور صفای تو گرفت

    کاش آقا که بدادم برسی
    که دلم باز برای تو گرفت








    امضاء



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد...
    بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد...

    وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
    این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد ...

    ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
    ابری که روی صورت من را گرفت و بعد

    انگار صدای مادری دلخسته می رسید
    آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد

    همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
    ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد

    هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
    مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد

    دور از نگاه علمدار لشگرت
    آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد

    پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
    شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

    کم کم غروب واقعه از راه می رسید
    یک زن میان دشت، سراسیمه می دوید

    این خیمه ها نبود که آتش گرفته بود
    آتش میان سینه ی او شعله می کشید

    راهی نمانده بود برایش به غیر صبر
    باید دل از عزیز سفر کرده می برید

    مردی که رفت و از سر نی حسّ بودنش
    قطره به قطره سرخ و غریبانه می چکید

    آن مرد رفت و واقعه را دست زن سپرد
    باید حماسه پشت حماسه می آفرید









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,490
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض










    ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
    آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

    در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
    ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

    پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
    اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام

    ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
    وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام

    نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
    اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام









    امضاء



  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    روضه شروع شد دل ما را بیاورید
    سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید

    یک سال میشود که پرم وا نمیشود
    دستم به آسمان تو بالا نمیشود

    یک سال میشود که دلم خاک خورده است
    این چشم خشک راه به جایی نبرده است

    حالا شروع تازه برایم فراهم است
    تحویل سال سوخته گان از محرم است

    پرواز عشق با پر گریه میسر است
    توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است

    تعلیم درس عشق که در روضه میشود
    بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود

    این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم
    من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم

    اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند
    هر قطره قطره اشک شما را خریده اند

    این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم
    چه ساده از عذاب خدا دور میشویم

    دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا
    با گوشه نگاه بفرما بزن مرا



    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    سردر این خانه ها با ما و پرچم باخودت
    دسته سینه زنی با ما ولی دم با خودت

    روزی اشک تمام نوکران هم باخودت
    واقعاً دلواپسیم آقا محرم باخودت

    از عزاداران آن آقای عطشانیم ما
    رفته رفته نالۀ مظلوم دارد میرسد

    مادری با کودکی معصوم دارد میرسد
    آه آه خواهری مهموم دارد میرسد

    خنجر کندی روی حلقوم دارد میرسد
    از غم انگشترش پاره گریبانیم ما

    آه آه از ضربه های آخرش یابن شبیب
    انتهای روضه را زنده نمی مانیم ما









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    شیعیان! دیگر هواى نینوا دارد حسین
    روى دل با کاروان کربلا دارد حسین‏

    از حریم کعبۀ جدّش به اشکى شُست دست
    مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین‏

    مى‌‏برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
    بیش از این‏‌ها حرمت کوى منا دارد حسین...

    او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى
    خون به دل از کوفیان بی‌وفا دارد حسین‏...

    آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌‏کند
    عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین‏...

    دست آخر کز همه بیگانه شد، دیدم هنوز
    با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین‏

    شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
    جاى نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین‏

    اشک خونین، گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
    کاندرین گوشه عزایى بى‏‌ریا دارد حسین








    امضاء


  10. تشكر


  11. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست
    برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست

    محرّم آمد و خم­خانه ی ازل وا شد
    وضو ز باده گرفتم، زدم به ساغر دست

    حسین آمده با ذوالفقار گریانش
    که:هان حسینم و تنهاترین علم بر دست

    حسین آمده تا شرح شقشقیّه کند
    حسین آمده با خطبه ی پدر در دست

    (چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
    به ذوالفقار مگر برده است حیدر، دست؟ )

    چو ذوالفقار علی چرخ می زند، بی تاب
    چه حال داده خدایا مگر به اکبر دست؟

    ز خیمه گاه می آید چو گرد باد عطش
    حسین را بنگر پاره ی جگر در دست!

    چه روز بود که دیدیم ما به کرب و بلا!
    چه حال بود به ما داد روز محشر دست!

    بدو شکایت اهل مدینه خواهم برد
    به خواب گر دهدم دیدن پیمبر، دست

    نشسته ام به تماشای زیر و رو شدنم
    به لحظه ای که برد شمر، سوی خنجر، دست

    به خویش می نگرم با دو چشم خون آلود
    نگاه کردم و در نهر شد شناور، دست

    به رود علقمه بنگر که می زند بر سر
    به دستگیریِمان موج شد سراسر دست!

    نمی توانم بر روی عشق، بندم چشم
    نمی توانم بردارم از برادر ، دست

    تو هر دو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش
    ز هر دو دست، برادر! بشوی دیگر، دست

    به پای دست تو سر می دهند، سرداران
    به احترام تو با چشم شد برابر، دست!

    به یاد دست تو ای روشنای چشم حسین!
    چقدر شام غریبان زدیم بر سر، دست

    تو را فروتنی از اسب بر زمین انداخت
    نمی رسید وگرنه به آن صنوبر، دست

    قنوت، پر زدن دست­های مشتاق است
    به احترام ابوالفضل می کشد، پر، دست!

    مگر تو دست بگیری که دست­گیر تویی
    به آستان شفاعت نمی رسد هر دست!

    اگر چه پیش قدت شد قصیده ام کوتاه
    به اشتیاق تو شد، سطر سطر دفتر، دست

    حدیث دست تو را هیچ کس نخواهد گفت
    مگر به روز قیامت رود به منبر، دست





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  12. Top | #30

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    295 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
    آه، آقای غریبم چقدر غم داری

    تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
    باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری

    این همه زائر دلسوخته ی خاکت را
    از ازل داشته ای تا به ابد هم داری

    روضه خوان هات زیادند، یکیشان قرآن
    مطلع فجر خدا سوره مریم داری

    درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت
    خواهرت هست کنارت، تو که مَحرم داری

    بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»
    صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟

    تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
    تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری

    وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت
    دید در وزن تنت چند هجا کم داری









    امضاء


  13. تشكر


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi