ضمنا در اينكه سن بلوغ قدرت جسماني چه سني است؟ در آن نيز گفتگو است بعضي همان سن معروف بلوغ را ميدانند كه در آيه 34 اسراء در مورد يتيمان نيز به آن اشاره شده: در حالي كه در بعضي از روايات تصريح شده كه سن هيجده سالگي است.
البته مانعي ندارد كه اين تعبير در موارد مختلف معاني متفاوتي دهد كه با قرائن روشن ميشود.
در حديثي آمده است: انّ الشّيطان يجرّ يده علي وجه من زاد علي الأربعين
و لم يتب، و يقول بأبي وجهٌ لا يفلح!: شيطان دستش را به صورت كساني كه به چهلسالگي برسند و از گناه توبه نكنند ميكشد و ميگويد پدرم فداي چهرهاي باد كه هرگز رستگار نميشود! (و در جبين اين انسان نور رستگاري نيست!).
از ابن عباس نيز نقل شده: من أتي عليه الأربعون سنة فلم يغلب خيره شره فليتجهّز الي النار!: هر كس چهل سال بر او بگذرد و نيكي او بر بديش غالب نشود آماده آتش جهنم گردد! به هر حال قرآن در دنباله اين سخن ميافزايد: اين انسان لايق و با ايمان هنگامي كه به چهلسالگي رسيد سه چيز را از خدا تقاضا ميكند: نخست ميگويد: پروردگارا! به من الهام ده و توفيق بخش تا شكر نعمتي را كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشتي بجا آورم (قال رب أوزعني أن أشكر نعمتك التي أنعمت عليّ و عَلي والِدَيّ).
اين تعبير نشان ميدهد كه انسان با ايمان در چنين سن و سالي هم از عمق و وسعت نعمتهاي خدا بر او آگاه ميگردد: و هم از خدماتي كه پدر و مادر به او كرده است تا به اين حد رسيده: چرا كه در اين سن و سال معمولا خودش پدر يا مادر ميشود: و زحمات طاقت فرسا و ايثارگرانه آن دو را با چشم خود ميبيند: و بياختيار به ياد آنها ميافتد و بجاي آنها در پيشگاه خدا شكرگزاري ميكند.
در دومين تقاضا عرضه ميدارد: خداوندا! به من توفيق ده تا عمل صالح بجا آورم:
عملي كه تو از آن خشنود باشي (و أن أعمل صالحاً ترضاه).
و بالأخره در سومين تقاضايش عرض ميكند: خداوندا! صلاح و درستكاري را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش (و اصلح لي في ذريتي).
تعبير به «لي» (براي من) ضمنا اشاره به اين است كه صلاح و نيكي فرزندان من
والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 44
چنان باشد كه نتائجش عائد من نيز بشود.
و تعبير في ذرّيّتي (در فرزندان من) به طور مطلق: اشاره به تداوم صلاح و نيكوكاري در تمام دودمان او است.
جالب اينكه در دعاي اول پدر و مادر را شريك ميكند: و در دعاي سوم فرزندان را ولي در دعاي دوم براي خود دعا ميكند: و اينگونه است انسان صالح كه اگر با يك چشم به خويشتن مينگرد با چشم ديگر به افرادي كه بر او حق دارند نگاه ميكند.
و در پايان آيه دو مطلب را اعلام ميدارد كه هر كدام بيانگر يك برنامه عملي مؤثر است ميگويد: پروردگارا! من در اين سن و سال به سوي تو بازميگردم و توبه ميكنم (إنّي تبت إليك).
به مرحلهاي رسيدهام كه بايد خطوط زندگي من تعيين گردد: و تا به آخر عمر همچنان ادامه يابد: آري من به مرز چهلسالگي رسيدهام و براي بندهاي چون من چقدر زشت و نازيباست كه به سوي تو نيايم و خودم را از گناهان با آب توبه نشويم.
ديگر اينكه ميگويد: من از مسلمين هستم (و انّي من المسلمين).
در حقيقت اين دو جمله پشتوانهاي است براي آن دعاهاي سهگانه و مفهومش اين است: چون من توبه كردهام: و تسليم مطلق در برابر فرمان توأم: تو نيز بزرگواري كن و مرا مشمول آن نعمتها قرار ده.
آيه بعد بيان گويائي است از اجر و پاداش اين گروه از مؤمنان شكرگزار صالح العمل و توبهكار كه به سه پاداش مهم در آن اشاره شده است.
نخست ميفرمايد: آنها كساني هستند كه ما بهترين اعمالشان را قبول ميكنيم (اولئك الذين نتقبل عنهم احسن ما عملوا).
چه بشارتي از اين بالاتر كه خداوند بزرگ و قادر و منان: عمل بنده ضعيف و ناچيزي را پذيرا شود كه اين خود گذشته از آثار ديگر افتخاري است بزرگ و موهبتي است عالي و معنوي.