سيد قطب در تفسير في ظلال حديثي به اين مضمون از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل ميكند كه
والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 109
مردي مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش گرفته طواف ميداد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را در همان حال مشاهده كرد عرض كرد آيا حق مادرم را با اين كار انجام دادم: فرمود:
نه حتي جبران يكي از نالههاي او را (به هنگام ولادت تو) نميكند «1»
افلاطون در مرگ مادرش بسيار گريست و بيتابي نمود! گفتند: اين رفتار از شخصيتي همچون شما بعيد است آخر شما افلاطون چشم و چراغ جامعه هستيد، گفت: اين كه زير خاك مدفون شد مرا افلاطون ساخته است.
مشابه اين قضيه براي شيخ مرتضي انصاري قدس سره صاحب كتاب رسائل و مكاسب پيش آمد، او هم در مرگ مادر زياد اشك ريخت، گفتند: آقا از عالم بزرگواري مثلشما خيلي بعيد است در مرگ مادر اين گونه بيتابي مي كنيد؟! گفت: مرا اين كه با خاك هم آغوش گشت، مرتضي كرده است و گرنه من چيزي نبودم.
اگر بخواهيم عنان قلم را در اينجا رها سازيم رشته سخن به درازا ميكشد و از شكل خلاصه گوئي خارج ميشويم: اما با صراحت بايد گفت، هر قدر در اين زمينه گفته شود باز هم كم است چرا كه آنها حق حيات بر ما دارند و ما هرچه و هركِه باشيم و در رفعت سر به آسمان سائيم و با فرشتگان طيران كنيم از بركت وجودي اين دو مشت پوست و استخوان به عبارتي پدر و مادر است
نمونههايي از عواطف مادري
نمونههايي از عواطف مادري گويند مرا چو زاد مادر،*** پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بَرِ گاهواره من*** بيدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من*** بر غنچه گل، شكفتن آموخت
يك حرف و دو حرف، بر زبانم*** الفاظ نهاد و گفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد*** تا شيوه راه رفتن آموخت
والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 110
پس هستي من ز هستي اوست* * تا هستم و هست، دارمش دوست ايرج ميرزا (جلال الممالك