صفحه 16 از 16 نخستنخست ... 61213141516
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 155 , از مجموع 155

موضوع: تجلي امامت در نهج البلاغه‌

  1. Top | #151

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنجا كه سخن از تقواي خدا و اطاعت فرمان پروردگار است و آنگاه كه سخن از پرهيز از گناه و دوري و باز داشت از معصيت خداي سبحان، امام علي (ع) نخستين امام تقوا پيشه و يگانه مرد صادق و پرهيزگاري است. در همين رابطه امام عليه‌السلام فرمود:
    … ايها الناس اني و الله ما احثكم علي طاعه الا و اسبقكم اليها و لا انهاكم عن معصيه الا و اتناهي قبلكم عنها. [230].
    «اي مردم! به خدا سوگند، من شما را به هيچ طاعتي- از خدا- وادار نمي‌كنم، مگر اينكه پيش از شما خود آن را انجام مي‌دهم. و شما را از هيچ گناهي بازنمي‌دارم، مگر آنكه پيش از شما خود از آن روي برمي‌تابم».
    امام پرهيزگاران خدا ترس و پيشواي پارسايان خدا خواه، اميرالمومنين
    [صفحه 218]
    علي (ع) پس از بازگشت از جنگ صفين، در محلي به نام حاضرين، نامه‌اي به فرزند عزيز خود امام حسن (ع) نوشت. اين نامه كه حاوي وصيتهاي امام علي (ع) به فرزند خود و همه‌ي پيروان صادق وي مي‌باشد، سرشار از حكمت، موعظه، اسرار رستگاري، رموز فلاح و پيروزي و نصايح سودمندي است، كه انسان را به تقوا و پرهيز از گناه و نافرماني خداي حكيم فرمان مي‌دهد. امام عليه‌السلام طي اين وصيت نامه‌ي مفصل با صراحت و روشني تمام در نهايت قاطعيت، خطاب به فرزند و پيروان خود مي‌فرمايد:
    و اعلم يا بني، ان احب ما انت اخذ به من وصيتي تقوي الله و الاقتصار علي ما فرضه الله عليك … [231].
    «و تو اي فرزند گرامي من! بدان كه محبوبترين مطلبي كه از سخنان من در اين وصيت‌نامه بايد فرابگيري، تقوا و پرهيزگاري است و بسنده كردن به آنچه كه خدا براي تو واجب كرده است … ».
    امام علي (ع) در رابطه با دلبستگي به دنيا، شوق به آن و طمع ورزيدن به مظاهر فريبايش به همه‌ي پيروان دانا و خردمند خود هشدار مي‌دهد كه: اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع. [232].
    «بيشترين لغزشگاههاي خردها در پرتو جلوه و درخششهاي آزها و هوسهاست».
    آنجا كه امام علي (ع) در فضيلت اسلام سخن گفته و در بيان ارزشهاي
    [صفحه 219]
    متعالي اسلام از شرف و عزت اسلامي بحث كرده، تقوي و ورع را از سجاياي ممتاز و ارزنده‌ي اسلامي شمرده و در اين رابطه مي‌فرمايد:
    لا شرف اعلي من الاسلام و لا عز اعز من التقوي و لا معقل احسن من الورع و لا شفيع انجح من التوبه، و لا كنز اغني من القناعه … [233].
    «در دوران حيات انسان هيچ شرفي بالاتر از اسلام، عزتي برتر از تقوا، پناهگاهي استوارتر از پارسايي، شفاعت كننده‌اي رهايي بخش‌تر از توبه و گنجي بي‌نياز كننده‌تر از قناعت نيست … ».
    از ديدگاه امام علي عليه‌السلام تقوي ارزنده‌ترين جلوه‌ي كرامت انسان و پرهيز از آنچه كه شبهه‌انگيز است، نهايي‌ترين مرز پارسايي و ورع مي‌باشد. اين حقيقت در كلام رساي امام عليه‌السلام متجلي است، آنجا كه فرمود:
    … و لا كرم كالتقوي و لا قرين كحسن الخلق و لا ورع كالوقوف عند الشبهه و لا زهد كالزهد في الحرام … [234].
    «براي انسان، هيچ كرامتي مانند تقوي، همنشيني مانند اخلاق نيكو، پارسايي همانند توقف در برابر شبهات (اموري كه حقيقت آن آشكار نيست) و زهدي همچون پرهيز و بي‌ميلي نسبت به حرام نيست … ».
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #152

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنجا كه امام علي (ع) در فضيلت اسلام سخن گفته و در بيان ارزشهاي
    [صفحه 219]
    متعالي اسلام از شرف و عزت اسلامي بحث كرده، تقوي و ورع را از سجاياي ممتاز و ارزنده‌ي اسلامي شمرده و در اين رابطه مي‌فرمايد:
    لا شرف اعلي من الاسلام و لا عز اعز من التقوي و لا معقل احسن من الورع و لا شفيع انجح من التوبه، و لا كنز اغني من القناعه … [233].
    «در دوران حيات انسان هيچ شرفي بالاتر از اسلام، عزتي برتر از تقوا، پناهگاهي استوارتر از پارسايي، شفاعت كننده‌اي رهايي بخش‌تر از توبه و گنجي بي‌نياز كننده‌تر از قناعت نيست … ».
    از ديدگاه امام علي عليه‌السلام تقوي ارزنده‌ترين جلوه‌ي كرامت انسان و پرهيز از آنچه كه شبهه‌انگيز است، نهايي‌ترين مرز پارسايي و ورع مي‌باشد. اين حقيقت در كلام رساي امام عليه‌السلام متجلي است، آنجا كه فرمود:
    … و لا كرم كالتقوي و لا قرين كحسن الخلق و لا ورع كالوقوف عند الشبهه و لا زهد كالزهد في الحرام … [234].
    «براي انسان، هيچ كرامتي مانند تقوي، همنشيني مانند اخلاق نيكو، پارسايي همانند توقف در برابر شبهات (اموري كه حقيقت آن آشكار نيست) و زهدي همچون پرهيز و بي‌ميلي نسبت به حرام نيست … ».
    آنگاه كه امام عليه‌السلام در فضيلت تقوي و پرهيز از روي آوري و دلبستگي به دنيا و سفارش به مردم در رابطه با صبر بر سختيها و ناگواريهاي دنيا سخن مي‌گفت، ايشان را به اعتصام و چنگ زدن به رشته‌ي
    [صفحه 220]
    استوار تقوا، كه دستگيره‌اي محكم و پناهگاهي استوار است فرمان داده و مي‌فرمايد:
    … فاعتصموا بتقوي الله فان لها حبلا و ثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته … [235].
    « … اي مردم به رشته تقوا و پرهيزگاري چنگ زنيد. چرا كه تقواي خدا رشته‌اي استوار، دستگيره‌اي محكم و پناهگاه امني است، كه بلنداي آن استوار و محكم است … ».
    گفتار اميرالمومنين امام علي (ع) پيرامون خواري دنيا و سفارشها و توصيه‌هاي آن بزرگوار در جهت گرايش به تقوا و روي آوري به پايگاه عفاف و عصمت و پارسايي در خطبه، خطبه‌ي نهج‌البلاغه آشكار و در صفحه، صفحه‌ي اين كتاب شريف هويدا است. و اگر بخواهيم ديدگاه امام عليه‌السلام را درباره‌ي تقوا و زهد و پارسايي، در كلام و نوشته‌هاي آن امام همام بيان كنيم، كتابي ديگر و مجالي بيش از اين مي‌طلبد، كه از حوزه‌ي بحث اين كتاب بيرون است. و بيان اين مختصر به اقتضاي بحث و به مناسبات تصويرگري سيماي امام عليه‌السلام در نهج‌البلاغه، لازم و ضروري مي‌نمود و به همين دليل اشاره‌اي هر چند اندك به آن شد.
    امضاء


  4. Top | #153

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بر اساس نام اين كتاب (تجلي امامت در نهج‌البلاغه) كوشيديم تا پرتوي از سيماي امام عليه‌السلام و تصويري از شخصيت و سيرت آن بزرگوار و عترت پاك و مطهر پيامبر خدا را در آئينه دل و صفحه‌ي ديدگان شيفتگان و شيعيان ايشان منعكس كنيم. ولي افسوس كه ظرفيت محدود
    [صفحه 221]
    عقلي و استعداد و توانايي اندك عرفاني انسان، ما را از شناخت دقيق و معرفت كامل نسبت به ائمه‌ي اطهار عليهم‌السلام، اين حجتهاي عظيم الهي و عترت مطهر پيامبر خدا (ص) باز مي‌دارد. با اينهمه، گنجايش محدود و ضعف استعداد ذاتي انسان باعث نمي‌شود، كه هر كس در حد توان و قدرت درك و فهم خود، در ارتباط با شناخت و معرفت شان و حق ائمه‌ي اطهار تلاش نكند. چرا كه به حكم منطق «ما لا يدرك كله لايترك كله»، و به گفته‌ي شاعر خردمند:
    آب دريا را اگر نتوان كشيد
    هم به قدر تشنگي بايد چشيد
    انديشه محدود، عقل سرگردان، ظرفيت اندك و دل كوچك آدمي كجا و هماي سبكبال فكر، عقل كامل، روح بزرگ و قلب سليم امام علي عليه‌السلام كجا؟ تا مگر اين خاكيان گرفتار تخته بند تن را توان و امكان شناخت امام موحدان و سرور پرهيزگاران حضرت علي بن ابيطالب و يازده اختر تابناك آسمان ولايت و امامت فراهم آيد.
    امضاء


  5. Top | #154

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اگر شناخت خورشيد و دريافت فروغ تابناك آن از عهده‌ي شب‌پرگان بيگانه با نور ساخته باشد، معرفت و عرفان حقيقي ائمه‌ي اطهار عليهم‌السلام، اين آيه‌هاي نور و جلوه‌هاي فروزان جمال و جلال الهي نيز براي انسانهاي ناتوان و محدود و مغلوب شهوات امكان‌پذير است. پيامبر اكرم (ص) در رابطه با عدم امكان شناخت كامل و معرفت حقيقي نسبت به رسول‌الله (ص) و عترت معصوم و مطهرش، در نهايت روشني و با صراحت تمام فرمود:
    يا علي ما عرف الله حق معرفته غيري و غيرك و ما عرفك حق معرفتك
    [صفحه 222]
    غير الله و غيري. [236].
    «يا علي! خداي را چنانكه شايسته‌ي اوست، جز من و تو كسي نشناخت. و تو را چنانكه حق توست، غير از خدا و من كسي نشناخته است».
    با اين بيان روشن و كلام فصل رسول‌الله (ص) تكليف همه‌ي انسانهاي شيفته و مجذوب امام علي (ع) روشن است. و در اين ميان همه‌ي تلاشها و كنكاشهاي عاشقان امام عليه‌السلام، بر اساس تكليف شرعي و برخاسته از نياز روح و عطش دل، در ارتباط با شناخت آن بزرگوار است. و در پايان همه‌ي اين كوششها و طلبها حاصل هر كس به ميزان عشق و تلاش و اخلاص و گنجايش اوست و گرنه دستيابي به حقيقت ذات و درك صفات آن امام همام براي انسان ممكن نيست. در اين رابطه انديشمند آگاه و شاعر عارف، ملاي رومي جلال الدين مولوي سرود:
    رومي نشد از سر علي كس آگاه
    زيرا كه نشد، كس آگه از سر اله
    يك ممكن و اينهمه صفات واجب
    لا حول و لا قوه الا بالله
    و من الله التوفيق و عليه التكلان
    امضاء


  6. Top | #155

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پاورقي
    [1] سفينه‌البحار، ماده‌ي امر، ص 39.
    [2] محاسن برقي، ص 154.
    [3] بحارالانوار، ج 23، ص 78.
    [4] سوره‌ي قصص، آيه 50.
    [5] بحارالانوار، ج 23، ص 78.
    [6] العريف: ج عرفاء، العالم بالشي‌ء القيم بامر القوم، من يعرف اصحابه «المنجد».
    [7] نهج‌البلاغه، خطبه 152.
    [8] بحارالانوار، ج 23، ص 89.
    [9] بحارالانوار، ج 23، ص 89.
    [10] بحارالانوار، ج 25، ص 141.
    [11] بحارالانوار، ج 25، ص 140.
    [12] شايد مقصود اينستكه همانگونه كه در زمان حال امام به حقايق امور آگاه است، از آينده و حوادث و اخبار آن نيز آگاهي كامل دارد.
    [13] بحارالانوار، ج 26، ص 105.
    [14] بحارالانوار، ج 25، ص 116.
    [15] بحارالانوار، ج 23، ص 73.
    [16] بحارالانوار، ج 26، ص 66.
    [17] شايد مقصود امام از اين عبارت، روشني دل و نورانيت ذاتي اهل‌البيت (ع) باشد، كه فيض خدادادي است و ديگران از اين قداست دل و طهارت ضمير محرومند.
    [18] المحجه‌البيضاء، ج 1، ص 232.
    [19] سوره‌ي انبياء، آيه‌ي 73.
    [20] بحارالانوار، ج 26، ص 263، به نقل از «كنز الفوائد كراجكي».
    [21] سوره‌ي يس، آيه 12.
    [22] امالي صدوق، ص 170.
    [23] خطبه 93، نهج‌البلاغه فيض‌الاسلام.
    [24] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 108.
    [25] سوره‌ي احزاب، آيه 33.
    [26] بحارالانوار، ج 26، ص 5.
    [27] بحارالانوار، ج 26، ص 65.
    [28] بحارالانوار، ج 26، ص 60.
    [29] سوره‌ي انعام، آيه 115.
    [30] الميزان، ج 7، ص 354.
    [31] بحارالانوار، ج 26، ص 62.
    [32] تفسير صافي، چاپ قديم، ص 362.
    [33] بحارالانوار، ج 26، ص 57.
    [34] بحارالانوار، ج 39، ص 246.
    [35] بحارالانوار، ج 39، ص 202.
    [36] سوره‌ي صافات، آيه 24.
    [37] بحارالانوار، ج 40، ص 4.
    [38] امالي مفيد، ص 113.
    [39] بحارالانوار، ج 26، ص 280.
    [40] اصول كافي، ج 1، ص 399.
    [41] الميزان، ج 6، ص 15.
    [42] سوره‌ي مائده، آيه 56.
    [43] مناقب ابن مغازلي، ص 131.
    [44] محاسن برقي، ص 186.
    [45] امالي مفيد، ص 213.
    [46] نهج‌البلاغه فيض، خطبه‌ي 239.
    [47] سوره‌ي مجادله، آيه 11.
    [48] الناس موتي و اهل العلم احياء.
    [49] مفاتيح الجنان، زيارت جامعه.
    [50] لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم (سوره‌ي تين، آيه 4).
    [51] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 153.
    [52] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 153.
    [53] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 153.
    [54] اصول كافي، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ص 11.
    [55] اصول كافي، ج، كتاب العقل و الجهل، ص 12.
    [56] اصول كافي، ج 1 ص، 14.
    [57] سوره‌ي بقره، آيه 163 -164.
    [58] اصول كافي، ج 1، ص 16.
    [59] سوره‌ي عنكبوت، آيه 43.
    [60] اصول كافي، ج 1، ص 20.
    [61] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 86.
    [62] سوره‌ي مائده، آيات 16 -15.
    [63] سوره‌ي نساء، آيه 174.
    [64] سوره‌ي يونس، آيه 57.
    [65] سوره‌ي زمر، آيه 28.
    [66] سوره‌ي فرقان، آيه 1.
    [67] سوره نحل، آيه 89.
    [68] سوره‌ي آل عمران، آيه 103.
    [69] سوره قمر، آيه 17.
    [70] سوره‌ي لقمان، آيه 3 -2.
    [71] سوره فصلت، آيه 42 -41.
    [72] سوره‌ي هود، آيه 1.
    [73] سوره ص، آيه 29.
    [74] سوره واقعه، آيات 79 -77.
    [75] سوره نحل، آيه 64.
    [76] سوره ابراهيم، آيه 1.
    [77] سوره اعراف، آيه 203.
    [78] سوره اسراء، آيه 9.
    [79] به فرموده‌ي اقبال لاهوري:
    فاش گويم آنچه در دل مضمر است
    اين كتابي نيست چيزي ديگر است
    چونكه در جان رفت، جان ديگر شود
    جان كه ديگر شد، جهان ديگر شود
    .[80] دكتر محمد مهدي ركني، نامه‌ي هدايت، ص 115 -177.
    [81] اصول كافي، ج 4، ص 399.
    [82] اصول كافي، ج 4، ص 401.
    [83] اصول كافي، ج 4، ص 400.
    [84] اصول كافي، ج 4، ص 399.
    [85] گزيده و ترجمه از خطبه 175 نهج‌البلاغه.
    [86] اصول كافي، ج 4، ص 400.
    [87] اصول كافي، ج 4، ص 403.
    [88] اصول كافي، ج 4، ص 401.
    [89] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 93.
    [90] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 86.
    [91] سوره سجده، آيه 24.
    [92] سوره نحل، آيه 84.
    [93] سوره بقره، آيه 124.
    [94] سوره احزاب، آيه 33.
    [95] سوره نساء، آيه 59.
    [96] سوره آل عمران، آيه 33 -34.
    [97] سوره نساء، آيه 54.
    [98] تحف العقول، كلام امام علي بن موسي الرضا (ع) في الاصطفاء. ص 682.
    [99] سوره‌ي مائده، آيه 55.
    [100] به اتفاق آراء مفسرين عامه و خاصه مقصود اين آيه امام علي عليه‌السلام است.
    [101] سوره نحل، آيه 43.
    [102] سوره طلاق، آيه 9 -10.
    [103] تحف العقول، كلام امام رضا (ع) في الاصطفاء، ص 694.
    [104] سوره قصص، آيه 68.
    [105] سوره‌ي رعد، آيه 43.
    [106] سوره يونس، آيه 35.
    [107] سوره رعد، آيه 7.
    [108] امامت و مهدويت، ج 1، ص 102، به نقل از المجازات النبويه.
    [109] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 27.
    [110] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 107.
    [111] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 172.
    [112] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 2.
    [113] نهج‌البلاغه فيض، كلام 40.
    [114] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 3.
    [115] حسنان، به نقل ابن ابي‌الحديد از قطب راوندي به معني دو انگشت شست پا است. و در كتب لغت مانند «قانون الادب»، «تاج العروس»، «مهذب الاسماء» و «فاكهه البستان» به معني: كنار استخوان بازو، ضبط شده است. «نهج‌البلاغه، ترجمه دكتر جعفر شهيدي، ص 450 -451».
    [116] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 3.
    [117] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 33.
    [118] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 70.
    [119] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 104.
    [120] نهج‌البلاغه فيض، كلام 163.
    [121] نهج‌البلاغه فيض، كلام 196.
    [122] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 34.
    [123] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 207.
    [124] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 50.
    [125] نهج‌البلاغه فيض، ص 884.
    [126] آثار الصادقين، ج 1، ص 179 به نقل از بحارالانوار، ج 23، ص 93.
    [127] عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 281.
    [128] آثار الصادقين، ج 1، ص 202.
    [129] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 152.
    [130] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 139.
    [131] نهج‌البلاغه فيض، كلام 224.
    [132] نهج‌البلاغه فيض، كلام 119.
    [133] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 144.
    [134] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 99.
    [135] سوره‌ي نجم، آيه 4 -3.
    [136] سوره‌ي احزاب، آيه 36.
    [137] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 96.
    [138] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 244.
    [139] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 232.
    [140] سوره‌ي قصص، آيه 83.
    [141] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 3.
    [142] بنا به ترجمه‌ي نهج‌البلاغه دكتر شهيدي.
    [143] نهج‌البلاغه فيض، كلام 73.
    [144] نهج‌البلاغه فيض، كلام 220.
    [145] نهج‌البلاغه فيض، كلام 136.
    [146] سوره‌ي انعام، آيات 162 -163.
    [147] سوره‌ي بقره، آيه 138.
    [148] و ليس امري و امركم واحدا، اني اريدكم لله و انتم تريدو نني لانفسكم … «نهج‌البلاغه فيض، كلام 136».
    [149] نهج‌البلاغه فيض، كلام 136.
    [150] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 16.
    [151] نهج‌البلاغه فيض، كلام 15.
    [152] نهج‌البلاغه فيض، كلام 137.
    [153] الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح في زجاجه الزجاجه كانها كوكب دري يوقد من شجره مباركه زيتونه لا شرقيه و لا غربيه … «سوره‌ي نور، آيه 35».
    [154] نهج‌البلاغه فيض، كلام 121.
    [155] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 45.
    [156] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 188.
    [157] خداي چهره‌ي او را به سبقت در ايمان و عدم سابقه‌ي شرك كرامت بخشيده است.
    [158] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 234.
    [159] در گستره‌ي بي‌كران عالم جوانمردي مانند علي (ع) نيست و در همه‌ي تاريخ شمشيري همتاي ذوالفقار وي در راه خدا به كار گرفته نشده است. (مناقب ابن مغازلي، ص 198).
    [160] … يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومه لاثم ذلك فضل الله يوتيه من يشاء و الله واسع عليم. «سوره‌ي مائده، آيه 54».
    [161] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 234.
    [162] نهج‌البلاغه فيض، كلام 121.
    [163] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 188.
    [164] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 6.
    [165] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 122.
    [166] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 24.
    [167] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 22.
    [168] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 45.
    [169] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 33.
    [170] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 62.
    [171] نهج‌البلاغه فيض، كلام 51.
    [172] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 27.
    [173] جبران خليل جبران، به نقل از حساس‌ترين فراز تاريخ.
    [174] نهج‌البلاغه فيض، كلام 126.
    [175] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 20.
    [176] نهج‌البلاغه فيض، كلام 136.
    [177] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 41.
    [178] نهج‌البلاغه فيض، كلام 131.
    [179] نهج‌البلاغه فيض، كلام 37.
    [180] نهج‌البلاغه فيض، كلام 215.
    [181] سوره‌ي حديد، آيه 25.
    [182] نهج‌البلاغه فيض، كلام 215.
    [183] بحار الانوار، ج 38، ص 32.
    [184] امالي صدوق، ص 89.
    [185] سفينه البحار، ماده حقق.
    [186] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 33.
    [187] همان ماخذ.
    [188] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 103.
    [189] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 96.
    [190] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 22.
    [191] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 188.
    [192] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 175.
    [193] بحارالانوار، ج 40، ص 201.
    [194] بحارالانوار، ج 40، ص 207.
    [195] بحارالانوار، ج 40، ص 144.
    [196] بحارالانوار، ج 40، ص 147.
    [197] بحارالانوار، ج 40، ص 143.
    [198] مناقب ابن مغازلي، ص 82.
    [199] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 3.
    [200] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 139.
    [201] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 92.
    [202] كلام امام علي (ع) به حوادث و جرياناتي كه پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) پيش آمد، تصريح و دلالت دارد.
    [203] مقصود امام از اين كلام اينستكه، اگر به دست خلفاي جور و ستم در تاريخ اسلام صد نفر هدايت شوند، در همين حال همين صد نفر گمراه شده‌اند. چرا كه سر سپردن به پيشگاه رهبر غير معصوم از جهالت و گمراهي است.
    [204] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 174.
    [205] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 115.
    [206] مقصود از اي ابا و ذحه آنچه داري بياور اين است كه: اي حجاج بن يوسف همه‌ي نابكاريها و ستمگريهايت را در گذرگاه زمان آشكار كن. اين سخن امام (ع) از اخبار غيبي بود كه حضرت به آن اشاره فرمودند و بعد اتفاق افتاد. ابن ميثم بحراني در شرح نهج‌البلاغه پيرامون كلام امام (ع) مي‌نويسد:
    «روزي حجاج بر سجاده خود نماز مي‌گزارد، خنفسايي (نام حشره‌اي است) به سوي او آمد، گفت آن را از من دور كنيد، كه وذحه‌اي از وذح شيطان است. از آن روز به بعد حجاج را اباوذحه ناميدند».
    [207] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 231.
    [208] نهج‌البلاغه فيض، كلام 5.
    [209] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 74.
    [210] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 45.
    [211] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 215.
    [212] نهج‌البلاغه فيض، كلام 128.
    [213] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 100.
    [214] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 228.
    [215] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 62.
    [216] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 82.
    [217] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 68.
    [218] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 69.
    [219] سوره كهف، آيه 45.
    [220] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 110.
    [221] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 112.
    [222] نهج‌البلاغه فيض، كلام 194.
    [223] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 407.
    [224] الدليل علي موضوعات نهج‌البلاغه، ج 2، ص 1246.
    [225] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 159.
    [226] قصارالحكم، 1 -104.
    [227] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 4 -45.
    [228] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 15 -45.
    [229] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 33.
    [230] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 174.
    [231] نهج‌البلاغه فيض، كتاب 31.
    [232] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 210.
    [233] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 363.
    [234] نهج‌البلاغه فيض، حكمت 109.
    [235] نهج‌البلاغه فيض، خطبه 232.
    [236] بحارالانوار، ج 39، ص 84.

    امضاء

صفحه 16 از 16 نخستنخست ... 61213141516

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi