نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: بخل و سخاوت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    khmgin بخل و سخاوت

    گفته اند: كه مردى درخت خرمائى داشت ، كه شاخه اش در خانه شخص فقير و عيالمندى بود، و صاحب نخل مى آمد و از درخت خود بالا مى رفت تا خرما بچيند و چه بسا خرمائى از درخت مى افتاد، و بچه هاى آن فقير بر مى داشتند و مى خوردند، و صاحب نخل از درخت مى آمد پايين تا خرما را از دست بچه ها بگيرد، و اگر خرما را در دهان يكى از بچه ها مى ديد، انگشتش را داخل دهان آن بچه مى كرد، تا خرما را از دهان او بگيرد، آن مرد فقير هم به پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت كرد، و حضرت را از آنچه كه صاحب نخل مى كرده خبر داد.


    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


    ((خيلى خوب حرفت را شنيدم ))

    برو،


    پيامبر خدا صاحب نخل را ملاقات كرد و به او فرمود:

    آن نخلى كه شاخه اش در خانه فلانى است را به من مى دهى ؟

    تا من يك درخت خرما در بهشت به تو بدهم . آن شخص گفت :

    من نخلهاى زيادى دارم ، اما هيچكدام از نخلهايم بخوبى خرماى اين نخل نيست :

    بالاخره آن شخص رفت و شخص ديگرى كه كلام پيامبر را شنيده بود، آمد و گفت :

    يا رسول الله ، آيا اگر من آن نخل را از او گرفتم و به شما دادم ، عوض آن نخلى به من در بهشت مى دهى ؟

    پيامبر فرمود:

    بلى ، پس آن شخص رفت و صاحب نخل را ملاقات كرد، و با او مذاكره كرد در قيمت ، كه اگر اين نخل را به او دادم ، در بهشت نخلى به من عطا خواهد كرد؟


    صاحب نخل گفت :

    من از خرماى اين نخل خوشم مى آيد، ولى نخلهاى زيادى دارم و هيچكدام از نخلهاى من خرمايش به اين خوبى نيست ، كه اين درخت دارد آن شخص به او گفت :

    اين نخل را به من مى فروشى ؟

    گفت : نه ، مگر اينكه پولى به من دهى كه باور ندارم ، آن شخص گفت :


    به چقدر راضى هستى كه من به تو بدهم ؟

    صاحب نخل گفت :

    چهل

    آن شخص گفت :

    خيلى زياد است چهل در برابر يك نخل زياد است .


    سپس خريدار كمى ساكت شد، و بعد گفت :

    من به تو چهل نخل را مى دهم ، و خريدار به فروشنده گفت :

    من شهادت مى دهم كه تو راست مى گوئى و رفت پيش مردم و آنها را شاهد گرفت ، كه اين نخل در قبال چهل نخل مال من شد.


    و رفت پيش پيامبر صلى الله عليه و آله و عرض كرد:

    يا رسول الله اين نخل مال من شد و هم اكنون آن را ملك تو كردم پيامبر صلى الله عليه و آله رفت پيش صاحب خانه (مرد فقير) و فرمود:

    اين نخل مال تو و زن و فرزندانت شد.


    و در اين هنگام خداوند سوره ليل را نازل كرد.


    عطا گويد: اسم مردى كه نخل را خريد و داد به پيامبر صلى الله عليه و آله ابودحداح بود و كسى كه بخل كرد (( (بخل و استغنى ))) و نخل را نداد همان صاحب نخل بود و شان نزول (( (و سيجنبها الاتقى )))


    و همچنين شاءن نزول (( (ولسوف يرضى ))) هم درباره ابودحداح است ، يعنى (( (ولسوف يرضى اذا دخل الجنة ) ))


    بزودى وقتى وارد بهشت راضى مى شود، و پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى به آن نخل مى گذشت مى فرمود:

    نخلهائى در عوض اين نخل براى ابودحداح در بهشت است .



    منبع
    : مجمع البيانhttp://kohne_sarbaz_iran.rozblog.com/Forum/Post/2167

    https://www.uplooder.net/img/image/62/32d199030440b432e735936a23bf314f/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B5%DB%B1%DB%B8-%DB%B1%DB%B5%DB%B4%DB%B9%DB%B1%DB%B0.jpg
    امضاء



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi