صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 150

موضوع: والدين دو فرشته جهان آفرينش

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    والدين دو فرشته جهان آفرينش




    محمد اميني‌گلستاني
    .





    امضاء


  2. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تقديم‌

    به تو مادر اي وجودش سرشار از مهرباني‌ها، اي درياي بيكران رأفت و محبت، اي تجسّم رحمت بي انتهاي خداوندي، اي موجود دوست داشتني جهان آفرينش: بالأخره اي مصداق ايثارها و ازخود گذشتگي ها؛
    و به تو اي پدر اي ركن استوار زندگيم، و اي عمود خيمه عمرم: اي اسوه خوبيها، اي زبان زد خاص و عام اي اباذر زمان، اي نمونه پارسائي اي سالك الي اللّه به هردوي شما ثواب اين اثرم را هديه مي كنم و نگران دعاي خير شما هستم روحتان شاد.
    تقدير و تشكر از همسر زحمتكش و ياور خوشي‌ها و ناخوشي هايم و همسفر رنجور دوران زندگانيم حاجيه خانم (عفت عرفاني) صبيّه محترمه حضرت آيت اللّه حاج شيخ علي عرفاني قدّس سرّه، كه در دوران تأليف آثارهايم، وسايل رفاه و آسايش مرا فراهم نموده است، تا با آرامش جسم و جان اين اثرها رابه پايان ببرم، و با اعتذار از زحمات طاقت فرساي عمر سپري شده‌اش در خانه من كه خود نيز نمونه‌اي از مادران فداكار مي باشد، كمال تقدير و تشكر را دارم و به پاس احترام او و اداي مزد كوچكي از زحمات صبورانه‌اش: والدين بزرگوارشان را كه اسوه تقوي و پرهيزكاري و عبوديت و بندگي بودند و در واقع پدر و مادر دوم من هم هستند، با والدين خودم در ثواب اين اثر ناچيزم شريك مي نمايم و علوّ درجات همه شان را از خداوند رؤف و مهربان مسئلت دارم آمين.
    محمد اميني گلستان







    امضاء


  5. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    بخش 1 والدين‌


    اشاره

    بسم اللّه الرحمن الرحيم
    الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام علي سيّد الأنبياء و المرسلين محمد بن عبداللّه صلي الله عليه و آله و سلم و علي أهل بيته الطّپيّبين الطّاهرين سيّما ولده بقية اللّه الأعظم و خليفته في أرضه و حجّته علي خلقه حجّة بن الحسن عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف، روحي و أرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، واللّعنة الدّائمة الأبديّة علي أعدائهم أجمعين من الان الي لقاء يوم الدين





    امضاء


  7. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    پيشگفتار
    پيشگفتار مدتي در اين فكر غرق بودم، حالا كه پدر و مادر عزيز (دو استوانه استوار زندگي ام) را، از دست داده و از نعمت عظماي ديدار وجود آنها محروم مانده ام؛ چگونه مي توانم روح بزرگ آنها را از خودم شاد و خوش حال نمايم، راههاي فراوان به نظرم آمد، ديدم خدا را سپاس گزارم كه؛ در هريك از آن راهها قدمي برداشته و آنها را بي بهره نگذاشته‌ام آخرين راهي كه نظرم را جلب كرد اين بود كه قلم به دست گرفته و به طور خلاصه در باره «پدرها و مادرها» كتابي فراهم آورم و ثواب آن را به روح عموم پدران و مادران، بخصوص پدر و مادر خودم، هديه نمايم شايد گوشه‌اي از حقوق بي پايان آنها را بيان نموده و ذره‌اي از دَيْنِ بي‌كران آنان را، ادا كرده باشم و از خداي توانا مسئلت نمايم همه پدران و مادران را قرين رحمت و مغفرت خود قراردهد انشاءاللّه تعالي.
    قبل از شروع به تنظيم اصل كتاب به چند مطلب توجه نمائيد.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 12
    1
    خداي متعال با حكمت متعاليه خود، سنگ بناي زيبائي جهان و نظام احسن و اكمل را در وجود نر و ماده؛ بنا نهاده، و ادامه حيات و زيربناي زندگي را در وجود آفريده‌هاي مُوَلّد و توليد كننده استوار ساخته و برقرار نموده است.
    هيچ موجود رشد كننده و ذيحيات پيدا نمي‌شود مگر اينكه از زوج و جفت يا به عبارت ديگر از پدر و مادر به وجود آمده اند؛ چنان كه در قرآن كريم نيز به اين معنا تصريح نموده و مي فرمايد: «منزّه است كسي كه تمام زوج‌ها را آفريد، از آنچه كه زمين مي روياند، و از خودشان و از آنچه نمي‌دانند». «1»
    با جمله «و ممّا لايعلمون» مي فهماند كه زوجها و جفتهاي زيادي هست كه هنوز دانش بشري به حيطه كشف فورمول وجودي آنها راه پيدا نكرده و از وجود آنها اطلاع ندارد و از كشف آنها عاجزمانده است!.
    پس هرموجود زنده‌اي از نباتات و سبزيجات و حيوانات گرفته تا انسان صاحب عقل و خرد، بايد از جفت و يا نر و ماده به وجود آيد درست است موجودات تك ياخته‌اي و تك سلولي نيز يافت مي شود اما كم و ناچيز!.
    2
    در منطق انسانيت و اسلاميت حكم بر اين است كه انسان در برابر كساني كه حقّي در گردن آدمي دارند، احترام نموده و تا سرحد امكان در صدد خوبي و نيكي متقابل در آيند «هر گاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد؛ (يا لا أقل) به همان
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 13
    گونه پاسخ گوييد، خداوند حساب همه چيز را دارد». «1»
    روي اين اصل كلّي و قانون انسانيت است كه همه افراد بشر موظفند به ريشه وجودي خود يعني پدر و مادر احترام به سزائي نموده در مقام جبران يك هزارم بلكه يك ميليونم محبت آنها برآيند.
    گر چه عواطف انساني و مسأله حق‌شناسي به تنهائي براي رعايت احترام در برابر والدين كافي است: ولي از آنجا كه اسلام حتي در مسائلي كه عقل در درك اهميت آن استقلال كامل دارد، و عاطفه نيز آن را به وضوح در مي‌يابد، سكوت روا نمي‌دارد؛ بلكه به عنوان تأكيد در اين گونه موارد بخصوص در مورد احترام والدين، دستورات لازم را با ريزه كاري هايش، صادر كرده و در اين باره آن قدر تأكيد نموده است كه مانند آن، در كمتر مسأله‌اي ديده مي‌شود، حتّي اجازه نمي‌دهد فرزندان منتظر بمانند تا والدين براي رفع احتياج خود لب بگشايند و اظهار نياز كنند بلكه اولاد را وادار مي سازد كه در بر آوردن خواسته‌هاي آنان، قدم به جلو گذاشته و ايثار گرانه پيش دستي نمايند اگرچه والدين غني و بي نياز باشند. «2»
    مضافاً بر اين در زندگي روز مرّه ما براي هرچيزي كارشناس و خبره آن، قيمت تعيين مي‌كند و بهاء مي‌دهد مثلًا براي طلا و جواهر، زرگر، و براي ساختمان، مهندس عمران و معمار و براي اتومبيل، ميكانيك و بالأخره براي مسائل شرعي: فقيه و مجتهد وو ..؛
    امّا چون تعيين ارزش و بيان مقام والدين از حيطه فكري ما بيرون و كارشناس آنها خود خداوند است، لذا مدال افتخارهاي متعددي براي آن‌ها اعطاء فرموده كه ذيلًا به چند مورد آن، اشاره مي‌كنيم:
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 14
    الف- در چهار سوره از قرآن مجيد نيكي به والدين بلا فاصله بعد از مسأله توحيد قرار گرفته اين همرديف بودن دو مسأله، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براي پدر و مادرها، احترام قائل شده است.
    1- در سوره بقره مي‌خوانيم: لا تعبدون الّا اللّه و بالوالدين احساناً. «1» 2- در سوره نساء و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً. «2»
    3- در سوره انعام مي‌فرمايد: ألّا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً. «3»
    4- در آيات سوره اسراء نيز اين دو را قرين هم آورده است و قضي ربك أن لا تعبدوا الّا ايّاه و بالوالدين احساناً. «4» ب- اهميت اين موضوع تا آن جا مورد توجه است كه هم قرآن و هم روايات صريحاً توصيه مي‌كنند كه حتي اگر پدر و مادر كافر باشند رعايت احترامشان لازم است. «5»
    ج- در قرآن مجيد، شكرگزاري در برابر پدر و مادر را در رديف شكرگزاري در برابر خدا و نعمتهايش قرار داده است چنانكه مي‌خوانيم: ان اشكر لي و لوالديك «6»
    با اينكه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد: ولي ذكر والدين در اين مقطع، دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران مي‌باشد
    د- قرآن حتي كمترين بي احترامي را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است.
    در حديثي از امام صادق عليه السلام مي‌خوانيم كه فرمود: اگر چيزي كمتر از «أفّ» وجود داشت خدا از آن نيز نهي مي‌كرد «7» (افّ كمترين اظهار ناراحتي است) و اين حد
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 15
    اقل مخالفت و بي احترامي نسبت به پدر و مادر است: و از اين جمله است نظر تند و غضب‌آلود به پدر و مادر انداختن «1».
    ه- با اينكه جهاد يكي از مهمترين برنامه‌هاي اسلامي است: مادام كه جنبه وجوب عيني پيدا نكند يعني داوطلب به قدر كافي باشد؛ بودن در خدمت پدر و مادر را بر اعزام به جبهه و حضور در ميدان جنگ، ترجيح مي دهد! و اگر موجب ناراحتي آنها شود، جايز نمي‌داند.
    در حديثي از امام صادق عليه السلام مي‌خوانيم كه مردي نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و عرض كرد من جوان با نشاط و ورزيده‌اي هستم و جهاد را دوست دارم ولي مادري دارم كه از اين موضوع ناراحت مي‌شود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: ارجع فكن مع والدتك فو الذي بعثني بالحق لُانسها بك ليلةً خيرٌ من جهادٍ في سبيل الله سَنَةً: برگرد و با مادر خويش باش: قسم به آن خدائي كه مرا به حق مبعوث ساخته است يك شب مادر با تو مأنوس گردد از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است!
    ولي هنگامي كه جهاد: جنبه وجوب عيني پيدا كند و كشور اسلامي در خطر نابودي قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذري پذيرفته نيست، حتي نارضائي پدر و مادر!.
    در مورد ساير واجبات كفائي و همچنين مستحبات؛ مسأله همانگونه است كه در مورد جهاد گفته شد.
    و- رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: ايّاكم و عقوق الوالدين فانّ ريح الجنّة توجد من مسيرة الف عام و لا يجدها عاق: بترسيد از اينكه عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شويد، زيرا بوي بهشت از هزار سال راه به مشام مي‌رسد: ولي هيچ‌گاه به كساني كه در مورد خشم پدر و مادر قرار گرفته اند نخواهد رسيد. «2»
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 16
    اين تعبير اشاره لطيفي به اين موضوع است كه چنين اشخاص نه تنها به بهشت گام نمي‌گذارند بلكه در فاصله بسيار زيادي از آن قرار مي‌گيرند و حتي نمي‌توانند به آن نزديك شوند.
    3
    ذكر اين نكته را لازم مي‌دانم كه گاه مي‌شود پدر و مادرها به فرزندانشان كارهاو خواسته‌هاي غير منطقي و يا خلاف شرع پيشنهاد مي‌كنند، بديهي است اطاعت آنها در هيچيك از اين موارد لازم نيست: در سوره لقمان مي‌خوانيم: و ان جاهداك علي أن تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما في الدنيا معروف اً «1»: اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوي اطاعتشان مكن: ولي در زندگي دنيا به نيكي با آنها معاشرت نما!؛
    ولي با اين حال بايد با منطق و درايت، در بهترين صورتش با اين گونه پيشنهادها برخورد كرد، حديثي از امام كاظم عليه السلام بشنويد فرمود: كسي نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد و از حق پدر و فرزند سؤال كرد فرمود: لا يُسمّيه بِاسْمِهِ، و لا يمشي بين يديه، و لا يجلس قبله، و لا يستسب له: بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرجان، بابا، آقا!) و جلوتر از او راه نرود (وپيشي نگيرد)، و قبل از او ننشيند و كاري نكند كه مردم به پدرش بدگوئي كنند (نگويند خدا پدرت را نيامرزد كه چنين كردي!) «2»
    تفاصيل مطالب فوق و ساير دانستني هاي مفيد در باره والدين را در اين مختصر مطالعه خواهيد نمود انشاءاللّه تعالي.
    4
    مطلبي كه اكيداً بايد مورد توجه قرار گيرد اين است، در دين مقدس اسلام، آن اندازه كه براي رعايت ادب و احترام و نيكي و اطاعت و ساير وظائف براي فرزندان نسبت
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 17
    به والدين، بيان شده است، متقابلًا براي والدين نيز در باره اولاد و رعايت احوال آنان دستورات زياد داده است، از قبيل تعليم و تربيت و دوست داشتن و ازدواج و حتي انتخاب نام نيك و خوردن ميوه و غذاهاي زيبا و خوب و خوشمزه در دوران بارداري مادر و دهها مسائل ديگر، كه در اين مجموعه كوچك به بيان و تفكيك آنها، كوشش فراوان بكار رفته است.
    5
    بخشهاو فصل هاي اين كتاب هر يك داراي روايات اختصاصي است ولي قسمتي از روايات و مطالب، مشترك است لذا مقداري از حقوق و وظائف والدين در بخش اولاد و قسمتي از وظائف و مطالب بخش اولاد در روايات بخش والدين آورده شده است، از اين جهت تعدادي از مطالب بخش‌ها مختلط است چون روايتهايش آن گونه آمده است پس براي مطلع شدن از محتواي اين كتاب، مطالعه همه فصل‌هاي آن لازم و ضروري است.
    6
    در شماره 2 گذشت كه از نظر اخلاقي و انساني هر فرد فرد انسان ها، موظفند در برابر آن همه زحمات طاقت فرساي والدين، سر تعظيم فرود آورده و شكر گزار باشند، زيرا در حديث مشهور نبوي، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: (هر كس شكر مخلوق را بجا نياورد، شكر خالق را به جا نخواهد آورد) و نيز فرمود: (هركس به والدين شكر گزار نباشد به خدا شكر نمي‌گذارد و هركس شكر نعمت دهنده از بنده گان را به جا نياورد، به خداي آفريدگار نيز، شكر گذار نخواهد بود). «1»
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 18
    7
    روايات اين كتاب از نظر رجال و سند مورد بر رسي قرار نگرفته است: فقط روايات را از اسناد و مصادر مورد قبول آورده‌ايم؛
    در صورت داشتن اشكالات متني و سندي مسؤليت آن متوجه صاحب سند است.
    8
    روايات در باره موضوع كتاب بيش از آن است كه در چندين جلد كتاب جمع آوري شود؛ ما تنها به نمونه هائي اكتفاء نموده‌ايم.
    9
    تمامي فصلهاي كتاب احتياج به توضيح و تفسير و روشنگري دارد، ولي از آنجا كه در اين كتاب بنا بر اختصار است و خوانندگان آن عارف و فاضل و به مراتب انسانيت آشنا هستند، ما جز در بعضي از موارد، از توضيح بيشتر صرف نظر مي گردد.
    10
    موضوع اين كتاب بيان وظايف و تكاليف اولاد در باره والدين و تبيين مسؤليت والدين در برابر حقوق اولاد است و از آنجا كه شرح حقوق متقابل زن و شوهر كه در واقع والدين اولادند با موضوع كتاب هم سويي و مناسبت نزديك دارد، در اين باره نيز كتاب جداگانه‌اي را به رشته تحرير در آورده و به اين مطلب اختصاص دادم تا خوانندگان گرامي، از مفاد آن هم بي بهره نمانند.
    اين كتاب داراي دو بخش و فصل‌هاي مختلف مي باشد.
    1- بخش والدين
    آيات نازله در باره والدين.
    قسمتي از روايات فراوان در مورد والدين.
    حقوق مشترك پدر و مادر.
    حقوق فردي پدر.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 19
    حقوق اختصاصي مادر.
    وظائف اولاد در برابر والدين و مطالب فراوان ديگر.
    2- بخش اولاد
    فضائل اولاد
    وظائف والدين در برابر اولاد.
    حقوق متقابل در برابر هم ديگر.
    حقوق پسر و دختر.
    وظائف و مسايل فراوان ديگر.
    شروع به تأليف اين كتاب در تاريخ 6/ 9/ 1384 هجري شمسي مطابق با شب 25 شوال المكرم 1426 هجري قمري مطابق با شب شهادت رئيس مذهب جعفري حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و پايان آن نيز در 14/ 8/ 1386 شمسي برابر با 25 شوال المكرم 1428 قمري شب شهادت مظلومانه امام جعفرصادق عليه السلام واقع گرديد.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 21





    امضاء


  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بخش 1

    والدي
    «آيات»
    اشاره
    «آيات» در باره والدين در قرآن كريم، تعدادي از آيات، نازل شده است كه به چند مورد آن با مختصر توضيحي اشاره مي‌كنيم.
    1- «وإذ أخذنا ميثاق بني اسرائيل لا تعبدون إلا الله و بالوالدين إحساناً، و ذي القربي واليتامي والمساكين، وقولوا للناس حسناً». «1» و به (ياد آوريد) زماني را كه از بني اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد؛ و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكي نماييد و به مردم نيك بگوييد و زيبا گو باشيد ...
    2- «يسئلونك ماذا ينفقون قل ما أنفقتم من خيرٍ فللوالين و الأقربين واليتامي والمساكين وابن السّبيل و ماتفعلوا من خير فانّ اللّه به عليمٌ». «2» از تو سؤال مي كنند چه چيز انفاق كنند؟! بگو هرخير و نيكي (و سرمايه سودمند مادي و معنوي) كه انفاق مي كنيد بايد براي پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد و هر كار خيري كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است (لازم نيست تظاهر كنيد او مي داند).
    3- «واعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين إحساناً ...» «3» والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 22
    و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاي او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكي نماييد ...
    4- «قل تعالوا أتلُ ما حرّم ربّكم عليكم أن لا تشركوا به شيئا و بالوالدين إحساناً و لاتقتلوا أولادكم من املاق نحن نرزقكم و ايّاهم ...» «1» بگو بيائيد آنچه را كه پروردگارتان بر شما حرام كرده است، برايتان بخوانم: اينكه چيزي را شريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكي كنيد؛ و فرزندانتان را از ترس فقر نكشيد ما شما و آنها را روزي مي دهيم ...
    در اين آيات سوره انعام به ده فراز از دستورات مهم اسلام پرداخته كه چند فراز مربوط به بحث ما است.
    الف- اينكه هيچ چيز را شريك و همتاي خدا قرار ندهيد (الّا تشركوا بِهِ شيئاً).
    ب- نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد (و بالوالدين احساناً).
    ج- فرزندان خود را به خاطر تنگدستي و فقر نكشيد (و لا تقتلوا اولادكم من املاق).
    5- «وَ قَضي رَبُّك أَلا تَعْبُدُوا إِلّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَك الْكبرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُل لهُمَا أُفٍ وَ لا تَنهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كرِيماً.
    6- وَ اخْفِض لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّب ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَاني صغِيراً.
    7- رَّبُّكمْ أَعْلَمُ بِمَا في نُفُوسِكمْ إِن تَكُونُوا صلِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلأَوَّبِينَ غَفُوراً.
    8- وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلَدَكُمْ خَشيَةَ إِمْلَقٍ نحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطئاً كَبِيراً «2»
    پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد: هر گاه يكي از آنها- يا هر دو آنها- نزد تو: به سن پيري برسند كمترين اهانتي به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن: و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو.
    بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر: و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده.
    پروردگار شما از درون دلهاي شما آگاه است (اگر لغزشي در اين زمينه داشتيد و جبران كرديد شما را عفو مي‌كند چرا كه) هر گاه صالح باشيد او توبه كنندگان را
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 23
    مي‌بخشد.
    و فرزندانتان را از ترس فقر به قتل نرسانيد: ما آنها و شما را روزي مي‌دهيم: مسلّماً قتل آنها گناه بزرگي است.
    در آيه فوق به يك عمل زشت جاهلي كه از فجيعترين گناهان بود اشاره كرده مي‌گويد: فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانيد روزي آنها بر شما نيست: آنها و شما را ما روزي مي‌دهيم چرا كه قتل آنها گناه بزرگي بوده و هست.
    9- «وبرّاً بوالديه و لم يكن جبّاراً شقيّاً» «1»
    او نسبت به پدر و مادرش نيكو كار بود، و جبّار و عصيانگر نبود.
    10- «و برّاً بوالدتي و لم يجعلني جبّاراً شقيّاً» «2»
    و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و شقي قرار نداده است.
    11- «وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ حُسناً وَ إِن جاهَداك لِتُشرِك بي مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِليَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (8) وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ في الصلِحِينَ (9)». «3» ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند: و اگر آنها تلاش كنند كه براي من شريكي قائل شوي كه به آن علم نداري: از آنها اطاعت مكن: بازگشت همه شما به سوي من است: و شما را از آنچه انجام مي‌داديد با خبر خواهم ساخت كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهم كرد.
    12- «وَ وَصَّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلي وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عَامَينِ أَنِ اشكرْ لي وَ لِوالِدَيْك إِليَّ الْمَصِيرُ
    13- وَ إِن جَاهَدَاك عَلي أَن تُشرِك بي مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا وَ صاحِبْهُمَا في الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سبِيلَ مَنْ أَنَاب إِليَّ ثُمَّ إِليَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. «4» والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 24
    و ما به انسان در باره پدر و مادرش سفارش كرديم: مادرش او را با زحمت روي زحمت حمل كرد: (و به هنگام بارداري هر روز رنج و ناراحتي تازه‌اي را متحمل مي‌شد) و دوران شيرخوارگي او در دو سال پايان مي‌يابد (آري به او توصيه كردم) كه شكر براي من و براي پدر و مادرت بجا آور كه بازگشت همه شما به سوي من است.
    و هر گاه آنها تلاش كنند كه موجودي را شريك من قرار دهي كه از آن آگاهي نداري (بلكه مي‌داني باطل است) از آنها اطاعت مكن: ولي با آنها در دنيا به طرز شايسته‌اي رفتار كن: و پيروي از راه كساني بنما كه به سوي من آمده‌اند: سپس بازگشت همه شما به سوي من است و من شما را از آنچه عمل مي‌كرديد آگاه مي‌كنم.
    14- «وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصلُهُ ثَلَثُونَ شهْراً حَتي إِذَا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سنَةً قَالَ رَب أَوْزِعْني أَنْ أَشكُرَ نِعْمَتَك الَّتي أَنْعَمْت عَليَّ وَ عَلي وَلِدَي وَ أَنْ أَعْمَلَ صلِحاً تَرْضاهُ وَ أَصلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِني تُبْت إِلَيْك وَ إِني مِنَ الْمُسلِمِينَ.
    15- أُولَئك الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنهُمْ أَحْسنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سيِّئَاتهِمْ في أَصحَبِ الجَنَّةِ وَعْدَ الصدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ. «1» ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند: مادرش او را با ناراحتي حمل مي‌كند: و با ناراحتي بر زمين مي‌گذارد: و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه است: تا زماني كه به كمال قدرت و رشد برسد: و به چهل‌سالگي وارد گردد مي‌گويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتي را كه به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم: و عمل صالحي انجام دهم كه از آن خشنود باشي: و فرزندان مرا صالح كن:
    من به سوي تو بازمي‌گردم و توبه مي‌كنم: و من از مسلمينم، آنها كساني هستند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مي‌كنيم: و از گناهانشان مي‌گذريم: و در ميان بهشتيان جاي دارند: اين وعده صدقي است كه وعده داده مي‌شدند




    امضاء


  10. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  11. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    توضيحاتي پيرامون بعضي از آيات فوق‌
    توضيحاتي پيرامون بعضي از آيات فوق «وَ قَضي رَبُّك أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَك الْكبرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُل لهُمَا أُفٍ وَ لا تَنهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كرِيماً (23) وَ اخْفِض لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّب ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَاني صغِيراً (24) رَّبُّكمْ أَعْلَمُ بِمَا في نُفُوسِكمْ إِن تَكُونُوا صلِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلأَوَّبِينَ غَفُوراً (25)» «1» اين آيات سرآغازي است براي بيان يك سلسله از احكام اساسي اسلام كه با مسأله توحيد و ايمان: شروع مي‌شود: توحيدي كه خمير مايه همه فعاليتهاي مثبت و كارهاي نيك و سازنده است ما در اينجا فقط دو مورد توحيد و مسائل مربوط به والدين را مي آوريم مي‌فرمايد: با خداوند يگانه (اللّه) هيچ معبودي قرار مده (لا تجعل مع الله الها آخر).
    نمي‌گويد: معبود ديگري را با خدا پرستش مكن: بلكه مي گويد: قرار مده تا معني وسيع تري داشته باشد: يعني نه در عقيده: نه در عمل: نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش، معبود ديگري را در كنار «اللّه» قرار مده.
    سپس به بيان نتيجه مرگبار شرك پرداخته مي‌گويد: اگر شريكي براي او قائل شوي با مذمت و خذلان فرو خواهي نشست (فتقعد مذموماً مخذولًا).
    انتخاب كلمه قعود (نشستن) در اينجا اشاره به ضعف و ناتواني است: زيرا در ادبيات عرب: اين كلمه كنايه از ضعف است همانگونه كه گفته مي‌شود: قعد به الضعف عن القتال: ناتواني سبب شد كه او از پيكار با دشمن بنشيند.
    از تعبير بالا استفاده مي‌شود كه شرك سه اثر بسيار بد در وجود انسان مي‌گذارد:
    1- شرك مايه ضعف و ناتواني و زبوني و ذلت است در حالي كه توحيد عامل قيام و حركت و سرفرازي است.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 26
    2- شرك: مايه مذمت و نكوهش است: چرا كه يك خط روشن انحرافي است در برابر منطق عقل، و كفراني است آشكار در مقابل نعمت پروردگار: و آنكس كه تن به چنين انحرافي دهد درخور مذمت است.
    3- شرك سبب مي‌شود كه خداوند مشرك را به معبودهاي ساختگي‌اش واگذارد و دست از حمايتش بردارد: و از آنجا كه معبودهاي ساختگي، فاقد قدرت دفاعي هستند و قادر بر حمايت كسي نيستند و خدا هم حمايتش را از چنين كسان برداشته آنها مخذول يعني بدون يار و ياور خواهند شد.
    در آيات ديگر قرآن نيز همين معني به شكل ديگري مجسم شده است: چنانكه در سوره عنكبوت مي‌خوانيم: «آنها كه غير خدا را معبود خويش انتخاب مي‌كنند همانند عنكبوتند كه آن خانه سست و بي اساس را تكيه‌گاه خود قرار داده و سست‌ترين خانه‌ها خانه عنكبوت است». «1»
    بعد از اصل توحيد به يكي از اساسي‌ترين تعليمات انساني انبياء ضمن تأكيد مجدد بر توحيد اشاره كرده مي‌گويد: «پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد (و قضي ربّك ألّا تعبدوا الّا ايّاه و بالوالدين احساناً).
    قضاء مفهوم مؤكدتري از امر دارد: و امر و فرمان قطعي و محكم را مي‌رساند و اين نخستين تأكيد در اين مسأله است.
    قرار دادن توحيد يعني اساسي‌ترين اصل اسلامي در كنار نيكي به پدر و مادر تأكيد ديگري است بر اهميت اين دستور اسلامي.
    مطلق بودن احسان كه هر گونه نيكي را دربرمي‌گيرد و همچنين: والدين كه مسلمان و كافر را شامل مي‌شود: سومين و چهارمين تأكيد در اين جمله است.
    نكره بودن احسان (احساناً) كه در اين گونه موارد براي بيان عظمت مي‌آيد پنجمين تأكيد محسوب مي‌گردد.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 27
    توجه به اين نكته نيز لازم است كه فرمان: معمولا روي يك امر اثباتي مي‌رود در حالي كه در اينجا روي نفي رفته است «پروردگارت فرمان داده كه نپرستيد جز او را» اين ممكن است به خاطر آن باشد كه از جمله «قضي» فهميده مي‌شود كه جمله ديگري در شكل اثباتي در تقدير است و در معني چنين مي‌باشد: پروردگارت فرمان مؤكد داده كه او را بپرستيد و غير او را نپرستيد.
    و يا اينكه مجموع جمله نفي و اثبات (ألّا تعبدوا الّا ايّاه) در حكم يك جمله اثباتي است: اثبات عبادت انحصاري پروردگار، سپس به بيان يكي از مصداقهاي روشن نيكي به پدر و مادر پرداخته مي‌گويد: هر گاه يكي از آن دو: يا هر دو آنها نزد تو به سن پيري و شكستگي برسند (آنچنان كه نيازمند به مراقبت دائمي تو باشند) از هر گونه محبت در مورد آنها دريغ مدار: و كمترين اهانتي به آنان مكن حتي سبكترين تعبير نامؤدّبانه يعني أفّ به آنها مگو (اما يبلغنّ عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما أفّ).
    و بر سر آنها فرياد مزن (و لا تنهرهما).
    بلكه با گفتار سنجيده و لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو (و قل لهما قولا كريم اً) و نهايت فروتني را در برابر آنها بنما: و بالهاي تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر (و اخفض لهما جناح الذّلّ من الرحمة و بگو بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خويش قرار ده همانگونه كه در كودكي مرا تربيت كرده‌اند (و قل رب ارحمهما كما ربّياني صغيراً).
    دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر.
    در حقيقت در دو آيه‌اي كه گذشت: قسمتي از ريزه‌كاريهاي برخورد مؤدّبانه و فوق العاده احترام آميز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مي‌كند:
    1- از يكسو انگشت روي حالات پيري آنها كه در آن موقع از هميشه نيازمندتر به حمايت و محبت و احترامند گذارده: مي‌گويد: كمترين سخن اهانت آميز را به آنها مگو! آنها ممكن است بر اثر كهولت به جائي برسند كه نتوانند بدون كمك ديگري حركت كنند: و از جا برخيزند و حتي ممكن است قادر به دفع آلودگي از خود
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 28
    نباشند: در اين موقع آزمايش بزرگ فرزندان شروع مي‌شود.
    در مقطع اين چنين زندگي، آيا وجود چنين پدر و مادري را مايه رحمت مي‌دانند و يا بلا و مصيبت و عذاب؟! آيا صبر و حوصله كافي براي نگهداري احترام آميز از چنين پدر و مادري را دارند و يا هر زمان با نيش زبان: با كلمات سبك و اهانت آميز و حتي گاه با تقاضاي مرگ او از خدا قلبش را مي‌فشارند و آزار مي‌دهند؟! (در فصل اخبار پاسخ اين سؤالها مشروحاً خواهد آمد).
    2- از سوي ديگر قرآن مي‌گويد: در اين هنگام به آنها أف مگو، يعني اظهار ناراحتي و ابراز تنفر مكن، و باز اضافه مي‌كند با صداي بلند و اهانت آميز و داد و فرياد با آنها سخن مگو، و باز تأكيد مي‌كند كه با قول كريم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگوكه همه آنهانهايت ادب در سخن را مي رساند كه زبان كليد قلب است.
    3- از سوي ديگر دستور به تواضع و فروتني مي‌دهد: تواضعي كه نشان دهنده محبت و علاقه باشد، نه اجبار و اكراه و نه چيز ديگر.
    4- سرانجام مي‌گويد: حتي موقعي كه رو به سوي درگاه خدا مي‌آوري پدر و مادر را (چه در حيات و چه در ممات) فراموش مكن و تقاضاي رحمت پروردگار براي آنها بنما.
    مخصوصا اين تقاضايت را با اين دليل همراه ساز و بگو خداوندا همانگونه كه آنها در كودكي مرا تربيت كردند تو مشمول رحمتشان فرما؟.
    علاوه بر آنچه گفته شد نكته مهمي كه از اين تعبير استفاده مي‌شود اين است كه اگر پدر و مادر آنچنان پير و ناتوان شوند كه به تنهائي قادر بر حركت و دفع آلودگيها از خود نباشند: فراموش نكن كه تو هم در كودكي چنين بودي و آنها از هر گونه حمايت و محبت از تو دريغ نداشتند محبت آنها را جبران نما.
    و از آنجا كه گاهي در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعي كه بر فرزند لازم است ممكن است لغزشهائي پيش بيايد كه انسان آگاهانه يا ناآگاه به سوي آن كشيده شود در آخرين آيه مورد بحث مي‌گويد: پروردگار شما به آنچه در دل و جان شما است از شما آگاهتر است (ربكم اعلم بما في نفوسكم) چرا كه علم او در
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 29
    همه زمينه‌ها حضوري و ثابت و ازلي و ابدي و خالي از هر گونه اشتباه است در حالي كه علوم شما واجد اين صفات نيست.
    بنابراين اگر بدون قصد طغيان و سركشي در برابر فرمان خدا، لغزشي در زمينه احترام و نيكي به پدر و مادر از شما سر زند و بلافاصله پشيمان شديد و در مقام جبران برآئيد مسلّماً مشمول عفو خدا خواهيد شد: اگر شما صالح باشيد و توبه‌كار خداوند توبه‌كاران را مي‌آمرزد (ان تكونوا صالحين فانه كان للأوّابين غفورا).
    اوّاب از ماده اوب (بر وزن قوم) بازگشت توأم با اراده مي‌گويند: در حالي كه رجوع هم به بازگشت با اراده گفته مي‌شود و هم بي اراده: به همين دليل به توبه أوبه گفته مي‌شود: چون حقيقت توبه بازگشت توأم با اراده به سوي خداست.
    و از آنجا كه اوّاب صيغه مبالغه است به كسي گفته مي‌شود كه هر لحظه از او خطائي سر زند به سوي پروردگار بازمي‌گردد.
    اين احتمال نيز وجود دارد كه ذكر صيغه مبالغه اشاره به تعدد عوامل بازگشت و رجوع به خدا باشد: زيرا ايمان به پروردگار از يكسو: توجه به دادگاه عالم قيامت از سوي ديگر: وجدان بيدار از سوي سوم: و توجه به عواقب و آثار گناه از سوي چهارم دست به دست هم مي‌دهند و انسان را مؤكدا از مسير انحرافي به سوي خدا مي‌برند.
    ابن أبي شيبة و هناد از علي بن أبي طالب (عليه السلام) فرمود: إذا مالت الأفياء وراحت الأرواح فاطلبوا الحوائج إلي الله فانّها ساعة الأوّابين و قرأ فانّه كان للأوّابين غفوراً
    وقتي كه سايه‌ها مايل (و رو به گسترش) نمود و روح‌ها رفت (و موقع خوابيدن رسيد يعني شب هنگام درتاريكي و وقتي كه مردم به خواب مطلق فرو رفتند ياهنگام عصر، بلند شده و نيازها و) حوائج خود را از خدا بخواهيد چون آن (ساعتها) ساعت توبه كنندگان است (سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت نمود) يقيناً اوست بخشنده توبه كاران (و بازگشت كنندگان) را. «1»
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 30
    هناد از سعيد بن مسيب در (تفسير) آيه: «فانّه كان للأوّابين غفوراً» فرمود: الأوّاب الذي يذنب ثم يستغفر ثم يذنب ثم يستغفر ثم يذنب ثم يستغفر أوّاب كسي كه گناه كند و توبه نمايد، باز گناه كند و دوباره باز گردد و سپس مرتكب گناه شود و بازگشت نمايد را گويند (يعني از زيادي و تكرار گناه نترسد و توبه كند و به سوي خدا باز گردد كه خداوند توبه كنندگان را مي بخشد). «1»
    هناد از عبيد بن عمير در تفسير) آيه «انّه كان للأوّابين غفوراً» قال الأوّاب الذي يتذكر ذنوبه في الخلاء فيستغفر منها. أوّاب يعني كسي كه در خلوت‌ها گناهانش را به ياد آورد و استغفار نمايد (و از برگشتن به سوي خدا شرم نكند چون او بخشاينده است و مهربان). «2



    امضاء


  12. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تحقيقي پيرامون معني قضاء

    تحقيقي پيرامون معني قضاء قضاء در اصل به معني جدا ساختن چيزي است يا با عمل و يا با سخن: و بعضي گفته‌اند در اصل به معني پايان دادن به چيزي است: و هر دو معني در واقع قريب الأفق مي‌باشند.
    از آنجا كه پايان دادن و جدا ساختن معني وسيعي دارد: اين كلمه در مفاهيم مختلفي به كار رفته است.
    قرطبي در تفسيرش شش معني براي آن ذكر كرده:
    1- قضاء به معني امر و فرمان مانند «و قضي ربك ألّا تعبدوا إلّا ايّاه» پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستيد. اسراء: 23
    2- قضاء به معني خلق مانند «فقضاهن سبع سماوات في يومين»: خداوند جهان را به صورت هفت آسمان: در دو دوران آفريد فصلت آيه 12.
    3- قضاء به معني حكم و داوري مانند «فاقض ما انت قاض»: هر داوري مي‌خواهي
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 31
    بكن (سوره طه آيه 72).
    4- قضاء به معني فراغت از چيزي مانند «قضي الأمر الذي فيه تستفتيان»: كاري را كه در باره آن نظر خواهي مي‌كرديد پايان يافت (سوره يوسف آيه 41).
    5- قضاء به معني اراده مانند «اذا قضي امراً فانما يقول له كن فيكون» هنگامي كه كاري را اراده كند به آن مي‌گويد موجود باش: آن هم موجود مي‌شود (سوره آل عمران آيه 47) 6- قضاء به معني عهد مانند «اذ قضينا الي موسي الأمر»: هنگامي كه از موسي پيمان و عهد گرفتيم (سوره قصص آيه 44).
    ابو الفتوح رازي بر اين معاني اضافه مي‌كند.
    7- قضاء به معني اخبار و اعلام مانند «و قضينا الي بني اسرائيل في الكتاب»: ما به بني اسرائيل در تورات اعلام نموديم.
    و بر اين اضافه مي‌توان كرد:
    8- قضاء به معني مرگ مانند «فوكزه موسي فقضي عليه»: موسي ضربه‌اي بر او زد و او جان داد (سوره قصاص آيه 15).
    حتي بعضي از مفسران معاني قضاء را بالغ بر سيزده معني در قرآن مجيد دانسته‌اند.
    ولي اينها را نمي‌توان معاني متعددي براي كلمه قضاء دانست: زيرا همه آنها جامعي دارند كه در آن جمعند: و در حقيقت غالب معاني كه در بالا ذكر شد از قبيل اشتباه مصداق به مفهوم است: چه اينكه هر يك از اينها مصداقي است براي آن معني كلي و جامع يعني پايان دادن و جدا ساختن. في المثل شخص قاضي با حكم خود به دعوا خاتمه مي‌دهد: آفريدگار با آفرينش خود به خلقت چيزي پايان مي‌دهد: خبر دهنده با اخبارش به بيان چيزي پايان مي‌دهد: تعهد كننده و فرمان دهنده با تعهد و فرمانشان مسأله اي را خاتمه يافته تلقي مي‌كنند به گونه‌اي كه بازگشت در آن ممكن نيست.
    ولي نمي‌توان انكار كرد كه در بعضي از اين مصداقها آنقدر اين لفظ به كار رفته است كه به صورت معني جديدي درآمده است از جمله قضاء به معني داوري و به معني امر و فرمان است



    امضاء


  13. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  14. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تحقيقي پيرامون معني اف

    تحقيقي پيرامون معني افّ راغب در كتاب مفردات مي‌گويد: «أفّ» در اصل به معني هر چيز كثيف و آلوده است و به عنوان توهين نيز گفته مي‌شود: اين كلمه تنها معني اسمي ندارد: بلكه فعل از او نيز ساخته مي‌شود: مثلا مي‌گويند: افَفْتُ بكذا يعني من فلان چيز را آلوده شمردم و از آن اظهار نفرت كردم.
    بعضي از مفسران مانند قرطبي در تفسيرش و طبرسي در مجمع البيان گفته‌اند: اف و تف در اصل به معني چركي است كه زير ناخن جمع مي‌شود: هم آلوده است و هم ناچيز: حتي بعضي ميان اف و تف تفاوت گذاشته‌اند: اوّلي را چرك گوشت و دوّمي را چرك ناخن دانسته‌اند: سپس مفهوم آن توسعه يافته و به هر چيزي كه مايه ناراحتي است گفته شده.
    معاني ديگر نيز براي اف گفته‌اند: از جمله چيز كم: ناراحتي و ملامت بوي بد.
    بعضي ديگر گفته‌اند اصل اين كلمه از اينجا گرفته شده است كه هر گاه خاك يا خاكستر مختصري روي بدن يا لباس انسان مي‌ريزد: انسان با فوت كردن آنرا از خود دور مي‌كند: صدائي كه از دهان انسان در اين موقع بيرون مي‌آيد چيزي است شبيه اوف يا اف و بعدا در معني اظهار ناراحتي و تنفر مخصوصا از چيزهاي كوچك به كار رفته است.
    از جمع‌بندي آنچه در بالا ذكر شد و قرائن ديگر چنين استفاده مي‌شود كه اين كلمه در اصل اسم صوت بوده است: (صدائي كه انسان به هنگام اظهار نفرت يا ابراز تألّم و درد جزئي و يا فوت كردن چيز آلوده‌اي از دهانش خارج مي‌شود).
    سپس اين اسم صوت به صورت كلمه‌اي درآمده و حتي افعالي از آن مشتق شده است: و در ناراحتيهاي جزئي و يا اظهار تنفر به خاطر مسائل كوچكي: به كار رفته:
    معاني مختلفي كه در بالا ذكر شد به نظر مي‌رسد از مصداقهاي همين معني جامع و كلي بوده باشد.
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 33
    به هر حال: آيه فوق مي‌خواهد در يك عبارت كوتاه و در نهايت فصاحت و بلاغت اين معني را برساند كه احترام پدر و مادر چندان زياد است كه حتي نبايد در برابر آنها كمترين سخني كه دليل بر ناراحتي از آنها و يا بي‌ميلي و تنفر بوده باشد بر زبان جاري ساخت. «1
    برترين توصيه نسبت به والدين‌
    برترين توصيه نسبت به والدين وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ حُسناً وَ إِن جاهَداك لِتُشرِك بي مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِليَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (8) وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ في الصَّالِحينَ (9) «2» ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند: و اگر آنها تلاش كنند كه براي من شريكي قائل شوي كه به آن علم نداري: از آنها اطاعت مكن: بازگشت همه شما به سوي من است: و شما را از آنچه انجام مي‌داديد با خبر خواهم ساخت كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهم كرد.
    شأن نزول:
    روايات مختلفي در شأن نزول آيه فوق آمده است كه عصاره همه آنها يكي است و آن اينكه: بعضي از مرداني كه در مكه بودند ايمان و اسلام را پذيرفتند هنگامي كه مادر آنها از اين مسأله آگاه شد تصميم گرفت كه غذا نخورد: آب ننوشد: تا فرزندش از اسلام بازگردد! گرچه هيچكدام از اين مادران به گفته خود وفا نكردند و اعتصاب غذا را شكستند: ولي آيه فوق نازل شد و خط روشني در برخورد با پدر و مادر در زمينه مسأله ايمان و كفر به دست همگان داد. «3»
    يكي از مهمترين آزمايشهاي الهي مسأله تضاد خط ايمان و تقوا: با پيوندهاي
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 34
    عاطفي و خويشاوندي است: قرآن در اين زمينه تكليف مسلمانان را به روشني بيان كرده است.
    در اين آيات نخست به عنوان يك قانون كلي كه از ريشه‌هاي عواطف و حق‌شناسي سرچشمه مي‌گيرد مي‌فرمايد: ما به انسان توصيه كرديم نسبت به پدر و مادرش نيكي كند (و وصّينا الانسان بوالديه حسناً).
    گرچه اين يك حكم تشريعي است ولي اين مسأله پيش از آنكه يك لازم تشريعي باشد به صورت يك قانون تكويني در نهاد همه انسانها وجود دارد: و مخصوصا تعبير به انسان در اينجا جلب توجه مي‌كند: چرا كه اين قانون مخصوص به مؤمنان نيست: بلكه هر كس شايسته نام انسان است بايد در برابر پدر و مادر حق‌شناس باشد: و احترام و تكريم و نيكي به آنها را در تمام عمر فراموش نكند: هر چند با اين اعمال هرگز نمي‌تواند دَين خود را به آنها اداء كند.
    سپس براي اينكه كسي تصور نكند كه پيوند عاطفي با پدر و مادر مي‌تواند بر پيوند انسان با خدا و مسأله ايمان حاكم گردد: با يك استثناء صريح مطلب را در اين زمينه روشن كرده: مي‌فرمايد: و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش و كوشش كنند و به تو اصرار ورزند كه براي من شريكي قائل شوي: كه به آن علم نداري: از آنها اطاعت مكن (و ان جاهداك لتشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما).
    تعبير به جاهداك: مفهومش به كار گرفتن نهايت تلاش و كوشش و اصرار آنها است.
    و تعبير به ما ليس لك به علم (چيزي كه به آن علم نداري) اشاره به منطقي نبودن شرك است: چون اگر واقعا شرك صحيح بود: دليلي بر آن وجود داشت: و به تعبير ديگر جائي كه انسان علم به چيزي نداشته باشد بايد از آن پيروي نكند: تا چه رسد به اينكه علم به بطلان آن داشته باشد.
    پيروي از چنين چيزي پيروي از جهل است: اگر پدر و مادر تو را وادار به پيروي از جهل كنند اطاعت آنها مكن: اصولا تقليد كوركورانه غلط است حتي اگر در مورد ايمان باشد تا چه رسد به شرك و كفر.
    همين توصيه در مورد پدر و مادر در سوره لقمان نيز آمده است: با اين اضافه كه در
    والدين دو فرشته جهان آفرينش، ص: 35
    آنجا مي‌فرمايد: و صاحبهما في الدنيا معروفاً: در عين اينكه دعوت آنها را به شرك مپذير در امور دنيا نسبت به آنها ارفاق كن و در معاشرت با آنها به نيكي عمل نما مبادا كسي چنين تصور كند كه مخالفت با پدر و مادر در مورد دعوت به شرك: دليل بر بد رفتاري با آنها است: و اين نهايت تأكيد اسلام را در مورد احترام به پدر و مادر ثابت مي‌كند.
    به اين ترتيب از اينجا يك اصل كلي استفاده مي‌شود كه هيچ چيز نمي‌تواند بر ارتباط انسان با خدا حاكم گردد كه آن مقدم بر همه چيز است: حتي بر پيوند با پدر و مادر كه نزديكترين پيوندهاي عاطفي است.
    حديث معروف كه از امير مؤمنان علي عليه السلام نقل شده لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق اطاعت از مخلوق در عصيان خالق روا نيست، معيار روشني را در اين مسائل به دست مي‌دهد. «1



    امضاء


  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    برترين توصيه نسبت به والدين‌

    برترين توصيه نسبت به والدين وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوالِدَيْهِ حُسناً وَ إِن جاهَداك لِتُشرِك بي مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِليَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (8) وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ في الصَّالِحينَ (9) «2» ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند: و اگر آنها تلاش كنند كه براي من شريكي قائل شوي كه به آن علم نداري: از آنها اطاعت مكن: بازگشت همه شما به سوي من است: و شما را از آنچه انجام مي‌داديد با خبر خواهم ساخت كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهم كرد.




    امضاء


  16. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

  17. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2020
    شماره عضویت
    13875
    نوشته
    1,800
    صلوات
    1228
    دلنوشته
    4
    صلی الله علیک یا سید الشهدا
    تشکر
    434
    مورد تشکر
    637 در 163
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شأن نزول:

    روايات مختلفي در شأن نزول آيه فوق آمده است كه عصاره همه آنها يكي است و آن اينكه: بعضي از مرداني كه در مكه بودند ايمان و اسلام را پذيرفتند هنگامي كه مادر آنها از اين مسأله آگاه شد تصميم گرفت كه غذا نخورد: آب ننوشد: تا فرزندش از اسلام بازگردد! گرچه هيچكدام از اين مادران به گفته خود وفا نكردند و اعتصاب غذا را شكستند: ولي آيه فوق نازل شد و خط روشني در برخورد با پدر و مادر در زمينه مسأله ايمان و كفر به دست همگان داد. «3»
    يكي از مهمترين آزمايشهاي الهي مسأله تضاد خط ايمان و تقوا: با پيوندهاي عاطفي و خويشاوندي است: قرآن در اين زمينه تكليف مسلمانان را به روشني بيان كرده است.
    در اين آيات نخست به عنوان يك قانون كلي كه از ريشه‌هاي عواطف و حق‌شناسي سرچشمه مي‌گيرد مي‌فرمايد: ما به انسان توصيه كرديم نسبت به پدر و مادرش نيكي كند (و وصّينا الانسان بوالديه حسناً).
    گرچه اين يك حكم تشريعي است ولي اين مسأله پيش از آنكه يك لازم تشريعي باشد به صورت يك قانون تكويني در نهاد همه انسانها وجود دارد: و مخصوصا تعبير به انسان در اينجا جلب توجه مي‌كند: چرا كه اين قانون مخصوص به مؤمنان نيست: بلكه هر كس شايسته نام انسان است بايد در برابر پدر و مادر حق‌شناس باشد: و احترام و تكريم و نيكي به آنها را در تمام عمر فراموش نكند: هر چند با اين اعمال هرگز نمي‌تواند دَين خود را به آنها اداء كند.
    سپس براي اينكه كسي تصور نكند كه پيوند عاطفي با پدر و مادر مي‌تواند بر پيوند انسان با خدا و مسأله ايمان حاكم گردد: با يك استثناء صريح مطلب را در اين زمينه روشن كرده: مي‌فرمايد: و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش و كوشش كنند و به تو اصرار ورزند كه براي من شريكي قائل شوي: كه به آن علم نداري: از آنها اطاعت مكن (و ان جاهداك لتشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما).
    تعبير به جاهداك: مفهومش به كار گرفتن نهايت تلاش و كوشش و اصرار آنها است.
    و تعبير به ما ليس لك به علم (چيزي كه به آن علم نداري) اشاره به منطقي نبودن شرك است: چون اگر واقعا شرك صحيح بود: دليلي بر آن وجود داشت: و به تعبير ديگر جائي كه انسان علم به چيزي نداشته باشد بايد از آن پيروي نكند: تا چه رسد به اينكه علم به بطلان آن داشته باشد.
    پيروي از چنين چيزي پيروي از جهل است: اگر پدر و مادر تو را وادار به پيروي از جهل كنند اطاعت آنها مكن: اصولا تقليد كوركورانه غلط است حتي اگر در مورد ايمان باشد تا چه رسد به شرك و كفر.
    همين توصيه در مورد پدر و مادر در سوره لقمان نيز آمده است: با اين اضافه كه درآنجا مي‌فرمايد: و صاحبهما في الدنيا معروفاً: در عين اينكه دعوت آنها را به شرك مپذير در امور دنيا نسبت به آنها ارفاق كن و در معاشرت با آنها به نيكي عمل نما مبادا كسي چنين تصور كند كه مخالفت با پدر و مادر در مورد دعوت به شرك: دليل بر بد رفتاري با آنها است: و اين نهايت تأكيد اسلام را در مورد احترام به پدر و مادر ثابت مي‌كند.
    به اين ترتيب از اينجا يك اصل كلي استفاده مي‌شود كه هيچ چيز نمي‌تواند بر ارتباط انسان با خدا حاكم گردد كه آن مقدم بر همه چيز است: حتي بر پيوند با پدر و مادر كه نزديكترين پيوندهاي عاطفي است.
    حديث معروف كه از امير مؤمنان علي عليه السلام نقل شده لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق اطاعت از مخلوق در عصيان خالق روا نيست، معيار روشني را در اين مسائل به دست مي‌دهد. «1



    امضاء


  18. تشكر

    ironstore2099 (29-11-2020)

صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi