صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23

موضوع: حقیقت دوازدهم

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آیا طلوع خورشید ، دروغ است ؟

    با این که اعتمادم به سخنان آقای عثمان خمیس از بین رفته و دروغگویی او را به چشم دیده‌ام ، امّا باز به مطالعه کتاب او ادامه می‌دهم .
    راستش را بخواهید من باور نمی‌کردم که او بخواهد این گونه با فرهنگ مهدویّت ، مبارزه کند .
    اکنون که دروغ او را فهمیده‌ام از این همه هیاهوی او واهمه‌ای ندارم .
    وقتی کسی برای ضربه زدن به شیعه به این دروغ‌های بزرگ پناه می‌برد ، معلوم می‌شود او در مقابل حقیقت ، کم آورده است .
    امّا من باید کتاب او را بخوانم و به جوانان شیعه کمک کنم تا آنها بتوانند از اعتقاد خود دفاع کنند .
    اکنون ، نویسنده یک حرف تازه‌ای می‌زند .
    به نظر من مهمّ‌ترین قسمت این کتاب ، این جمله است که اساسا کتاب برای این جمله نوشته شده است : «همه فرقه‌ها . . . می‌گویند که بعد از حسن عسکری ، فرزندی باقی نمانده است».8
    آری ، او می‌خواهد ولادت امام زمان(ع) را زیر سؤل ببرد .
    آیا فقط شیعه به ولادت فرزندِ امام عسکری(ع) اعتقاد دارد ؟
    این سخنی است که باید برای آن دلیل بیاورد .
    امّا افسوس که وقتی کتاب را بررسی می‌کنم می‌بینم او دلیلی برای سخن خود ندارد .
    آری ، او با این سخن خود به مهمّ‌ترین اعتقاد شیعه حمله می‌کند .
    و به راستی که او چقدر حیله‌گر است ، او می‌خواهد چیزی را از جوانان ما بگیرد که همه چیز آنهاست .
    او نمی‌آید امامت امام زمان(ع) را زیر سؤل ببرد ، او می‌گوید که اصلاً امام عسکری(ع) ، فرزندی نداشته است .
    او کتاب خود را در شمارگان هفتاد هزار به صورت رایگان در میان جوانان ما توزیع می‌کند .
    وقتی یک جوان ، این مطالب را می‌خواند چه نتیجه‌ای می‌گیرد ؟
    ممکن است کسی که این سخن را بخواند آن را باور کند و این چنین نتیجه‌گیری کند که همه سخنانی که در مورد امام زمان(ع) شنیده است دروغ بوده است .
    ما باید کاری بکنیم ! ما باید از مولای خود دفاع کنیم .
    به نظر شما ما باید چه کنیم ؟
    ما اهل دلیل هستیم ، ما باید بررسی کنیم و ببینیم آیا او در این سخنان ، حقیقت را گفته است ؟
    آیا به راستی تولّد امام زمان(ع) ، دروغ عجیب تاریخ است ؟
    خدایا ! خودت به من کمک کن !
    فکری به ذهنم می‌رسد ، من باید کتابی بنویسم و این سخن را نقد کنم .
    امّا سؤل مهم این است که من چگونه کتاب خود را بنویسم ؟
    من اگر بیایم و ولادت امام زمان(ع) را از کتاب‌های شیعه ثابت کنم ، او به من خواهد گفت که من این کتاب‌ها را قبول ندارم .
    ای مولای مهربان ! خودت مرا یاری کن !
    و بعد از لحظاتی به جواب خود می‌رسم ؛
    من باید از کتاب‌هایی که خود سنی‌ها قبول دارند ، جوابی پیدا کنم .
    آری ، بهترین راه این است که کتاب‌های اهل سنت را مورد بررسی و تحقیق قرار دهم .
    و این گونه تحقیق من آغاز شد .
    دشمن ، تولّد فرزندِ امام عسکری(ع) را یک دروغ بزرگ شمرده است .
    این کاری بود که آقای عثمان خمیس در کتاب خود انجام داد .
    امّا کاری که من می‌خواهم انجام بدهم : «من می‌خواهم با استفاده از کتاب‌های اهل سنت ، ثابت کنم که امام عسکری(ع) ، فرزندِ پسری به نام محمّد داشته است» .
    این هدفی است که من در پیش گرفته‌ام و می‌خواهم به سال‌ها قبل برگردم و در تاریخ گذشته سفر کنم .
    من می‌خواهم به چهار شهر در چهار کشور بروم .
    و از تو که دوست خوب من هستی ، می‌خواهم تا مرا همراهی کنی ، زیرا عشقِ به این همراهی ، بهترین سرمایه من است .



    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    او کتاب خود را در شمارگان هفتاد هزار به صورت رایگان در میان جوانان ما توزیع می‌کند .
    وقتی یک جوان ، این مطالب را می‌خواند چه نتیجه‌ای می‌گیرد ؟
    ممکن است کسی که این سخن را بخواند آن را باور کند و این چنین نتیجه‌گیری کند که همه سخنانی که در مورد امام زمان(ع) شنیده است دروغ بوده است .
    ما باید کاری بکنیم ! ما باید از مولای خود دفاع کنیم .
    به نظر شما ما باید چه کنیم ؟
    ما اهل دلیل هستیم ، ما باید بررسی کنیم و ببینیم آیا او در این سخنان ، حقیقت را گفته است ؟
    آیا به راستی تولّد امام زمان(ع) ، دروغ عجیب تاریخ است ؟
    خدایا ! خودت به من کمک کن !
    فکری به ذهنم می‌رسد ، من باید کتابی بنویسم و این سخن را نقد کنم .
    امّا سؤل مهم این است که من چگونه کتاب خود را بنویسم ؟
    من اگر بیایم و ولادت امام زمان(ع) را از کتاب‌های شیعه ثابت کنم ، او به من خواهد گفت که من این کتاب‌ها را قبول ندارم .
    ای مولای مهربان ! خودت مرا یاری کن !
    و بعد از لحظاتی به جواب خود می‌رسم ؛
    من باید از کتاب‌هایی که خود سنی‌ها قبول دارند ، جوابی پیدا کنم .
    آری ، بهترین راه این است که کتاب‌های اهل سنت را مورد بررسی و تحقیق قرار دهم .
    و این گونه تحقیق من آغاز شد .
    دشمن ، تولّد فرزندِ امام عسکری(ع) را یک دروغ بزرگ شمرده است .
    این کاری بود که آقای عثمان خمیس در کتاب خود انجام داد .
    امّا کاری که من می‌خواهم انجام بدهم : «من می‌خواهم با استفاده از کتاب‌های اهل سنت ، ثابت کنم که امام عسکری(ع) ، فرزندِ پسری به نام محمّد داشته است» .
    این هدفی است که من در پیش گرفته‌ام و می‌خواهم به سال‌ها قبل برگردم و در تاریخ گذشته سفر کنم .
    من می‌خواهم به چهار شهر در چهار کشور بروم .
    و از تو که دوست خوب من هستی ، می‌خواهم تا مرا همراهی کنی ، زیرا عشقِ به این همراهی ، بهترین سرمایه من است .



    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    من با خرافات مبارزه می کنم
    من می خواهم به شهر موصل بروم . حتما می پرسی که چرا هوس سفر به آن شهر را کرده ام ؟
    من شنیده ام دانشمند بزرگی در آن شهر زندگی می کند، او می تواند به ما کمک بزرگی بنماید تا بتوانیم حقیقت را کشف کنیم .
    من تصمیم گرفته ام که به این سفر دور بروم تا از او در مورد ولادت امام زمان(ع) سول کنم .
    شاید بگویی مگر در ایران خودمان ، استاد و دانشمند قحطی بود که می خواهی به عراق بروی ؟
    امّا من برایت گفتم که باید دانشمندی پیدا کنیم که شیعه نباشد ، دانشمندی که از اهل تسنن باشد و ولادت فرزند امام عسکری(ع) را قبول داشته باشد .
    من می خواهم به دیدار یک تاریخ دان بروم .
    آفرین برتو ، می بینم که آماده حرکت شده ای .
    نمی دانم نام پر آوازه این مورّخ بزرگ را شنیده ای یا نه ؟
    ص:25
    اصلاً می دانی این مرد کیست ؟
    او ابن اثیر است که در سال 555 هجری قمری ، متولّد شده و در شهر موصل زندگی می کند .9
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آری ، ما باید همواره از کسانی که در راه خداپرستی فداکاری کردند با بزرگی و احترام یاد کنیم .
    من از مردم این شهر می پرسم که قبر جرجیس(ع) کجاست ؟
    آنها ما را به وسط شهر راهنمایی می کنند ، آنجا قبر پیامبر خداست .11
    ما به آن سو می رویم و آن دوست خوب خدا را زیارت می کنیم .
    اکنون ما باید به دار الحدیث برویم و با ابن اثیر ملاقات کنیم .12
    لازم است توضیح دهم که دار الحدیث جایی شبیه دانشگاه است که جوانان در آنجا به تحصیل علوم دینی مشغول هستند .
    معمولاً در شهرهای مهم ، چنین مراکزی ساخته می شود و استادان بزرگ در آنجا به تدریس می پردازند .
    اینجا دار الحدیث موصل است ، ما سراغ ابن اثیر را می گیریم .
    مکانی را که او مشغول درس است به ما نشان می دهند و ما به آنجا می رویم .
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همسفر خوبم !

    باید صبر کنیم تا درس او تمام شود .
    بعد از درس من پیش او می روم و سلام کرده و خود را معرّفی می کنم .
    او با نهایت تواضع جواب سلام مرا می دهد و خیلی مرا احترام می کند .13
    وقتی می فهمد ما از ایران آمده ایم خیلی تعجّب می کند ، آخر چگونه شده است که ما این همه راه را برای دیدن او آمده ایم .
    او از ما می خواهد تا به خانه او برویم .
    و ما هم که در این شهر آشنایی نداریم قبول می کنیم ، البته برای ما مهم
    ص:27
    این است که از فرصت استفاده بیشتری کنیم و از این استاد بهره بیشتری ببریم .
    به سوی خانه استاد می رویم و وارد اتاقش می شویم .
    اتاق پر از کتاب های خطی و قدیمی است ، در گوشه ای از اتاق هم کتاب هایی است که خود استاد نوشته است .
    یکی از این کتاب ها ، کتاب « الکامل » می باشد که در دوازده جلد است ، استاد در این کتاب ، حوادث تاریخی را شرح می دهد ، استاد زحمت زیادی در نوشتن این کتاب کشیده است .
    آیا شما می دانید چگونه می توان یک نویسنده را خوشحال کرد ؟
    وقتی شما از یک نویسنده می خواهید تا در مورد کتابش برای شما سخن بگوید او را بسیار خوشحال می کنید .
    من رو به استاد می کنم و می پرسم :
    -- چه شد که شما کتاب تاریخی نوشتید ؟
    -- من از جوانی به تاریخ علاقه زیادی داشتم و به مطالعه در زمینه تاریخ پرداختم و به سفرهای متعددی رفتم .
    -- آیا می شود به سفرهای علمی خود اشاره کنید ؟
    -- بله ، من چند بار به بغداد سفر کردم ، همچنین به حلب ، دمشق و فلسطین رفتم و خدمت دانشمندان بزرگ ، شاگردی کردم .14
    -- هدف شما از نوشتن کتاب « الکامل » چه بوده است ؟
    -- من همه کتاب هایی را که در زمینه حوادث تاریخی نوشته شده است مطالعه کردم و متوجّه شدم که در این کتاب ها دو اشکال اساسی وجود دارد و
    ص:28
    به همین دلیل ، تصمیم گرفتم تا خودم یک دوره تاریخ بنویسم و این اشکال ها را بر طرف کنم .



    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    -- آیا می شود در مورد این اشکال ها توضیح بدهید ؟
    -- اشکال اوّل اینکه من متوجه شدم نویسندگان ، وقتی به حادثه ای می رسیدند که در زمان خودشان مشهور بوده است آن را در کتاب خود ذکر نمی کردند ، یعنی آنها خیال می کردند که این مسأله آن قدر مشهور است که لازم نیست در کتاب آنها بیاید ، در حالی که یک نویسنده باید صدها سال بعد از خود را هم در نظر داشته باشد و همه حوادث مهم را ذکر کند .15
    -- این نکته بسیار دقیقی است که شما به آن توجه پیدا کرده اید .
    -- امّا اشکال دوّم اینکه نویسندگان هر مطلبی را شنیده اند در کتاب خود آورده اند و در مورد آن فکر نکرده اند ، خدا به ما عقل داده است تا در مورد آنچه می شنویم فکر کنیم ، ما نباید خرافات و دروغ ها را در کتاب خود بنویسیم .16
    همسفرم خوبم! من از شنیدن این دیدگاه بسیار خوشحال می شوم و این روحیّه عقل گرایی را تحسین می کنم .
    به راستی چقدر خوب بود که همه نویسندگان از چنین روحیّه ای برخوردار بودند .
    در اینجا ، استاد رو به من می کند و می پرسد :
    -- آیا می خواهی یک نمونه از خرافاتی را که در کتاب ها آمده است برایتان ذکر کنم ؟
    -- آری ، خیلی خوشحال می شوم .
    -- در یکی از کتاب های تاریخی از قول پیامبر نقل شده است : « ماه و
    ص:29
    خورشید بر روی دو گاو قرار گرفته اند و هر گاه که ماه و خورشید از روی این گاوها سقوط کنند ، خورشید گرفتگی و یا ماه گرفتگی روی می دهد » ، این مطلب با عقل منافات دارد و هرگز پیامبر چنین سخنی نگفته است ، بلکه افرادی این حدیث را جعل کرده اند .17
    -- خود پیامبر هم فرموده اند که عدّه ای به دروغ ، سخنانی را به او نسبت خواهند داد .
    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    -- به هر حال ، من هرگاه مطلبی را در جایی خواندم و یا شنیدم ، در مورد آن فکر کردم و اگر آن را موافق عقل یافتم ، در کتاب خود آن را بیان نمودم .
    -- خیلی خوشحال هستم که با شما که نویسنده ای عقل گرا هستید آشنا شدم .
    -- من در کار خود به منابع و کتاب هایی مراجعه کردم که به راستگویی نویسندگان آن ایمان داشتم ، برای همین ، من از هر کتابی که به دستم می رسید استفاده نکردم بلکه فقط به کتاب های معتبر ، اکتفا کردم .18
    اکنون می فهمم که چرا دانشمندان جهان اسلام این قدر برای دیدگاه های استاد ، احترام قائل هستند ، او تاریخ نویسی است که با نگاهی نقّادانه به حوادث تاریخی نگاه می کند .19
    اکنون ، من رو به استاد می کنم و می گویم :
    -- جناب استاد ! شما می دانید که ما از راه دوری آمده ایم و هدف ما در این سفر این بوده است تا به یک حقیقت پی ببریم ، آیا می توانم از شما سولی بکنم ؟
    -- شما از ایران ، این همه راه را آمده اید تا یک سول از من بپرسید ؟ مگر در
    ص:30
    کشور ایران کسی پیدا نمی شد که جواب شما را بدهد ؟
    -- شما در تاریخ تحقیق کرده اید و عمر خود را در این راه صرف کرده اید و همه به دیدگاه شما احترام می گذارند ، ضمن اینکه شما از علمای بزرگ اهل سنت هستید و جواب شما برای من مهم است .
    -- بفرمایید ، سولتان را بپرسید ؟
    -- آیا شما حسن عسکری را می شناسید ؟ همان کسی که شیعیان او را به عنوان امام یازدهم قبول دارند .
    -- آری .
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    -- سول مهم من این است ، آیا حسن عسکری ، فرزند پسری هم داشته اند ؟
    -- چرا این همه راه آمده ای ؟ تو مگر سوادِ عربی نداشتی ؟ اگر کتاب مرا می خواندی به جواب می رسیدی.
    استاد از جای خود بلند می شود و جلد هفتم کتاب « الکامل » را باز می کند و برای من می خواند : «در این سال 260 هجری ، حسن عسکری از دنیا رفت همان کسی که شیعیان او را امام خود می شمارند ، لازم به ذکر است که او پدر همان کسی که نامش محمّد است و شیعیان معتقد هستند که باید در انتظار او بود» .20
    من کتاب را از دست او می گیرم و بار دیگر آن را با دقت می خوانم ، بعد رو به استاد می کنم و می پرسم :
    -- استاد ! از این سخن شما معلوم می شود که به امامت حسن عسکری
    ص:31
    اعتقاد ندارید ؟
    -- آری ، من سنی هستم و به امامت دوازده امام اعتقاد ندارم .
    -- پس چرا نام او را در کتاب خود آورده اید ؟
    -- درست است که من شیعه نیستم ، ولی حسن عسکری را به عنوان یکی از نوادگان پیامبر قبول دارم ، او از نسل پیامبر است و چطور من ادعای مسلمانی بکنم ، امّا فرزندان پیامبر خود را دوست نداشته باشم !
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    -- استاد ! آیا شما قبول دارید که حسن عسکری ، فرزندی داشته است ؟
    -- آری ، حسن عسکری ، فرزند پسری داشته که نام آن پسر ، محمّد بوده است ، این همان کسی است که شما شیعیان می گویید او امام زمان است .
    سخن به اینجا که می رسد من به فکر فرو می روم ، ما در حضور یکی از بزرگترین مورخان جهان اسلام هستیم ، او بر این اعتقاد است که حسن عسکری(ع)، فرزند پسری داشته است .
    درست است که ما در بعضی از مسائل با هم اختلاف داریم ، امّا همین که او در کتاب خود از فرزندِ حسن عسکری اسم می برد برای من بسیار جالب است .
    من بار دیگر به فکر فرو می روم ، ابن اثیر ، تاریخ نویس بزرگی است که مطالب کتاب خود را فقط از کتاب های معتبر می نویسد .
    او کسی است که با خرافات مبارزه می کند و به خواننده کتاب خود قول داده است که فقط مطالب صحیح و معتبر را در کتاب خود بیاورد .
    اکنون می بینم که او در کتاب خود تصریح می کند که حسن عسکری، فرزند پسری به نام محمّد داشته است .
    من می دانم که او به امامت فرزند حسن عسکری معتقد نیست ولی ما برای
    ص:32
    این ویژگی او ، این همه راه را آمده ایم.
    اگر ما می خواستیم تاریخ نویسی پیدا کنیم که شیعه باشد به شهر موصل نمی آمدیم ، در همان ایران خودمان به نزد علمای شیعه می رفتیم .
    ما باید رنج این سفر را تحمل می کردیم تا با ابن اثیر که از اهل سنت است آشنا می شدیم و از زبان او می شنیدیم که حسن عسکری ، فرزند پسری داشته است .
    اینجاست که به یاد سخن عثمان خمیس می افتم ، یادت هست او در کتاب خود ، گفته بود : « همه فرقه ها . . .می گویند که بعد از حسن عسکری ، فرزندی باقی نمانده است » .21
    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,118
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مگر ابن اثیر از علمای بزرگ اهل سنت نیست ؟
    مگر همه اهل سنت به کلام و سخن ابن اثیر به دیده احترام نگاه نمی کنند ؟
    پس چرا عثمان خمیس ، این حقیقت ها را مخفی می کند ؟
    ص:33
    وقتی عاشق دختر مصری شدم
    همسفر برخیز که دشمن بیدار است ! ما باید سفری طولانی برویم .
    -- آقای نویسنده ! دیگر می خواهی مرا به کجا ببری ؟
    -- ما باید به قاهره برویم .
    سوار بر اسب خود می شویم و به پیش می تازیم ، روزها وشب ها می گذرد .. .
    همسفرم ! رنگ آبی رود نیل را می بینی !
    اینجا قاهره است ، ما وارد شهر می شویم .
    ما این همه راه را آمده ایم تا با ابن خَلِّکان دیدار کنیم ، دانشمند بزرگی که کتابی مهم در تاریخ و حوادث آن نوشته است .
    شنیده ام که او قاضی این شهر است ، ما باید به دادگستری برویم .
    اینجا دادگستری است و من به مأموران می گویم :
    -- من می خواهم با ابن خَلِّکان دیدار داشته باشم .
    -- شما اهل کجا هستید ؟
    -- ما از ایران آمده ایم .
    ص:34
    -- حتما برای تجارت به این شهر آمده اید !
    -- نه ، ما برای کشف یک حقیقت آمده ایم .
    مأمور با تعجّب به ما نگاهی می کند و به داخل می رود تا هماهنگی لازم را انجام بدهد .
    بعد از لحظاتی ما را به نزد ابن خَلِّکان می برند .
    ما به ایشان سلام کرده و می نشینیم . او به ما نگاهی می کند و می گوید :
    -- شنیده ام شما از ایران آمده اید و گفته اید برای طلب آگاهی و کشف حقیقت آمده اید .
    -- آری ، من یک نویسنده هستم .
    -- شما دوست خودتان را معرّفی نکردید ؟
    -- ببخشید ، یادم رفت ، ایشان دوست خوبم و خواننده کتاب من است که در این سفر ، همراه من می باشد .
    -- خیلی خوش آمدید ، من چه کمکی می توانم به شما بکنم ؟
    امضاء


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi