نفرین آن حضرت بر همسرش
روایت شده که همسرش با شاخهی انگوری که نوزده حبه داشت آن حضرت را مسموم کرد، و امام انگور را دوست میداشت، و هنگامی که امام انگورها را خورده همسرش گریست، امام فرمود : چرا میگریی خداوند تو را به فقری مبتلا کند که قابل جبران نباشد و به بلائی که پوشیده نشود.
و در روایتی آمده که فرمود :
خداوند تو را به بلائی مبتلا سازد که دوائی نداشته باشد.
دعاؤه علی امرأته
روی ان امرأته سمته فی عنب، و کان تسع عشرة حبة، و کان یحب العنب، و لما أکله بکت، فقال : لم تبکین، لیضربنک الله بفقر لا تجبر و بلاء لا تستر.
و فی روایة :
أبلاک الله بداء لا دواء لها.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع: صحیفه امام جواد(ع)؛ جواد قیومی اصفهانی ؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.