ابو عبیده حذاء به امام باقر (علیه السلام) می گوید: برایم سخنی بگو که از آن سود ببرم و باقر العلوم (علیه السلام) می فرمایند:
یا ابا عبیدة! اکثرب الموت؛ فانه لم یکثر انسان ذکر الموت الا زهد فی الدنیا؛(209) ای ابا عبیدة! بسیار یاد مرگ کن؛ زیرا هیچ کس از مرگ بسیار یاد نکند، جز آن که به دنیا بی رغبت شود.
زهد در دنیا میوه یاد مرگ است، مسافرانی که در قهوه خانه های بین راه اقامت می کنند و به عیش و نوش می پردازند، هرگز به سر منزل مقصود نخواهد رسید. این جا یاد مرگ می بخشد و ذاکر را زاهد می کند. و به مسافر یادآوری می نماید که ماندن، خوابیدن، غفلت و شهوت، تو را از رهنوردی باز می دارد.
اویس قرنی در زندگانی خویش، گفتار و رفتار خود را با یکدیگر هماهنگ نموده بود. او از شادیهای بی ریشه دوری می کرد. او ذاکر مرگ بود و با تمام وجود مرگ را باور می کرد و می گفت: به درستی که مرگ و یاد آن برای مؤمن، سرور و شادمانی باقی نمی گذارد.
آری مؤمن مرگ باور، همواره با یاد مرگ، شادیهای حقیر را تحقیر می کند، و هنگام مرگ، به زندگی بی سر و سامان می دهد، و در سایه رضوان الهی شادمان می گردد، که دلبستگی به شادیهای زودگذر، دشمن رهگذاران راه دنیاست.