صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 98

موضوع: قلمرو دل

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نوازش بر سر یتیم بکش.(1)

    در سخنی دیگر فرمود: دل هایتان را به رقت و نازکی و مهرورزی عادت دهید، زیاد تفکر کنید و از خوف خدا گریه کنید.(2)
    حضرت علی علیه السلام در نامۀ بلندی که پندهای گران بهای او به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام است، از جمله دربارۀ مراقبت از قلب و تربیت دل و حیات بخشی به جان توصیه می فرماید: «وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ المَوتِ»؛ (3) دل را با یاد مرگ، رام و آرام کن.
    اینها بهره گرفتن از عواملی است که غرور را می زداید و فطرت را بیدار می سازد و دل را به سرشت اولیه اش نزدیک تر می سازد.
    سرزدن به بیمارستان ها، سرکشی به محله های فقیرنشین و حلبی آباد، رفت و آمد با خانواده های یتیم و بی سرپرست، زیارت قبور و حضور در گورستان ها، تأمل در حالات پیشینیان و یادآوری آنان که با ما بودند و اکنون از جمع ما رفته اند، گوش دادن به درد دل های گرفتاران دردمند، ساده زیستی و ساده پوشی، روزه داری و تحمل رنج گرسنگی و تشنگی و... می تواند دل ها را از قساوت برهاند و اگر دچار آن شده است، به رقت آورد.
    این نکته نیز از سیرۀ مولایمان امیر المؤمنین علیه السلام آموختنی است:
    او را دیدند که جامه ای کهنه و وصله دار پوشیده است. در این مورد از او سؤال کردند، حضرت فرمود: «یَخْشَعُ لَهُ القَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدی بِهِ المُؤمِنونَ؛(4)
    ص:36
    ________________________________________
    1- (1) میزان الحکمه، حدیث 17043 (اذا اردتَ ان یلین قلبک فأطعم المسکین و امسح رأس الیتیم)
    2- (2) همان، حدیث 17043
    3- (3) . نهج البلاغه، نامه 31
    4- (4) همان، حکمت 103
    مایۀ خشوع قلب و رام شدن نفس می شود، مؤمنان نیز به آن اقتدا می کنند».
    شاعری خوش ذوق، این مضمون را چنین به نظم کشیده است:
    با علی گفتا یکی در رهگذار
    کار ما در راه حق کوشیدن است جامۀ تقوا به تن پوشیدن است
    از حال دل خویش غافل نشویم و سرنوشت قلب را به دست هوس نسپاریم.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند







  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نگاه، با چشم دل

    چشم دل تنها یک تعبیر شاعرانه نیست، حقیقتی است که در کلام الهی و سخن حضرت رسول و متون و منابع دینی هم آمده است.
    تنها هاتف اصفهانی نیست که می گوید:
    چشم دل باز کن که جان بینیآن چه نادیدنی است آن بینی
    قرآن و حدیث هم چنین فراخوانی دارد، تا دیدنی های فراتر از چشم سر و نگاه ظاهری را ببینیم.
    کور دلی و بینا دلی
    وقتی آیات و نشانه های خدا بر در و دیوار و در آفاق آسمان و جهان درون در تجلی است،
    وقتی خلقت تابلویی است که عظمت و هدفداری جهان را نشان می دهد،
    وقتی «موعظه» بردل می نشیند و جان را دگرگون می سازد،
    آن چشمی که در پهنۀ هستی آیات را نبیند و این همه تابلوی جمال را
    ص:40
    مشاهده نکند، اگر کور نیست، پس چیست؟
    قرآن کریم به صراحت و وضوح چنین تعبیر می کند:
    «اِنّها لاَتعْمَی الاَبصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی القُلُوبُ الّتی فِی الصّدور»؛(1)
    همانا چشم ها نابینا نمی شود، بلکه دل هایی کور می شود که در سینه هاست.
    این، همان کور دلی است که در پی لجاجت و عناد و سرسختی در برابر پذیرش حق پدید می آید و انسان را از دیدن روشن ترین حقیقت های آفتاب گون، محروم می سازد.
    اگر مولوی می گوید:
    چشم باز و گوش باز و این عمیدر شگفت از چشم بندی خدا
    اشاره به همین حقیقت است که گاهی چشم سر می بیند، لیکن چشم دل نابیناست و البته که این کوردلی علل و اسباب و ریشه ها و منشأهایی دارد که باید آنها را شناخت و زدود، تا بصیرت حاصل آید.





    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 27-11-2020 در ساعت 18:54
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    موهبت بینا دلی
    به همان اندازه که نداشتن بصیرت و کوردل بودن، بد و نشانۀ عقب ماندگی ذهنی و معرفتی است، بینا دلی موهبتی الهی به شمار می رود و توفیقی که نصیب هر کس شود، با چشمی بازتر حقایق هستی را می بیند و آن سوی دیوار محسوسات را هم تماشا می کند و به نوعی شهود می رسد.
    این، عینکی است که به چشم هر کس نمی زنند و جایزه ای است که به
    ص:41
    ________________________________________
    1- (1) حج (22) آیه 46.
    هر کس نمی دهند.
    در کلام حضرت رسول، این موهبت به نوعی خواست و لطف و عنایت الهی به شمار آمده است، آن جا که می فرماید:
    «ما مِنْ عِبدٍ الّا وَ فی وَجْهِهِ عِینانِ، یُبصِرُ بِهِما امْرَ الدّنیا وَ عَیْنانِ فی قَلْبِهِ یُبْصِرُ بِهِما امرَ الآخِرَهِ، فاِذا ارادَ اللّهُ بِعَبْدٍ خَیراً فَتَحَ اللّه عَیْنَیهِ اللّتَینِ فی قلبهِ فَأَبْصَرَ بِهِما ما وَعَدَهُ بِالغیب...؛(1)
    هیچ بنده ای نیست مگر آن که دو چشم در صورت دارد که با آن دو، کار دنیا را می بیند و دو چشم در دل دارد که با آن دو امر آخرت را می بیند. پس هر گاه خداوند نسبت به بنده ای ارادۀ خیر داشته باشد، دو چشم درون او را باز می کند، تا با آن دو دیدۀ دل، آن چه را خداوند بر اساس غیب به او وعده داده است، ببیند».
    و این همان عرفان شهودی است، یعنی کنار زدن پرده ها، دیدن آن سوی پرده های مادی، عبور از محسوسات، رسیدن به باورهای یقینی، مشاهدۀ باطن عالم، دیدن بهشت و جهنم در همین دنیا و از هم اکنون، آن روز را دیدن و برای آن کار کردن و شعله های دوزخ و سایه سارهای بهشت را در این جهان با چشم دل دیدن!





    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 01-12-2020 در ساعت 15:37
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی پس از نماز صبح به جوانی که در مسجد بود و از بی خوابی چرت می زد و رنگ پریده و پریشان بود و چشمانی به گودی نشسته داشت، فرمود: «کیفَ اصْبَحْتَ»؟ در چه حالی و چگونه صبح کردی؟ وی گفت در حال یقین، پیامبر پرسید: هر چیزی نشانه ای دارد، نشانۀ یقین تو چیست؟ گفت: یقینم، خواب از چشمم ربوده و
    ص:42
    ________________________________________
    1- (1) میزان الحکمه، ج 5 ص 224.
    شب ها نا آرامم ساخته، از دنیا و آن چه در آن است گسسته شده ام، گویا عرش الهی و روز قیامت و صحنۀ دادرسی و حشر خلایق را می بینم.
    گویا اهل بهشت را می بینم که از نعمت های آن برخوردارند و بر تخت ها نشسته اند و گویا دوزخ را می بینم که اهل جهنم در آن در عذاب اند و صدای تنوره آتش دوزخ را می شنوم و در گوشم می پیچد.
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به همراهانش فرمود: «هذا عَبدٌ نَوَّرَ اللّهُ قَلبَه بِالایمانِ...؛(1)این، بنده ای است که خداوند، قلب او را با ایمان، روشن ساخته است»!
    و این، یعنی همان بینایی دل و روشنی چشم درون که در سایۀ ایمان و معرفت و شهود به دست می آید.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نگاه دل


    وقتی برای نگاه، وسیلۀ دیگری جز چشم سر وجود دارد، چرا از آن بهره نگیریم؟
    چرا نگاه ها و نگریستن هایمان را محدود کنیم و از بسیاری از دیدنی ها محروم شویم؟
    چه عاملی چشم دل را می بندد؟ چه عاملی موجب گشایش آن می شود؟ به تعبیر حضرت صادق علیه السلام: همۀ مردم چشم سر و چشم دل دارند، اما خداوند چشم دل شما شیعیان را باز کرده و چشم دل مخالفان ما را کور کرده است.(2)
    نقش ابلیس در این میان چیست؟ شیاطین، سوگند خورده اند که آدم را بلغزانند و از رشد معنوی و کمال او جلوگیری کنند و با وسوسه ها،
    ص:43
    ________________________________________
    1- (1) . اصول کافی، ج 2 ص 52 حدیث 2.
    2- (2) بحارالانوار، ج 67 ص 58
    تارهای عنکبوتی بر دست و پای فکر و فطرت او بتنند، تا نه پر پرواز داشته باشد، نه چشم بصیرت. بیشترین میدان و حوزۀ تلاش شیاطین هم دل های آدمی زاد است. آن ها می کوشند تا در این دژ و پایگاه نفوذ کنند و آن را به سقوط بکشانند، آن گاه با داشتن چشم، انسان نمی بیند و با داشتن گوش نمی شنود.
    اگر قرآن کریم، از گمراهان دوزخی چنین یاد می کند که:
    «لَهُمْ قلوبٌ لا یَفْقهُونَ بِها وَ لَهُم اعْیُنٌ لا یُبصِرُونَ بِها»؛(1)
    آنان دل هایی دارند که با آنها درک نمی کنند و چشم هایی دارند که با آنها نمی بینند. آیا این جز اشاره به همان کوردلی و محرومیت از نگاه دل است؟
    از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنین روایت است که:
    «لَوْ لا انَّ الشَیاطینَ یَحوموُنَ عَلی قُلوبِ بَنی آدَمَ لَنَظَرُوا الَی المَلکوت؛(2)
    اگر نه آن بود که شیاطین، دور و بر دل های آدمیان می چرخند، آنان به ملکوت نگاه می کردند». یعنی در چشم دل، زمینه و توان نگاه به ملکوت هستی و عوالم غیب و باطن جهان وجود دارد، به شرط آن که پرده های غفلت و عصیان و نسیان و شیطان، راه این نگاه را نبندد و چشم درون را کور نسازد.
    آن چه در مناجات شعبانیه از خدا می خواهیم و فروغ دیدۀ دل را می طلبیم «وَ انِرْ ابصارَ قلوبنا بِضیاءِ نَظَرِها الیک...»، برای دست یافتن به بینایی است، تا چشم دل حجاب های نور را بدرد و به معدن عظمت برسد. این تعبیرها نیز گویای ظرفیت بالای معارف شهودی انسان با
    ص:44
    ________________________________________
    1- (1) اعراف (7) آیه 179
    2- (2) میزان الحکمه، ج 8 ص 224.
    چشم دل است. چه می شود که یکی مو می بیند و دیگری پیچش مو؟ و چرا یکی ابرو می بیند، دیگری اشارت های ابرو؟





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    چرا حرمان از فیض نگاه؟


    اگر به «سیر باطنی» هم به اندازۀ «سفر زمینی» اهتمام ورزیم، اگر «هجرت انفسی» را هم به اندازۀ «هجرت آفاقی» مهم بدانیم، آن نگاه و دید را هم پیدا می کنیم.
    باز هم از ترجیع بند هاتف اصفهانی بیاوریم که گفته است:
    با یکی عشق ورز از دل و جان
    ص:45
    ص:46
    گوشِ جان
    ص:47
    گوشِ جان
    از «چشم دل» سخن گفتیم و این که گاهی کور می شود و روشن ترین حقیقت ها را نمی بیند.
    از «گوش جان» هم می توان سخن گفت و از شنوایی و ناشنوایی اش.
    این جا هم نکوهش قرآن از آنان که گوش دارند و نمی شنوند، پابرجاست.
    مثل آن جا که از چشم داران نابینا بود.
    گیرندۀ درونی
    در این جهان پهناور، صداها و نداهای بسیاری پخش می شود، با فرکانس های متفاوت.
    نداهایی هم وجود دارد، اما نه از جنس صوت و صدا، که برای دریافت آنها گوشی دیگر لازم است به جز گوش سر.
    هم دعوت های «رحمانی» وجود دارد، هم دعوت های «شیطانی»، تا انسان، شنونده و پاسخ گو و پذیرای کدام باشد!
    در سخنان معصومین، بسیار از این حقیقت سخن گفته شده است که
    ص:48
    قلب انسان یا قلب مؤمن، دو گوش دارد، در یکی ابلیس وسوسه گر و شیطان فریبکار می دمد، در دیگری فرشتۀ نجات بخش و ارشاد گر.
    نسبت به کارهای نیک و بد یکی امر می کند، دیگری نهی می نماید. یکی تشویق می کند، دیگری هشدار می دهد و بر حذر می دارد. انسان در این میان، متحیّر است که کدام را بپذیرد و در پی کدام دعوت به راه افتد.
    امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِنَّ لِلقَلبِ اذُنینِ: رُوحُ الایمانِ یُسارُّهُ بِالخَیرِ، و الشَّیطانُ یُسارُّهُ بِالشَّرِ، فَایُّهُما ظَهَرَ عَلی صاحِبه غَلَبَه؛(1)
    دل، دو گوش دارد: روح ایمان او را به نیکی فرا می خواند و در گوشش زمزمۀ خیر سر می دهد، امّا شیطان، نجوای شرّ و بدی با او دارد. هر یک از این دو چیره شود بر دیگری و صاحب آن گوش غلبه می یابد».
    این، همان گیرندۀ درونی است که یا روی فرستندۀ حق تنظیم می شود، یا فرستندۀ باطل. امواج هر یک را دریافت کند و دستور از هر کدام بگیرد، برنامۀ زندگیش همان گونه تنظیم می شود.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اشکال از کجاست؟ از گیرنده یا فرستنده؟


    اگر در فضای زندگی ها و در قلمرو جان ها و قلب ها، امواج هدایت و بصیرت پراکنده می شود، اگر گیرندۀ آن امواج «هدایت» نباشیم و گوش جانمان تعطیل باشد، خودمان مقصریم که «رادار دل» را خاموش کرده ایم.
    جمعی شنونده اند و گوینده خداست
    ص:49
    ________________________________________
    1- (1) میزان الحکمه، حدیث 16950
    گوش باز و گوش بسته
    می گویند: وقتی حرّ بن یزید، از کوفه خارج شد تا به سوی حسین بن علی علیه السلام آید و به دستور ابن زیاد، راه را بر امام ببندد، از پشت سر ندایی شنید که: «ای حر، تو را بر بهشت جاودان بشارت باد!» اما با شگفتی وقتی به عقب نگاه کرد، کسی را ندید»(1) همین ندا بود که در صبح عاشورا او را «حسینی» کرد و از جبهۀ باطل جدا شد و به اردوی حق پیوست و جان خود را فدای امام کرد.
    از این نداهای بیدارگر، بسیار است. اما اگر گوش جان کسی بسته باشد، از شنیدن و پیروی کردن محروم می ماند.
    امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللّه اذا اراد ان یَهْدِیَ عَبداً فَتَحَ مَسامِعَ قَلبِه...»(2)
    هر گاه خداوند بخواهد بنده ای را هدایت کند، «گوش جان» او را باز می کند، و اگر جز این را بخواهد، گوش قلب و درونش را می بندد و مهر می زند، پس هرگز به راه صلاح و اصلاح نمی آید و این است معنای کلام خدا که: بلکه بر دل ها قفل هاست!
    اگر کسی نخواهد هدایت شود، هزار حنجره آواز هم بیخ گوشش زمزمۀ هدایت سر دهد، بیدار نمی شود. مگر قوم حضرت نوح، در برابر دعوت توحیدی و هدایتگر او، جامه بر سر نمی کشیدند و انگشتان خود را در گوش های خود نمی نهادند تا ندای نوح را نشنوند؟(3)
    وقتی «گوش سر» با روی گردانی انسان، از شنیدن حق و پیام هدایت محروم می شود، «گوش جان» هم با وجود حالت اعراض، لجاجت، روی گردانی و بی رغبتی، ناشنوا می شود.
    ص:50
    ________________________________________
    1- (1) . قاموس الرجال، ج 3 ص 103
    2- (2) میزان الحکمه، حدیث 16955
    3- (3) سورۀ نوح (71) آیه 7
    امام علی علیه السلام آن غریب مظلوم، در جمع غفلت زدگان ناشنوای حق، دلگیر از آن همه گوش جان مخاطبان از شنیدن پیام علوی، به آنان می فرمود: ای مردم! خوب گوش دهید و توجه کنید، گوش های دل هایتان را حاضر کنید تا دریابید و بفهمید... «وَاَحْضِروُا آذانَ قُلوبِکُم تَفْهَموُا».
    تاریخ و تجربه نشان می دهد که اگر «گوش جان» کر شده باشد، حتی کلام بلیغ و برّان علی علیه السلام و مواعظ تکان دهندۀ او هم نمی تواند مخاطب را از جا حرکت دهد و متحول سازد، و این اشکال، نه از گوینده، بلکه از شنونده است.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پرده های گوش جان


    آن چه گوش جان را از کار می اندازد، آلایش های درونی و رذایل اخلاقی است.
    «پند»، عزیزترین همدم انسان است، اما اگر «گوش پند نیوش» نباشد، آن موعظه نه بر دل می نشیند، نه با انسان انس می گیرد.
    «حکمت»، روشنی بخش خانۀ دل ست، اما اگر «گوش جان» کر و بسته باشد، راه و روزنی برای فروغ افکنی به این خانه نخواهد داشت.
    «حق»، رساترین صداست که پرده ها را می درد و دیوارها را فرو می ریزد، اما اگر کسی آلوده به خودخواهی و دنیاطلبی و هواپرستی باشد، گوش جانش از شنیدن و دریافتن پیام حق ناشنوا می شود.
    به قول مولوی:
    گوش را بندد طمع، از استماعچشم را بندد غرض از اطلاع
    «گناه»، مایه زنگار گرفتن دل و از کار افتادن دستگاه شنوایی قلب و
    ص:51
    بسته شدن درهای حکمت و یقین به روی انسان است.
    آنان که دلی پر از هوس های شیطانی دارند و زندگی شان آلوده به معصیت و غفلت است و دنیازدگی آنان را مسخ کرده، حکمت های متعالی یا به گوش جانشان نمی رسد، یا از یک گوش وارد شده، از گوش دیگر خارج می شود و چون بستر مناسب برای آرام گرفتن و توطّن نمی یابد، در جان چنین آدمی «قرار» نمی گیرد و پندها، موعظه ها، هشدارها، آیه ها و انذارها او را به توبه و تذکر و تدارک و جبران و خودسازی نمی کشاند.
    اگر قلب، از آشفتگی و پراکندگی نجات یابد و به تمرکز و قرار برسد، هوش و حواس آن هم کارآمدتر خواهد شد.
    حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حدیثی از جمله عوامل بسته شدن گوش جان و محروم گشتن از زمزمه ها و آواهای ملکوتی را آشفتگی خاطر و پر حرفی می داند و می فرماید: «لَوْ لا تَمزُّعُ قلوبِکم وَ تَزَیّدُکُم فِی الحدیث، لَسمِعتُم ما اسْمَعُ»(1)
    اگر آشفتگی و پریشانی و تفرّق قلب های شما نبود و اگر زیاده گویی شما نبود، شما هم می شنیدید آن چه را من می شنوم»!
    پیشوای وارسته ای چون علی علیه السلام چون خاطری جمع به یاد خدا داشت و قلبی متمرکز بر حضرت حق، از این رو از آن گوش جان که حضرت رسالت برخوردار بود، نصیبی داشت و چشم و گوش درونش به روی حقایق هستی باز بود، مثل پیامبر، از این رو رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی فرمود: «اِنَّکَ تَسْمَعُ ما اسْمَعُ وَ تری ما اری، الّا انّکَ لَسْتَ بِنَبیٍّ؛(2)
    ص:52
    ________________________________________
    1- (1) میزان الحکمه، حدیث 16956
    2- (2) نهج البلاغه، خطبۀ 192
    یا علی! آن چه را من می شنوم، تو هم می شنوی و آن چه را من می بینم تو هم می بینی، جز این که تو پیامبر نیستی»!
    طاعت و عبادت، چشم دل و گوش جان را بینا و شنوا می کند، گناه و هوی، بر بصیرت قلب و شنوایی دل، پردۀ ظلمت و قساوت می کشد.
    باید از آن وادی جدا نشد و به این وادی پای ننهاد، تا قلب از دو روزن چشم و گوش، بینای حقایق و شنوای معارف گردد.






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 07-12-2020 در ساعت 15:32
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اسرار قلب


    با همۀ پژوهش های قدیم و جدید و با تأمل ها و دقت ها، هنوز «راز دل» کشف نشده است.
    آن چه ما را بیشتر در جهت شناخت پروردگار و حقایق هستی کمک می کند، «قلب» است؛ حتی بیش از «عقل» و روشن تر از ادراکات حسی.
    اگر چشم و گوش هم در این زمینه، نقش دارند و دریچه ای به روی معرفت بر ما می گشایند، اینها همه ابزار ادراک و شناخت قلبند. در قلمرو وجود ما، آن چه تلاش باطنی به سوی خدا و در راه خدا دارد، دل است و اندام ظاهری، اسباب این حرکت باطنی اند و همچون ابزار و خدمتکار، در خدمت و استخدام آن «هادی درونی» و «گیرنده قلبی» اند.
    فساد و صلاح، در دل پدید می آید، آن گاه به اعضا سرایت می کند.
    فجور و فلاح و زمینه های سعات و شقاوت نیز ابتدا در باطن بروز می کند و سپس علنی می شود.
    اگر بحث از «طاعت»، «تمرد»، «قبول» و «عصیان» است، ریشۀ آن در درون است.
    ص:56
    تیره دلی، زندگی را هم تیره می کند.
    روشنایی قلب، حیات را هم نور و روشنی می بخشد. از کوزه همان طراوت که در اوست. پس، باید دل و دنیای درون را بیشتر و عمیق تر شناخت و در وسعت کران ناپیدای آن به سیر و سیاحتی روشن بنیانه تر پرداخت.
    هر کس دنیای قلب را نشناسد، خدای قلب آفرین را هم نخواهد شناخت.
    هر کس دل خود را نشناسد، دیگری را به طریق اولی نخواهد شناخت.
    و از کسی که «قلمرودل» را نپیموده و نشناخته باشد، چگونه می توان انتظار «نگهبانی دل» و «مراقبت باطن» داشت؟
    در نگاه صاحبدلان
    هنوز در آغاز این سخنیم که دل چیست؟ و در پی کدام دلیم؟ دلی که در سینه است، یا دلی که کانون معرفت، محبت و ادراک انسان است و جایش نامعلوم است؟
    غزّالی در احیاء العلوم، گام ما را در شناخت دل، لحظه ای بر این حقیقت نگاه می دارد که:
    «قلب، به دو مفهوم است:
    یکی آن قطعه گوشت صنوبری شکلی که جانب چپ سینه قرار دارد و تلمبه خانۀ بدن و در ارتباط با گردش خون است. این، چیزی است که در علم طبیعی از آن بحث می شود و چیزی است که حتی حیوانات هم آن را دارند؛ مرده هم این قلب را دارد، لیکن کار نمی کند.
    ص:57
    دیگری آن بعد لطیف و خدایی بشر است که جنبۀ معنوی و روحانی دارد و حقیقت انسان است و همین قلب است که درک می کند و صاحب علم و شناخت است و تکلیف، متوجه این قلب است و از همین قلب، انتظار و طلب است و همان، مورد عقاب و سرزنش قرار می گیرد.
    بسیاری از فرزانگان هم در تحلیل نوع ارتباط این قلب با قلب مادی در سینه، فرومانده و این راز ناشناخته را کشف نکرده اند».(1)
    یکی دل را «سلطان اقلیم وجود» می داند؛ یکی آن را «کعبه مراد» می شناسد؛ یکی «حرم خدا» معرفی می کند؛ یکی «خانۀ محبوب» می داند؛ یکی «نهان خانۀ اسرار و معارف» ترسیمش می کند. به راستی، دل چیست؟





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    دل چه باشد، مخزن اسرار حق


    خواجۀ انصاری گوید: «دل آدمی را چهار پرده است: پردۀ اول، صدر است که مستقرّ مهد الهام است؛ پردۀ دوم، قلب است که محل نور ایمان است؛ پردۀ سوم، فؤاد است که سراپردۀ مشاهدت حق است؛ پردۀ چهارم، شغاف است که محل رحل عشق است. این چهار پرده هر یکی را خاصیتی است و از حق به هر یکی، نظری. «رب العالمین» چون خواهد که رمیده ای را به کمند لطف در راه خویش کشد، اول نظر می کند به صدر وی، تا سینۀ وی از هواها و بدعت ها پاک گردد. پس نظر می کند به قلب وی، تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده پاک گردد. پس نظر می کند به فؤاد وی و او را از علایق و خلایق باز برد و چشمۀ حکمت در دل وی
    ص:58
    ________________________________________
    1- (1) مُحَجّه البیضاء، ج 5، ص 5
    گشاید. پس نظر می کند به شغاف وی، نظری که بر روی جانِ نگار است».(1)
    سخنی از علامۀ جعفری: افق زیبای دل، نگاه های بسیاری را متوجه خود ساخته است و حالات گوناگون آن، میدان نکته سنجی، لطافت نگری و هنرآفرینی صاحبان ذوق گشته است. استاد علامۀ جعفری در پژوهشی که پیرامون این لطیفۀ ربانی و ویژگی هایش دارد و ترکیبات ادبی ساخته شده از واژۀ دل را تا حدود 427 ترکیب، همراه با نمونه هایی از شعر شاعران می آورد، در پایان، این گونه جمع بندی می کند:
    «بیایید همۀ کتاب های سازندۀ بشری را از کتب باستانی یونان و هند گرفته تا الهیات قرون وسطی و نوشته های به ظاهر ادبی مشرق و غرب، مانند مثنوی جلال الدین مولوی و بینوایان ویکتور هوگو و آثار انسانی داستایوفسکی، بالزاک، تولستوی، شکسپیر و صدها امثال این آثار که بسیار بسیار عالی تر از روان شناسان حرفه ای، انسان را شناخته اند، در یک میدان بزرگ بین المللی جمع کنیم؛ سپس روی کلماتی مانند دل، وجدان، عقل سلیم، فطرت پاک، عواطف عالی (تصعید شده) انسانی را قلم بطلان بکشیم، یعنی آنها را از آن آثار بزرگ انسانی منها کنیم، ببینیم آیا در این صورت، حتی یک سطر در آن کتاب ها وجود خواهد داشت که به خواندنش بیرزد»؟!(2)




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 14-12-2020 در ساعت 19:41
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi