صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22

موضوع: عدالت مهدوی و فلسفه تاریخ

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    .دوم ـ قرآن مبدأ یا خاستگاه و سیر راهبردی این جریانات معارض را از بدو خلقت و پیش از خلافت دانسته و ریشه آن را در طبیعت تا سر حد فطرت آدم آدمیان می‌داند. جریانات متعارضی که در جوامع، نظریات و نظامات سیاسی بازتاب، نهادینه و متبلور گشته به گونه نگرش‌ها و گرایشات علمی، فلسفی و عملی سیاسی و از جمله تاریخی نمودار گردیده و می‌گردند. کما اینکه خداوند، در سوره بقره که آغاز تفضیل و تفسیر سوره حمد و آیات اجمالی آن به شمار می‌رود، به برترین شکل و جامع‌ترین وجه، ساختار و سیر راهبردی هدایت و مهدویت و عدالت مهدوی از یک سو و تاریخ و فلسفه تاریخ مهدویت و پیشامهدوی و نیز دوران مهدوی را از دیگر سو، تبیین، ترسیم و نمودار ساخته است. این سوره، طی آیات اولیه، نخست به شاخصه‌های گروه‌های سهگانه هادین، هدایتگرایان و مهدیگرایان حقیقی و یقینی و نیز جرایانات‌پنداری و توهمی غیر و ضد آن‌ها می‌پردازد و آنگاه شرایط و شیوه‌های این دو رویکرد و سه رهیافت را طرح می‌سازد. در همین راستا بر این اساس، آنجایی که خداوند اعلام می‌فرماید:(اذ قال ربک للملائکه، انی جاعل فی الارض خلیفه! قالوا اتجعل فیها من، یفسد فیها و یفسک الدماء؟ و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال: انی اعلم ما لاتعلمون) (بقره / 30)بیاد آر آنگاه که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: «من در زمین خلیفه و جانشینی برگمارم»! گفتند: «می‌خواهی کسی را قائم مقام خویش قرار دهی که در زمین فساد کنند و خونریزی نمایند؟» خداوند فرمود: «من می‌دانم چیزی را که شما نمی‌دانید»بدین ترتیب:1. خداوند خلافت و جانشینی در زمین را رسما اعلام کرد. بر این اساس، پیامبران و اولیای الهی و امامان معصوم (ع)، خلیفه خاص و در این راستا، مهدی موعود، امام و خلیفه خاتم یا نهایی الهی و خاتم خلافت بوده و سایر انسان‌ها، هر کدام به تناسب شأن و کار ویژه خویش، خلیفه عام الهی به شمار می‌آیند.2. فرشتگان با ادبیات ویژه الهی و قرآنی، فساد و خونریزی که کارویژه دو گروه ضالین و مغضوبین پیشگفته هستند را به عنوان بی‌عدالتی و تجاوزگری، یعنی به ترتیب بسان راهبردهای غیر و ضد عدالت، به وسیله آدمیان در زمین و در میان خویش، مورد توجه قرار داده و مطرح می‌نمایند.3. فرشتگان در عین حال، تسبیح به حمد و تقدیس الهی یا پاسداشت اسماء و ارزش‌های خدایی و نیز بازداشت از غیر یا ضد آن‌ها را به مثابه اساس و ارکان نظام عدالت، غایت هستی و آفرینش تلقی نموده و مورد تأکید قرار می‌دهند. اهم مواردی که چهبسا به ترتیب رو در روی ضلالت و فساد از سویی و مغضوبیت و خونریزی در زمین از دیگر سو باشند. این اسماء و ارزشها یا فضایل و در رأس همه عدالت که به تعبیر خواجه نصیر‌الدین طوسی، «کمال و تمام فضایل به آن بود» [8] بدینسان مطلوب ذاتی و مورد مطالبه همگانی تمامی ارکان و اجزای هستی از جمله آدم و آدمیان است. سیر تاریخ و فلسفه آن، تحقق و توجیه یا تبیین این جهت گیری‌ها، گرایش‌ها و نگرش‌ها به شمار می‌رود.4. خداوند در اینجا، با اعلام اینکه من چیزی را می‌دانم، می‌بینم و می‌خواهم و سرانجام خواهم آورد که شما نمی‌دانید و خواهید دید، چهبسا حد نهایی آفرینش آدم، آدمی و آدمیان را که همان نظریه و نظام متعادل و متعال جهانی مهدوی، موعود و آینده سیاسی باشد مورد اشاره و تأکید قرار می‌دهد. ضمن اینکه خداوند، بی‌عدالتی اعم از فساد و ضایع گذاشتن ساحت معنوی به وسیله ضالین یا گمراهان و فسق و خونریزی مغضوبین یا بدراهان را در دوران پیشامهدی نفی نمی‌نماید؛ بلکه آن‌ها را به عنوان یک سستی، تعلل و کاستی از حدود الهی و دیگری تعدی، تجاوز و ستم یا جور، مورد سرزنش و انذار قرار می‌دهد. بدین شکل، ارکان دو گانه بی‌عدالتی را بسان ناهنجاری‌های نامطلوب و ارکان دو گانه عدالت را به مثابه هنجار‌های مطلوب فطری و تاریخی به نمایش می‌گذارد.5. آنگاه خداوند (و علم آدم الاسماء کلها (. (بقره، 31) کلیه اسما و یا کلیت آن‌ها را به آدمی آموخت. به تعبیری، هارد دیسک ابر رایانه آدمی را با اسمای حسنای الهی و مبادی و شاخصه‌های کمال، جمال و جلال یا زیباییشناسی و زیباییگرایی، شکل داده و قسمت بندی نمود و او را مجهز به مبادی و ضروریات شناخت و معرفت، معروفات اعم از معقولات و معنویات عقلی و بنیاد نگرش‌ها و گرایش‌های فطری و ضروری نمود. غایتنگری و غایتگرایی از جمله غایت آدمی یعنی نظام مهدوی و ضرورت و زیبایی توحید، امنیت، عدالت، آزادی و حریت و امانت و حتی دولت و حکومت در زندگی بشر و معروفیت و مطلوبیت آن‌ها و در نتیجه نگرش و گرایش بدان (ها)، به عنوان ودیعه‌ای قرارداده شده در فطرت آدمی و نهادینگی و هنجارسازی آن‌ها، چه بسا در این زمره باشند. اهم مواردی که مطلوب فطری و ذاتی بشر بوده و در نتیجه مورد درخواست و مطالبه عمومی بشری و عموم تاریخی تمامی نظریه‌ها و نظام‌های سیاسی بوده و دغدغه و داعیه‌های همگانی می‌باشند. عدالت نهایی و مهدوی، مستلزم و حتی عین تأمین این ضروریات بوده و تحقق این ضروریات، لازمه عدالت مهدوی و عین آن به شمار می‌رود. آدمی با وجود این علم و آگاهی بنیادین که سبب کرامت و مسبب سجده و بلکه مسجود فرشتگان گردید، به علت سستی اراده دچار وسوسه و لغزش شیطانی شده و به ظلم به خود و خروج از عدالت دچار شد و از سکونت و آرامش همراه با آسایش و آزادی (کلا منها رغدا حیث شئتما) (بقره/ 35) بازماند. در نتیجه، آدم از بهشت نخستین اخراج شد و دچار هبوط گردید. هبوطی که در تفسیر بدبینانه (پسی میستی) مسیحی و آگوستینی، [9] سقوط در زمین بوده و ناشی از جرم و گناه ذاتی آدمی و تبعید و بازداشت به منظور انتقام از او به شمار می‌آید. حال این که هبوط در تفسیر واقعبینانه اسلامی و قرآنی، فرود در زمین بوده و ناشی از همان لغزش عارضی در اثر نااستواری اراده آدمی بوده. اعزام برای آموزش و پرورش به محل آزمایش، به منظور تقویت اراده و بازسازی ایمان و عمل صالح انسان‌هاست تا بدانوسیله توان بازگشت و دست‌یابی به حد نهایی خویش را در زمان و در زمین و آن گاه در حیات جاودانه بازیابند. مهدویت، سیر این راهبرد و نظام سیاسی و عادلانه، ساختاری راهبردی و نهایی آن در زمین و در زمان به شمار می‌رود. هرچند در این سیر، به تصریح الهی، (بعضکم لبعض عدو ) (بقره، 36). دوران پیشامهدی و زندگانی و رابط سیاسی بشری، همواره همراه با تعدی و عداوت، هرچند عارضی است. در عین حال، به مصداق (لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین) (بقره/ 36) در دوره استقرار در زمین و تا زمان معین، خواه طی دوره عمر آدمی و یا تا دوره نهایی مهدوی، انسان‌ها و جوامع انسانی، از مهدویت و مراتب لازم برخوردار خواهند بود.6. خداوند به عنوان یک نقطه عطف با بیان این که؛ (قلنا اهبطوا منها جمیعاً فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون) (بقره/ 38) که میفرمایند: «گفتیم فرود آیید از بهشت همه شماها و «آدم، حوا و شیطان» تا آنکه از جانب من به سوی شما آید. پس هر کس پیروی کند راهنمایی مرا، هرگز (در دنیا و آخرت) بیمناک و اندوهناک نخواهد گشت». در اینجا برآمد ضلالت و مغضوبیت و در نتیجه فساد و خونریزی یا فسق را که ظلم به معنای اعم نامیده و غیر یا ضدعدالت، هدایت، مهدویت و استقامت می‌خواند، یکی خوف یا ناامنی، جنگ، تهدید و ارعاب و ناپایداری و بی‌ثباتی و عدم صلح و آرامش و اضطراب دانسته و دیگری حزن، استرس، افسردگی، روانپریشی و دلمشغولی و اضطرار می‌داند. وضعیتی که آن‌ها را یکی منجر به ضیق (صدر و ارض) و تنگنایی (توبه، 118؛ نحل، 70 و 127؛ انعام، 125؛ هود، 12 و نیز توبه، 33 و 118) و دیگری منتهی به ضنک (و من اعرض عن ذکری فان له معیشته ضنکا) (طه، 124) یا تشتت و تعارض در زندگی و همزیستی سیاسی و اجتماعی جهانی معرفی می‌نماید. اهم مواردی که بسان ارکان ظلم و بی‌عدالتی به معنای اعم و فراگیر و به تعبیر دقیق‌تر، غیر یا ضد عدالت، یعنی ظلم و جور (دوران) پیشامهدوی تا ایام ظهور یعنی تا مرحله تحقق عدالت نهایی مهدوی قلمداد می‌سازد. بدین ترتیب مبادی و ارکان عدالت مهدوی عبارتند از: عقل و حکمت، هدایت و استقامت، تسبیح حمد و تقدیس الهی، تبعیت از هادیان الهی و مکتب و نظریه و نظام راهبردی الهی و در نتیجه، عدم خوف یا امن و عدم حزن و یا نشاط، بهجت و سرور است.سوم ـ روایت قرانی، در همین راستا، دو جریان نخست یهودی ـ مسیحی و آنگاه اسلامی و امت‌های مربوط را در راستای دین متکامل الهی اسلام به عنوان چگونگی و مصادیق عینی اجتماعات مدنی دوگانه رویکردهای یا نگرش‌ها و گرایشات متعارض راستین و ناراستین و رهیافت‌های سه گانه هادین، ضالین و ستمگران، به صحنه عینی و عملی تاریخی و جهانی آورده و رودررویی آن‌ها را به عنوان دو رهیافت، یکی، میانهروانه، متعادل و انقلابی و دیگری، رهیافت متعارض افراطی ـ تفریطی یا رادیکالی ـ محافظه کارانه، همچون صهیونیسم جهانی و نومحافظه کاران صهیونیسم مسیحی معاصر، نشان داده و به نمایش می‌گذارد. یکی جریان جور ـ ظلمگرا یا عدالتگرای طبیعی (تنازعی و سلطه گرایانه) ـ تک ساحتی و مادی بوده و دیگری، جریان عدالتگرای حقیق و یقینی است. جریان نخست واهمه عدالت ـ پنداره عدالت یا توهم ـ ظن عدالتگرایی و ضد عدالت ـ شبه عدالت به شمار رفته، شبه ـ ضد مهدویتگرایی و تفلسف ـ سفسطه تاریخی و سیاسی است. و دیگری عدالت و مهدویتنگری و گرایی راستین و فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ درستین است. [10] .


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3. فرشتگان در عین حال، تسبیح به حمد و تقدیس الهی یا پاسداشت اسماء و ارزش‌های خدایی و نیز بازداشت از غیر یا ضد آن‌ها را به مثابه اساس و ارکان نظام عدالت، غایت هستی و آفرینش تلقی نموده و مورد تأکید قرار می‌دهند. اهم مواردی که چهبسا به ترتیب رو در روی ضلالت و فساد از سویی و مغضوبیت و خونریزی در زمین از دیگر سو باشند. این اسماء و ارزشها یا فضایل و در رأس همه عدالت که به تعبیر خواجه نصیر‌الدین طوسی، «کمال و تمام فضایل به آن بود» [8] بدینسان مطلوب ذاتی و مورد مطالبه همگانی تمامی ارکان و اجزای هستی از جمله آدم و آدمیان است. سیر تاریخ و فلسفه آن، تحقق و توجیه یا تبیین این جهت گیری‌ها، گرایش‌ها و نگرش‌ها به شمار می‌رود.4. خداوند در اینجا، با اعلام اینکه من چیزی را می‌دانم، می‌بینم و می‌خواهم و سرانجام خواهم آورد که شما نمی‌دانید و خواهید دید، چهبسا حد نهایی آفرینش آدم، آدمی و آدمیان را که همان نظریه و نظام متعادل و متعال جهانی مهدوی، موعود و آینده سیاسی باشد مورد اشاره و تأکید قرار می‌دهد. ضمن اینکه خداوند، بی‌عدالتی اعم از فساد و ضایع گذاشتن ساحت معنوی به وسیله ضالین یا گمراهان و فسق و خونریزی مغضوبین یا بدراهان را در دوران پیشامهدی نفی نمی‌نماید؛ بلکه آن‌ها را به عنوان یک سستی، تعلل و کاستی از حدود الهی و دیگری تعدی، تجاوز و ستم یا جور، مورد سرزنش و انذار قرار می‌دهد. بدین شکل، ارکان دو گانه بی‌عدالتی را بسان ناهنجاری‌های نامطلوب و ارکان دو گانه عدالت را به مثابه هنجار‌های مطلوب فطری و تاریخی به نمایش می‌گذارد.
    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    5. آنگاه خداوند (و علم آدم الاسماء کلها (. (بقره، 31) کلیه اسما و یا کلیت آن‌ها را به آدمی آموخت. به تعبیری، هارد دیسک ابر رایانه آدمی را با اسمای حسنای الهی و مبادی و شاخصه‌های کمال، جمال و جلال یا زیباییشناسی و زیباییگرایی، شکل داده و قسمت بندی نمود و او را مجهز به مبادی و ضروریات شناخت و معرفت، معروفات اعم از معقولات و معنویات عقلی و بنیاد نگرش‌ها و گرایش‌های فطری و ضروری نمود. غایتنگری و غایتگرایی از جمله غایت آدمی یعنی نظام مهدوی و ضرورت و زیبایی توحید، امنیت، عدالت، آزادی و حریت و امانت و حتی دولت و حکومت در زندگی بشر و معروفیت و مطلوبیت آن‌ها و در نتیجه نگرش و گرایش بدان (ها)، به عنوان ودیعه‌ای قرارداده شده در فطرت آدمی و نهادینگی و هنجارسازی آن‌ها، چه بسا در این زمره باشند. اهم مواردی که مطلوب فطری و ذاتی بشر بوده و در نتیجه مورد درخواست و مطالبه عمومی بشری و عموم تاریخی تمامی نظریه‌ها و نظام‌های سیاسی بوده و دغدغه و داعیه‌های همگانی می‌باشند. عدالت نهایی و مهدوی، مستلزم و حتی عین تأمین این ضروریات بوده و تحقق این ضروریات، لازمه عدالت مهدوی و عین آن به شمار می‌رود. آدمی با وجود این علم و آگاهی بنیادین که سبب کرامت و مسبب سجده و بلکه مسجود فرشتگان گردید، به علت سستی اراده دچار وسوسه و لغزش شیطانی شده و به ظلم به خود و خروج از عدالت دچار شد و از سکونت و آرامش همراه با آسایش و آزادی (کلا منها رغدا حیث شئتما) (بقره/ 35) بازماند. در نتیجه، آدم از بهشت نخستین اخراج شد و دچار هبوط گردید. هبوطی که در تفسیر بدبینانه (پسی میستی) مسیحی و آگوستینی، [9] سقوط در زمین بوده و ناشی از جرم و گناه ذاتی آدمی و تبعید و بازداشت به منظور انتقام از او به شمار می‌آید.

    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حال این که هبوط در تفسیر واقعبینانه اسلامی و قرآنی، فرود در زمین بوده و ناشی از همان لغزش عارضی در اثر نااستواری اراده آدمی بوده. اعزام برای آموزش و پرورش به محل آزمایش، به منظور تقویت اراده و بازسازی ایمان و عمل صالح انسان‌هاست تا بدانوسیله توان بازگشت و دست‌یابی به حد نهایی خویش را در زمان و در زمین و آن گاه در حیات جاودانه بازیابند. مهدویت، سیر این راهبرد و نظام سیاسی و عادلانه، ساختاری راهبردی و نهایی آن در زمین و در زمان به شمار می‌رود. هرچند در این سیر، به تصریح الهی، (بعضکم لبعض عدو ) (بقره، 36). دوران پیشامهدی و زندگانی و رابط سیاسی بشری، همواره همراه با تعدی و عداوت، هرچند عارضی است. در عین حال، به مصداق (لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین) (بقره/ 36) در دوره استقرار در زمین و تا زمان معین، خواه طی دوره عمر آدمی و یا تا دوره نهایی مهدوی، انسان‌ها و جوامع انسانی، از مهدویت و مراتب لازم برخوردار خواهند بود.6. خداوند به عنوان یک نقطه عطف با بیان این که؛ (قلنا اهبطوا منها جمیعاً فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون) (بقره/ 38) که میفرمایند: «گفتیم فرود آیید از بهشت همه شماها و «آدم، حوا و شیطان» تا آنکه از جانب من به سوی شما آید. پس هر کس پیروی کند راهنمایی مرا، هرگز (در دنیا و آخرت) بیمناک و اندوهناک نخواهد گشت». در اینجا برآمد ضلالت و مغضوبیت و در نتیجه فساد و خونریزی یا فسق را که ظلم به معنای اعم نامیده و غیر یا ضدعدالت، هدایت، مهدویت و استقامت می‌خواند، یکی خوف یا ناامنی، جنگ، تهدید و ارعاب و ناپایداری و بی‌ثباتی و عدم صلح و آرامش و اضطراب دانسته و دیگری حزن، استرس، افسردگی، روانپریشی و دلمشغولی و اضطرار می‌داند. وضعیتی که آن‌ها را یکی منجر به ضیق (صدر و ارض) و تنگنایی (توبه، 118؛ نحل، 70 و 127؛ انعام، 125؛ هود، 12 و نیز توبه، 33 و 118) و دیگری منتهی به ضنک (و من اعرض عن ذکری فان له معیشته ضنکا) (طه، 124) یا تشتت و تعارض در زندگی و همزیستی سیاسی و اجتماعی جهانی معرفی می‌نماید. اهم مواردی که بسان ارکان ظلم و بی‌عدالتی به معنای اعم و فراگیر و به تعبیر دقیق‌تر، غیر یا ضد عدالت، یعنی ظلم و جور (دوران) پیشامهدوی تا ایام ظهور یعنی تا مرحله تحقق عدالت نهایی مهدوی قلمداد می‌سازد. بدین ترتیب مبادی و ارکان عدالت مهدوی عبارتند از: عقل و حکمت، هدایت و استقامت، تسبیح حمد و تقدیس الهی، تبعیت از هادیان الهی و مکتب و نظریه و نظام راهبردی الهی و در نتیجه، عدم خوف یا امن و عدم حزن و یا نشاط، بهجت و سرور است.سوم ـ روایت قرانی، در همین راستا، دو جریان نخست یهودی ـ مسیحی و آنگاه اسلامی و امت‌های مربوط را در راستای دین متکامل الهی اسلام به عنوان چگونگی و مصادیق عینی اجتماعات مدنی دوگانه رویکردهای یا نگرش‌ها و گرایشات متعارض راستین و ناراستین و رهیافت‌های سه گانه هادین، ضالین و ستمگران، به صحنه عینی و عملی تاریخی و جهانی آورده و رودررویی آن‌ها را به عنوان دو رهیافت، یکی، میانهروانه، متعادل و انقلابی و دیگری، رهیافت متعارض افراطی ـ تفریطی یا رادیکالی ـ محافظه کارانه، همچون صهیونیسم جهانی و نومحافظه کاران صهیونیسم مسیحی معاصر، نشان داده و به نمایش می‌گذارد. یکی جریان جور ـ ظلمگرا یا عدالتگرای طبیعی (تنازعی و سلطه گرایانه) ـ تک ساحتی و مادی بوده و دیگری، جریان عدالتگرای حقیق و یقینی است. جریان نخست واهمه عدالت ـ پنداره عدالت یا توهم ـ ظن عدالتگرایی و ضد عدالت ـ شبه عدالت به شمار رفته، شبه ـ ضد مهدویتگرایی و تفلسف ـ سفسطه تاریخی و سیاسی است. و دیگری عدالت و مهدویتنگری و گرایی راستین و فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ درستین است. [10] .

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بدین ترتیب مبادی و ارکان عدالت مهدوی عبارتند از: عقل و حکمت، هدایت و استقامت، تسبیح حمد و تقدیس الهی، تبعیت از هادیان الهی و مکتب و نظریه و نظام راهبردی الهی و در نتیجه، عدم خوف یا امن و عدم حزن و یا نشاط، بهجت و سرور است.سوم ـ روایت قرانی، در همین راستا، دو جریان نخست یهودی ـ مسیحی و آنگاه اسلامی و امت‌های مربوط را در راستای دین متکامل الهی اسلام به عنوان چگونگی و مصادیق عینی اجتماعات مدنی دوگانه رویکردهای یا نگرش‌ها و گرایشات متعارض راستین و ناراستین و رهیافت‌های سه گانه هادین، ضالین و ستمگران، به صحنه عینی و عملی تاریخی و جهانی آورده و رودررویی آن‌ها را به عنوان دو رهیافت، یکی، میانهروانه، متعادل و انقلابی و دیگری، رهیافت متعارض افراطی ـ تفریطی یا رادیکالی ـ محافظه کارانه، همچون صهیونیسم جهانی و نومحافظه کاران صهیونیسم مسیحی معاصر، نشان داده و به نمایش می‌گذارد. یکی جریان جور ـ ظلمگرا یا عدالتگرای طبیعی (تنازعی و سلطه گرایانه) ـ تک ساحتی و مادی بوده و دیگری، جریان عدالتگرای حقیق و یقینی است. جریان نخست واهمه عدالت ـ پنداره عدالت یا توهم ـ ظن عدالتگرایی و ضد عدالت ـ شبه عدالت به شمار رفته، شبه ـ ضد مهدویتگرایی و تفلسف ـ سفسطه تاریخی و سیاسی است. و دیگری عدالت و مهدویتنگری و گرایی راستین و فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ درستین است. [10] .
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رهیافت روایی

    پر شدن جهان از قسط و عدالت، به وسیله مهدی و زمان او، همچنان که دنیای پیشامهدی پر از ظلم و جور است، از جمله روایات مهدوی است که پراکنش زیادی در میان منابع روایی الهی، اسلامی و به خصوص شیعی دارد. [11] سنت یا روایت معصوم (ع)، که عمدتاً عهده‌دار تفسیر، تفصیل و تطبیق یا نشان دادن ساز کار و روش تحقق عینی و شکل عملی مفاهیم، احکام و نظریه‌های قرآنی از جمله عدالت مهدوی و (فلسفه) تاریخ و نهایت آن است، بدترین ناهنجاری‌های دوران غیبت و انتظار و ارکان دوگانه آن‌ها را ظلم و جور می‌داند. ظلم به معنای نارسایی تک ساحتی مادی و تعلل نسبت به حق و حد و عاطل گذاشتن ساحت معنوی و متعال و در نتیجه ضایع نمودن و به فساد کشانیدن جامعه حتی در ساحت مادی است. این همان ظلم به معنای اعم و فراگیر است. جور، علاوه بر این، تسلط ساحت مادی و سیطره بلامنازع آن بر ساحت معنوی و ابزاریسازی آن در جهت تبعیض و تنازع و در نتیجه سلطهگری افراد، گروه‌ها و اجتماعات بشری به شمار می‌آید. بر این اساس، راهبرد تک ساحتی، ظلم و بی‌عدالتی به شمار رفته، کما اینکه راهبرد تنازعی و هژمونیک داروینیستی، جور و ضد عدالت محسوب می‌گردد. اهم مواردی که ارکان و مبدأ دوگانه هرگونه بی‌عدالتی در جامعه و جهان است. این در حالی است که فطرت انسانی و انسان فطری، فطرتاً از این ظلم و جور گریزان و تمامی نظریات و نظامات سیاسی، ولو به صورت ظاهری و جزئی، دغدغه و داعیه عدالت به معنای قسط و عدل یا رسایی و سازواری مادی و معنوی، توازن بخش‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و توسعه و تعادل میان آن‌ها و تناسب افراد، گروه‌ها و جوامع انسانی، چه بسا در گستره جهانی را داشته و دارند. دو تعریف رسا از عدالت، در تعبیر امام عدالت، علی (ع) ارائه شده است؛ یکی مبین رسایی بوده و دیگری مبین سازواری است و هر دو در حقیقت، ارکان دوگانه عدالت به معنای اعم را تشکیل می‌دهند. یکی، «اعطای کل ذیحق حقه»، [12] دادن و رساندن هر ذیحقی به حق خویش، از جمله ادای حق ساحات مادی و معنوی انسان‌ها و جوامع انسانی. دیگری، «یضع کل شی فی موضعه»، [13] قرار دادن هر چیزی در جایگاه خویش، از جمله قرار دادن ساحات مادی و ساحات معنوی در جایگاه متناسب خود، بهدور از تجاوز هر یک از بخش‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به حدود یکدیگر و سرانجام تنظیم و تأمین توسعه اقتصادی، توأمان با تعادل سیاسی برای تعالی فرهنگی، معنوی و اخلاقی است. تعادل سیاسی نیز اعم از تأمین، تنظیم و تناسب، آزادی‌های مشروع فردی افراد و گروه‌های اجتماعی، توأمان با عدالت اجتماعی، شامل عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و عدالت فرهنگی و سرانجام به وسیله نقش و اقتدار سیاسی مشروع و قانونی دولت و امامت و کارگزاری آن است. تنها در این چنین شرایطی، امکان برقراری عدالت به معنای تکافی و تساوی و بر اساس تناسب و توازن همه جانبه میان عرصه‌ها و گستره‌های فردی، جمعی و اجتماعی تا سر حد جهانی، عملی بوده و نمودار خواهد شد. تعبیر قرآنی و روایی، جهل اعم از نادانی و ناآگاهی، ناشی از (ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه) (بقره/ 7) منشأ هدایتناگرایی و سبب ضلالت یا گمراهی و نیز مسبب بدراهی در نگرش و گرایش مدنی، دینی و مهدویت و عدالتگرای نهایی بوده و یکی را به عنوان ظلم و فساد و دیگری را به عنوان جور و فسق معرفی می‌سازند. اهم ارکان دو گانه ناهنجاری‌ها، با تمامی آثار و آسیب‌های زیانبار پیشگفته که در پی داشته و دارند. کما این که عقلانیت وحیانیت و عبرت‌های تاریخی و جهانی یا تجارب عملی، علمی و عرفی را، منشأ علمی و نظری هدایت و مهدویتگرایی راستین قلمداد می‌سازند.


    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رهیافت نظری
    اندیشوران، به ویژه فلاسفه سیاسی اسلامی، انسان را دارای استعدادها و امکانات و متقابلاً نیازها و کشش‌هایی می‌دانند که به منظور بروز، باروری و بهره‌وری آن‌ها، همواره در کوشش است. همچون بذری، که بایسته و شایسته است به گیاه و درختی تناور تبدیل شده و میوه و ثمره دهد. بذرهایی که با پیدایش شرایط مناسب رشد می‌کنند. چنانکه خواجه نصیر در ابتدای سیاست مدن کتاب اخلاق ناصری تحت عنوان احتیاج خلق به تمدن می‌گوید: «هر موجودی را کمالی است، و کمال بعضی موجود است در فطرت... از وجود متأخر» است. [14] همچنین «هر چه کمال او از وجود متأخر بود، هر آینه او را حرکتی بود از نقصان به کمال»، [15] به تأکید وی «و آن حرکت بی‌یاری اسبابی که بعضی مکملات باشند و بعضی معدات (ابزار و زمینه ساز)، نتواند بود». [16] دولت مهدوی، عامل کمال و عدالت مهدوی، صورت، نظام و نهایت سیر، تاریخ و فلسفه تاریخ بشری و مهدوی است. بدین ترتیب، عدالت و شرایط عادلانه، زمینهساز ظهور و اثربخشی این استعدادها بوده و در عین حال، غایت آن به شمار می‌رود. عدالت جهانی و جهان عادلانه، برترین غایت و شرایطی است که تمامی امکانات انسانی، به ویژه با توجه به اجتماعی بودن آن، از قوه به فعلیت درآمده و فعالیت می‌یابند. آن هم در تمامی عرصه‌های ذهنی، روحی و روانی و جسمانی، در تمامی بخش‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یا در ساحات مادی یا ابزاری و نیز معنوی یا نرم‌افزاری و همچنین در تمامی گستره‌های فردی، جمعی یا گروهی و اجتماعی تا سطح جهانی است. بدین ترتیب عدالت، هم به معنای رسایی و فراگیری تمامی این عرصه‌ها، ساحات، بخش‌ها و گستره‌ها و سازواری، تناسب و توازن یا تعادل، اعم از تکافی و تساوی میان این‌ها به عنوان زمینه‌ساز و عامل توسعه و تعالی مطلوب است. همچنین عدالت به معنای رسیدن این موارد به حد نهایی خویش، مطلوبیت دارد. در نتیجه، انسان‌ها و جوامع انسانی همواره خواستار ودر پی دستیابی به این حد مطلوب هستند و پیوسته بر این اساس و در این راستا تدبیر و تلاش می‌نمایند. حکیم ابونصر فارابی، بنیان گذار فلسفه سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران نیز در کتاب آراء آهل مدینه فاضله، در این زمینه معتقد است: «صورت (نهایی و نظام) هیچیک از... (پدیده‌ها از قبیل انسان) از بدو آفرینش بدانها اعطا نشده است و بلکه نخست به هر یک از آن‌ها، مادت آن‌ها که وجود بالقوه (بعیده) آن‌ها به آن بود، به آن‌ها اعطا شده است (نه وجود بالفعل آن‌ها)؛ زیرا آنچه نخست بدان‌ها اعطا شده است، تنها ماده اولیه آن‌ها بود و از این جهت است که دائماً به سوی تحصیل صورتی که فعلیت و وجود بالفعل آن‌ها به آن است». [17] عدالت در تعبیر فارابی نیز در این راستا، همان «استیفای حق»، یعنی فعلیتبخشی تمامی استعدادهای انسانی و صورت دهی سازمان و نظام‌مندی و بهره‌گیری و به کار‌گیری همگی امکانات انسانی تا سطح جهانی است. [18] .کفر و دین هر در رهش پویان وحده لاشریک له گویاندستیابی به این حد، در رویکرد فلسفی سیاسی متعادل و متعالی نیز نه تنها با هدایت الهی میسر است، بلکه صرفاً با مهدویت و موعودیت حقیقی و یقینی، عملی و تحقق‌پذیر است.
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    برآمد
    «عدالت»، به معنای کمال، اعم از رسایی و سازواری درونی و برونی پدیده‌ها، در نتیجه کارامدی اعم از اثربخشی و بهره‌وری نهایی، اساس نظام هستی و جهان آفرینش بوده، زیبایی و ضروری به شمار می‌رود و در نتیجه، غایت نهایی و نهایت غایی تاریخ سیاسی ونظام جهانی انسانی و جامعه انسان‌ها به شمار می‌رود. زیبایی و ضرورتی که هر سه منشأ معرفتشناختی بشری یعنی، هم عقل و وحی و عرف و تجربه بشری، به ترتیب بر ضرورت، حدود و تطبیق یا کاربری آن تأکید و اتفاق دارند. عقل و فطرت آدمی و همگی آدمیان، بنیاد و ضرورت آن را به صورت اجمالی تعیین و تجویز کرده و دیگری، گرایش بدان را مورد تأکید قرار می‌دهد. وحی الهی، مبانی و حدود کلی عمومی آن را به صورت تفصیلی تبیین و تحدید نموده و هنجارینهسازی و منش‌مندی آن را مورد تأیید قرار می‌دهد.

    کما این که عرف و تجربه سیاسی بشری به ویژه با کمک پیش بینی‌ها و پیش‌گویی‌های الهی، روایی و ماورایی اشراقی، کشفی و شهودی و برخی الهامات و حتی رؤیاها همچون رؤیاهای دانیال نبی (ع) کتاب دانیال نبی در عهد عقیق و نیز تفسیر رؤیاهای دانیال (نبی) و از جمله ضمن چگامه‌های پیشین و موجود، نوعاً شکل و سازکار عملی و تحقق عینی آن را به صورت تطبیقی، ترسیم و تنظیم ساخته یا ساختار و نظام آن را دریافته و شاکله آن را مورد توجه و عمل قرار می‌دهد. [19] بدین ترتیب عدالت مهدوی، غایت نهایی حقیقی و نهایت غایی یقینی سیاست، تاریخ سیاسی، انسان، جامعه و جهان انسانی و از جمله علم و فلسفه سیاسی، تاریخ و مهدویت بوده و فلسفه تاریخ سیاسی حقیقی و یقینی، معطوف به عدالت مهدوی و به عنوان مطلوبیت نهایی، مورد مطالعه و مطالبه قرار می‌دهد.

    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بدین سان تاریخ، عدالت و مهدویت، به ویژه در بستر سیاست و نیز فلسفه تاریخ، (فلسفه) عدالت مهدوی، به ویژه در گستره علم و فلسفه سیاسی، به هم گره خورده و در آیندهنگری و آیندهگرایی و پیشبینی و پیشگویی عملی و فلسفی سیاسی کارآمد و کارگشا خواهند بود. به اعتباری دیگر، علم و فلسفه سیاسی حقیقی و یقینی، با رویکرد مهدویت به تاریخ سیاسی و با رهیافت تاریخی به مهدویت و عدالت مهدوی، به نقد و نفی تفلسف و سوفیسم یا پندار و توهم علمی و فلسفی نظری و عملی سیاسی، تاریخی، مهدویت و عدالت و حتی عدالت مهدوی پرداخته و از جریانات تحریفی و انحرافی در زمینه سیاسی و آینده‌نگری باز می‌دارد.

    در نتیجه، در جهت حرکت تاریخساز مهدویت حقیقی و عدالت مهدوی یقینی، متعادل و متعالی، اثرگذار خواهد شد. در رهیافت متعادل و متعالی یا راهبرد تعادل بخش مهدویت و فلسفه تاریخ، حرکت انسان، گروه‌ها و جوامع انسانی و جامعه جهانی، به سوی غایت، مهدویت و عدالت مهدوی، سیری پیوسته و پایدار است.

    پیوسته و گسست ناپذیر، ولی با برخی افراط و تفریط‌ها و با فراز و فرودهای گوناگون، زیاده روی‌های رادیکالیستی و واماندگی‌ها و واگرایی‌های محافظهکارانه تحریفی و انحرافی، کژتابی و واگردهای کوچک و بزرگ، البته نه میان گروه فرهیختگان اهل حق، آزاده و هماره منتظر، آماده و پویایی انقلابی، مهدی‌گرایان و عدالتگرایان حقیقی و یقینی که سیری گسست ناپذیر را طی می‌نمایند، بلکه میان اکثریت توده مردم و جوامع جهانی و نظریات و نظامات سیاسی اومانیستی یا تحریفی و انحرافی ناشی از پندارگرایی و تفلسف سیاسی و نیز توهمگرایی اساطیری و سوفیسم و سفسطه سیاسی.

    این جریانات، نوعاً، هم از حیث نظری و نگرش و نسبیت نیهیلسم روشی سیاسی پسامدرنیستی گشته و می‌گردند. در عین حال، هر بحران و بن‌بستی را می‌توان با ارجاع به رهیافت متعادل، حقیقی و یقینی مهدویت و علم و فلسفه تاریخی و مهدوی و عدالت مهدویت و با الگو قرار دادن مهدویتگرایان واقعی، حقیقی و خودساخته، از ناامیدی، سرخوردگی، خودباختگی یا متقابلاً طغیان، غرور و سرکشی بازداشته و به مسیر متعادل و تعالی بخش عدالت مهدوی و علم و فلسفه تاریخ بازگرداند. در این صورت، هر شکست و اشتباهی می‌تواند تنبه و آموزشی باشد برای برش از ناهنجاری‌ها و ستیز بنیادین با آن‌ها و نگرش و گرایش به هنجارهای انسانی، الهی و مهدوی و به ویژه عدالت مهدوی و گرایش همه جانبه، سازوار و هدفمند بدان‌ها.

    بدین ترتیب، در حد مرتبه بنیادین و ممتد آن، سیر تاریخ عدالتگرایی مهدوی، عموماً، چه عالماً یا آگاهانه و ارادی و چه ناخواسته و به تعبیر قرآنی، طوعاً یا کرهاً، پیوستگی وجود دارد. در مرتبه نبیانی و ماهوی، سیر تاریخ، نگرش و گرایش عدالتخواهانه و مهدویت، موعودیت، آینده و نهایتگرایی، گروه فرهیختگان فهیم و متعادل و تعالیگرا، کاملاً پیوسته بوده و در گرایش و بسیار فراتر از آن در نگرش دیگران، به ویژه در میان راهبران و پیروان مکتب‌ها نظریه‌ها و نظام‌های سیاسی و جریان‌های تحریفی و انحرافی دینی یا اومانیستی شبه علمی و ضد فلسفی، غالباً یا نوعاً متعارض اعم از سکولاریستی و متقابلاً بودیسمی یا دنیاگزین و نیز دنیاگریز، گسستگی وجود دارد، حال اینکه در مرتبه شکلی و سازکارها و سیاست‌های عملی، باز در اینگونه مرام‌ها، نسبیت مطلق، نیهیلسم و سرانجام آنارشی یا هرج و مرج، اغتشاش و درهمی روشی، منشی و کنشی در زمینه عدالت، عدالت مهدویت و فلسفه تاریخ و حتی خود فلسفه و تاریخ حکم فرماست. [20]

    اینچنین وضعیت نابهنجار و تعارض خیزی، در این چنین مکاتب، مردم و پیروان و مناطقی که این نظریات رایج و غالب است، طبیعی و اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد، ولی در میان اقلیت روشن، فرهیخته و پیشتاز، هر چند به شکل کمابیش و با فراز و فرودهایی، عدالتگرایی مهدوی به صورت بنیادین و جوهری جریان دارد.

    از حیث شکلی و ظاهری نیز، در صورت تبیین نظری و به ویژه ترسیم سیاست‌های راهبردی علمی، به ویژه با طراحی و برنامهریزی بنیادین، فراگیر، نظام‌مند و هدف‌مند، به خصوص در نهادها، نظریه‌ها و نظامات نمونه و زمینه‌ساز مهدوی، همچون جمهوری اسلامی ایران و به وسیله آن، می‌تواند بر همگرایی و هماهنگی این گرایش‌ها افزوده و در بررسی بروز و بهره‌وری مهدویتگرایی حقیقی و انقلابی در کشور، جهان اسلام و جهان معاصر، که مصداق بارز انتظار پویا، سازنده و انقلابی فرج است، راهنما، راهبر و راهگشا باشد (انشاء ا...).


    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پیوسته و گسست ناپذیر، ولی با برخی افراط و تفریط‌ها و با فراز و فرودهای گوناگون، زیاده روی‌های رادیکالیستی و واماندگی‌ها و واگرایی‌های محافظهکارانه تحریفی و انحرافی، کژتابی و واگردهای کوچک و بزرگ، البته نه میان گروه فرهیختگان اهل حق، آزاده و هماره منتظر، آماده و پویایی انقلابی، مهدی‌گرایان و عدالتگرایان حقیقی و یقینی که سیری گسست ناپذیر را طی می‌نمایند، بلکه میان اکثریت توده مردم و جوامع جهانی و نظریات و نظامات سیاسی اومانیستی یا تحریفی و انحرافی ناشی از پندارگرایی و تفلسف سیاسی و نیز توهمگرایی اساطیری و سوفیسم و سفسطه سیاسی.

    این جریانات، نوعاً، هم از حیث نظری و نگرش و نسبیت نیهیلسم روشی سیاسی پسامدرنیستی گشته و می‌گردند. در عین حال، هر بحران و بن‌بستی را می‌توان با ارجاع به رهیافت متعادل، حقیقی و یقینی مهدویت و علم و فلسفه تاریخی و مهدوی و عدالت مهدویت و با الگو قرار دادن مهدویتگرایان واقعی، حقیقی و خودساخته، از ناامیدی، سرخوردگی، خودباختگی یا متقابلاً طغیان، غرور و سرکشی بازداشته و به مسیر متعادل و تعالی بخش عدالت مهدوی و علم و فلسفه تاریخ بازگرداند. در این صورت، هر شکست و اشتباهی می‌تواند تنبه و آموزشی باشد برای برش از ناهنجاری‌ها و ستیز بنیادین با آن‌ها و نگرش و گرایش به هنجارهای انسانی، الهی و مهدوی و به ویژه عدالت مهدوی و گرایش همه جانبه، سازوار و هدفمند بدان‌ها.

    امضاء


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi