صفحه 6 از 15 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 147

موضوع: حکومت در نهج البلاغه

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همچنین در نامه ای که به یکی از فرماندارانش در سال 40 نوشته، چنین آورده است:
    بلغنی انک جردت الارض فأخذت ما تحت قدمیک - و اکلت ما تحت یدیک فارفع الی حسابک - و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس(94)
    به من خبر رسیده که کشت زمین ها را برداشته و آنچه را که می توانستی گرفته و آنچه را که در اختیار داشتی، به خیانت خورده ای. پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت تر است.
    بسیاری از نامه های نهج البلاغه که حضرت خطاب به مسؤولین حکومتی نگاشته است، نشان از وجود افرادی است که به صورت ناشناس، اخبار استان ها و مسؤولین را به استحضار حضرت می رساندند و با الفاظی نظیر بلغنی انک... به این مهم اشاره شده است که حتی خریدن خانه و مهمانی رفتن(95) مسؤولین از چشم حضرت دور نبوده است و با توجه به امکانات و ارتباطات آن زمان، کلیه اخبار به امیرالمؤمنین اطلاع داده می شد. این مسأله، خود قابل توجه است.
    با تأمل و دقت در مسأله نظارت و کنترل، به این نتیجه می رسیم که این روش، نتایج مطلوبی را نیز به دنبال دارد. در نظارت و کنترل:
    1 - ارتقای عملکرد کارکنان؛ 2 - بهبود کیفیت کار و خدمات صورت می گیرد؛ 3 - موجب کاهش تخلفات می گردد؛ 4 - از سوء استفاده های مالی جلوگیری می شود.
    با توجه به نظارت و کنترل حکومتی، کارکنان علاوه بر آشنایی به نقاط ضعف خود، در پی رشد و تکمیل این شکاف ها می کوشند و کار بهبود پیدا می کند و این چشم دقیق حکومتی، تخلفات را کاهش داده و جلوی اختلاس ها و سوء استفاده های مالی را می گیرد. البته همان طور که نهج البلاغه نیز به این نکته اشاره می کند، همه این نظارت و کنترل ها باید با توجه به رعایت حقوق و رسیدگی به کارکنان و با نظارت غیر مستقیم صورت گیرد که حضرت اشاره ای نیز به آن نموده است:
    و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم(96)
    بر کارگزاران و کارکنان چشم های مخفی بگمار و اعمال آنان را زیر نظر داشته باش و برای آنان باز رسان و مراقبان صادق و با وفا معین کن.

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این شیوه ویژگی هایی را دارا است:
    1 - نقش پیشگیری از خلاف را دارد؛ 2 - گزارش کنندگان در محذورهای شیوه مستقیم نیستند؛ 3 - امکان مخفی کردن امور و ظاهر سازی وجود ندارد؛ 4 - به سرعت می توان جلوی کجی ها را گرفت.
    بیشتر فساد اداری از آن جا نشأت می گیرد که برخی از مراجعه کنندگان دغل باز که تعداد آنان هم کم نیست، برای پیشرفت کار خود که نوعاً مشکلات قانونی دارد، می کوشند تا مأمورین دولتی را تطمیع نمایند و از همین نقطه ضعف، سوء استفاده می کنند. حضرت امیر، تنها راه جلوگیری از فساد اداری (رشوه خواری و خیانت در بیت المال) را پس از ایمان قوی، احساس بی نیازی ذکر می کند و این وظیفه دولت است که این احساس را در آحاد کارمندان فراهم سازد. از یک طرف با آموزش های دینی؛ در این رابطه می فرماید: القناعه مال لاینفد؛(97) قناعت، ثروتی است پایان ناپذیر و از طرف دیگر آشکارا یا پنهان، با در نظر گرفتن امور آنان در این راه بکوشد؛ زیرا در صورت نیاز، هر گونه تهدید و وعید کار ساز نیست و نهج البلاغه در بخش قضات به این نکته اشاره دارد که:
    اکثر تعاهد قضائه - و افسح له فی البذل ما یزیل علته - و تقل معه حاجته الی الناس(98)
    نحوه قضاوت های او را بنگر و آن ها را به بررسی بگذار و در بخشش بر او گشاده دست باش؛ چندان که کاستی او در زندگی بر طرف شود و نیاز او به مردم کم افتد.
    راه و رسم امیرالمؤمنین در حسابرسی چنین بود که پس از مراقبت و بازرسی، هیچ گونه ملاحظه ای را روا نمی داشت. ایشان ضمن حسابرسی، ارزشیابی را نیز در دستور کار داشتند و ملاک و معیار را نه حسب و نسب؛ بلکه عملکرد اشخاص قرار می دادند:
    فان احد منهم بسط یده الی خیانه - اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک - اکتفیت بذلک شاهداً - فبسطت علیه العقوبه فی بدنه - و اخذته بما اصاب من عمله - ثم نصبته بمقام المذله و وسمته بالخیانه - و قلدته عار التهمه(99)
    اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش باز رسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال را که در اختیار دارد، از او باز پس گیر؛ سپس او را خوار دار و خیانتکار شمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.

    امضاء

  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از معیارهای مهم دیگر در ارزشیابی و نظارت بر مسؤولین، نظر خواهی از مردم و افراد تحت سرپرستی آنان است و امیرالمؤمنین این معیار را در نظر داشتند. به عنوان نمونه، زمانی که دهقانان فارس و بحرین که غیر مسلمان بودند، از حاکم خود یعنی عمر بن ابی سلمه شکوه نمودند؛ حضرت نظر و قضاوت ایشان را به کارگزاران خویش توصیه نمودند:
    اما بعد - فان دهاقین اهل بلدک شکوا منک غلظه و قسوه - و احتقاراً و جفوه
    پس از نام خدا و درود، همانا دهقانان مرکز فرمانداری ات، از خشونت، قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند.
    من درباره آن ها اندیشیدم. نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم (زیرا مشرکند) و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بد رفتاری هستند؛ زیرا با ما هم پیمانند. پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم آمیز و رفتاری توأم با شدت و نرمش داشته باش...
    از نامه یاد شده و دیگر نامه ها چنین بر می آید که حاکم اسلامی موظف است تا برای نظارت بر کار گزاران، راهکارهای مناسبی را بیابد و کار گزاران خود را زیر نظر داشته باشد و در صورت نیاز، راهنمایی، تنبیه و یا تشویق نماید.
    نکته ضروری در این جا، این است که نظارت و بازرسی نباید به گونه ای باشد که کار گزاران را از خود دلسرد و به حاکم بدبین کند. بازرسان نباید اجازه داشته باشند تا در کارهای مدیران دخالت کنند؛ لذا تعبیر به عین و چشم شده است. او چشم حاکم است.
    وظیفه چشم، تنها دیدن و گزارش کردن است. تجزیه، تحلیل و تصمیم گیری به عهده حاکم و رهبر است.




    امضاء

  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6 - آزادی


    آزادی به معنای حق و اختیار و به طور کلی، مستقل و مختار بودن شخص در گزینش اعمال خود است. اصل آزادی ریشه در آفرینش داشته و از فطرت اصیل انسانی نشأت می گیرد و تمام قوانینی هم که ضامن حقوق و آزادی بشر است، مطابق فطرت بوده و از همه محدودیت های غیر قانونی نیز به دور می باشد.
    دین نیز که بر اساس فطرت پایه ریزی شده است، به آزادی انسان اهمیت زیادی داده است و با جواز و منع شریعت، میدان را برای انتخاب و آزادی او مهیا نموده و بر این اساس، دین آمده است تا انسان ها را در پرتو سنن الهی که حاکم بر جهان هستی است، آشنا سازد و آن گاه در پرتو آن، او را به کمال و رشد برساند. انسان مختار نیست تا به هر شکلی که می خواهد عمل کند؛ زیرا جهان قانونمند است.(100) در واقع، حکومتی که نهج البلاغه آن را ترسیم می کند؛ آمده است تا انسان ها را از عوامل درونی و بیرونی آزاد کند و او را در یک محدوده که شریعت مشخص نموده است و انسان خود آن را انتخاب کرده است، به کمالات برساند.
    در یک نگاه، آزادی را می توان به دو قسم تقسیم نمود: آزادی در رفتار و گفتار و آزادی در عقیده.

    امضاء

  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1 - 6 - آزادی رفتار و گفتار


    آن گاه نهج البلاغه سخن از بیعت، یعنی مقبولیت یک حکومت دینی را مطرح می کند، موضوع آزادی بیعت از شرط اساسی آن می داند و بارها بر این نکته تأکید می کند که همه با آزادی کامل و بدون اکراه با او بیعت کرده اند. لازم به توضیح است که شیعه معتقد است که مشروعیت حکومت ائمه معصومین (علیه السلام) یا نصب الهی است؛ ولی در تحقق بخشیدن به حکومت ائمه، بیعت و همراهی مردم نقش اساسی دارد و از آن به مقبولیت تعبیر می شود. مردم، هیچ مشروعیتی به حکومت معصوم و فقیه نمی دهند؛ بلکه رأی و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن می شود. خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: هوالذی ایدک بنصره و بالمومنین و حضرت امیر (علیه السلام) می فرماید: لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر - و ما اخذ الله علی العلماء - الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم - لالقیت حبلها علی غاربها(101) و همچنین می فرماید: لا رای لمن لا یطاع
    همه این فرمایشات، بیانگر نقش مردم در پیدایش و تثبیت حکومت الهی است.(102)
    حضرت علی (علیه السلام)، زمانی که از طلحه و زبیر سخنانی در مورد بیعت آنان شنیدند؛ در خصوص زبیر فرمودند:
    زبیر، می پندارد با دست بیعت کرد، نه با دل. پس به بیعت با من اقرار کرده، ولی مدعی انکار بیعت با قلب است. بر او لازم است تا بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد، یا به بیعت گذشته باز گردد.(103)
    و در کلامی صریح تر، این چنین به این نکته اشاره دارند:
    و با یعنی الناس غیر مستکرهین - و لا مجبرین بل طائعین مخیرین(104)
    مردم بدون اکراه و اجبار، با آزادی تمام با من بیعت نمودند.
    ولی همین امیرالمؤمنین اجازه نمی دهد که با سوء استفاده از رأفت حکومت اسلامی عده ای با اسم آزادی بیان یا عمل، فتنه آفرینی کنند و نظم جامعه را بر هم زنند (جنگ جمل و نهروان، حاصل همین نکته می باشد).
    در پرتو همین حکومت، مردم باید در اظهار نظر آزاد باشند و اصولاً نهج البلاغه آزادی بیان را راز سلامت نظام می داند و کسی را کار گزار شایسته نظام اسلامی می داند که در آن نظام، مظلوم بدون لکنت زبان، حق خود را بستاند؛ چنانچه حضرت علی (علیه السلام) در این رابطه در نهج البلاغه می فرماید:
    تجلس لهم مجلساً عاماً - فتتواضع فیه الله الذی خلقک - و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع...(105)
    در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده، فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب (در سخن گفتن) با تو گفتگو کند.
    و آن گاه حضرت به کلام رسول خدا استناد می کند که:
    فانی سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یقول فی غیر موطن - لن تقدس امه لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من التقوی - غیر متتعتع(106)
    ملتی که بدون اضطراب و بهانه ای حق ناتوان را از زورمندان باز نستاند، رستگار نخواهد شد.
    نهج البلاغه، آزادی بیان را از این مرحله بالاتر ترسیم می کند و آن این است که مردم در مواردی که ناصح و دلسوز باشند، حق دارند تا مسؤول حکومتی را هم نصیحت کنند:
    و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی - و لا التماس اعظام لنفسی - فانه من استثقل الحق ان یقال له - او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه(107)
    گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد دهید، بر من گران آید یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق و یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد بود.
    به راستی در دنیایی که حاکمان و سلاطین، این چنین شیفته حمد و ثنا می باشند و حاضر نیستند که کوچکترین کلامی علیه منافع آنان بیان شود و با توسل به انواع و اقسام ابزارها در سرکوب آن تلاش می کنند؛ این تصویر حاکم حکومت دینی است که طالب بیان حق و عدالت از جانب مردم است.
    البته واضح است که هیچ گاه حاکم نباید از آزادی مشروع بیم داشته باشد؛ زیرا نقش آن در اصلاحات اجتماعی قابل انکار نیست. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به استاندار خود می فرماید:
    ... و ترک استکراهه ایاهم علی لیس له قبلهم - فلیکن منک فی ذلک امر - یجتمع لک به حسن الظن برعیتک(108)
    هرگز مردم را به کاری که دوست ندارند، اجبار نکن. پس در این راه آن قدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوش بین شوی.
    سپس آثار این خوش بینی را بر طرف کردن مشکلات و رنج طولانی قلمداد می نماید.
    بر اهل تحقیق پوشیده نیست که عدم اجبار، در رابطه با مسائلی است که باعث تضعیف و تخریب نظام و حکومت دینی نگردد و در غیر این صورت، اجبار مطرح می شود:
    و تنفسوا قبل ضیق الخناق و انقادوا قبل عنف السیاق(109)
    پیش از آن که راه گلو گرفته شود، نفس راحت بکشید و پیش از آن که با زور شما را به اطاعت وا دارند، فرمانبردار باشید.
    و این فرمان حکومت دینی است.


    امضاء

  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2 - 6 - آزادی عقیده و دین


    در نظام های دموکراسی غربی، انتخاب دین (در ظاهر) کاملاً آزاد است؛ ولی در حکومت دینی، گرچه پذیرش دین و آزادی در انتخاب مذهب می باشد؛ اما پس از انتخاب، با خارج شدن از دین و تضعیف دین به عنوان ارتداد برخورد می شود و احکام خاص خود را دارد. لکن تا قبل از پذیرش دین، حکومت دینی به صورت روشن به پیروان ادیان دیگر آزادی می دهد تا در صورت تمایل اسلام را بپذیرند یا در مذهب و دین خود بمانند. چنان که پیروان سایر مذاهب می توانند آزادانه به شعائر دینی خود و اقامه مراسم مذهبی پایبند باشند و طبق آیین خود رفتار کنند؛ ولی به گونه ای نباشد که هتک حرمت اسلام شود و مظاهر اسلامی و مقررات حاکم بر جامعه مورد نقض قرار گیرد. حتی به مشرکان اجازه داده شده تا به دارالاسلام بیایند تا سخن حق به گوش آنان برسد و نرمشی در دل هایشان ایجاد گردد. آن گاه وظیفه دولت اسلامی است که آنان را تحت حمایت خود قرار دهد تا با کمال امنیت به جایگاه خود باز گردند.
    اما سیره امیرالمؤمنین نیز نشان از آزادی - تا حدی که مخل امنیت نظام نباشد - دارد. با مطالعه دوره زمامداری ایشان به مواردی بر می خوریم که افراد مخالف حتی در مجلس سخنرانی وی به پا می خاستند و سخن خود را می گفتند و حتی به آن حضرت اعتراض هم می کردند. علی (علیه السلام) در برابر اعتراض آن ها پاسخ گفته و گاه نیز دست به تبیین حقایق می زدند و در مواردی، از توطئه آن ها پرده بر می داشت و به خصوص در برخورد با خوارج نمونه های بسیاری دیده می شود.
    در یک مورد، هنگامی که حضرت علی (علیه السلام) مشغول بیان سخن بود؛ برج بن مسهر طایی که از شعرای مشهور خوارج بود، در اعتراض به آن امام گفت: لا حکم الا الله. امام در پاسخ وی شخصیت وی را نمایان ساخته، وضعیت وی را بیان می دارد و وی را چنین مورد خطاب قرار می دهد:
    اسکت قبحک الله یا اترم - فوالله لقد ظهر الحق فکنت فیه ضئیلاً شخصک - خفیاً صوتک حتی اذا نعر الباطل نجمت نجوم قرن الماعز(110)
    خاموش باش! خدا رویت را زشت گرداند؛ ای دندان پیشین افتاده! به خدا سوگند آن گاه که حق آشکار شد، تو نادان بودی و آواز تو آهسته بود (شهرتی نداشتی و دارای شخصیت اجتماعی نبودی) و آن هنگام که باطل بانگ برآورد، چنان شاخ بز سر برآوردی.
    همین برخورد در مورد اشعث بن قیس نیز حکایت شده است. امیرالمؤمنین در مجلس عمومی مشغول ایراد سخن بود که اشعث به پا خاست و در اعتراض به آن حضرت گفت: این سخن به زیان توست، نه به سود تو امام در پاسخ وی چهره منافقانه او را بر ملا کرد و با سابقه تیره اش در اسلام آوردن اشاره کرد.(111) در این جا نیز امام (علیه السلام) سخنی در مورد محرومیت اشعث از سخن گفتن و یا مجازات او نگفت و به عبارت دیگر؛ آزادی بیان او را از جهت حقوقی محترم شمرد.
    همچنین روایت شده که شخصی به آن حضرت گفت: پسر ابی طالب! تو بر امر حکومت حریص هستی؛ اما امام (علیه السلام)، بدون این که وی را مجازات کند، با یک استدلال جواب او را داد.(112)
    حتی گاه آن حضرت انحرافی را مشاهده می کرد؛ اما با این حال، هشدار می داد، نه این که آزادی حقوقی شخصی را محدود سازد. به عنوان نمونه، هنگامی که لشکر علی (علیه السلام) آهنگ جنگ خوارج کرد، یکی از اصحاب گفت: ای امیرمؤمنان! از راه علم ستارگان گویم که اگر در این هنگام به راه افتی، ترسم به مراد خویش نرسی. امام پاسخ او را داد و سپس رو به مردم کرد و گفت: ای مردم! از اخترشناسی روی بتابید؛ جز آن چه بدان راه دریا و بیابان را بیابید که این دانش به غیب گویی می کشاند. منجم چون غیب گو می باشد و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر است و کافر در آتش.(113)
    در جریان جنگ صفین، گروهی از قاریان و شاگردان ابن مسعود که نسبت به جنگ با معاویه دو دل بودند، گفتند: ما در کار شما و شامیان می نگریم. وقتی دیدم هر طرف پا را از حق بیرون گذاشت، بر ضد او می شوریم. امام علی (علیه السلام) در پاسخ ایشان نه تنها تندی نکرد، بلکه آن ها را تشویق نمود و این عمل را ناشی از آگاهی به تفقه در دین و سنت و مخالفت با آن را نوعی دیکتاتوری و خیانت پیشگی اعلام نمود.
    مرحبا و اهلاً هذا هو الفقه فی الدین و العلم بالسنه من لم یرض بهذا هو خائن جبار(114)
    البته در انتهای رساله و در قسمت شبهات، بحثی راجع به محدوده آزادی وجود دارد که می تواند مکمل این گفتار باشد.
    امضاء

  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    7 - امنیت

    بالاترین سخنی که در این مقوله می توان بیان داشت، این است که اساساً دین بالاترین امان را برای بشریت به ارمغان آورده است. امیرالمؤمنین زیباترین کلام را در این مقام فرموده اند که:
    و السلام اماناً من المخاوف(115)
    خداوند، اسلام را یک دژ ایمن در مقابل ترس ها قرار داده است.
    که روشن است، امنیت بیش از آن که جنبه بیرونی را در بر گیرد، یک اطمینان و امنیت درونی را برای انسان ها به ارمغان می آورد که بدون آن، آرامش و اطمینانی نیست؛ الا بذکر الله تطمئن القلوب(116)؛ انسانی که به ریسمان الهی چنگ زد، هیچ گونه ترس و خوفی ندارد و حزنی در وجود او شکل نمی گیرد؛ چه امکانات دنیوی برای او مهیا باشد و چه نباشد. چه هوادارانی داشته باشد، چه نداشته باشد؛ زیرا الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون(117). با عمل به دین و ایمان به آن، گذشته خود را جوری به سر برده اند که امروز نسبت به آن حزن و اندوهی ندارند و از حوادث آینده و مصائب و بلایای احتمالی، چنان به خداوند جبار و قدیر تکیه کرده اند که ترسی به دل ندارند و این، همان امنیت و آرامشی است که در دین قرار داده شده است و حکومت به عنوان متولی اجرای دین در جامعه، با آموزش، تبلیغ و پیدا نمودن راهکارهای علمی، رویکرد جامعه را به سوی این مقوله متوجه می سازد. امیرالمؤمنین در یکی از خطبه های خود به این مهم اشاره دارند:
    و قد یلغتم من کرامه الله لکم - منزله تکرم بها اماؤکم - و توصل بها جیرانکم - و یعظمکم من لا فضل لکم علیه - و لا ید لکم عنده - و یهابکم من لا یخاف لکم سطوه - و لا لکم علیه امره(118)
    مردم! از سر نعمت بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید که حتی کنیزان شما را گرامی می دارند و همسایگان به شما محبت می کنند. کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آن ها برتری نداشته و بر آن ها حقی ندارید. کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما به آن ها حکومتی دارید.
    و این عزت و امنیتی که حضرت به آن اشاره دارند، چیزی نیست جز در سایه دین و حکومت دینی. اما آن چیزی که مهم است، این است که حکومت وظیفه دارد تا برای تحکیم پایه های امنیت در تمامی عرصه ها بکوشد. امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت قضایی و امنیت سیاسی از میدان هایی است که اهتمام حکومت دینی در جهت اعتلای کلمه الله و خدا پرستی مردم، باید به آنان معطوف شود و ما به اجمال به هر کدام می پردازیم.


    امضاء

  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1 - 7 - امنیت اقتصادی

    در رابطه با امنیت اقتصادی، در نهج البلاغه، نامه های متعددی که حضرت به کارگزاران خود نوشته است، به خوبی به این مطلب شهادت می دهد. منظور از امنیت اقتصادی این است که مردم در امنیت کامل به تجارت، سرمایه گذاری و انجام امور خویش بپردازند و از آن طرف، متولیان امور اقتصادی دولت، با صبر و بردباری و انصاف همراه با برنامه ریزی مناسب. زمینه ساز این امنیت باشند و به نظر می رسد که نامه 51 حضرت به کارگزاران، گویاترین سند در این رابطه باشد که در قسمتی از آن آمده است:
    ... و اعلموا ان ما کلفتم یسیر و ان ثوابه کثیر - و لو لم یکن فیما نهی الله عنه - من البغی و العدوان عقاب یخاف - لکان فی ثواب اجتنابه ما لا عذر فی ترک طلبه بدانید مسؤولیتی را که به عهده گرفته اید اندک؛ اما پاداش آن فراوان است. اگر چه برای آن چه که خدا نهی کرد، کیفری نبود؛ برای رسیدن به پاداش در ترک آن نیز عذری وجود نداشت.
    در این قسمت، با توجه به سنگینی مسؤولیت و این که این جا مکان لغزش و جایگاه فریب شیطان است، حضرت به پاداش و اجر عظیم اشاره می کند تا مسؤولین حکومتی با دلگرمی و قدرت در مقابل جلوه های دنیا و فریب های شیطان بایستند و آن گاه که افراط و تفریط و خارج شدن از مسیر حق، مجری قانون را تهدید می کند، حضرت می فرمایند:
    فانصفوا الناس من انفسکم و اصبروا لحوائجهم - فانکم خزان الرعیه - و وکلاء الامه و سفراء الائمه(119)
    در روابط خود با مردم انصاف داشته باشید و در برآوردن نیازهایشان شکیبا باشید؛ همانا خزانه داران مردم و نمایندگان ملت و سفیران پیشوایان هستید.
    حضرت در رابطه با امنیت اقتصادی به وجود دو عنصر در متولیان امور اقتصادی اشاره دارند و آن انصاف و صبر و بردباری است؛ چرا که امور اقتصادی، جمع آوری خراج و مالیات، تقسیم آن و...، با مردم، دسترنج آنان و حاصل زحمت آنان برخورد مستقیم دارد و در این راه، توقعات و سلایق متفاوت و ظرفیت ها فرق می کند و محوریت مسائل اقتصادی، حتی در دینداری مردم نیز مطلبی است قابل توجه و دقت کافی که در روایات به آن اشاره شده است. به طور حتم در پیچ و خم این گونه امور، انصاف و صبر کارگزار حکومت لازم است و کسانی که در این امور سررشته دارند، می دانند که به راستی این کار امری مشکل و مشکل آفرین است.
    سپس امیرالمؤمنین به مغز این امنیت اقتصادی که برآورده شدن نیازهای مردم و محروم نساختن آنان از خواسته های مشروعشان می باشد، اشاره می کنند و در این جا می فرمایند:
    و لا تحشموا احداً عن حاجته و لا تحبسوه عن طلبته(120)
    هرگز کسی را از نیازمندی او باز ندارید و از خواسته های مشروعش محروم نسازید.
    و آن گاه بر برخورد عطوفت آمیز، همراه با نرمی و لطافت در اخذ مالیات از مردم تأکید دارد و می فرماید:
    و لا تبیعن للناس فی الخراج کسوه شتاء و لا صیف - و لا دابه یعتملون(121)
    و برای گرفتن مالیات از مردم، لباس های تابستانی یا زمستانی و مرکب سواری و برده کاری او را نفروشید و برای گرفتن درهمی، کسی را با تازیانه نزنید و به مال کسی دست اندازی نکنید؛ جز اسب یا اسلحه ای که برای تجاوز به مسلمان ها به کار گرفته می شود.
    دقت روی عبارت و لا تمسن مال احد من الناس؛ نشان دهنده این حکم مترقی اسلام است که نباید آرامش روحی و احساس امنیت را از افراد سلب نمود.


    امضاء

  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 - 7 - امنیت اجتماعی

    اما در رابطه با امنیت اجتماعی، نهج البلاغه به صورت گسترده کارگزاران را به ایجاد چنین امنیتی برای اجتماع سفارش نموده است و حتی زمانی که بحث امکانات و ایجاد رفاه برای مردم وجود دارد، همین امنیت مد نظر می باشد. وقتی کارگزار او با مردم به خشونت رفتار نموده است؛ در برنامه ای به او چنین می نویسد:
    ... فحادث اهلها بالاحسان الیهم و احلل عقده الخوف من قلوبهم(122)
    با مردم آن دیار به نیکی رفتار کن و گره وحشت را از دل های آنان بگشای.
    و این نکته دقیقی است که حتی در قلوبشان نسبت به حاکم ترسی نداشته باشد و نه تنها خوفی نباشد؛ بلکه ریشه و گره های آن نیز باز شود تا از تصمیم قلب نسبت به حکومت احساس امنیت کنند و ما این تئوری و برنامه را در هیچ یک از حکومت های به اصطلاح مردمی و دموکراسی نخواهیم دید. نهج البلاغه وقتی دستورالعمل نسبت به مؤدیان مالیات را بیان می کند؛ به ایجاد امنیت روحی - روانی اشاره دارد که:
    و لاترو عن مسلما و لا تجازن علیه کارهاً و لا تاخذن منه اکثر من حق الله فی ماله
    در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان یا با زور از زمین او نگذر و افزون تر از حقوق الهی از او مگیر.
    فاذا قدمت علی الحی فانزل بمائهم - من غیر ان تخالط ابیاتهم - ثم امض الیهم بالسکینه
    و هر گاه به آبادی رسیدی، در کنار آب فرود آی و وارد خانه کسی مشو. سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حرکت کن تا در میانشان قرار گیری. به آن ها سلام کن و در سلام و تعارف و مهربانی کوتاهی مکن.
    آن گاه نهج البلاغه نوع برخورد با آنان که حاکی از زمینه سازی همان امنیت است را گوشزد می کند که اگر سؤال کردی و او گفت: مالیات، حق خداوند در اموال من می باشد با او حرکت کن؛ اما شکل آن مهم است که چون تو قدرت داری و از طرف حکومت هستی باید نرم و متواضع باشی که:
    فانطلق معه - من غیر ان تخیفه او توعده - او تعسفه او ترهقه(123)
    همراهش برو بدون آن که او را بترسانی یا تهدید کنی و یا به کار مشکلی وادار سازی.

    امضاء

  11. Top | #60

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همه این ظرافت ها و دقت ها در برخورد، حاکی از همان اهداف متعالی حکومت دینی می باشد و در یک کلام، بدترین حکومت ها حکومتی است که این نوع امنیت اجتماعی در آن نباشد.
    شر البلاد بلد لا امن فیه و لا خصب(124)
    بدترین شهرها شهری است که نه در آن امنیت باشد و نه آبادانی.
    در پایان بحث امنیت اجتماعی، ذکر این موضوع لازم است که همان طوری که از همین حکومت باید برای گروهی نیز نا امن باشد و آنان احساس امنیت نکنند و اینان کسانی هستند که مخل امنیت هستند. حق امنیت برای کسی است که حق معرفت و فهم خویش را پرداخته و از چشم پوشی؟ و عناد، ظلم و یا استکبار جدا گردیده است. کسی که با لجاج از مردم جدا می شود چگونه بدون اضطرار و یا قرارداد با حکومت و مردم جمع می شود و همراه می گردد. اگر ما درباره کسی - حتی در شبی سرد - احتمال دزدی و شرارت و احتمال جاسوسی، نفوذ و احتمال سخن پراکنی و نشر اطلاعات بدهیم؛ چه خواهیم کرد؟ آیا حقوق این فرد و عاطفه خود را در نظر می گیریم و یا حقوق افرادی که بر روی معرفتشان و آگاهی شان ایستاده اند و از آنچه فهمیده اند، پیروی کرده اند و ایمان آورده اند.



    امضاء

صفحه 6 از 15 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi