صفحه 3 از 23 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 225

موضوع: عرفان سرخ : تاثیر فرهنگ شهادت طلبی در حفظ ارزشهای دینی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    غفران به معنای پوشاندن است و مغفرت از سوی خدا به این معنی است که خدا، بنده اش را از عذاب حفظ کند و استغفار در واقع، خواستن این حقیقت از خداست.(1)
    بنابراین، حقیقت این پوشش، پوشاندن کاستی های بنده در جایگاه بندگی خداست. نقص هایی که در قیامت، وقتی بندگان در پیشگاه پروردگار حاضر می شوند، آشکار می شود؛ زیرا یکی از نام های قیامت، روز آشکار شدن نهان ها است.(2) در آیه 9 مائده و در آیه 268 بقره نیز واژه «مغفرت» به چشم می خورد.(3)
    همچنان که گفته شد، قرآن کریم از حقی که خدا بر خود واجب دانسته است، تعبیرهای گوناگونی دارد که بعید نیست این اختلاف تعبیرها به خاطر
    ص:26
    ________________________________________
    1- مفردات الفاظ القرآن، ص 609 .
    2- «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ؛ در آن روز که اسرار نهان انسان آشکار می شود». طارق: 9
    3- «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ؛ خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، به آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است». مائده: 9 ... «و اللّه یعدکم مغفرهً منه و فضلاً... ؛ و خداوند از سوی خود به شما وعده آمرزش و بخشش می دهد». (بقره: 268)
    اختلاف لیاقت های انسان ها باشد. برای نمونه، می توان به آیه 38 بقره اشاره کرد:
    قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعًا فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنّی هُدًی فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.
    گفتیم همگی از آن فرود آیید، هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین شوند.




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 02-11-2020 در ساعت 18:54
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در این آیه، به پیروان پیامبران وعده داده شده است که از ترس و اندوه دورند و این، خود، تعبیر دیگری از غفران است. تعبیرهای دیگری در این زمینه وجود دارد که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
    تعبیر «حیات طیبه» یا زندگانی پاک و پاکیزه که در آیه 97 نحل به آن اشاره شده است:
    مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
    هر کس کار شایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.
    و نیز تعبیر هدایت،(1) فلاح،(2) بهشت و نعمت های ابدی آن(3) و تعبیرهایی از
    ص:27
    ________________________________________
    1- «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ ؛ و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است». عنکبوت: 69
    2- «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ؛ به راستی که مؤمنان رستگار شدند». مؤمنون: 1 و «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی؛ رستگار آن کس که خود را پاک گردانید». (اعلی: 14)
    3- «وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ؛ و هر کس از خدا و پیامبر او اطاعت کند، وی را به باغ هایی درآورد که از زیر [ درختان ] آن، نهرها روان است. در آن جاودانه اند و این همان کام یابی بزرگ است». نساء: 13
    این قبیل که ما از آوردن آنها می پرهیزیم.
    نتیجه اینکه انسان در این دنیا تنها محق نیست، بلکه مکلف به تکالیفی است که سرپیچی از آنها سبب خسران ابدی اوست، ولی خدای بزرگ به رحمت بی کران خود حقوقی برای او در نظر گرفته است.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    3. نیاز انسان به دین

    اشاره


    چنان که در جای خود ثابت شده است،(1) حس و عقل، ابزارهای شناخت انسان هستند و این دو اگرچه دایره معلومات انسان را گسترش می دهند، به تنهایی یا با همکاری یکدیگر، تنها می توانند معلوماتی به دانش انسان بیفزایند که قابل تجربه باشند.
    بنابراین، با به کار بستن این دو ابزار، انسان تنها می تواند پدیده های مادی را آن هم در محدوده ای خاص آزمایش کند، ولی شناخت پدیده های ماورای ماده که قابل تجربه و ارزیابی نیست، از توان این دو خارج است. پس انسان به تنهایی، هیچ راهی برای شناخت پدیده های اخروی ندارد. حس و عقل به تنهایی نمی توانند پدیده های اخروی را بشناسند و همکاری آن دو نیز آن حقایق را برای ما روشن نمی کند.
    این در حالی است که مهم ترین مسئله برای انسان، رابطه این جهان با آخرت است؛(2) زیرا آدمی برای زندگی اخروی آفریده شده است و زندگی
    ص:28
    ________________________________________
    1- نک: محمدتقی مصباح یزدی، راه شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1376، چ 1، صص 9 _ 18.
    2- همان، ص 14.
    دنیوی و عملکرد او در این عالم، تعیین کننده نوع حیات اخروی اوست. پس شناخت هدف نهایی از خلقت و راه رسیدن به آن، که کلید سعادت اخروی است، مهم ترین و ضروری ترین مسئله به شمار می رود.
    آدمی تا زمانی که هدف از خلقت خود را نداند، تأثیر زندگی دنیا را در آخرت درک نکند و روابط میان اعمال خود را با سعادت حقیقی نشناسد، نمی تواند برای رسیدن به آن سعادت، برنامه ریزی صحیحی داشته باشد؛ زیرا برنامه ریزی دقیق برای چنین هدفی، مبتنی بر شناخت رابطه اعمال اختیاری انسان با نتایج اخروی آنهاست. این در حالی است که هیچ گاه حس و عقل به طور دقیق این روابط را کشف نخواهد کرد.
    بنابراین، خدای سبحان که آدمی را با این ابزارهای محدود شناخت آفریده و او را برای رسیدن به سعادت ابدی که از راه اعمال اختیاری به دست می آید، آزاد گذاشته، اگر راه رسیدن به آن را که همان دین است، در اختیار وی قرار ندهد، کارش لغو و عبث خواهد بود «و تعالی اللّه عن ذلک علوّا کبیرا».
    پس به استناد حکمت الهی، باید راهی برای آدمی معین شود که بر اساس آن، بتواند هدف و سعادت حقیقی خود و راه رسیدن به آن را بشناسد. آن راه هم چیزی جز دین که کامل ترین نسخه زندگی برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت اوست، نخواهد بود.
    آنچه آورده شد، برهانی برای اثبات نیاز انسان به دین بود. اینک به دیدگاه قرآن درباره این مسئله می پردازیم. قرآن کریم در بسیاری از آیه ها بر ارزش عقل تأکید می کند، انسان را به تعقل فرامی خواند و صاحبان عقل را
    ص:29
    می ستاید.(1) همچنین گمراهان و بدکاران را به دلیل تفکر نکردن، توبیخ می کند،(2) ولی در آیه هایی دیگر، بر کفایت نداشتن عقل به تنهایی، برای نجات و سعادت انسان و ضرورت وحی و رسالت تأکید دارد. قرآن، عقل را اگرچه شرط لازم برای هدایت بشر می داند،(3) اما آن را کافی نمی شمارد. در این زمینه، به دو آیه اشاره می کنیم:
    1. آیه 165 نساء:
    رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیمًا.
    پیامبرانی را که بشارتگر و هشداردهنده بودند تا برای مردم، پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و ]حجتی نباشد و خدا توانا و حکیم است.
    خدای سبحان در آیه های قبل، پس از بیان نام برخی پیامبران بزرگ می فرماید: ما تمامی آنها را از برای این فرستادیم که بشر در برابر خداوند به نبود پیامبران احتجاج نکند.
    این آیه، بی کفایتی عقل و حس را برای هدایت انسان بیان می کند؛ زیرا
    ص:30
    ________________________________________
    1- «یُو ٔ تِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُو ٔ تَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثیرًا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ؛ [ خدا ] به هر کس که بخواهد حکمت می بخشد و به هر کس حکمت داده شود به یقین، خیری فراوان داده شده است و جز خردمندان، کسی پند نمی گیرد». بقره: 269
    2- «وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاّ دُعاءً وَ نِداءً صُمُّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ و مثل [ دعوت کردن ] کافران چون مثل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی [ مبهم، چیزی ] نمی شنود بانگ می زند. [ آری ] کرند، لالند، کورند [ و ] درنمی یابند».بقره: 171 و نیز ر. ک: «... و یجعل الرّجس علی الذین لایعقلون؛ و [ خدا ] بر کسانی که نمی اندیشند پلیدی را قرار می دهد». یونس: 100
    3- «وَ تِلْکَ اْلأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ؛ و این مثل ها را برای مردم می زنیم و [ لی ] جز دانشوران آنها را درنیابند». عنکبوت: 43
    در صورت کفایت عقل و حس، خداوند با اعطای این دو، حجت را بر بشر تمام کرده بود. بنابراین، نه به فرستادن رسولان و دین نیازی بود و نه مجالی برای احتجاج مردم در پیشگاه خدای سبحان در قیامت باقی می ماند.
    2. آیه 134 طه:
    وَ لَوْ أَنّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی .
    اگر ما پیش از فرستادن پیامبران و کتاب ها، کافران را با نزول عذاب، هلاک می کردیم، (در قیامت) آنها می گفتند: چرا بر ما رسولی نفرستادی تا پیش از آنکه گرفتار این خواری شویم، از دستورهای او (که دین الهی است) پیروی کنیم.
    این استدلال نیز نشانه عدم کفایت حس و عقل برای راه یابی به سعادت و صلاح دنیا و آخرت انسان است.
    بنابراین، امثال این آیه ها، نه تنها نیاز انسان به وحی و دین و ناتوانی بشر را از دست یابی به هدف خلقت و سعادت دنیوی و اخروی خویش بیان می کند، بلکه دوام و شمول این ناتوانی را نیز ثابت می کند، خواه هنگامی که یک فرد است یا زمانی که در اجتماع زندگی می کند و خواه هنگامی که عقب مانده و وحشی است یا زمانی که از نظر علمی متمدن و پیشرفته است.(1)






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    آدمی تا زمانی که هدف از خلقت خود را نداند، تأثیر زندگی دنیا را در آخرت درک نکند و روابط میان اعمال خود را با سعادت حقیقی نشناسد، نمی تواند برای رسیدن به آن سعادت، برنامه ریزی صحیحی داشته باشد؛ زیرا برنامه ریزی دقیق برای چنین هدفی، مبتنی بر شناخت رابطه اعمال اختیاری انسان با نتایج اخروی آنهاست. این در حالی است که هیچ گاه حس و عقل به طور دقیق این روابط را کشف نخواهد کرد.
    بنابراین، خدای سبحان که آدمی را با این ابزارهای محدود شناخت آفریده و او را برای رسیدن به سعادت ابدی که از راه اعمال اختیاری به دست می آید، آزاد گذاشته، اگر راه رسیدن به آن را که همان دین است، در اختیار وی قرار ندهد، کارش لغو و عبث خواهد بود «و تعالی اللّه عن ذلک علوّا کبیرا».
    پس به استناد حکمت الهی، باید راهی برای آدمی معین شود که بر اساس آن، بتواند هدف و سعادت حقیقی خود و راه رسیدن به آن را بشناسد. آن راه هم چیزی جز دین که کامل ترین نسخه زندگی برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت اوست، نخواهد بود.
    آنچه آورده شد، برهانی برای اثبات نیاز انسان به دین بود. اینک به دیدگاه قرآن درباره این مسئله می پردازیم. قرآن کریم در بسیاری از آیه ها بر ارزش عقل تأکید می کند، انسان را به تعقل فرامی خواند و صاحبان عقل را
    ص:29
    می ستاید.(1) همچنین گمراهان و بدکاران را به دلیل تفکر نکردن، توبیخ می کند،(2) ولی در آیه هایی دیگر، بر کفایت نداشتن عقل به تنهایی، برای نجات و سعادت انسان و ضرورت وحی و رسالت تأکید دارد. قرآن، عقل را اگرچه شرط لازم برای هدایت بشر می داند،(3) اما آن را کافی نمی شمارد. در این زمینه، به دو آیه اشاره می کنیم:






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 06-11-2020 در ساعت 21:55
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    1. آیه 165 نساء:
    رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیمًا.
    پیامبرانی را که بشارتگر و هشداردهنده بودند تا برای مردم، پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و ]حجتی نباشد و خدا توانا و حکیم است.
    خدای سبحان در آیه های قبل، پس از بیان نام برخی پیامبران بزرگ می فرماید: ما تمامی آنها را از برای این فرستادیم که بشر در برابر خداوند به نبود پیامبران احتجاج نکند.
    این آیه، بی کفایتی عقل و حس را برای هدایت انسان بیان می کند؛ زیرا
    ص:30
    ________________________________________
    1- «یُو ٔ تِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُو ٔ تَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثیرًا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ؛ [ خدا ] به هر کس که بخواهد حکمت می بخشد و به هر کس حکمت داده شود به یقین، خیری فراوان داده شده است و جز خردمندان، کسی پند نمی گیرد». بقره: 269
    2- «وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاّ دُعاءً وَ نِداءً صُمُّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ و مثل [ دعوت کردن ] کافران چون مثل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی [ مبهم، چیزی ] نمی شنود بانگ می زند. [ آری ] کرند، لالند، کورند [ و ] درنمی یابند».بقره: 171 و نیز ر. ک: «... و یجعل الرّجس علی الذین لایعقلون؛ و [ خدا ] بر کسانی که نمی اندیشند پلیدی را قرار می دهد». یونس: 100
    3- «وَ تِلْکَ اْلأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ؛ و این مثل ها را برای مردم می زنیم و [ لی ] جز دانشوران آنها را درنیابند». عنکبوت: 43
    در صورت کفایت عقل و حس، خداوند با اعطای این دو، حجت را بر بشر تمام کرده بود. بنابراین، نه به فرستادن رسولان و دین نیازی بود و نه مجالی برای احتجاج مردم در پیشگاه خدای سبحان در قیامت باقی می ماند.
    2. آیه 134 طه:
    وَ لَوْ أَنّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی .
    اگر ما پیش از فرستادن پیامبران و کتاب ها، کافران را با نزول عذاب، هلاک می کردیم، (در قیامت) آنها می گفتند: چرا بر ما رسولی نفرستادی تا پیش از آنکه گرفتار این خواری شویم، از دستورهای او (که دین الهی است) پیروی کنیم.
    این استدلال نیز نشانه عدم کفایت حس و عقل برای راه یابی به سعادت و صلاح دنیا و آخرت انسان است.
    بنابراین، امثال این آیه ها، نه تنها نیاز انسان به وحی و دین و ناتوانی بشر را از دست یابی به هدف خلقت و سعادت دنیوی و اخروی خویش بیان می کند، بلکه دوام و شمول این ناتوانی را نیز ثابت می کند، خواه هنگامی که یک فرد است یا زمانی که در اجتماع زندگی می کند و خواه هنگامی که عقب مانده و وحشی است یا زمانی که از نظر علمی متمدن و پیشرفته است.(1)






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    4. کمال نهایی انسان و ضرورت وحی برای آن

    اشاره


    از عنوان کمال نهایی، چنین برداشت می شود که کمال های فرعی و
    ص:31
    ________________________________________
    1- عبداللّه جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1373، چ 2، صص 108 _ 110.
    واسطه ای نیز برای انسان وجود دارد. بنابراین، باید کمال نهایی را از کمال های فرعی و مقدمی بازشناخت، ولی ملاک برای والا بودن کمال های فرعی، کمک کردن آنها در رسیدن به کمال نهایی است. حال این پرسش مطرح می شود که از چه راهی می توان کمال نهایی انسان را شناخت؟ آیا ابزارهای شناختی انسان، برای رسیدن به این منظور کافی است؟
    در بحث گذشته، ناتوانی عقل و حس را در شناخت راه و هدف، ثابت کردیم. در اینجا، تنها به اندازه نیاز، به پرسش یادشده می پردازیم که در واقع زیرمجموعه بحث پیش است.
    تردیدی نیست که از دیدگاه اسلام، کمال نهایی انسان مربوط به روح اوست و جنبه جسمانی ندارد؛ زیرا حقیقت انسان، روح اوست و تکامل انسان در گرو به فعلیت رسیدن استعدادهای روحی او خواهد بود. همچنین رشد جسمانی او تا اندازه ای که برای تکامل روحی او لازم است، ارزش دارد و کمال حقیقی برای انسان به شمار نمی آید.
    افزون بر این، انسان به تصریح قرآن، ویژگی هایی دارد که با فطرت و عقل او در تعارض است؛ ویژگی هایی که با پیروی از آن، نور عقل و فطرت آدمی کم سو می شود و به اشتباه می افتد. چنان که در آیه های سوره معارج، به این حقیقت اشاره شده است:
    إِنَّ اْلإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا إِلاَّ الْمُصَلِّینَ. (معارج: 19 _ 22)
    به راستی که انسان سخت آزمند [و بی تاب] خلق شده هاست. چون صدمه ای به او رسد، عجز و لابه کند و چون خیری به او رسد، بخل ورزد، غیر از نمازگزاران.
    ص:32
    یعنی انسان، طبعا کم ظرفیت است. هنگام سختی ها نابردبار است و هنگام دریافت خوشی و نعمت، انحصارطلب و بهره کش خواهد بود.






    امضاء
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 10-11-2020 در ساعت 15:55
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بنابراین، با توجه به دلایلی که برای ناتوانی حس و عقل بیان شد، نتیجه می گیریم که کمال نهایی انسان، مقوله ای نیست که بتوان از راه حس و عقل و تجربه آن را شناخت؛ زیرا حس که به درک معنویات و مسائل ارزشی مربوط به روح، راهی ندارد، تنها می تواند پدیده های جزئی محدود به شرایط خاص زمانی و مکانی را شناسایی کند. عقل نیز تنها قادر به درک کلیاتی است که بسیار محدود است و ادراک های تجربی که حاصل همکاری حس و عقل است، در این مقوله کارآیی ندارد؛ زیرا این ادراک ها نیز در حد چیزهایی است که در دایره تجربه انسان قرار بگیرد و در صورتی می توانند کمال های روحی را شناسایی کنند که شخص، خود، واجد آنها شود. همچنین با علم حضوری و شهودی، آنها را دریابد که این مهم، در گام نخست، تجربه نیست، بلکه شهود است و رسیدن به هدف و پس از رسیدن به کمال است، نه پیش از آنکه برای راه یابی به کار آید.
    بنابراین، برای شناسایی هدف نهایی و کمال مطلوب، باید راه دیگری را به او نمایاند که خارج از ذات و عقل بشر باشد. آن راه، چیزی جز تفهیم الهی نیست که همان راه وحی و نبوت است. پس برای شناخت کمال نهایی انسان، به سراغ قرآن می رویم که آخرین و جاودانه ترین نسخه الهی برای هدایت بشریت است.





    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 12-11-2020 در ساعت 16:44
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در قرآن، از مقصد نهایی و بالاترین درجه ای که برای انسان در نظر گرفته شده است، به مقام قرب پروردگار تعبیر می شود؛ یعنی انسان در نقطه نهایی
    ص:33
    کمال خویش به جایگاهی می رسد که در آنجا در جوار رحمت پروردگار به وصال می رسد.
    قرآن کریم در آیه های زیادی به این معنا اشاره دارد که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
    1. آیه 55 سوره قمر:
    إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ.
    به یقین، پرهیزکاران در باغ ها و نهرهای بهشتی جای دارند، در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر.
    2. آیه 169 آل عمران:
    وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.
    هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
    3. آیه 11 تحریم:
    وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ.
    خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مَثَل زده است، در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز.
    4. آیه 110 سوره کهف:
    فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا.
    پس هر کس به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
    از ظاهر این آیه ها و آیه های دیگر درمی یابیم که مقامی با نام قرب و نزد خدا بودن (عنداللّه)، کمال نهایی انسان است. حال که دانستیم کمال نهایی آدمی، قرب به خداست، این پرسش مطرح می شود که قرب به خدا یعنی چه؟







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    معنای قرب به خدا

    در فلسفه اسلامی ثابت شده است که هستی، مراتب و درجه های گوناگونی دارد که پایین ترین مرتبه آن، عالم طبیعت و عالی ترین درجه آن، ذات مقدس الهی است که حقیقت عالم هستی به شمار می رود. هرچه انسان با تحصیل ملکات و فضایل اخلاقی به درجه های بالاتری از وجود راه یابد، به همان نسبت، از نظر مرتبه وجودی به خدای سبحان نزدیک تر می شود و به لذت معنوی بیشتری دست خواهد یافت.
    بنابراین، تقرب به خدا، امری واقعی و عینی است که به سبب آن، انسان به شهود آگاهانه خداوند دست می یابد؛(1) زیرا از نظر مرتبه وجودی، به خدای تعالی نزدیک شده است. البته نزدیکی به خدا و دیدار او، مراتب گوناگون و شدت و ضعف هایی دارد. از آن رو که کمالات خدای سبحان بی نهایت است، کمال انسانی و مراتب نزدیکی و دیدار او نیز بی نهایت خواهد بود.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    5. ارتباط انسان با خدا

    در بحث های گذشته گفته شد که عالم، عین ربط به خدای تعالی است و هستی در ید قدرت او و تبلور اراده اوست و اگر معرفت و ایمان انسان کامل تر شود، این حقیقت را با چشم دل می بیند.
    چون وجود و هستی انسان وابسته به خداست، میان او و خدای سبحان،
    ص:35
    ________________________________________
    1- محمدتقی مصباح یزدی، خودشناسی برای خودسازی، قم، انتشارات مؤسسه در راه حق، 1373، چ 2، صص 50 _ 61 .
    رابطه ای تکوینی و حقیقی برقرار است و مبنای این رابطه، فقر و نیاز مطلق او به آن ذات بی نهایت بی نیاز است، ولی از آنجا که آدمی در پیشگاه او مکلف است، در دایره کارهای اختیاری اش، با خدای خود روابطی دارد که شایسته است به شکلی کوتاه به آنها نیز بپردازیم.
    نخستین فعل انسان که در ارتباط با خدای سبحان مطرح می شود، ایمان او به خداست که ریشه ارزش دیگر کارهای اختیاری آدمی به شمار می رود. چون برای تحقق ایمان در جان انسان، شناخت متعلقات آن؛ یعنی خدا، نبوت و امامت، فرستادن کتاب، معاد و...، ضروری است، پس تحصیل علم نسبت به این متعلقات برای به دست آوردن ایمان و کمال آن، ضروری و لازم به نظر می رسد.(1)
    بنابراین، شناخت خدا، اصلی ترین رابطه ای است که انسان می تواند با خدای خود داشته باشد؛ زیرا همان گونه که ثابت شد، کمال نهایی انسان، نزدیکی به خداست و نزدیکی به او جز با شناخت او میسر نیست. البته روشن است که منظور، شناخت اسما و صفات اوست، نه ذات او که دست نایافتنی است. یکی از راه های شناخت خداوند، شناخت خویشتن است. از امیرالمؤمنین علی علیه السلام چنین روایت شده است:
    مَنْ عَرَفَ نَفَسهُ عَرَفَ رَبَّهُ.(2)
    هر کس خود را شناخت، پس خدای خود را شناخته است.
    ص:36
    ________________________________________
    1- محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1376، چ 1، ج 1، ص 271.
    2- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1375، چ 1، ج 3، ص 1877، ح 12223.
    تأییدکننده این معنا، آیه 19 سوره حشر است که می فرماید:
    وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ ... .
    و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد... .
    اگر روایت علوی، معرفت نفس را سبب معرفت خدا می داند، این آیه شریفه، فراموشی خدا و نشناختن او را سبب فراموشی و غفلت از خود برمی شمارد.






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 20-11-2020 در ساعت 20:22
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 23 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi