١١. پس از متوکل، پسرش «منتصر» بر سر کار آمد. او نشان داد که به مذهب اهلبیت تمایل دارد و چنان که دیدیم با شیوۀ پدرش مخالفت
________________________________________
1- مقاتل الطالبیین، صص۵٩٧ - ۵٩٩.
ص:160
ورزید. او به هیچ کس ستمی روا نداشت. نه کسی را کشت، نه زندانی کرد و تا آنجا که به ما رسیده است، هیچ بدی به کسی نرساند.
نخستین کاری که پس از رسیدن به خلافت کرد، این بود که صالح بن علی را از مدینه عزل کرد و علی بن حسین را به جای او گماشت. هنگام خداحافظی به او گفت:
ای علی! من تو را به سوی گوشت و خونم میفرستم. مواظب رفتار خود با مردم باش و ببین که با آل ابوطالب چگونه رفتار میکنی. علی گفت: «امیدوارم که نظر امیرالمؤمنین را دربارۀ آنها پیاده کنم، ان شاءالله» . گفت: «در آن صورت نزد من منزلتی والا خواهی یافت»(1)
١٢. پس از او «مستعین» بر سر کار آمد. او همۀ نیکیهای منتصر را نقض کرد؛ از جمله جنایات او کشتن یحیی بن عمر بن حسین بود که ابوالفرج درباره او میگوید:
او مردی شجاع و نیرومند بود. قلبی مهربان داشت. تمایلات کودکانه و عیوبی از این دست در او دیده نمیشد. چون سرش را وارد بغداد کردند، مردم فریاد میزدند و به این کار اعتراض میکردند. ابوهاشم بر محمد بن عبدالله بن طاهر وارد گشت و گفت: «ای امیر! آمدهام به تو چیزی را تبریک بگویم که اگر رسول خدا (ص) زنده بود به او تسلیت میگفتند. یاران اسیر یحیی را وارد بغداد کردند. آن قدر که به اینان ستم و بدرفتاری کردند، نسبت به هیچ کس دیگری نشده بود.
________________________________________
1- مقاتل الطالبیین، ص۶٣۶.
ص:161
آنان را با پای برهنه به سختی پیش میراندند و هرکس عقب میماند، گردنش را میزدند» .