صفحه 57 از 57 نخستنخست ... 7475354555657
نمایش نتایج: از شماره 561 تا 567 , از مجموع 567

موضوع: دانشنامه امام جواد علیه السلام

  1. Top | #561

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مرکب شهوت


    راکب الشهوات لا تستقال له عثرة. [1] .
    کسی که بر مرکب شهوات سوار است، از لغزش در امان نخواهد ماند.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 243.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.


    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 22-05-2023 در ساعت 19:23
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #562

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    متمسکین به خدا


    کیف یضیع من ألله کافله، و کیف ینجوا من ألله طالبه و من انقطع الی غیر الله و کله الله الیه. [1] .
    چگونه ضایع می‌شود کسی که خدا، عهده‌دار و سرپرست اوست؟ و چگونه فرار می‌کند کسی که خدا جوینده‌ی اوست؟ کسی که از خدا می‌برد و به غیر خدا می‌پیوندد، خداوند او را به همان شخص واگذارد.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ص 243.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.


    امضاء


  4. Top | #563

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مانع خیر، دشمن آدمی است


    قد عاداک من ستر عنک الرشد اتباعا لما تهواه. [1] .
    کسی که به خاطر هوای نفسش هدایت و ترقی را از تو پوشیده داشته، حقا که با تو دشمنی ورزیده است.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 244.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 23-05-2023 در ساعت 22:38
    امضاء


  5. Top | #564

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معنای صمد

    داود بن قاسم جعفری گوید : به امام جواد علیه‌السلام عرضه داشتم : فدایت شوم معنای صمد چیست؟ فرمود : آقائی که در هر چیز کم و زیاد به او نیازمند هستند.
    کلامه فی معنی الصمد
    عن داود بن القاسم الجعفری قال : قلت لابی‌جعفر الثانی علیه‌السلام : جعلت فداک ما الصمد؟ قال : السید المصمود الیه فی القلیل و الکثیر.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.


    امضاء


  6. Top | #565

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مذمت عدم مساوات آشکار و نهان

    در ظاهر دوست خدا و در پنهانی دشمن او نباش.
    قوله فی مذمة عدم تساوی السر مع العلانیة
    لا تکن ولیا لله فی العلانیة عدوا له فی السر.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 25-05-2023 در ساعت 22:23
    امضاء


  7. Top | #566

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مذمت عادت بد

    عادت زشت کمینگاهی است که هیچکس از آن در امان نیست.
    قوله فی مذمة سوء العادة
    سوء العادة کمین لا یؤمن.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.


    امضاء


  8. Top | #567

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,348
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    10,873
    مورد تشکر
    10,948 در 2,937
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مذمت اینکه شخصی امین خیانتکاران باشد

    در خیانت انسان همین کافی است که امین خیانتکاران باشد.
    قوله فی مذمة کون الشخص امینا للخونة
    کفی بالمرء خیانة ان یکون امینا للخونة.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.


    مذمت اینکه شخصی در پنهانی دوست شیطان باشد


    شیطان را در آشکار دشنام مده در حالیکه در پنهانی دوست او به شمار می‌روی.
    قوله فی عدم کون الشخص صدیقا للشیطان فی السر
    لا تسبن ابلیس فی العلانیة و انت صدیقه فی السر.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.

    منشأ پیروی هوای نفس


    هر که از بردباری دوری گزیند امور ناپسند به او نزدیک می‌گردند، و هرکه به منشأ کارها آگاهی ندارد در انجام کارهایش به سختی می‌افتد، و شهوات از ناتوانی انسان سرچشمه می‌گیرد.
    قوله فی منشأ الشهوات
    من هجر المداراة قاربه المکروه، و من لم یعرف المصادر اعیته الموارد، و انما تکون الشهوات من ضعف القلب.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.

    میوه بی‌دانه از درخت سدر

    می‌گویند: چون امام جواد علیه‌السلام با ام‌الفضل زوجه‌ی خود از بغداد به مدینه مراجعت می‌فرمود. چون به کوفه رسید هنگام غروب آفتاب بود، پس داخل مسجد شد.
    در صحن مسجد درخت سدری بود که بار نمی‌داد، پس حضرت کوزه‌ی آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و به نماز مغرب ایستاد و جماعت گذاشت و بعد نیز چهار رکعت نافله‌ی مغرب به جای آورد و سپس مشغول تعقیب نماز شد و دو سجده‌ی شکر به جای آورد.
    سپس از مسجد بیرون رفت. چون مردم نزدیک درخت آمدند دیدند که میوه‌های بسیار خوبی را بار داده است.
    پس تعجب کردند و از سدر آن خوردند و دیدند که شیرین است و دانه نیز ندارد.
    سپس مردم کوفه با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف برد. و در مدینه بود تا زمان معتصم که آن حضرت را به بغداد طلبید، در اول سال دویست و بیست و پنج در بغداد توقف فرمود تا آخر ماه ذی‌القعده‌ی همان سال که به شهادت رسید و در پشت سر مبارک جدش امام موسی علیه‌السلام دفن شد.
    و از شیخ مفید نقل شده که فرمود: «من از میوه‌ی آن درخت سدر خوردم و آن را بی‌دانه یافتم.» [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مناقب ابن‌شهرآشوب.
    منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
    معرفی صاحبان نامه‌های ناشناس و خبرهای غیبی
    داود بن قاسم جعفری می‌گوید: سه کاغذ به من داده بودند که به سه نفر بدهم ولی عنوانها نوشته نشده بود و من غمگین بودم که چکار بکنم و نمی‌دانستم که از کیست و به چه کسی باید داد. در این اثنا به خدمت امام جواد علیه‌السلام رسیدم. آن حضرت فرمود: «آن کاغذها را بیرون بیاور.»
    چون بیرون آوردم هر یک را نشان داد که از فلان است و فلان نوشته است و در مورد سومی فرمود که: سیصد دینار هم داده است که به فلان شخص که از پسرعموهایش می‌باشد بدهی.»
    گفتم: «فدای تو شوم! چنین است.»
    حضرت فرمود: «چون زر را به او خواهی داد خواهد گفت که به من کسی را معرفی کن که فلان متاع را برای من بخرد؛ پس نشانش بده.»
    چون به آن مرد برخوردم و زر را به او دادم، همان خواهش را از من نمود و نیز به او کمک نمودم.
    همچنین در آن راه، شترداری از من تقاضا کرده بود که: «اجازه بگیر تا من به خدمت آن حضرت برسم و مطلبی که دارم خدمت ایشان عرض نمایم.»
    چون به محضر امام جواد علیه‌السلام رسیدم سفره‌ای در میان بود و جمعی حاضر بودند و من فرصت نکردم که تقاضای آن شتردار را به عرض برسانم.
    در بین خوردن غذا، امام جواد علیه‌السلام فرمود: «برو و فلان شتردار را که از فلان جا آمده بیاور که مطلبی دارد.» [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] حدیقة الشیعه - بحارالانوار ج 50.
    منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
    مولود پر خیر و برکت
    «ابویحیای صنعانی» می‌گوید:
    روزی در محضر امام رضا علیه‌السلام بودم، در آن هنگام فرزندش ابوجعفر (امام جواد علیه‌السلام) را که خردسال بود آوردند، امام علیه‌السلام فرمود:
    «هذا المولود الذی لم یولد مولود اعظم برکة علی شیعتنا منه.» [1] .
    «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت‌تر از او زاده نشده است.»
    نیز دو تن از شیعیان به نام‌های «ابن اسباط» و «عباد بن اسماعیل» می‌گویند:
    در محضر امام رضا علیه‌السلام بودیم که ابوجعفر را آوردند، عرض کردیم: «این همان مولود پر خیر و برکت است؟»
    حضرت فرمود: «بله، این همان مولودی است که در اسلام بابرکت‌تر از او زاده نشده است.» [2] .
    آری. تولد حضرت جواد علیه‌السلام در شرایطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، چرا که امام رضا علیه‌السلام تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاکی از آن بود که امامان معصوم دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسین علیه‌السلام خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا علیه‌السلام هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سؤال می‌برد چرا که واقفیه (یعنی کسانی که در امامت امام کاظم علیه‌السلام توقف کرده بودند) نیز این موضوع را دستاویز قرار داده و امامت حضرت رضا علیه‌السلام را انکار می‌کردند.
    گواه این معنا اعتراض «ابن قیاما» یکی از سران واقفیه بوده است که طی نامه‌ای به امام علیه‌السلام نوشت: «چگونه ممکن است که تو امام باشی و حال آن که فرزندی نداری؟!»
    امام علیه‌السلام در پاسخ نوشت:
    «و ما علمک انه لا یکون لی ولد؟ والله لا یمضی الأیام و اللیالی حتی یرزقنی ولدا ذکرا یفرق به بین الحق و الباطل.»
    «از کجا می‌دانی که من دارای فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا بیش از چند روز نمی‌گذرد که خداوند پسری به من عطا می‌کند که حق را از باطل جدا می‌کند.» [3] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] اصول کافی، ج 1، ص 321 - بحارالانوار، ج 50، ص 35.
    [2] بحارالانوار، ج 50، ص 20.
    [3] اصول کافی، ج 1، ص 321.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.
    مشت مأمون باز شد
    یکسال پس از شهادت امام رضا علیه‌السلام مأمون به بغداد آمده و امام جواد علیه‌السلام را نیز به اجبار از مدینه فرا خواند.
    روزی مأمون بر اسب سوار شد و با عده‌ای از یارانش برای شکار بیرون رفت. در مسیر حرکتش عده‌ای از کودکان مشغول بازی بودند و امام جواد علیه‌السلام هم در کناری ایستاده بود و به بازی کودکانه‌ی آن اطفال نگاه می‌کرد.
    بچه‌ها همین که خلیفه را با آن شکوه و هیبت و غرور دیدند، همه پراکنده شده و گریختند ولی آن حضرت بی‌اعتنا در جای خود ایستاد، گویا هیچ حادثه‌ای رخ نداده است.
    مأمون از جرأت آن کودک حیران شد، پس به او نزدیک شد و گفت: «چرا مثل کودکان دیگر فرار نکردی؟!»
    حضرت فرمود: «راه عبور تنگ نبود تا من کنار روم و راه را باز کنم و جرم و خطایی هم ندارم تا از تو بترسم و فرار کنم! تو هم که به افراد بی‌گناه ضرری نخواهی رساند.»
    مأمون با شگفتی پرسید: «نام تو چیست؟ و پسر کیستی؟!
    گفت: «من محمد پسر علی بن موسی الرضا هستم.»
    مأمون راهش را گرفت و به شکار رفت و در شکارگاه نظرش بر دراجی افتاد، پس باز شکاری خود را به پرواز درآورد تا آن پرنده را صید کند. هنگامی که «باز» برگشت ماهی کوچکی را صید کرده بود که هنوز آثار حیات در او موجود بود. مأمون بسیار تعجب کرد از این که باز قادر بر شکار ماهی نیست و در آن نزدیکی رودخانه و ماهی نبود، پس آن ماهی را بدست گرفت و از شکارگاه برگشت.
    هنگام مراجعت دوباره کودکان را دید. این بار نیز تمام کودکان، غیر از امام جواد علیه‌السلام پراکنده شدند. مأمون نزد او رفت و در حالی که دستهایش را مشت کرده بود، پرسید: «این چیست که در دست گرفته‌ام؟»
    حضرت علیه‌السلام فرمود: «خداوند متعال به قدرت کامله‌ی خود دریاهایی خلق کرده که ابرها از آن دریاها بلند می‌شوند و ماهیان ریزه‌ای، با ابرها از آن دریاها به آسمان بالا می‌روند و بازهای شکاری پادشاهان، آن‌ها را شکار می کنند و پادشاهان، آن ماهیان را در کف دستشان پنهان کرده تا سلاله‌ی نبوت را با آن امتحان کنند.» [1] .
    مأمون تا این خبر غیبی شگفت‌انگیز را شنید، گفت:
    «انت ابن الرضا حقا.»
    «حقا که تو فرزند علی بن موسی الرضا هستی و از فرزند آن بزرگوار این عجایب و اسرار بعید نیست».
    نقل است که در این واقعه حضرت جواد علیه‌السلام یازده ساله بود. پس مأمون آن حضرت را طلبید و تصمیم به تزویج دخترش به آن حضرت گرفت. [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] ان الله تعالی خلق بمشیته فی بحر قدرته سمکا صغارا لیصداده الملوک و الخلفاء یستخرون بها سلالة اهل النبوة.».
    [2] کشف الغمه، ج 3، ص 187 - بحارالانوار: ج 50، ص 56.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.
    مسخره گر فلج شد
    «محمد بن ریان» می‌گوید:
    مأمون هر نیرنگی که داشت برای امام جواد علیه‌السلام به کار برد (تا آن حضرت را آلوده و دنیا طلب جلوه دهد) ولی چیزی دستگیرش نشد. چون عاجز شد و خواست دخترش را برای زفاف نزد حضرت فرستد - دستور داد - دویست دختر از زیباترین کنیزان رومی و اندلسی را با بهترین لباس‌های رنگارنگ و فاخر، زینت کرده و به هر یک از آنان جامی که در آن گوهری (مثلا یک سکه‌ی طلا) بود داد، تا وقتی که حضرت جواد علیه السلام بر روی صندلی دامادی نشست، آن دختران یکی یکی به پیش آیند و آن گوهر را به حضرت تقدیم کنند و جام‌هایی از زر بر سر عروس و داماد بپاشند ولی امام جواد علیه‌السلام به هیچ یک از آن دختران زیبا و گوهرها توجه نکرد.
    در همان مجلس یک نفر ترانه‌خوان و تارزن بود که «مخارق» نام داشت و دارای ریش بلندی بود، مأمون او را طلبید و از او خواست کاری کند که امام جواد علیه‌السلام از آن حالت معنوی بیرون آید و دلش به امور مادی سرگرم شود.
    مخارق گفت: «اگر محمد بن علی به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من او را آن گونه که تو بخواهی به سوی دنیا می‌کشانم.» آنگاه در برابر امام جواد علیه‌السلام آمد و نشست، نخست مانند الاغ عرعر کرد، سپس به زدن ساز و تار مشغول شد و اهل مجلس را به خود جلب کرد ولی امام جواد علیه‌السلام ابدا به او توجه نکرد و حتی به چپ و راست خود هم نگاه نکرد.
    وقتی که دید آن ترانه خوان بی‌حیا دست‌بردار نیست، بر سر او فریاد کشید و فرمود، «ای ریش دراز! از خدا بترس.»
    مخارق از فریاد امام علیه‌السلام آن چنان وحشت‌زده شد که ساز و تار از دستش افتاد و دستش فلج شد و تا آخر عمر خوب نشد.
    مأمون جویای حال او شد، وی گفت: «هنگامی که ابوجعفر بر سر من فریاد کشید، آن چنان هراسان و وحشت‌زده شدم که از آن زمان وحشت و ترس همواره در وجود من هست و اصلا این حالت از وجود من بیرون نمی‌رود.» [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] اصول کافی، ج 2، ص 417، ح 4 - مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 396.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.
    محبت امام به حرم رسول خدا
    «حسین مکاری» یکی از یاران امام جواد علیه‌السلام می‌گوید:
    (پس از ازدواج امام علیه‌السلام با ام الفضل) [1] در بغداد خدمت آن حضرت که در نزد خلیفه در نهایت جلالت بود شرفیاب شدم و زندگیش را مرفه دیدم. در ذهنم خطور کرد: «اینک که امام به این زندگی مرفه رسیده است، هرگز به وطن خود (مدینه) باز نخواهد گشت.»
    امام علیه‌السلام لحظه‌ای سر به زیر افکند، آنگاه سر برداشت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود: «ای حسین! خوردن نان جوین و نمک خشن در کنار حرم جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد من محبوب‌تر است از آنچه اکنون مرا در آن می‌بینی.» [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مأمون پس از شهادت حضرت رضا (ع)، مقر خلافت خود را از «طوس» به «بغداد» منتقل کرد و طی نامه‌ای امام جواد (ع) را به اجبار به بغداد دعوت کرد. حضرت به ناچار پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون او را به کاخ دعوت کرد و ام الفضل را تحمیلا به ازدواج ایشان در آورد.
    [2] بحارالانوار، ج 50، ص 48.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.
    مستجاب شدن دعای حضرت
    شیخ مفید گفته است:
    از بکر بن صالح روایت شده که گفت: داماد من، در نامه ای به امام جواد نوشت: پدرم ناصبی است و عقیده اش فاسد است و من، رنج و زحمت زیادی از او دیده ام، فدایتان شوم، برایم دعا کنید و بفرمائید: نظرتان چیست؟ آیا در برابرش جنگ و دشمنی کنم یا با او مدارا نمایم؟ حضرت در جوابش نوشت: نامه ات را خواندم و آنچه از وضع پدرت نگاشته بودی، متوجه شدم، انشاء الله دعا برای تو را ترک نخواهم کرد و مدارا، بهتر از رودرویی است و با هر سختی آسانی است، بنابراین، صبوری پیشه کن که عاقبت از آن پرهیزگاران است، خدای متعال تو را بر ولایت موالیانت، ثابت قدم دارد، ما و شما در امانت خدای متعالیم که او امانتهای خود را ضایع نمی سازد.
    بکر گفت: خدای متعال قلب پدرش را با او مهربان کرد، به گونه ای که در هیچ موردی با وی به مخالفت نپرداخت.[1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] امالی: 191 ح 20.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    متوقف ساختن کشتیها در دجله
    طبری گفته است:
    از حکیم بن حماد نقل شده که گفت: آقایم امام جواد را دیدم که انگشتری خود را در دجله افکند، پس همه ی کشتیها اعم از آینده و رونده، از حرکت باز ایستادند، اهل عراق آن روز در دجله زیاد رفت و آمد می کردند.
    سپس به غلام خود فرمود: انگشتر را بیرون بیاور، پس از آن، قایقها به حرکت در آمدند.[1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] دلائل الامامه: 399، ح 350.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    معجزه حضرت در مورد کاسه چینی
    طبری آورده است:
    عمارة بن زید برایم تعریف کرد که: امام جواد علیه السلام را دیدم، در حالی که یک کاسه چینی در مقابلش بود، پس خطاب به من فرمود: ای عماره! آیا می خواهی از این شگفتی ببینی؟
    عرض کردم: آری، پس حضرت دستش را بر آن نهاد و ذوب شد و تبدیل به آب گردید، سپس آن را جمع کرد و در ظرفی بزرگی ریخت، سپس دست مبارکش را بر آن کشید و بی درنگ، تبدیل به کاسه چینی شد، همچنانکه قبلا بود.
    و فرمود: قدرت و توانایی، این چنین است. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] دلائل الامامه: 400، ح 357.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    معجزه راجع به درخت سدر خشکیده
    ابن حمزه گفته است:
    از ریان بن شبیب روایت شده که گفت: هنگامی که امام جواد علیه السلام به همراه ام الفضل، بغداد و دستگاه مأمون را به قصد مدینه ترک کرد، به خیابان «باب الکوفه» رسید، مردم نیز حضرت را مشایعت می کردند، در وقت غروب خورشید، به محله ی «دارالمسیب» رسید، از مرکب فرود آمد و داخل مسجد شد، در صحن مسجد، درخت سدری بود که بار نمی داد، حضرت ظرف آبی خواست و در پای درخت، وضو ساخت، آنگاه برخاست و نماز مغرب را با مردم بجای آورد، در رکعت اول، «حمد» و سوره «نصر» و در رکعت دوم، «حمد» و «توحید» خواند و قبل از رکوع، قنوت گرفت و رکعت سوم را بجای آورد و تشهد خواند و سلام داد، سپس اندکی نشست و ذکر خدا گفت و قبل از تعقیبات نماز مغرب، به پا خاست و چهار رکعت نافله اقامه فرمود و بعد از آن، تعقیبات خواند و سجده ی شکر به جای آورد، وقتی پای درخت آمدند، همه ی مردم دیدند که باردار شده و بار نیکویی گرفته است، مردم دچار شگفتی شدند و از میوه های آن خوردند و شیرین و بدون هسته اش یافتند و حضرت، همان وقت رهسپار مدینه گردید.[1] .
    کلینی آورده است:
    از ابو هاشم جعفری روایت شده که گفت: در مسجد مسیب با امام جواد علیه السلام، نماز گزاردم و نماز را با ما، در طرف قبله بدون انحراف به یکی از دو طرف چپ و راست بجای آورد و یادآوری شد درخت سدری که در مسجد قرار دارد، خشک و بی برگ و بار است، پس حضرت آبی طلب کرد و پای درخت، مهیای وضو شده و وضو گرفت و درخت درجا سبز شد و برگدار گردید و در همان سال میوه داد.[2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] الثاقب فی المناقب: 512 ح 437.
    [2] کافی 1: 497، ح 10.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    ن
    نشانه های امام و رهبر
    طبری آورده است:
    عماره بن زید گفت: امام جواد علیه السلام را دیدم و به او عرض کردم: ای زاده رسول خدا! نشانه امام چیست؟ حضرت فرمود: هرگاه چنین کند و بی درنگ دست خود را بر سنگ بزرگی نهاد و اثر انگشتان حضرت در آن آشکار گشت و او را دیدم که آهن را بدون استفاده از آتش، کش داد و دراز کرد و سنگ را با انگشتری خود، مهر زد.[1] .
    و نیز آورده است:
    ابراهیم بن سعد گفت: امام جواد علیه السلام را مشاهده کردم، در حالی که موهای بلندی داشت و مانند پر کلاغ سیاه بود، دست خود را بر آن کشید و قرمز شد، سپس پشت دستش را بر آن مالید و موهایش سفید گشت، بار دیگر کف دستش را بر آن کشید، به حالت اولش برگشت و سیاه گردید، پس به من فرمود: ای ابن سعد! نشانه های امام اینگونه است، عرض کردم: پدر بزرگوارتان را دیدم که دست مبارکش را به خاک زد و آن را به صورت درهم ها و دینارها در آورد! حضرت فرمود: در منطقه شما گروهی هستند که گمان می کنند، امام نیاز مالی دارد، لذا حضرت خاک را زر کرد تا به آنها بفهماند که گنجهای زمین، در اختیار امام علیه السلام است.[2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] دلائل الامامه: 399 ح 354.
    [2] دلائل الامامه 397 ح 346.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    امضاء


صفحه 57 از 57 نخستنخست ... 7475354555657

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi