چراغ هشتم: همنشینی با قرآن
اویس می گوید: لم یجالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیادة او نقصان، هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا(189) هیچ کس همنشین قران نمی شود، مگر هنگامی که بر می خیزد، به او چیزی افزوده شده و یا چیزی از او کاسته است؛ قرآن برای مؤمنان، شفا و رحمت است، و ستمکاران را زیان و خسران می افزاید.
قرآن کتابی بی تأثیر و حتی کم تأثیر نیست. قرآن برای مؤمنان عامل رشد و قوت و کمال است و برای ستمکاران، زمینه ساز ضعف و تباهی و شکست می شود.
قرآن کشتی نجات است برای گرفتاران در گردابهای روحی، یعنی بیمار دلان و معصیت کاران.
قرآن فانوس هدایت است برای تاریک دلان فرو رفته در مرداب خود پرستی و نفسانیت.
قرآن، آیین سیر و سلوک است برای بیدار دلان فراری از منجلاب کفر و عصبیت.
قرآن گروهی را مأنوس تر و عده ای را سالوستر می نماید.
قرآن مؤثر و حیات بخش است، هم برای مفسر پاکباخته و هم برای مقصر جهنم ساخته.
قرآن همانند باران است مکه در گلزار، عطر و در لجنزار تعفن بر می انگیزد.
قرآن مثل آتش و گرماست، برخی را از سرمازدگی می رهاند و گروهی را دچار گرمازدگی می کند.
قرآن همانند نمک است، دهان عده ای را ضد عفونی می کند و برای دهانهای زخمی، نمک روی زخم است.
قرآن همانند آب گوارایی است که کام تشنگان را سیراب می کند، ولی اگر کسی از آن نا به جا استفاده کند همانند این است که آب حیات بخش را وارد ریه خود کند، به ناچار دچار خفگی می شود.
قرآن مثل برق است که زندگی فردی و جمعی را نور و گرما می بخشد، اما همین برق مفید و مؤثر، گروهی را گرفتار برق گرفتگی می کند.
قرآن شبیه دریاست، غواصان را لولو و مرجان هدیه می کند و خناسان را زیان و خسران می افزاید، عده ای در دریا، سرمایه حیات را از دست می دهند.
اویس قرنی در این زمینه می گوید: مؤمن فقیه و مؤمن غیر فقیه و مناطق را در دنیا می توان را باران مثال زد، آن گاه که باران از آسمان به زمین فرود می آید، به درخت سر سبز و کم میوه، برخورد می کند و شاخ و برگ و میوه آن را پرورش و افزایش می دهد و اگر به پای درخت سر سبز و بی میوه برسد، آن را پر شاخ و برگ و میوه می کند، و این درخت را شبیه درخت قبلی می نماید. اما اگر درخت پوسیده و خشکیده ای در مسیر جریان باران قرار گیرد، آن را می شکند و با خود می برد.(190) سپس اویس این آیه را می خواند:
و ننزل من القرآن ما شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا(191) و با این قرآن چیزی را که برای مومنان شفا و رحمت است، نازل می کنیم، ولی کافران را جز زیان نیفزاید.
پس انسان در هر مرتبه علم و معرفت یا ایمان و کفر باشد، به تناسب وضعیت خویش، از قرآن بهره می برد و یا زیان می بیند. آدمی باید مسیر رشد و تعالی را پیش گیرد، تا قرآن برایش شفا بخش و رحمت آور باشد. اویس قرنی در این زمینه الگو و اسوه خوبی است؛ زیرا آن گاه که رسول خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) نشانه های اویس را بر می شمرند، چنین می فرماید:
... یتلو القرآن بیکی علی نفسه...(192)؛ اویس قرآن می خواند و بر خویش می گرید.
آری اویس آیات نورانی قرآن را بر خود تطبیق می دهد و به تطهیر خویش می پردازد، و اشک، نشانه این سیر و سلوک است. اشک همان گونه که گونه را غبار زدایی می کند و چشم را شفاف می سازد، روح و جان انسان را نیز لطیف و نورانی می نماید.
البته اشک اویس، برای ظاهر سازی نیست، بلکه این اشک، میوه باورهای قلبی اوست. اشکی است پاک، بر چهره عارفی چالاک، همانند دانه های شبنم بر صورت گل.
هرم بن حیان که از عارفان و زاهدان زمان اویس است، سالها در جستجوی او بود، هنگامی که به وصال اویس می رسد، در فرازی از گفتگو خویش با او چنین می گوید:
گفتم: خداوند تو را رحمت کند، آیاتی از قرآن برایم بخوان. اویس گفت: پروردگارم پاک و منزه و منزه و بلند مرتبه است و سخن او صادقترین سخنهاست و کلام او برترین کلام، و گفتار او راست ترین گفتار. سپس اویس گفت: اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم: حم. الکتاب المبین انا النزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین.(193) تلاوت آیات را با این آیه به پایان رساند.
الا من رحم الله انه هو العزیز الرحیم(194) این آیه را که تلاوت کرد، ناگهان فریاد کشید، سپس بیهوش بر زمین افتاد ، گمان بردم که مرده است. زمانی طولانی در آن حالت بود.(195)
قرآن کتابی است جاودان، قانون رشد و تکامل است و نسخه شفابخش دردها و بیماریهای روحی، داروهایش تاریخ مصرف ندارد و انسان در هر زمان و مکان می تواند با آن انس بگیرد. و همگان نی توانند در زندگانی، راه اویس قرنی را بپیمایند و همنشین این کلام دلنشین باشند و عرفان شیرین آن را بچشند.(196)