چنین مباش
لا تکن ولیا لله فی العلانیة و عدوا له فی السر. [1] .
در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.
چهار عامل محرک
أربع خصال تعین المرء علی العمل: ألصحة و الغنی و العلم و التوفیق. [2] .
چهار چیز است که شخص را به کار وامیدارد: سلامت، بینیازی، دانش و توفیق.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] مسند الامام الجواد ، ص 245.
[2] همان، ص 246.
منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.
چشمه جوشان علم و مظهر فضیلت و کمال
وقتی «مأمون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامهای برای حضرت جواد علیهالسلام فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا علیهالسلام به طوس، دعوت ظاهری و در واقع سفر اجباری بود.
حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون حضرت را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد ازدواج دختر خود «ام الفضل» را به ایشان داد.
امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد.
مأمون این سکوت را نشانهی رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. او در نظر داشت مجلس جشنی تشکیل دهد، ولی انتشار این خبر در بین بنیعباس موجی از ناراحتی و خشم را در میان آنان به وجود آورد. بنیعباس اجتماع کردند و با لحن اعتراضآمیزی به مأمون گفتند: «این چه برنامهای است؟ اکنون که علی بن موسی الرضا از دنیا رفت و خلافت به عباسیان رسیده، باز میخواهی خلافت را به آل علی برگردانی؟ بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوتهای چند سالهی بین ما را فراموش کردهای؟!»
مأمون پرسید: «حرف شما چیست؟»
گفتند: «این جوان (یعنی امام جواد علیهالسلام) کم سن و سال است و از علم و دانش بهرهای ندارد.»
مأمون گفت: «شما این خاندان را نمیشناسید، کوچک و بزرگ اینها بهرهی عظیمی از علم و دانش دارند.»
مأمون چون این سخنان را بشنید سخت در غضب شد و گفت: «ای پسر عموهای من! اگر از حسب و نسب او میگویید او از همه ی شما شرافتمندتر و عالی نسبتتر است. ابوجعفر بر تمام اهل علم از معاصرین خود برتری دارد. این جوان علوی با این کمی سن اعجوبهی زمان است. او جوانی است که از سرچشمهی علوم غیبی آسمانی سیراب شده و در خاندان وحی و الهام رشد یافته است. او در ادب و آداب دین بر همگان برتری دارد. شما او را کودکی حقیر فرض میکنید ولی از عظمت درونی او ناآگاهید. آیا میل دارید او را بشناسید و امتحان کنید؟»
گفتند: «آری. ما چند سؤال از فقه شریعت میپرسیم، اگر جواب داد اعتراض خود را پس میگیریم.» [1] .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] ارشاد، مفید، ص 261 - احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 240.
منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.