نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شهيد سيد حسين مولايي،

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parcham شهيد سيد حسين مولايي،

    شهيد سيد حسين مولايي، فرمانده تيپ تفنگداران منطقه سوم دريايي ارتش جمهوري اسلامي به امام حسين(ع) علاقه خاصي داشت به گونه اي كه با شنيدن نام او، چشمانش پر از اشك مي شد و به عزاداراي امام حسين(ع) بسيار اهميت مي داد.



    'مريم كياني' همسر شهيد سيد حسين مولايي، مي گويد: اوايل مأموريت وي در منجيل و زمان برگزاري مراسم محرم در مسجد، جمعيت كمي براي عزاداري حاضر ‌شدند؛ حسين آقا از اين قضيه خيلي ناراحت مي شد و مي گفت، براي امام حسين(ع) بايد مراسم با شكوهي برگزار شود لذا به من گفت، نذري بدهيم.



    سپس شروع به اين كار كرده و در ابتدا گوسفند و گاو قرباني و برنج از دوستانش خريداري ‌كرد.





    وي اضافه مي كند: در سال اول، شب‌هاي آخر را و از سال‌هاي بعد تمام محرم را نذري مي‌داد، از آن به بعد جمعيت بيشتري حضور پيدا كردند.



    زماني كه در چابهار هم بوديم با وجود مشغله فراواني كه حسين آقا داشت در ايام محرم به همراه سربازان عزاداري مي‌كرد و مي‌گفت، عزاداري سربازان بي رياست و جاي ديگر به اين شكل نيست.



    يكي يا دو سال آخر عمرشان نيز دسته‌هاي عزاداري تشكيل داد و براي اين كار به تهران رفت و از آنجا يك پرچم زيبا براي دسته عزاداري تهيه و خيمه‌اي براي عزاداري برپا كرد و خود نيز در ميان عزاداران به سينه‌ زني مي‌پرداخت.





    همسر شهيد مولايي اضافه مي كند: زمان آشنايي اوليه من با آقاي مولايي به سال1355 و زماني كه ما با يكديگر همسايه بوديم، برمي گردد.



    ما با يكديگر رابطه خانوادگي داشتيم و اين ارتباط تا مقطع راهنمايي ادامه پيدا كرد، اما در اين دوره به دليل نقل مكان و جابه جايي منزلي كه داشتيم، ارتباط ما قطع شد.





    اين قضيه تا هنگام ورود من به دانشگاه و شاگردي عروس خواهرم در مدرسه‌اي كه خواهر شهيد مولايي معلم ايشان بود، ادامه پيدا مي‌ كند.





    وي ادامه مي دهد:



    از آنجايي كه ايشان از طرف محل كار خود(نيروي دريايي ارتش) مأموريت داشتند، لذا پس از عروسي از تهران به منجيل رفتيم. وي در مركز آموزش تفنگداران نيروي دريايي ارتش به عنوان مربي آموزش تكاوران نيروي دريايي، دوره مقدماتي و دوره عالي، انجام وظيفه مي‌كرد.



    براي كار خود ارزش قائل بود و از هيچ خدمتي به ارتش دريغ نمي ‌كرد، چراكه مي‌خواست كار خود را به نحو احسن انجام دهد.



    از آنجايي كه منزل ما نزديك به پايگاه‌هاي نيروي دريايي بود، حتي در ايام تعطيل و اعياد به جز عيد غدير، آن هم به دليل اينكه سيد بود نيز در سركار حاضر مي‌شد و گاهي اوقات هم شب‌ها براي سركشي از نيروهاي خود به محل كار مي ‌رفت و از شرايط آنجا اطمينان حاصل مي‌كرد.





    همسر شهيد 'سيد حسين مولايي' با بيان اينكه يك فرزند دختر 9 ساله دارد، به ماموريت چابهار اشاره كرده و مي گويد:



    اوايل مأموريت بسيار مشكل بود. شهيد مولايي بعد از ورود به اين منطقه، ابتدا شروع به ساختن خوابگاه سربازان كرد.



    دفتر ايشان به عنوان فرمانده تيپ در كانكس بود و شايد هرفرد ديگري جاي ايشان بود ابتدا يك دفتر مناسب براي خود تعبيه مي‌كرد.



    بعد از احداث خوابگاه، شروع به ساختن سرويس بهداشتي و حمام مناسب و سپس مسجد براي سربازان و نيروهاي زيردست خود كرد.



    يك آشپزخانه نيز در محل پادگان ايجاد كرد و استدلالش نيز اين بود كه چون فاصله آشپزخانه از پادگان زياد است، غذا سرد مي‌شود و بايد سربازان غذاي گرم بخورند، لذا آشپزخانه‌اي در پادگان ساخت.





    وي با بيان اينكه شهيد مولايي به تمام امور مربوط به سربازان حساس بود و توجه داشت، مي گويد:



    شهيد مولايي همچنين بر اساس مهارت، توانايي و تحصيلات سربازاني كه به پادگان مي‌آمدند، آنها را در بخش‌هاي مربوط به خودشان به كار مي‌گرفت تا از استعدادها به خوبي استفاده شود و كسي وقتش را به بطالت نگذراند.



    ايشان در بخش‌هاي مختلف كامپيوتر، خياطي، آشپزي سربازان را مشغول به كار مي‌كرد.حتي يك گله گوسفند خريداري كرده بود و سربازاني كه تجربه چوپاني داشتند را در آنجا قرار مي‌داد و استدلالش اين بود كه اگر زماني جنگ يا قحطي صورت گرفت و امكان تهيه غذا نبود، براي مدتي سربازان از همين گوسفندان تغذيه كنند.



    همچنين يك مرغداري ايجاد كرد كه از مرغ تا از آنها به عنوان نگهبان استفاده شود.



    در نظر داشت كه پرورش ميگو نيز به راه بياندازد كه ديگر عمرشان كفاف نداد.

    همسر اين شهيد مي گويد:



    حسين آقا براي خود و خانواده‌اش به هيچ وجه از رابطه استفاده نمي‌كرد، اما براي ديگران تا جايي كه مي‌توانست كار كرده و از رابطه‌هاي مختلف هم براي انجام كارشان استفاده مي‌كرد، برايشان خانه مي‌گرفت و سعي داشت مشكلات ديگران را رفع كند و معتقد بود كسي كه براي سيستم كار مي كند و به نحو احسن وظيفه‌اش را انجام مي‌دهد، بايد همه جوره او را پشتيباني كرد.





    وي در مورد نحوه شهادت مولايي مي گويد: عده‌اي براي شناسايي به اطراف چابهار رفته بودند، حسين آقا اكثر مأموريت هاي شناسايي را به دليل اشراف بر منطقه و توانايي‌هايي كه داشت، خود انجام مي‌ داد.



    گروه اولي كه براي شناسايي رفته بودند در شن و ماسه گير مي‌افتند و سپس به پادگان خبر مي‌دهند و درنهايت حسين آقا تصميم مي‌گيرد كه خودش براي شناسايي برود.



    حسين آقا بي درنگ و بدون تجهيزات حركت مي‌كند، اما در نيمه راه، اتومبيلش نيز در شن و ماسه گرفتار مي‌شود، به همين دليل براي شناسايي منطقه از گروه جدا مي‌شود، ولي دائما با پايگاه در تماس بود و تا حدود ساعت 4 بعد از ظهر، در حال مخابره اطلاعات به پادگان بود.





    وي اضافه مي كند: گروه ديگري كه براي نجات به منطقه اعزام شدند، گرفتاران در شن و ماسه را نجات و آنها را به بيمارستان انتقال دادند. در اين بين عده‌اي گفتند كه به دنبال حسين آقا برويم، اما عده‌اي ديگر نيز عقيده‌اي ديگر داشتند و مي‌گفتند كه ايشان فردي متبحر است و به منطقه اشراف كامل دارد، لذا نياز نيست به دنبال وي برويم، اما در نهايت تصميم مي‌گيرند بروند.





    بعد از مدتي گشت و گذار، حسين آقا را در حالي كه زير پلي در نزديكي چابهار بر زمين افتاده بود پيدا مي‌كنند.



    بدن بي جان شهيد مولايي را به بيمارستان منتقل مي‌كنند.



    زماني كه بدن شهيد مولايي را مورد بررسي قرار مي‌دهند متوجه كبودي‌هايي بر روي بدن و گردن مي‌شوند.





    همسر شهيد مولايي ادامه مي دهد:



    بعد از تحقيقات انجام شده متوجه مي شوند، زماني كه حسين آقا براي شناسايي نزديك پلي در اطراف چابهار مي رسد، چندين نفر به ايشان حمله‌ور مي‌شوند و با شهيد مولايي درگيري فيزيكي پيدا مي‌كنند كه ناگهان فردي از پشت به سر شهيد مولايي ضربه‌اي وارد مي‌كند و فرد ديگري با سيم‌هاي ضخيم و مخصوص غواصي، گلوي ايشان را مي‌فشارد و حسين آقا را خفه كرده و ايشان را به شهادت مي‌رساند.





    همسر شهيد مولايي مي افزايد: آن روز رئيس شركت نفت چابهار نيز ترور شده ولي كشته نشده بود. عده‌اي احتمال مي‌دهند كه قاتلان شهيد مولايي همان افراد بوده، اما عده‌اي ديگر، قاچاقچيان و اشرار را مسبب اين قتل مي‌دانند، ولي در هر صورت و تاكنون، عاملان قتل شهيد مولايي مشخص نشده‌اندحسنعلی ابراهیمی سعیدHasan ali ebrahimi said











    منبع::::
    امضاء



  2. تشكر

    ناظرسایت (03-12-2020)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حجاب گرايي، خواست فطري زن
    توسط یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* در انجمن حجاب و پوشش اسلامي
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 21-10-2014, 14:33
  2. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 24-08-2012, 18:06

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi