صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45

موضوع: آوازی برای پروانه ها: مجموعه شعر دفاع مقدس

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    roooz آوازی برای پروانه ها: مجموعه شعر دفاع مقدس




    آوازی برای پروانه ها:
    مجموعه شعر دفاع مقدس


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 07-11-2020 در ساعت 15:38
    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    به نام پروردگار شهیدان
    ... از پیله ­های تنهایی خویش که در آمدند، بالی بر تن نازکشان بود...

    و بالی برای پریدن و رسیدن به اوج... و گذشتن از سیم خاردار­های دل­بستگی­ها.

    آوازی برای پروانه­ها... آواز­های سرخ همه شاعران عاشقی است که قطعه قطعه بر سطر­های سپید اندیشه­ها وزیده است.

    امید است این آثار پاسخ سلامی باشد به همه برنامه­سازان عرصه فرهنگ پایداری.
    سقلا­طونی
    فروردین ماه 1387
    ص:10





    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شهیدان خدایی

    ( مولانا


    کجایید ای شهیدان خدایی
    بلا جویان دشت کربلایی
    کجایید ای سبک روحان عاشق
    پرنده¬تر ز مرغان هوایی
    کجایید ای شهان آسمانی
    بدانسته فلک را در گشایی
    کجایید ای ز جان و جا رهیده
    کسی مر¬ عقل را گوید کجایی
    کجایید ای در زندان شکسته
    بداده وامداران را رهایی
    کجایید ای درِ مخزن گشاده
    کجایید ای نوای بی نوایی





    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شوق دیدار

    ( حافظ


    حجاب چهره جان میشود غبار تنم
    خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
    چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
    روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
    چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
    که در سراچه ترکیب تخته بند تنم
    اگر ز خون دلم بوی شوق می آید
    عجب مدار که هم درد نافه ختنم
    طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
    که سوزهاست نهانی درون پیرهنم




    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    خاک شهیدان

    ( صائب تبریزی


    دیده شبنم گر از روی گلستان روشن است
    چشم گریان من از رخسار جانان روشن است
    روشن از خورشید تابان است اگر روی زمین
    ظلمت¬آباد دل از آیینه¬رویان روشن است
    گریه از آیینه دل می¬زداید تیرگی
    شمع چندانی که چشمش هست گریان روشن است
    بر مزار عاشقان گر نیست شمعی گو مباش
    کز دل خونگرم خود خاک شهیدان روشن است
    در حریم زلف خود باد صبا را ره مده
    کز دل سوزان عاشق این شبستان روشن است




    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    روز وداع یاران

    ( سعدی


    بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
    کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
    با ساربان بگویید احوال آب چشمم
    تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
    بگذاشتند ما را، در دیده آب حسرت
    گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
    ای صبح شب نشینان! جانم به طاقت آمد
    از بس که دیر ماندی؛ چون شام روزه داران
    ... چندان کنم حکایت شرح این قدر کفایت
    باقی نمی توان گفت الا به غم گساران





    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    غزل تصمیم

    ( مرحوم قیصر امین¬پور


    بیا به خانه آلاله¬ها سری بزنیم
    ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
    به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
    سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
    شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم
    اگرچه وا نکند، دستِ¬کم، دری بزنیم
    تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
    بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
    به اشک خویش بشوییم آسمان¬ها را
    ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
    اگرچه نیت خوبی است زیستن، اما
    خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم






    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    آواز آتش

    ( عبدالجبار کاکایی

    ای نگاه تو سرشار از عطر مهمان¬نوازی
    زیر باران بی¬رحم این عشق¬های مجازی
    کی تنور گلوی تو می¬خواند آواز آتش
    کی مرا در لهیب نَفَس¬های خود می¬گدازی!؟
    کی قدم می¬نهی در سکوت غریبانه من
    کی به هم می¬خورد نظم آن شانه¬های موازی






    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    آفتابهای من

    عبدالجبار کاکایی


    پُر هراس می¬شود باز خواب¬های من
    روزهایتان کجاست؟ آفتاب¬های من
    تا نگین نام¬تان نقش سنگ قبرهاست
    کی تمام می¬شود، التهاب¬های من
    بوی گریه¬های تلخ موج می¬زند هنوز
    روی عکس¬های¬تان، روی قاب¬های من
    ای سکوت مبهم ای لکنت همیشگی!
    ای سؤال ته¬نشین در جواب¬های من!
    مانده¬ایم در این قفس بی¬امان و بی¬امید
    میله¬های محکمش از کتاب¬های من
    گاه گریه می¬کنم، گاه خنده می¬کنم
    دست¬های من پُر است از نقاب¬های من
    ساده زیستند و خوب، مثل آب و آیینه [
    روزهای¬تان کجاست؟ آفتاب¬های من! [





    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    554
    تشکر
    513
    مورد تشکر
    558 در 203
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    غریبانه

    عبدالحسین رحمتی


    من شما را یک به یک خواندم کجا بودید؟
    در دل نی¬زارها ماندم کجا بودید؟
    عافیت سهم شما؛ اما نصیب من
    تیغ بود و سر می¬افشاندم، کجا بودید؟
    راستی آن لحظه¬ها، وقتی غریبانه
    آتش باروت سوزاندم کجا بودید؟
    در میان شعله، یاران عزیزم را
    در کفن آن روز پیچاندم کجا بودید؟
    خوب یادم هست آری، لحظه پرواز
    من شما را یک به یک خواندم، کجا بودید؟





    امضاء


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi