ضرورت نیاز به حجت و امام از مسائلی است که نهج البلاغه نسبت به آن اهتمام زیادی دارد و به گفته سید رضی، کمتر خطبه و منبری بود که حضرت بر آن قرار می گرفت مگر این که قبل از شروع به خطبه می فرمود:
ایها الناس اتقوا الله فما خلق امرو عبثا فیلهو - و لا ترک سدی فیلغو(299)
ای مردم! اطاعت خدا را بکنید. هیچ انسانی بدون هدف و بیهوده خلق نشده تا لهو پیشه کند و دل مشغول باشد و هیچ کس رها نشده تا هر چه خواهد، انجام دهد و بار تکلیف و مسؤولیت را وانهد.
هیچ فردی بیهوده و بدون هدف آفریده نشده تا دل مشغول دارد، قوای فکری خود را به کار نگیرد، متذکر اهدافی که خدا برایش رسم کرده، نشود و به لذت های فناپذیر روی بیاورد. هیچ انسانی رها نشده و آزاد نیست و بدون مسؤولیت و تکلیف نمی باشد تا هر کاری که بخواهد، انجام دهد؛ سرگرم شود و از راه بماند.
بنابراین، خلقت آدمی هدف دار است و عبث نیست و آدمی برای رسیدن به آن اهداف، دارای برنامه است. در همه مراحل به انسان توجه شده و برای او تکلیف و مسؤولیتی تعیین گردیده تا بتواند با مسؤولیت پذیری و انجام آنچه از او خواسته اند، به هدف راه یابد و به ملاقات حق بشتابد. آن حضرت در خطبه دیگری می فرماید:
فان الله سبحانه لم یخلقکم عبثاً و لم یترککم سدی - و لم یدعکم فی جهاله و لا عمی قد سمی آثارکم - و علم أعمالکم و کتب آجالکم - و انزل علیکم الکتاب تبیاناً لکل شی ء(300)
خداوند سبحان شما را به عبث نیافریده و بی هدف وا نگذاشته و در نادانی و نابینایی رها نساخته است. آنچه را باید به انجام رسانید، معلوم کرده و به کردارتان آگاه است و مدت عمر شما را معین کرده است و برای شما کتابی نازل کرده است که بیان دارنده هر چیزی است.
در واقع، اگر خدا برای این دنیا برنامه ای را تدارک دیده، آدمی را نسبت به آن بی خبر قرار نداده و او را در ظلمت رها نکرده است؛ زیرا او را به خیر و شر و نور و ظلمت راهنمایی کرد. برای چگونه زیستن او کتاب نازل کرد و برای با چه کسی رفتن، نبی و رسول را برانگیخت و بایدها و نبایدها و راه را با اکمال دینش به پایان برد. پس حجت را بر انسان تمام و برای او مواضع عذر را بیان کرد. آن گاه حضرت امیر (علیه السلام) بعد از مرحله معرفت و شناخت حق و مبدأ و راهنما، به چگونگی آمادگی آدمی اشاره دارد.
بنابراین، زمانی که بدانیم سعادت ما در گرو اطاعت از حجت خدا است؛ با این دیدگاه، چه استبداد و انحصاری پیش می آید؟ هر چه امر و نهی او مورد پسند من نباشد، ولی خیر من در گرو آن است و رشد و کمال من در آن نهفته شده است و در نهایت، با این دیدگاه و با آن معرفت و عشق و احساس که در اطاعت از آن لحاظ شده است، نظارت، کنترل و نفوذ برای حکومت دینی، یک کمال منظور می گردد.
اما در پاسخ این مسأله که چطور آن ها کنترل شود و چه راه هایی برای کنترل آن ها وجود دارد، باید گفت که در مورد معصوم، عامل کنترل قدرت و جلوگیری از فساد، ظلم، تجاوز و اشتباه به عصمت باز می گردد که ضرورتش از آگاهی به تمامی راه انسان ها و آزادی از تمامی جاذبه ها و کشش ها به دست می آید.