صفحه 22 از 65 نخستنخست ... 1218192021222324252632 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 211 تا 220 , از مجموع 648

موضوع: دانشنامه امام جواد علیه السلام

  1. Top | #211

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چنین مباش

    لا تکن ولیا لله فی العلانیة و عدوا له فی السر. [1] .
    در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.
    چهار عامل محرک
    أربع خصال تعین المرء علی العمل: ألصحة و الغنی و العلم و التوفیق. [2] .
    چهار چیز است که شخص را به کار وامی‌دارد: سلامت، بی‌نیازی، دانش و توفیق.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 245.
    [2] همان، ص 246.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.
    چشمه جوشان علم و مظهر فضیلت و کمال
    وقتی «مأمون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامه‌ای برای حضرت جواد علیه‌السلام فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا علیه‌السلام به طوس، دعوت ظاهری و در واقع سفر اجباری بود.
    حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون حضرت را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد ازدواج دختر خود «ام الفضل» را به ایشان داد.
    امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد.
    مأمون این سکوت را نشانه‌ی رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. او در نظر داشت مجلس جشنی تشکیل دهد، ولی انتشار این خبر در بین بنی‌عباس موجی از ناراحتی و خشم را در میان آنان به وجود آورد. بنی‌عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض‌آمیزی به مأمون گفتند: «این چه برنامه‌ای است؟ اکنون که علی بن موسی الرضا از دنیا رفت و خلافت به عباسیان رسیده، باز می‌خواهی خلافت را به آل علی برگردانی؟ بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوت‌های چند ساله‌ی بین ما را فراموش کرده‌ای؟!»
    مأمون پرسید: «حرف شما چیست؟»
    گفتند: «این جوان (یعنی امام جواد علیه‌السلام) کم سن و سال است و از علم و دانش بهره‌ای ندارد.»
    مأمون گفت: «شما این خاندان را نمی‌شناسید، کوچک و بزرگ این‌ها بهره‌ی عظیمی از علم و دانش دارند.»
    مأمون چون این سخنان را بشنید سخت در غضب شد و گفت: «ای پسر عموهای من! اگر از حسب و نسب او می‌گویید او از همه ی شما شرافتمندتر و عالی نسبت‌تر است. ابوجعفر بر تمام اهل علم از معاصرین خود برتری دارد. این جوان علوی با این کمی سن اعجوبه‌ی زمان است. او جوانی است که از سرچشمه‌ی علوم غیبی آسمانی سیراب شده و در خاندان وحی و الهام رشد یافته است. او در ادب و آداب دین بر همگان برتری دارد. شما او را کودکی حقیر فرض می‌کنید ولی از عظمت درونی او ناآگاهید. آیا میل دارید او را بشناسید و امتحان کنید؟»
    گفتند: «آری. ما چند سؤال از فقه شریعت می‌پرسیم، اگر جواب داد اعتراض خود را پس می‌گیریم.» [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] ارشاد، مفید، ص 261 - احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 240.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #212

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    چشمه جوشان علم و مظهر فضیلت و کمال


    وقتی «مأمون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامه‌ای برای حضرت جواد علیه‌السلام فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا علیه‌السلام به طوس، دعوت ظاهری و در واقع سفر اجباری بود.
    حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون حضرت را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد ازدواج دختر خود «ام الفضل» را به ایشان داد.
    امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد.
    مأمون این سکوت را نشانه‌ی رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. او در نظر داشت مجلس جشنی تشکیل دهد، ولی انتشار این خبر در بین بنی‌عباس موجی از ناراحتی و خشم را در میان آنان به وجود آورد. بنی‌عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض‌آمیزی به مأمون گفتند: «این چه برنامه‌ای است؟ اکنون که علی بن موسی الرضا از دنیا رفت و خلافت به عباسیان رسیده، باز می‌خواهی خلافت را به آل علی برگردانی؟ بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوت‌های چند ساله‌ی بین ما را فراموش کرده‌ای؟!»
    مأمون پرسید: «حرف شما چیست؟»
    گفتند: «این جوان (یعنی امام جواد علیه‌السلام) کم سن و سال است و از علم و دانش بهره‌ای ندارد.»
    مأمون گفت: «شما این خاندان را نمی‌شناسید، کوچک و بزرگ این‌ها بهره‌ی عظیمی از علم و دانش دارند.»
    مأمون چون این سخنان را بشنید سخت در غضب شد و گفت: «ای پسر عموهای من! اگر از حسب و نسب او می‌گویید او از همه ی شما شرافتمندتر و عالی نسبت‌تر است. ابوجعفر بر تمام اهل علم از معاصرین خود برتری دارد. این جوان علوی با این کمی سن اعجوبه‌ی زمان است. او جوانی است که از سرچشمه‌ی علوم غیبی آسمانی سیراب شده و در خاندان وحی و الهام رشد یافته است. او در ادب و آداب دین بر همگان برتری دارد. شما او را کودکی حقیر فرض می‌کنید ولی از عظمت درونی او ناآگاهید. آیا میل دارید او را بشناسید و امتحان کنید؟»
    گفتند: «آری. ما چند سؤال از فقه شریعت می‌پرسیم، اگر جواب داد اعتراض خود را پس می‌گیریم.» [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] ارشاد، مفید، ص 261 - احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 240.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.




    امضاء


  4. Top | #213

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    چشمانم روشن شد

    محمد بن میمون می‌گوید:
    در مکه در آن هنگام که هنوز امام رضا علیه‌السلام به خراسان نرفته بود، به محضر آن حضرت رسیدم، عرض کردم: «می‌خواهم به مدینه بروم نامه‌ای برای فرزندت امام جواد علیه‌السلام در مورد من بنویس و مرا سفارش نما (تا از لطف و عنایت او برخوردار گردم).»
    امام رضا علیه‌السلام تبسمی فرمود و نامه‌ای نوشت و به من داد، من آن نامه را به مدینه آوردم، و در آن وقت از هر دو چشم نابینا شده بودم، به خانه‌ی حضرت جواد علیه‌السلام رفتم، خدمتکار خانه به نام موفق، حضرت جواد علیه‌السلام را که (در آن هنگام کودک شیرخوار بود) در گهواره نهاد، من نامه را به موفق دادم، حضرت جواد علیه‌السلام به موفق فرمود: «نامه را بگشا.»
    او نامه را گشود و در برابر چشم حضرت جواد علیه‌السلام قرار داد، حضرت جواد علیه‌السلام به آن نامه نگریست و به من فرمود:
    «یا محمد ما حال بصرک؟»
    «ای محمد! چشمت چطور است؟»
    عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، به چشم درد مبتلا شده‌ام و هر دو چشمم چنان که می‌بینی نابینا شده است.»
    حضرت جواد علیه‌السلام فرمود: «نزدیک من بیا.»
    نزدیک رفتم، دستش را دراز کرد و بر چشمم کشید، هماندم چشمانم سلامتی خود را باز یافتند و بینا شدند. پس دست و پای حضرت جواد علیه‌السلام را بوسیدم، و در حالی که بینا بودم از محضرش بیرون آمدم. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] بحارالانوار، ج 50، ص 46.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.




    امضاء


  5. Top | #214

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    چگونگی زیارت امام رضا

    مجلسی آورده است:
    زیارت آقا و سرور ما امام رضا علیه السلام - بر او و بر پدران بزرگوار و فرزندان گرامی اش، سلام و صلوات خدا باد - در هر وقتی، مناسب و شایسته است و بهترین وقت آن، ماه شریف رجب می باشد؛ این مطلب از فرزند گرامی اش امام جواد علیه السلام، روایت شده است و متن زیارت، از این قرار است.
    سلام بر تو، ای ولی خدا! سلام بر تو، ای حجت خدا! سلام بر تو، ای نور خدا در تاریکی های (ظلم و ستم) زمین! سلام بر تو، ای ستون استوار دین! سلام بر تو، ای وارث برگزیده ی خداوند، آدم! سلام بر تو، ای وارث دوست خداوند، ابراهیم! سلام بر تو، ای وارث هم صحبت خداوند، موسی! سلام بر تو، ای وارث روح خداوند، عیسی! سلام بر تو، ای وارث فرستاده ی خداوند، محمد! سلام بر تو، ای وارث امیر مؤمنان علی بن ابی طالب! سلام بر تو، ای وارث امام حسن و امام حسین علیهما السلام، دو سرور جوانان اهل بهشت! سلام بر تو، ای وارث امام علی بن الحسین سرور عبادت پیشگان! سلام بر تو، ای وارث امام محمد بن علی شکافنده ی دانش اولین و آخرین! سلام بر تو، ای وارث امام جعفر صادق نیکو کار متقی! سلام بر تو، ای وارث امام موسی کاظم دانشمند مهربان! سلام بر تو، ای بسیار درستکار شهید (امام رضا)! سلام بر تو، ای سرپرست مردم و جانشین (هشتم رسول خدا) نیکو کار پرهیزگار.
    گواهی می دهم که تو، به یقین نماز را به پا داشتی و زکات را، بپرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و پیوسته، بندگی خدا کردی تا اینکه جهان آخرت و عالم یقین را درک کردی.
    سلام بر تو، امامی که جگر سوخته است و امامی که بزرگوار و گرامی نسب و نژادی و دور (از وطن) و نزدیک به (شیعیان) هستی و زهر داده شده ی در غربت می باشی! سلام بر تو، ای دانشمند بیدار و آگاه! و مقام برجسته و بزرگ! ای دور افتاده از تربت جد و پدرش! سلام بر کسی که فرزندان و خانواده اش را دستور داد، بر او نوحه و زاری کنند؛ پیش از آن که شهادتش فرا رسد؛ سلام بر خانه های دلتنگ و اندوهگین (خالی) شما، چنان که منی و عرفات از فقدان شما دلتنگ و اندوهگین (خالی) شده و از آبادی افتاد.
    سلام بر سروران بندگان خدا و نوید و وعده ی بیم و تهدید (برای دشمنان خدا) و آبشخورهای متروک (امام صامت یا غایب) و کاخهای استوار (امام حاضر و ناطق) ای پناه گرفتار و پریشان و ای کسی که سرزمین خراسان به برکت وجود او شهرت و عظمت یافت؛ سلام بر امامی که زائرینش اندک اند؛ و آن امامی که نور چشم حضرت فاطمه علیها السلام، سرور بانوان جهانیان می باشد؛ سلام بر پرتو و شکوه و زیبایی رضوی و خلق و خوی پسندیده و شاخه های برآمده از درخت تنومند احمدی علیه السلام، سلام بر کسی که اداره ی مملکت بزرگ ولایت و امامت به او رسید و به همه چیز برای تمشیت امر استوار، (امامت) عالم شد؛ سلام بر کسانی که اسم های مبارکشان، دستاویز سؤال کنندگان (در خواست کنندگان) است و فیزیک وجودشان، امان آفریدگان و حجت های آنان، باطل کننده ی ایرادات و شبهات منکرین می باشد؛ سلام بر کسی که متکای پدرش امیر مؤمنان علیه السلام، برای او گسترده شد تا توانست اهل کتاب را، مقهور و مغلوب سازد و پایه های دین را، تثبیت فرماید؛ سلام بر سرآمد راهنمایان و بر کسی که دلهای شیعیان او، از درد غریبی اش تا روز قیامت به درد آمده و شکسته است؛ سلام بر چراغ نور افشان و روشنگر و دریا ی پر طنین و فریاد؛ آن کسی که تربت پاکش، محل فرود و پرواز فرشتگان گردید.
    سلام بر فرمانروایان اسلام و حکمرانان آئین های الهی، و پاک و پاکیزه ولادت یافتگان و کسانی که خدای متعال بر دانش نهان و آشکار، مطلع و آگاهشان فرموده و آنان را، شایسته ی آقایی و سروری (سعادت و خوشبختی) گردانیده است؛ سلام بر کسانی که پناه همه ی موجودات و سایه ی سر آنهایند و سلام بر کسی که زمین و نشانه های طوس، بدو شادمان شدند، هنگامی که در منزلگاه آن استقرار یافت.
    ای قبر طوس! خدای متعال، از ابر رحمتش سیرابت سازد.
    ای خاک طوس! چه چیزی از خوبی ها را، در بر گرفته ای!
    قطعه قطعه ی تو در دنیا پاکیزه شد و پاکیزه کرد آن را، شخصیتی که در سنا آباد (محل شهادت امام رضا علیه السلام)، اقامت گزید و در آنجا به خاک سپرده شد.
    شخصیتی که آرامگاهش، برای اسلام عزیز و گرامی است.
    در پرتو رحمت خدای متعال غوطه ور شده و فرو رفته است.
    ای قبر آن شخصیت عزیز و گرامی! تو قبری هستی که بردباری و دانش و پاکی و پاکسازی و قداست و روح قدسی تو را در بر گرفته است.
    افتخار بر تو که به خاطر در آغوش داشتن فیزیک وجود او، مورد حسرت دیگر مکان ها هستی و توسط فرشتگان پاک و مطهر، محافظت و نگهبانی می شوی.
    (ای امام رضا!) در هر دورانی، برای ما از شما خانواده، پیشوایی راستین وجود دارد که مردمش، پیرو شما بوده و با شما مأنوس می باشند.
    ستارگان آسمان دین، در حال غروب اند.
    و سایه ی شیر بیشه را درختان و نیزارهای انبوه جمع کرده است هشت نفر از شما، کاملا غروب کرده اند و چهار نفر دیگر تا وقتی که حنین و صدای اشتیاق شتران سفید مایل به سرخ وجود دارد (تا وقتی اشتیاق به زندگی وجود دارد،) امید دمیدنشان هست.
    تا آن زمان که حقیقت درخشان، به دست شما آشکار گردد.
    چه اینکه حق و حقیقت در میان غیر شما، تاریک و ناپدید است.
    سلام بر کسی که مایه ی مباهات خوبان و نیکان است و آرامگاهش، دور است و (قبول و رد امامتش) شرط ورود به بهشت و جهنم است؛ سلام بر کسانی که خدای متعال؛ درود و صلوات بر آنان را، در هیچ لحظه ای قطع نکرده است و آرام گیرندگان، بدیشان آرامش یافته اند و جنبندگان، به واسطه ی ایشان در جنبش و حرکت می باشند؛ سلام بر کسانی که خدای متعال امامت آنان را، حد فاصل میان دو فرقه ی (شیعه و سنی) قرار داد؛ چنان که مردم شرق و غرب عالم را بر ولایتشان ملزم ساخت؛ سلام بر کسی که خدای متعال احکام مندرس و متروک پیامبران علیه السلام را به دست او، تجدید حیات کرد و ولایت حضرتش را بر آنها (پیامبران گذشته) به خاطر کامل شدن کلمه و اسم الله، پروردگار جهانیان (در وجود او)، اجتناب ناپذیر فرمود.
    سلام بر ماه های (دوازده گانه ی) سال و شمارش ساعت ها (شب و روز مساوی) که دوازده ساعت است.
    و حروف «لا اله الا الله» [1] در ارقام و نوشتجات (که دوازده حرف به تعداد امامان معصوم است)؛ سلام بر رویکرد دنیای خوب و مبارکی خوشبختی هایش و سلام بر کسانی که راجع به کلمه ی «توحید» از آنها، پرسیدند و آنها در جواب فرمودند: به خدا سوگند! ما از شروط آن هستیم.
    سلام بر کسانی که دلیل و علت وجود هر آفریده ای می باشند و اگر آنها نبودند وجودی برای مخلوقات نبود؛ کسانی که سخنوران، برای آنان به ایراد سخن پرداخته و چنین گفته اند:
    فرزندان با هفت پشت شریف و اصیل کیانند؟
    برترین و فاضل ترین کسانی که آب، از ریزش باران می نوشند (یعنی بهترین خلق خدا هستند)
    سلام بر علی (بن موسی الرضا علیه السلام)، مجد و شرف و سنگ بنای وجودشان (مخلوفات، یعنی سنگ بنای مخلوقات) سلام بر کسانی که در مورد افتخار و بلندی مقام آنان، آوازه وجوب و لزوم درود و صلوات بر ایشان و پاکی و طهارت طینت و نفسشان (از گناهان) بلند شد؛ سلام بر ماهی که سرآمد ماههای درخشان است؛ آن کسی که با هر گروهی با زبان خودشان سخن می گوید؛ همان آقایی که به شیعیانش فرمود: خدای متعال بر امتی، امامی نمی گمارد الا اینکه او را به لغت و زبان آنها، آشنایش می گرداند.
    سلام بر شادی دلها و گشایش اندوه اندوهگین و شریفترین شریفان و مایه ی افتخار حضرت «عبد مناف» [2] ؛ ای کاش من، از طواف کنندگان و ملازمین پیشگاه و وجودش بودم! و لذت و مسرت انس و الفت با او را درک می کردم. در هر زمان، گرد در خانه ی شما می گردم و طواف می کنم گویا طواف، پیرامون آستان مبارک شما مقرر گردیده است
    سلام بر امام رئوف و مهربان، آن کسی که غم و اندوه عاشورا را برانگیخت و تازه کرد؛ به خدای متعال و به پدران پاک و پاکیزه تو و به فرزندان برگزیده و نیکویت سوگند یاد می کنم!
    که اگر دوری راه مانع نبود؛ چه اینکه سامان شما از شما دور گشت، هر آینه بخشی از حقوق واجب شما را به تکرار نمودن زیارت شما ادا می کردم و درود و سلام بر شما، ای حامیان دین! و ای فرزندان پیامبران علیه السلام! و ای سروران همه ی آفریدگان! و رحمت و برکات خدای متعال بر شما باد.
    سپس نماز زیارت بگزار و تسبیحات فاطمه ی زهرا علیها السلام را بگو و آن را به امام رضا علیه السلام، هدیه کن؛ آنگاه چنین بگو:
    خدایا! من از تو می خواهم ای خدا! ای کسی که در مملکتش پایدار و در عزتش استوار و در فرمانروائیش، مطاع و در عظمت و بزرگیش، یکتا و در دوام و بقایش، یگانه و در باره ی بندگانش، دادگر و در حکم و فرمانش عالم و آگاه و در دیرکرد عقوبت و مجازاتش، کریم و بزرگوار است.
    خدایا! نیازمندی های من، روانه به سوی توست و آرزوهایم، در پیشگاهت ایستاده اند و هر زمان به کار خیری، توفیقم دهی؛ تو خود راهنمای من و راهگشایم به سوی آن می باشی؛ ای توانایی که خواسته ها، خسته ات نسازد! ای توانگر مورد اعتمادی که هر مشتاقی، به تو پناه برد! همواره از جانب تو، هم آغوش نعمت ها بوده، با عادت و خو گرفتن به احسان و کرمت، راه سپرده ام.
    خدایا از تو آن قدرت و توانایی نافذ و مؤثرت، در همه ی موجودات و حکم قطعی و مسلمی که با کمترین درخواست، مانع آن می شوی که را می خواهم و از تو آن نگاهی را می خواهم که با آن، به کوهها نگریستی بلند گردیدند و به سوی زمین ها نظر افکندی هموار گشتند و به آسمانها نگاه کردی برافراشته شدند و به دریا ها نگریستی شکافته گردیدند؛ ای کسی که والاتر از ابزار نگاه آدمیان هستی! و باریک تر از اندیشه های ظریف و دقیقی که در خاطر خطور نماید؛ ستایش نمی شوی ای آقا و سرور من! مگر به توفیقی از جانب خویش که خود آن هم سزاوار ستایش است و بر کوچک ترین نعمت، سپاسگزاری نمی شوی (حق شکر و سپاست، ادا نمی شود.) جز اینکه بدان سزاوار سپاسی دیگر می گردی.
    پس ای خدای من! چه زمان نعمتهایت به شمارش در آید؟ و ای آقای من! چه هنگام عطا و بخششت، سپاسگزاری شود؟! و چه وقت ای سرورم! خوبیهای تو، جبران گردد؟! در حالی که ستایش ستایشگران نیز از نعمت های تو و سپاس سپاسگزاران از شکر و تفضلات تو به شمار می رود، تو در بخشش گناهان، مورد اعتمادی و بالهای پرده پوشت را بر خطای خطاکاران می گسترانی و تو خود، سختی و دشواری را با دست خویش برطرف می سازی؛ چه بسا گناهانی که بردباری ات فرو پوشانید تا نادیده گرفته شد! و چه بسا کار نیکی که فضل و کرم تو، چند چندانش کرد تا پاداش تو بر آن بزرگ و فراوان گردید؛ والاتر از آنی که جز از دادگری ات اندیشه کنند و بترسند و جز به احسان و کرم تو، امیدوار باشند؛ پس به عطا و بخششی که فضل و کرمت ایجاب می کند، بر من منت گذار و به آنچه دادگری ات اقتضا می نماید، خوار و خفیفم مگردان. ای آقای من! اگر زمین از گناهان من با خبر بود، مرا البته در خود فرو می برد و یا کوهها، مرا در هم می شکستند و یا آسمانها، مرا می ربودند و یا دریاها، مرا غرق می نمودند...!
    ای آقای من! ای آقای من! ای آقای من!؛ ای مولای من! ای مولای من! ای مولای من! چه بسیار به درگاهت، به میهمانی (گدایی) آمدم! پس مرا از آنچه به روی آورندگان (گدایان) درگاهت وعده کرده ای، محروم مفرما؛ ای مورد شناخت و عرفان اهل معرفت! ای معبود و عبادت شده ی عبادت کنندگان! ای سپاسگزاری شده ی سپاسگزاران! ای همنشین یاد کنندگان خویش! ای ستایش شده ی همه ی ستایشگران! ای یافته شده ی جویندگان! ای تعریف و توصیف شده آنانکه به یگانگی ات توصیف می کنند! ای محبوب عاشقان خویش! ای پناه هر که تو را خواهد! ای هدف و مقصود هر که رو به سویت کند! ای کسی که هیچکس جز او، از غیب و نهان آگاه نیست! ای کسی که بدی را جز او، بر طرف نمی سازد! ای کسی که تدبیر امور عالم، جز به دست او نیست! ای کسی که گناه را، جز او نتواند بخشید! ای کسی که آفریدگان را، جز او نیافرید! ای کسی که باران را، جز او فرو نفرستاد! بر محمد و دودمانش درود فرست و مرا بیامرز، ای بهترین آمرزندگان! ای پروردگار من! همانا من، از تو آمرزش می طلبم، آمرزش شرمسارانه و با حیا، و آمرزش می طلبم آمرزش امیدوارانه، و آمرزش می طلبم آمرزش انابه و بازگشت کننده ی به سوی تو، و آمرزش می طلبم آمرزش راغبانه، و آمرزش می طلبم آمرزش هراسنده ی از تو، و آمرزش می طلبم آمرزش بنده وار و فرمانبردار، و آمرزش می طلبم آمرزش مؤمنانه، و آمرزش می طلبم آمرزش مقرانه (به گناهان) و آمرزش می طلبم آمرزش خالصانه، و آمرزش می طلبم آمرزش متقی و پرهیزگار، و آمرزش می طلبم آمرزش اعتماد و توکل کننده به تو، و آمرزش می طلبم، آمرزش ذلیلانه، و آمرزش می طلبم آمرزش کسی که کارگزار توست و از قهر تو به سوی لطفت گریزان است؛ پس بر محمد و دودمان او، درود فرست و بر من و بر پدر و مادرم ببخشای، آنچنان که بر تمام آفریدگانت بخشیده ای و خواهی بخشید؛ ای مهربان ترین مهربانان!
    ای کسی که آمرزنده ی مهربان، نامیده شده ای! ای کسی که آمرزنده ی مهربان، نامیده شده ای! ای کسی که آمرزنده ی مهربان، نامیده شده ای! بر محمد و آل محمد، درود فرست و توبه ی مرا بپذیر و عمل مرا پاکیزه گردان و تلاش و کوششم را مشکور و مقبول ساز و بر فغان و زاری ام رحمت آور و آوازم را محجوب مفرما و درخواستم را، ای دادرس دادخواهان! رد مکن و سلام و دعایم را به پیشوایانم برسان و آن گرامیان را، شفیعان تمام خواسته هایم از تو، قرارشان ده. و هدایای مرا، چنانکه شایسته ی ایشان است، عاید و واصلشان گردان و آنچه درخور ذات توست، بر ایشان بیفزای؛ چندان که جز تو را، توان حسابرسی آن نباشد و هیچ قوت و توانی، جز از جانب خدای بلند مرتبه ی با عظمت نیست و درود و سلام خداوند بر پاکترین فرستادگان، حضرت محمد و خاندان پاک و مطهرش باد. [3] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] ماههای دوازده گانه سال و تعداد ساعت ها و حروف «لا اله الا الله» کنایه و رمزی از ذوات مقدس امامان دوازده گانه است و در واقع بر آنها درود می فرستد.
    [2] نیای پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم.
    [3] بحار الانوار 102: 52 ح 11.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ مترجم مسلم صاحبی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.




    امضاء


  6. Top | #215

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    چرا پیامبر اکرم امی نامیده شده است

    صفار گفته است:
    جعفر بن محمد صوفی گفت: به ابو جعفر، (امام جواد علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم! چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم، امی نامیده شده است؟ حضرت فرمود: دیگران چه می گویند؟ عرض کردم: فدایتان گردم! گمان می کنند به این جهت پیامبر امی نامیده شده که چیزی ننوشته است.
    حضرت فرمود: دروغ می گویند، نفرین خدا برایشان باد، چگونه چیزی ممکن است در حالی که خدای متعال در کتاب متقن خویش می فرماید: «او، کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تربیت می کند و به آنان، کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد.. [1] و چگونه ممکن است چیزی را که در حد استادی نمی داند به آنها بیاموزد؟ به خدا سوگند! چنان بود که رسول خدا صلی الله علیه و اله با هفتاد و دوا هفتاد و سه زبان، می خواند و می نوشت و نام گزاری حضرت به «امی» از آن روست که او، اهل مکه است و مکه از شهرهای مرکزی و مادر است و این، گفته خدای متعال در قرآن کریم است که «تا ساکنان ام القری (مکه) و اطراف آنرا بترسانی [2] » [3] .
    و نیز گفته است:
    از علی بن اسباط و جز او، روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: همانا مردم گمان می کنند رسول خدا صلی الله علیه و اله، خط نمی نوشت و نمی خواند.
    حضرت فرمود: دروغ می گویند، خدا لعنتشان کند؛ کجا اینگونه است؟ در حالی که خدای متعال فرمود: «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را، بر آنها می خواند و آنها را، تربیت می کند و به آنان، کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد، هر چند پیش از آن، همگی در ورطه جهالت و گمراهی بودند»؛ [4] آیا ممکن است به مردم، کتاب و حکمت بیاموزد؛ در حالی که به خواندن و نوشتن، تسلط نداشته باشد؟!
    راوی گفت: عرض کردم: پس چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله، امی نامیده شده است؟
    حضرت فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با این تعبیر، به مکه منسوب گردید و این سخن خدای متعال است: «تا اهل مکه و مردم اطراف آن را، با پند های خود متنبه سازی...» [5] ؛ خدای متعال از شهر مکه، ام القری (مساوی مادر آبادیها) تعبیر فرموده، به همین جهت به آن حضرت امی (مساوی منسوب به ام القری) گفته شده است.[6] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] جمعه: 62 2.
    [2] انعام: 6 92.
    [3] بصائر الدرجات: 245 ح 1.
    [4] جمعه: 62 2.
    [5] انعام: 6 92.
    [6] بصائر الدرجات: 246 ح 4.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.





    امضاء


  7. Top | #216

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    چگونگی بیعت پیامبر اکرم با زنان

    حرانی گفته است:
    امام جواد علیه السلام فرمود: بیعت رسول خدا صلی الله علیه و اله با زنان، چنان بود که حضرت دست خود را در ظرف آبی فرو می برد؛ سپس بیرون می آورد و زنان، دستهای خود را به منظور اقرار و ایمان به خدای متعال و گواهی به پیامبرش و پیمانی که از آنها گرفته است، در آن فرو می بردند. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] تحف العقول: 457.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    چگونگی خاکسپاری بچه سقط شده
    کلینی گفته است:
    از محمد بن فضیل روایت شده که گفت: نامه ای به امام جواد علیه السلام نوشتم و چگونگی خاکسپاری بچه سقط شده را پرسیدم؟ حضرت در جوابم نوشت: همانا کودک سقط شده، همانگونه که خون آلود است در قبر خود، دفن می شود. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 3: 208 ح 6.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.





    امضاء


  8. Top | #217

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    حبیب بن اوس طائی، ابوتمام

    اصل آنجناب از شام بوده و در دوره جوانی در مسجد جامع مصر سقایت می کرد، سپس با ادبا همنشین شد، بسیار فهیم و تیز هوش بود و شعر را دوست می داشت و از آنها فراگرفت و شعر گفت و خوب هم سرود تا اینکه شعرش اوج گرفت و نامش مشهور شد و آوازه اش به معتصم رسید و این خلیفه‌ی عباسی او را به سر من رأی (سامرا) برد.
    ابوتمام قصائدی سرود و معتصم به وی جایزه داد و او را بر شعرای دیگر مقدم داشت.
    وی مشهور به سعه صدر، خوش اخلاقی و بلند طبعی بود نجاشی و علامه می نویسند: او امامی بود و اشعار زیادی درباره اهل بیت علیهم السلام سرود از جمله قصیده ای دارد که در آن نام ائمه را ذکر می کند تا اینکه به امام محمد تقی (ابی جعفر ثانی) علیه السلام می رسد. (چون در زمان امامت امام جواد علیه السلام بوده است)
    جاحظ در کتاب الحیوان می گوید: ابوتمام الطائی به من حدیث گفته وی از رؤسای شیعه بود و کتاب حماسه، کتاب مختار شعرالقبائل از ایشان است.
    ابن خلکان می نویسد: وی شاعری مشهور و یگانه عصر خویش بود در فصاحت لفظ، بافت شعر و سبک نیکو بود و کتاب الحماسه فضل مواج او را نشان می دهد.
    وی حافظه ای قوی داشت و چهارده هزار ارجوزه عربی بعلاوه قصائد - قلعه ها و مدح خلفا حفظ بود[1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] معجم رجال حضرت آیت الله العظمی خوئی ج 4، ص 219 - 217.
    منبع: زندگانی امام جواد؛ مؤلف: حسین ایمانی یامچی؛ مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)





    امضاء


  9. Top | #218

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حسن بن محبوب


    ابوعلی حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر وهب السراد:
    از بزرگان کوفی است، وی شخصیتی جلیل القدر و از فقهای نامی بود و از چهار رکن علمای عصر خویش به حساب می آید، ازاصحاب اجماع و از فقهایی است که اصحاب ما (امامیه) برتصحیح آنچه در نزد او صحیح بوده اجماع کرده اند. این بزرگوار به درک محضر حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام مفتخر گردید و از هر سه آنها روایت دارد.
    تمامی افرادی که راجع به رجال شیعه کتاب نوشته اند او را توثیق کرده اند.
    ایشان علاوه بر محدثی، مصنف هم بود[1] ایشان فردی خیر، ثقه، راوی حدیث و مصنف هست. در جلالت شخصیت ایشان جای شک و تردید نیست. او از «واقفه» بود به سبب معجزاتی که از دست امام رضا علیه السلام ظاهر شد برگشت و به صحت امام رضا علیه السلام پی برد و ملتزم گشت و به امامت حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام معتقد بود و ماند تا محضر امام دهم حضرت هادی علیه السلام را نیز درک کرد.
    بنابراین ایشان از نعمت درک محضر سه امام معصوم برخوردار شده اند.
    یکی از ویژگی های ممتاز آنجناب روایاتی است که راجع به ارکان دین و مخصوصا موضوع خطیر امامت نقل کرده اند از جمله روایتی را از هشتمین مهر سپهر امامت چنین نقل کرده است که ایشان فرمودند:
    هر امامی برگردن اولیا و شیعیانش عهدی دارد و از جمله موارد کامل کننده ی وفای به عهد و حسن ادای آن زیارت کردن قبور آنهاست، پس هر کس از روی علاقه قبه آنها را زیارت کند برای تصدیق آنچه که امامان راغب و شیفته‌ی آن بودند، در روز قیامت ائمه برای آنها شفیع خواهند بود[2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] رجال شیخ طوسی 347 - 372 معجم رجال الحدیث 905 مجمع الرجال 1452.
    [2] الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا علیه السلام ص 196 - 195علل الشرایع ج 2 ص 495 باب 221 حدیث سوم - معجم رجال حدیث 365.
    منبع: زندگانی امام جواد؛ مؤلف: حسین ایمانی یامچی؛ مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)




    امضاء


  10. Top | #219

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حسن بن سعید اهوازی

    ابومحمد حسن بن سعید بن حمادبن سعیدبن مهران اهوازی از جامعترین افراد زمان خود در علم فقه، آثار و سایر علوم اسلامی بود. که با برادر خود در تدوین سی جلد کتابهای او مشارکت داشت، کتب ارزشمندی که شهرت برادرشان حسین بواسطه آنهاست.
    این محدث، امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درک کرده و از هر دوی آنها روایت نقل کرده است.
    شیخ طوسی وی را از اصحاب حضرت رضا و امام جواد علیهما السلام نقل کرده و گفته اند که او علی بن مهزیار و اسحاق بن ابراهیم حضینی را به محضر امام رضا علیه السلام آورد و آن خدمت - ارزنده به اسلام و مسلمین - بدست آنها تحقق یافت.
    کشی هم به این خصیصه حسن بن سعید در شناسائی، معرفی و ارتباط دادن افراد شایسته با امام رضا علیه السلام را نوشته که اسحاق بن ابراهیم الحضینی و علی بن ریان و عبدالله بن محمد الحضینی توسط ایشان به امام رضا علیه السلام معرفی شده اند.
    شیخ طوسی، علامه ابن داود و ابن شهر آشوب و متأخرین از علمای رجال، وی را فردی موثق معرفی کرده اند.
    در فهرست ابن ندیم وی فردی جامع در فقه و دارای مناقب و آثار معرفی شده است [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] رجال نجاشی: - اختیار معرفة الرجال 551 در رقم 1041 - تنقیح المقال: 1: 282 - رجال شیخ طوسی: 371 - معجم رجال الحدیث 4: 342 الجامع لرواة اصحاب الامام ص 183.
    منبع: زندگانی امام جواد؛ مؤلف: حسین ایمانی یامچی؛ مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)




    امضاء


  11. Top | #220

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حسین بن سعید اهوازی


    ابومحمد، حسین بن سعید کوفی اهوازی شخصیتی است جلیل القدر، معروف، مورد وثوق و اطمینان و صاحب تألیفات ارزنده که تعداد آن را سی جلد نوشته اند و با مشارکت برادرشان حسن آنها را نوشته است. کتابهای او خوب و مورد عمل بودند.
    شیخ طوسی او را از اصحاب حضرت رضا و جواد و هادی علیهم السلام دانسته و بر صاحب تألیفات، ثقه و اهوازی بودنش تصریح کرده است.
    در رجال نجاشی به تألیفات سی جلدی او اشاره شده و همین کتابها منشاء شهرت ایشان معرفی شده است.
    در فهرست ابن ندیم جامعیت این دو برادر در فقه و علوم اسلامی در زمان خودشان مورد تأکید قرار گرفته است. اکثر کتب رجالی تدوین شده پیرامون رجال شیعه ایشان را توثیق کرده و تمجید نموده اند.
    از جمله آثار ایشان می توان به کتب ذیل اشاره کرد:
    کتاب تفسیر القرآن، کتاب الفرائض، کتاب الحدود، کتاب التقیه، کتاب الرد علی الغلاة، کتاب المناقب، کتاب الزهد، کتاب الشهادت. از طریق این دو برادر حدود هفتاد روایت به دست شیفتگان ولایت رسیده است [1] .
    ----------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] رجال شیخ طوسی: 374 - فهرست ابن ندیم: 57، معالم العلما: 39 - تنقیح المقال 1: 328 معجم رجال 242 - الجامع لرواة اصحاب الامام الرضا ص 229 و 230.
    منبع: زندگانی امام جواد؛ مؤلف: حسین ایمانی یامچی؛ مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)






    امضاء


صفحه 22 از 65 نخستنخست ... 1218192021222324252632 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi