پيوند «حركت» و «انتظار»
مقدمه:
ارتباط دو سويهاى ميان حركت وانتظار موجود است. پيش از اين درباره پيوستگى انتظار به «حركت» سخن گفتيم و هم اكنون از وابستگى «حركت» به «انتظار» سخن خواهيم گفت.
❤ |
پيوند «حركت» و «انتظار»
مقدمه:
ارتباط دو سويهاى ميان حركت وانتظار موجود است. پيش از اين درباره پيوستگى انتظار به «حركت» سخن گفتيم و هم اكنون از وابستگى «حركت» به «انتظار» سخن خواهيم گفت.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-11-2020 در ساعت 22:32
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (13-11-2020)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ♥**•.✿.•**♥ احکام منتظران ♥**•.✿.•**♥
- اسرار و فلسفه غیبت
- •*✿*• در محضر نور •*✿*•
- {مجموعه مقالات از نهضت حسینی تا جامعه ای...
- ***غيبت حضرت مهدى (عج)، سخت ترين آزمايش الهى...
- ►۞◄313 یار امام عصـــر (عج)►۞◄
- ▐**♥**▐ابدال چه کسانی هستند ▐**♥**▐
- دشوارترین امتحان الهی
- بیعتی تا همیشه
- ▬◄ خدایا! با این شرایط چرا غیبت؟! ►▬
❤ |
اقدام انقلابى
«اقدام انقلابى» آميزهاى از تخريب و ساختن است؛ از اين رو با چالش، مقاومت و سختى همراه است. اگر انقلاب، فقط ساختن بود ـ بى هيچ انهدامى ـ نياز به اين همه زمت و تلاش نبود. چون انهدام بر رژيم سياسى فاسدِ موجود وارد مىشود؛ در نتيجه با سختىهاى فراوانى همراه است. زيرا هر رژيمى، بهره بردارانى دارد كه از آن نفع مىبرند و دفاع مىكنند.
دعوت به توحيد، يك دعوت انقلابى است؛ از اين رو چنين دعوتى با «جهاد و جنگ» همراه است:(وقاتلوهم حتّى لا تكون فتنة ويكون الدّين كلّه للّه) [1]؛ «و با آنان بجنگيد تا فتنهاى بر جاى نماند و دين يكسره از آن خداى گردد«.
بدون از ميان برداشتن فتنهها و موانع بزرگى كه بهرهوران رژيم سياسى شرك آلود ايجاد كرده اند، امكان ندارد دعوت به توحيد راهى به زندگى مردم بگشايد. از طرف ديگر، از ميان برداشتن فتنه نيز بدون جهاد و مبارزه، امكان پذير نيست؛ زيرا توحيد (نظام توحيدى) در خلأ سياسى و اجتماعى استقرار نمى يابد؛ بلكه جايگزين شرك مىشود و دعوت به خدا، جز با نابودى شرك صورت نمى پذيرد.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (13-11-2020)
❤ |
بهاى اقدام انقلابى
برپا دارندگان شرك و رهبران آن، از تمام توان خود براى مبارزه با حركت توحيدى و برانگيختن فتنهها و ايجاد موانع در مسير دعوتگران به خدا، بهره مىبرند. دعوت به توحيد نيازمند از بين بردن تمام اين فتنهها و رويارويى با همه اين موانع ومبارزه با رژيم شرك است.رويارويى با موانع و مبارزه با كيان شرك، هزينه جانى ومالى زيادى به دعوتگران به سوى خداى تعالى و نزديكان آنان تحميل مىكند و خسارتهاى سنگينى را در پى دارد.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (13-11-2020)
❤ |
تكليف به حركت
قرآن با توجّه به اين عوامل، در تكليف مردم به حركت، اهتمام ويژهاى نشان داده است. اگر اين رنجها و مشقّتها در حركت توحيدى نبود، اين همه تأكيد وجهى نداشت:
(قوموا لِلّه قانتين) [2]؛ «خاضعانه براى خدا به پاخيزيد».
(وَأمُر بالمعروف وَانْهَ عن المنكر واصْبِرْ على ما اصابكَ) [3]؛ «به كار پسنديده وادار واز كار ناپسند بازدار وبر آسيبى كه بر تو وارد آيد شكيبا باش».
(فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرتَ) [4]؛ «پس همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن».
(اُدع الى سبيلِ ربِّكَ) [5]؛ «به راه پروردگارت دعوت كن».
(اِقْرأ باسم ربّكَ) [6]؛ «به نام پروردگارت بخوان»».
(جاهد الكفّار والمنافقين) [7]؛ «با كافران ومنافقان جهاد كن».
(وَ جاهِدُوا فى سبيل اللّهِ)[8] ؛ «ودر راه خدا جهاد كنيد
(اِنفروا خِفافاً وثقالاً وَجاهِدوا باَموالكم وانفسكم فى سبيل اللّهِ) [9]؛ «سبكبار و گران بار بسيج شويد وبا مال وجانتان در راه خدا جهاد كنيد».
(وَاقتلوهم حيث ثقفتموهم) [10]0؛ «و هر كجا به ايشان دست يافتيد، آنان را بكشيد».
(وَ قاتِلوا فى سبيلِ اللّهِ الذينَ يُقاتلونكم) [11]؛ «و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند، بجنگيد».
(و قاتلوهم حتّى لا تكون فتنةٌ) [12]؛ «و با آنان بجنگيد تا فتنهاى بر جاى نماند».
تمام اينها آموزههاى انقلابى در راستاى تغيير وضع موجود و نشاندن توحيد به جاى شرك و از بين بردن فتنهها ورفع موانع از مسير دعوت به سوى خداوند است.
❤ |
ضعف انسان
انسان از انجام چنين مسؤوليّت دشوارى، احساس ناتوانى مىكند و در وجود خود، قدرتى براى رويارويى با تمام اين موانع ومشكلات نمى يابد. نبرد بين دو جبهه توحيد و شرك، شديد و ويرانگراست؛ از اين رو انسان به تنهايى يا با كمى مؤمنان، در برخورد با اين جبهه، احساس ضعف كرده و چنين كاستى را مىپذيرد واز رودررويى عقب نشينى مىكند؛ مگر آنكه خداى تعالى او را حفظ كند.
پذيرش عوامل ضعف در نفس انسان، نخستين مشكلى است كه فعّالان در راه خدا با آن مواجه اند. اين ضعف به شكل هراس از طاغوت ودستياران او، درماندگى از ادامه راه، يأس از سودمندى استمرار آن، عافيت جويى و راحت طلبى و يا تمامى اين عوامل بروز مىكند و آنان كه از ادامه مسير ناتوانند و در راه مىمانند، فراوان هستند.
❤ |
رهايى از سقوط
در اينجا بايسته است از اسباب و عواملى كه ما را در طىّ اين مسير، از سقوط حفظ مىكند و از وسوسههاى شيطانى وضعف درونى خودمان باز مىدارد، سخن بگوييم. وسايل حفظ و مصونيّت در زندگى فعالان بسيار است. مهم ترين آنها چهار عامل است كه قرآن كريم از آنها ياد كرده است: 1. استعانت از صبر و صلاة؛ 2. ولا؛ 3. ميراث؛ 4. انتظار.
عوامل رستگارى
يك. استعانت از صبر و صلاة (نماز وروزه)
خداى تعالى مىفرمايد: (استعينوا بالصّبر والصّلوة)[13] ؛ «از شكيبايى و نماز يارى جوييد» و (يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر والصّلوة)[14] ؛ «اى مؤمنان! از شكيبايى و نماز يارى جوييد».
خداوند در سوره «هود»، قلب رسولش را در وسط ميدان كارزار با سران شرك در جزيرة العرب با بيان قصّه مسير توحيد، نيرو مىبخشد و بعد از بررسى اجمالى اين مسير طولانى، به وى مىفرمايد: (فاستقم كما اُمِرْتَ ومَنْ تاب مَعَكَ ولا تَطْغَوْا انّه بما تعملون بصير ولا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسّكم النّار وما لكم من دون اللّهِ من اولياء ثمّ لا تنصرون واقم الصلوة طَرَفَىِ النَّهار وزلفاً من اللّيل انّ الحسنات يذهبن السيّئات ذلك ذكرى للذّاكرين واصبر فانّ اللّهَ لا يُضيعُ اَجْرَ الْمحسنين)[15]؛
«پس همان گونه كه دستور يافته اى، ايستادگى كن و [همين طور] هر كه با تو توبه كرده است. و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مىدهيد بينا است. به كسانى كه ستم كرده اند، متمايل مشويد كه آتش[دوزخ] به شما مىرسد، ودر برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد. و در دو طرف روز[اوّل و آخر آن] و نخستين ساعات شب، نماز را برپا دار؛ زيرا خوبىها بدىها را نيست مىكند. اين براى پندگيرندگان پندى است وشكيبا باش كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى گرداند».
صبر، پايدارى براساس سنّتهاى الهى است وجنگ به موجب اين سنّتها به وجود مىآيد. آن كه دوست دارد پيروز اين نبرد باشد، به ناچار بايد اين سنّتها را بشناسد و بر آنها پايدارى ورزد و با قدرتى هم تراز به مقابله با آنها برخيزد. اين مقابله نيز خود از سنّتهاى الهى است.
مهيّا كردن نيرويى هم تراز با قدرت دشمن در صحنه نبرد، يا در ميدان سياست يا تبليغات و... جزئى از صبر و پايدارى است.
❤ |
صبر و شكيبايى، بدين معنا نيست كه انسان دشمنش را تحمّل كند؛ بلكه به معناى مقاومت وپايدارى در مقابل دشمن و عدم وازدگى و درماندگى در رويارويى با او است؛ تا آنجا كه توان دفع ورفع او را با نيرويى برابر با توان وى بيابد. اين، معناى مثبت صبر و شكيبايى است.
نماز، نمودِ ارتباط با خدا و ياد او است. انسان مسلمان در بحبوحه نبرد، بايد از خدا وياد وى بسيار كمك بگيرد و از وى عزم و نيرو بطلبد و قوايش را با قواى الهى استحكام بخشد. اگر انسان در ميدان نبرد، از خداوند يارى بطلبد، ديگر از چيزى نخواهد ترسيد و احساس ضعف نخواهد كرد و اين، معناى صبر و صلاة است.
❤ |
دو. ولا (همبستگى)
مسلمانان مانند پيكرى واحدند كه اعضاى آن ارتباطى منسجم دارند كه همان رابطه ولا (همبستگى) است. اين امر، ولايت در خطّ افقى است؛ در مقابل ولايت خدا و رسول و اولياى امور كه ولايت آنان در خطّ عمودى و در بافت جامعه اسلامى است.
قرآن به همين رابطه منسجم و هماهنگ ـ كه افراد امّت اسلامى را به يكديگر پيوند مىزند واز مجموع آنها تودهاى مرتبط با هم پديد مىآيد ـ اشاره دارد: (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياء بعض)[16]؛ «و مردان وزنان با ايمان، دوستان يكديگرند».
اين «ولا»، دوستى، هميارى، همبستگى، همزيستى، تعاون، سازش وخيرخواهى را شامل مىشود. امّتى كه با چنين پيوندهاى مستحكمى به يكديگر مرتبط باشند، ملّتى توانمند و يكپارچه در ميدان مبارزه خواهند بود. خداى تعالى به سبب مصلحتى، پايه ارتباط ميان اين امّت را براساس ولا ـ كه از مستحكم ترين پيوندها در خانوادهاى واحد است ـ قرار داده است.
❤ |
از آنجا كه نخستين وظيفه امّت اسلامى، رويارويى و درگيرى در ميدان مبارزه است، به ناچار مىبايد از ساختار داخلى مستحكم و بافت استوارى برخوردار باشد تا بتواند در برابر وحشى گرىهاى نبرد سرنوشت سازى كه در آن وارد شده است، پايدارى ورزد.
بدون اين ولاى مستحكم ـ كه تك تك مردم مسلمان در آن به تقويت يكديگر بر مىخيزند ـ امّت اسلامى قدرت ايستادگى در مقابل جبهه كفر ونفاق را در اين نبرد سرنوشت ساز نخواهد داشت.
اين امّت، با وحدت كلمه، به ريسمان الهى چنگ مىزند و در رويارويى با سران كفر، مجموعه و خانواده واحدى مىشود: (واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرّقوا)[17]؛ «و همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد وپراكنده مشويد».
در اين آيه، خداى متعال امّت اسلامى را به چنگ زدن به ريسمان الهى در ميدان مبارزه فرمان مىدهد. البته اين اعتصام بايد از جانب همه و به طور جمعى باشد؛ زيرا طبيعت مبارزه چنين است كه هر يك از دو طرف درگيرى، تمام نيرو و امكانات خود را به كار مىگيرد. نيروى امّت اسلامى نيز در دو چيز خلاصه مىشود: پناه بردن به خدا و اجتماع و يكپارچگى آنان.
❤ |
سه. ميراث
اعضاى اين خانواده بايد ريشههاى تاريخى خود را به ياد آورند. بى گمان شناخت چنين اصالت و هويت تاريخى، در هنگامه نبرد، به آنان نيرو، صلابت، ثبات و استحكام چند برابر خواهد بخشيد. حركت اسلام در تاريخ، حركت بى ريشهاى نيست؛ بلكه از حركت تمام انبيا ـ از آدم تا خاتم ـ نشأت گرفته است.
حركتى كه داراى چنين عمق وريشهاى است و در درازناى دهها قرن، در مقابل مكر و دسيسههاى مشركان ثابت قدم مانده، سزاوار آن است كه در اين معركه نيز ثابت قدم بماند وشايستگى وصلاحيتش را حفظ كند. بى گمان خانواده توحيد، شجره طيّبهاى است در زمين كه: «اصلها ثابت وفرعها فى السّماء»؛ «ريشه اش ثابت و شاخه هايش برافراشته بر آسمان است». (اَلم تَرَ كيف ضرب اللّهُ مثلاً كلمةً طيّبة كشجرة طيّبة اصلها ثابت وفرعها فى السّمآءِ تُؤتى اُكُلها كلّ حين باذن ربّها ويضرب اللّهُ الامثال للنّاس لعلّهم يتذكرون)[18]؛ «آيا نديدى خدا چگونه مَثَل زده: سخن پاك مانند درختى پاك است كه ريشه اش استوار وشاخه اش در آسمان است؛ ميوه اش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد وخدا مَثَلها را براى مردم مىزند، شايد كه آنان پند گيرند».
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)