نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: اين متن، متنيست متفاوت و واقعيتى تلخ

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,512
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    book اين متن، متنيست متفاوت و واقعيتى تلخ

    حسنعلی ابراهیمی سعیدHasan ali ebrahimi said
    31شهريور 1359 طولانى ترين جنگ متعارف قرن بيستم شروع شد... ،


    عراق وحشيانه شهرهاى مرزى كشورمان را اشغال نمود، ايران انقلابى دچار شُک شد، صدام وعده ى فتح تهران ظرف 48 ساعت را داد... ،


    وعده فتح مجدد سرزمين شيران پارسى را داد، وعده داد که دوباره زنان و دختران ما را به غارت ببرند، اما چه شد که وعده ى صدام محقق نشد!؟


    چه کسى وکسانى ناجى ايران شدند!؟

    روى حرفم اينجا با تويست که ارتش را يگان مصرف كننده ميدانى!

    بگذار تا بگويم که چهارمين ارتش قدرتمند دنيا چنان در برابر صداميان ايستاد که در همان ابتداى امر اعراب از کرده ى خود پشيمان شدند و زمزمه ى پايان جنگ و عقب نشينى سر دادند و حاضر به پرداخت غرامت شدند، اما به دلايلى که هدف سخن ما نيست جنگ به طول انجاميد، صدام هيچگاه تصور نميکرد که فرداى آغاز جنگ 160 فروند جنگنده لجستيک نيروهاى آفنديش با خاک يکسان شوند!

    تصور نميکرد که تکاوران نيروى زمينى و دريايى، نيروى زمينيش را زمين گير کنند و در همان ابتدا دلاوران نيروى دريايى با نيروى دريايى بعثى کارى کنند که صدام تا آخر جنگ عملاً در دريا حرفى براى گفتن نداشته باشد!

    8 مرداد 67 و پايان جنگ! ارتش ماند و هشت سال نبرد جانفرسا با تمام دنيا، ارتش بابايى را داد، صياد را داد، ستارى را داد، آبشناسان را داد، دوران را داد، وخلاصه 48 هزار شهيد را به اين مرزو بوم و اين ملت تقديم كرد! جنگ تمام شد و ارتش ماند با بدنى زخم خورده، او را رها کردند، ديگر جنگى نبود روز به روز ضعيف تر شد، اين شير ژيان امروز از درد به خود مينالد ولى اى مردم ايران هنوز هم بعد از سال ها همين شير بود که ريگى را از آسمان به زمين کشاند اما حرفى از او زده نشد همين شير است که در آبهاى بين المللى امنيت کشتى ها و مسافران را تامين ميکند، شايد از خود بپرسيد مگر ميشود شيرى که چنين غرش ميکند و سگ هاى داعش را از اين مرزو بوم بدور ميدارد در مرزها همچنان با تیپ های رزمی خود در حالت آماده باش که داعشیآن جرات نزدیک شدن ندارن ،،،،زخم خورده باشد و خون بگريد!؟


    آرى ميشود! در اين مملكت ميشود!


    هموطن ايرانيم!



    شير در چاه گريه ميکند تا صداى ناله اش را روبهان نشنوند ...


    سخت است شير باشى و غذاى کودکان گرسنه ات را روبهان ببرند


    سخت است شير باشى و اشک هاى جفتت را ببينى و خشمت را فرو ببرى


    سخت است شير باشى و سالها غربت و دورى از خانواده را به جان بخرى و روبهان به زخم هايت بخندند ...


    سخت است شير بودن!

    سخت است ارتشى بودن!

    سخت است سيلى خوردن و سکوت به جان خريدن!

    سخت است مرد بودن



    هموطنم انتظار ندارم كه اين متن را به اشتراك بگذارى!

    چرا که زخم هايم آنقدر عميق است که هيچ مرحمى تسکينش نميدهد فقط و فقط از تو يک چيز ميخواهم !


    به انسانيتت قسمت ميدهم كه از خداوندگار عالم مرگى سرخ از جنس شهادت برايم بخواهى!

    زيرا كه ديگر طاقت ندارم فرزندم با نگاه معصومش به من بگويد:

    پدرم اى كاش ⭐️ارتشى⭐️ نبودى!


    جانباز .آزاده. ایثار گر.سرگرد (( اسمی)) نصرت اله کرمی

    منبع:::http://kohne_sarbaz_iran.rozblog.com/Forum/Post/2241
    https://www.uplooder.net/img/image/87/ae62e5d89b38dbeac532336f18fd4507/hasan_ali_ebrahimi_said_930223.jpg
    امضاء



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi