عطار نیشابوری نیز پس از بیان مطالب فوق درباره جامه کهنه اویس، چنین می نویسد: نفس اهل خدای از میان چنین جای بر می آید.(111)
اویس در اندیشه آباد کردن باطن است، او گرفتار لباس و ظاهر نیست؛ از سید المرسلین (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود:
ان من امتی من لایستطیع ان یاتی مسجده او مطلاه من العری، یخحزه ایمانه ان یسال الناس. منهم اویس القرنی و فرات بن جیان؛(112) هست که به دلیل برهنگی نمی تواند به مسجد و نماز گاه خویش بیاید، و ایمانش او را از درخواست از مردم باز می دارد، از ایشانند: اویس قرنی و فرات بن حیان.
اویس قرنی زاهد وارسته و عارفی برجسته بود، او نمی توانست نیازمندی را ببیند و چشم خویش ببندد، او دیگران را بر خود ترجیح می داد و ایثار می داد را انتخاب می کرد و گاهی اتفاق می افتاد که لباسش را می بخشید و به واسطه برهنگی نمی توانست در نماز جمعه حاضر شود:
ان کان اویس القرنی لیتصدق بثیابه حتی یجلس عریانا لایجد ما یروح فیه الی الجمعه.(113)
انسان با دنیاطلبی و ثروت اندوزی به جایی نمی رسد، بلکه کسی که اهل سیر و سلوک است و می خواهد حکمت اندوزی کند، باید راهی را برود که زاهد قرنی رفت و شایسته عنوان حکیم یمانی شد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: من زهد فی الدنیا اثبت الله الحکمه فی قلبه؛(114) کسی که به دنیا زاهد و بی رغبت باشد، خداوند حکمت را در قلبش قرار دهد.