صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: تفسیر سوره مبارکه فیل

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تفسیر سوره مبارکه فیل






    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آيه و ترجمه سوره فیل


    بسم الله الرحمن الرحيم

    اء لم تر كيف فعل ربك بأ صحب الفيل (1)
    اءلم يجعل كيدهم فى تضليل (2)
    و اءرسل عليهم طيرا اءبابيل (3)
    ترميهم بحجارة من سجيل (4)
    فجعلهم كعصف مأ كول (5)


    ترجمه :

    بنام خداوند بخشنده مهربان
    1 - آيـا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل (لشگر ابرهه كه به قصد نابودى كعبه آمده بودند) چه كرد؟!
    2 - آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟
    3 - و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد.
    4 - كه با سنگهاى كوچكى آنها را هدف قرار مى دادند.
    5 - در نتيجه آنها را همچون كاه خورده شده قرار داد
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شاءن نزول :

    در حـديـثـى از امـام عـلى بـن الحـسـيـن (عـليـهـمـاالسـلام ) مى خوانيم : ابوطالب همواره با شـمـشـيـرش از پـيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) دفاع مى كرد تا آنجا كه مى فرمايد: (روزى ) ابوطالب عرض كرد فرزند برادر! آيا تو مبعوث به همه مردم شده اى ، يا تنها به قوم خودت ؟
    پـيـغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: نه ، مبعوث به جميع انسانها شده ام ، از سـفـيـد و سـيـاه عـربـى و عـجـمـى ، سـوگـند به كسى كه جانم در دست او است كه من همه انسانهاى سفيد پوست و سياه پوست را به اين آئين دعوت مى كنم ، و تمام كسانى كه بر قـله كوه ها و درياها هستند به اين آئين فرا مى خوانم ، و من تمام زبانهاى فارس و روم را دعوت مى كنم .
    هـنـگـامى كه اين سخن به گوش قريش رسيد تعجب كردند و گفتند آيا گوش به سخنان فرزند برادرت نمى دهى كه چه مى گويد ؟ به خدا سوگند اگر مردم فارس و روم اين سـخنان را بشنوند ما را از سرزمينمان ميربايند! و سنگهاى خانه كعبه را قطعه قطعه جدا مى كنند! اينجا بود كه خداوند آيه شريفه و قالوا ان نتبع الهدى معك نتخطف من ارضنا ا و لم نـمـكـن لهـم حـرمـا آمـنـا يـجـبـى اليـه ثـمرات كل شى ء: آنها گفتند اگر ما هدايت را با بپذيريم ما را از سرزمينمان مى ربايند!، آيا ما آنها را در حرم اءمنى كه ثمرات هر چيز را به سوى آن مى آورند جاى نداديم ؟ (قصص - 57).
    و دربـاره ايـن سـخـن آنـهـا كـه خـانـه كـعـبـه را مـتـلاشـى مـى كـنـنـد سـوره فيل را نازل كرد (و به آنها گوشزد نمود كه هيچكس قادر بر چنين كارى نيست )
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مـفـسـران و مـورخـان ايـن داسـتـان را بـه صـورتـهـاى مـخـتـلفـى نـقـل كـرده انـد، و در سـال وقـوع آن نـيـز گـفـتـگـو دارنـد، امـا اصـل داسـتـان آنـچـنـان مـشهور است كه در رديف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روايـات مـعـروف كـه از (سـيـره ابن هشام ) و (بلوغ الارب ) و (بحار الانوار) و (مجمع البيان ) خلاصه كرده ايم مى آوريم :
    (ذو نـواس ) پـادشـاه ، مـسـيـحـيان نجران را كه در نزديكى آن سرزمين مى زيستند تحت شـكـنـجـه شـديـد قـرار داد، تـا از آئيـن مـسـيحيت بازگردند، (قرآن اين ماجرا را به عنوان اصـحـاب الاخـدود در سـوره بـروج آورده ، و مـا آن را در تـفـسـيـر همان سوره مشروحا بيان كرديم ).
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بـعـد از ايـن جنايت بزرگ مردى بنام (دوس ) از ميان آنها جان سالم به در برد، و خود را به (قيصر روم ) كه بر آئين مسيح بود رسانيد، و ماجرا را براى او شرح داد.
    از آنجا كه فاصله ميان روم و يمن زياد بود (قيصر) نامه اى به (نجاشى ) سلطان (حبشه ) نوشت تا انتقام نصاراى نجران را از (ذو نواس ) بگيرد، و نامه را با همان شخص براى (نجاشى ) فرستاد.
    (نـجـاشـى ) سـپاهى عظيم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهى شخصى بنام ارياط روانه يمن كرد (ابرهه ) نيز يكى از فرماندهان اين سپاه بود.
    (ذو نـواس ) شـكـسـت خـورد، و اريـاط حكمران يمن شد، بعد از مدتى ، (ابرهه ) بر ضد او قيام كرد و او را از بين برد و بر جاى او نشست .
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خبر اين ماجرا به نجاشى رسيد، او تصميم گرفت ابرهه را سركوب كند، ابرهه براى نجات خود موهاى سر را تراشيد، و با مقدارى از خاك يمن
    به نشانه تسليم كامل نزد نجاشى فرستاد و اعلام وفادارى كرد.
    نجاشى چون چنين ديد او را بخشيد و در پست خود ابقا نمود.
    در ايـن هـنـگام (ابرهه ) براى اثبات خوش خدمتى كليساى بسيار زيبا و مهمى بنا كرد كـه مـانـنـد آن در آن زمـان در كـره زمـيـن وجـود نـداشـت ، و بـه دنبال آن تصميم گرفت مردم جزيره عربستان را به جاى كعبه به سوى آن فرا خواند، و تـصـمـيـم گـرفـت آنـجـا را كـانـون حـج عـرب سـازد، و مـركـزيـت مـهـم مـكـه را بـه آنـجـا منتقل كند.
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بـراى هـمـيـن مـنـظـور مـبـلغـان بـسـيـارى بـه اطـراف ، و در مـيـان قبائل عرب و سرزمين حجاز فرستاد، اعراب كه سخت به مكه و كعبه علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ ابراهيم خليل مى دانستند احساس خطر كردند.
    طـبـق بـعـضـى از روايـات گـروهـى آمـدنـد و مـخـفـيـانـه كـليـسـا را آتـش زدنـد، و طـبـق نـقـل ديـگـرى بـعضى آن را مخفيانه آلوده و ملوث ساختند، و به اين ترتيب در برابر اين دعوت بزرگ عكس العمل شديد نشان دادند و معبد ابرهه را بى اعتبار كردند.
    ابـرهـه سـخـت خـشـمـگين شد، و تصميم گرفت خانه كعبه را به كلى ويران سازد، تا هم انـتقام گرفته باشد، و هم عرب را متوجه معبد جديد كند، با لشگر عظيمى كه بعضى از سـوارانـش از فـيـل اسـتفاده مى كردند عازم مكه شد. هنگامى كه نزديك مكه رسيد كسانى را فـرسـتـاد تـا شـتـران و امـوال اهـل مـكـه را بـه غـارت آورند ، و در اين ميان دويست شتر از (عبدالمطلب ) غارت شد.
    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ابـرهـه كـسـى را بـه داخـل مـكـه فـرسـتـاد و به او گفت بزرگ مكه را پيدا كند، و به او بگويد: ابرهه پادشاه يمن مى گويد: من براى جنگ نيامده ام ،
    تـنـهـا بـراى ايـن آمـده ام كـه اين خانه كعبه را ويران كنم ، اگر شما دست به جنگ نبريد نيازى به ريختن خونتان ندارم !
    فرستاده ابرهه وارد مكه شد و از رئيس و شريف مكه جستجو كرد، همه عبدالمطلب را به او نشان دادند، ماجرا را نزد عبدالمطلب بازگو كرد عبدالمطلب نيز گفت : ما توانائى جنگ با شما را نداريم ، و اما خانه كعبه را خداوند خودش حفظ مى كند.
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فـرسـتاده ابرهه به عبدالمطلب گفت ، بايد با من نزد او بيائى ، هنگامى كه عبدالمطلب وارد بـر ابـرهـه شـد، او سخت تحت تاءثير قامت بلند و قيافه جذاب و ابهت فوق العاده عبدالمطلب قرار گرفت ، تا آنجا كه ابرهه براى احترام او را از جا برخاست و روى زمين نشست ، و عبدالمطلب را در كنار دست خود جاى داد، زيرا نمى خواست او را روى تخت در كنار خود بنشاند، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چيست ؟
    مترجم گفت : حاجتم اين است كه دويست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهيد اموالم را بازگردانند.
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ابـرهه سخت از اين تقاضا در عجب شد، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامى كه تو را ديدم عظمتى از تو در دلم جاى گرفت ، اما اين سخن را كه گفتى در نظرم كوچك شدى تو در بـاره دويـست شترت سخن مى گوئى ، اما درباره كعبه كه دين تو و اجداد تو است و من براى ويرانيش آمده ام مطلقا سخنى نمى گوئى ؟!
    (عبدالمطلب ) گفت : انا رب الابل ، و ان للبيت ربا سيمنعه !: من صاحب شترانم ، و اين خـانـه صـاحـبى دارد كه از آن دفاع مى كند (اين سخن ، ابرهه را تكان داد و در فكر فرو رفت ).
    عبدالمطلب به مكه آمد، و به مردم اطلاع داد كه به كوه هاى اطراف
    پـنـاهـنـده شـونـد، و خودش با جمعى كنار خانه كعبه آمد تا دعا كند و يارى طلبد، دست در حلقه در خانه كعبه كرد و اشعار معروفش ‍ را خواند:
    امضاء


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi