صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 48 , از مجموع 48

موضوع: اشعار شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,725
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,145 در 2,987
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در شلوغی گذرها غالبا
    سخت خواهد بود تنها رد شدن

    وای اگر دعوا نباشد تن به تن
    مانده باشد بین سیصد مرد!زن..

    جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی ست
    فاطمه بر اسم حیدر غیرتی ست

    شعله بالا رفت زهرا جا نزد
    حرفی از سازش به کافرها نزد

    پشت پا بر غربت مولا نزد
    جز به خون این حکم را امضا نزد

    حکم صادر کرد با خون اینچنین
    هست علی تنها امیرالمومنین

    اهرمن هیزم بدست آمد اگر
    فاطمه بسته است چادر بر کمر

    گر گرفته بین آتش میخ در
    باز اما میکند سینه سپر

    صدهزاران میخ پیش او کم است
    فاطمه در راه حیدر محکم است

    تا که دود شعله شد از در بلند
    گشت دیگر ناله ی کوثر بلند

    از زمین دیگر نشد پیکر بلند
    زیر پا افتاده اما سربلند

    نیمه جان هم باز او صاحب لواست
    چادر خاکی او مشکل گشاست

    گرچه هرروضه مکرر میرسد
    روضه روضه حرف دیگر میرسد
    این حماسه کی به آخر میرسد
    ارث مادر تا به دختر میرسد

    کربلا زهرای خیمه زینب است
    روز دشمن از وقار او شب است

    گوشه گودال تنها میشود
    گرچه می افتد زمین پا میشود

    زینب کرار دنیا میشود
    دین زصبرش باز احیا میشود

    در اسیری سرفرازی میکند
    صبر او با مرگ بازی میکند

    سید پوریا هاشمی



    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,078
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,245
    مورد تشکر
    3,471 در 1,532
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    دنبال من مي گشتي و اما نديدي
    با درد پهلو ناگهان از جا بريدي


    گرد و غبار كوچه ديدت را گرفته
    اما صداي هق هق ام را مي شنيدي


    چشمان سيلي خورده ات ديگر نمي ديد
    شكر خدا چشمان خيسم را نديدي


    دستان پاكت را به روي خاك كوچه
    دنبال من يا گوشواره ؟ مي كشيدي


    آن گوشواره يادگار مادرت بود
    از آن براي حفظ جان من بريدي


    دشمن لگد مي زد ولي اي مادر من
    تو با حجاب خود حماسه آفريدي


    جز من كه ديدم هيچكس، مادر نفهميد
    اينكه چرا تو در جواني مو سپيدي


    شب بود، مانند پرستو، پر شكسته
    سوي سبك بالان عاشق پر كشيدي




    امضاء


  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,153
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بسترت را جمع کن٬ یک روز دیگر هم بمان
    التماسم را نکن رد٬ فاطمه پیشم بمان

    بی تو یک لحظه تو میدانی که میمیرم ٬بمان
    ای جوانم ٬تکیه گاهم ٬سرد و دلگیرم٬ بمان

    یار تنهایی من٬ تنها ترینم فاطمه
    باش تا جبران کنم٬ ای بهترینم فاطمه

    این سه ماه آخرت پیر شدی٬ آب شدی
    هی زمین خوردی و تب کردی و بیتاب شدی

    از همه شهر بریدی و تو سیراب شدی
    این همه دردولی باز تو مهتاب شدی

    همه ی عمر علی٬ حرف دلت چیست بگو؟
    قاتل محسن من فاطمه جان کیست بگو؟

    میخ در،لکه ی خون،کوچه، حسن کشت مرا
    نیمه شب،باز حسن..لفظ نزن..کشت مرا

    شستن هر ساعت این پیرهن کشت مرا
    حرف غسل دادن و تابوت و کفن کشت مرا

    پیش چشمم آیه های کوثرم سوخت خدا۰۰۰
    پشت در داد زدم که همسرم سوخت خدا۰۰۰

    بعده تو از لیله ی تار متنفر شده ام
    از سکوت خیل اشرار متنفر شده ام

    دیگر از واژه ی مسمار متنفر شده ام
    فاطمه از درو دیوار متنفر شده ام

    شرمنگینم من ز رویت ای بهاره مرتضی
    تو حلالم بکن ای دارو نداره مرتضی

    حسین خیریان





    امضاء





  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    صدف چشم من از داغ تو گوهر بارست
    چه کنم؟! کار علی بی تو به عالم، زارست!


    اشتیاق تو مرا می‏کشد از خانه برون
    ور نه از خانه برون آمدنم، دشوارست!

    موقع آمد و شد، فاطمه جان! می‏بینم
    دیده‏ی زینب تو مات در و دیوارست!


    به گواهی شب و، زمزمه‏ی مرغ سحر
    اهل یثرب همه خوابند و، علی بیدارست

    روز در خانه، پرستار حسین و حسنم
    کمکم کن! که نگهداری شان دشوارست!


    یاد آن روز که با زینب تو می‏گفتم:
    دخترم! گریه مکن! مادرتان بیمارست!

    چاه داند که به من، عمر چه ِسان می‏گذرد
    قصه، کوتاه کنم ور نه سخن بسیارست


    بشنو از شاعر (ژولیده)، تو راز دل من
    صدف چشم من از داغ تو، گوهر بارست

    ژوليده نيشابوري




    امضاء



  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,078
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,245
    مورد تشکر
    3,471 در 1,532
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آن غنچه که پژمرد شکوفا شدنی نیست
    آن سینه که بشکست مداوا شدنی نیست


    زخمی که نمک خورد تحمل نتوان کرد
    درد دل بی تاب شکیبا شدنی نیست

    مشکل که دو چندان بشود حل شدنی نیست
    وقتی گره ای کور شود وا شدنی نیست


    آبی که ز جو رفته دگر باز نگردد
    این خون زمین خورده حاشا شدنی نیست

    حرمت شکنی سخت ترین غصه و درد است
    حرفی که زمین خورد دگر پا شدنی نیست


    تا روز قیامت فدکش رفت ز دستش
    وقتی سندی پاره شد امضا شدنی نیست

    ای وای از آن غصه که عنوان شدنی نیست
    ای وای از آن رخ که هویدا شدنی نیست


    گیرم پس از این هیچ کس از یاس نگوید
    این داغ جگر سوز که امحا شدنی نیست

    از روزنه چشم کبودش به علی گفت
    زهرای تو ای دل شده زهرا شدنی نیست


    تا آنکه به تو خرده نگیرند ز اشکم
    خواهم که روم در دل صحرا شدنی نیست

    از خویش گذشتم که ز غربت به در آیی
    این خواسته قلبی ام اما شدنی نیست


    در چهره زردم گل لبخند مجویید
    این گم شده ای هست که پیدا شدنی نیست

    هر کس که مرا دید چنین زخم زبان زد
    احیای تو حتی به مسیحا شدنی نیست


    ای رهبر مظلوم دگر یار نداری
    من رفتنی ام، ماندنم آقا شدنی نیست

    سید محمد میر هاشمی





    امضاء


  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ای شمع سینه سوخته‌ی انجمن علی
    تقدیر تست سوختن و ساختن، علی


    ای رهبری که منزوی‌ات کرده جهل خلق
    ای آشنای درد، غریب وطن علی‌


    من پهلویم شکسته و تو دل شکسته‌ای
    من بر تو گریه می‌کنم و تو، به من علی‌


    من سینه خُرد گشته و تو سینه سوخته
    من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی


    من بازویم سیه شده تو دست، روی دست
    بر گو کجاست بازوی خیبر شکن علی‌


    سربسته به، که بعد حمایت ز حقّ تو
    در اختیار من نَبُوَد دست من علی‌


    گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک
    از تن نمانده هیچ برای کفن علی‌


    علی انسانی



    امضاء


  8. تشكر


  9. Top | #47

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مادر که عزم رفتن از این خانه دارد

    آرام آرام ای خدا جان می سپارد



    هر شب کنار بستر او یک فرشته
    می آید و زخم تنش را می شمارد



    آلاله می ریزد به روی شانه هایم
    بر سینه اش وقتی سرم را می فشارد



    پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
    امکان ندارد لاله سرخی نکارد



    دیشب که گشتم پیکرش را خوب دیدم
    یک عضو بی آسیب در پیکر ندارد



    از روی دلسوزی برای گیسوانم
    خم می شود تا شانه را بالا بیارد


    پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست
    یک فاصله در استخوان سینه دارد


    می گیرد از دستم لباس زخمی اش را
    پیراهنی کهنه به جایش می گذارد



    خاکستر پروانه ها بر دامن او
    شام غریبان را برایم می نگارد



    چشمان بابایم پر از ابر بهاری است

    اما خجالت می کشد اینجا ببارد



    امضاء



  10. Top | #48

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    راضی به هر قضایِ خدا می روی علی
    چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی


    دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم
    با دستهای بسته کجا می روی علی

    ای سرشناس شهر, برای توخوب نیست
    مسجد چرا بدون عبا می روی علی


    آشفته حالِ فاطمه ی پشتِ در نباش
    قدرِ خودت,به هول و ولا می روی علی


    آیینه ی شکسته ی این کوچه ها منم
    از من شکسته تر تو چرا می روی علی


    بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است
    داری چه زود کرببلا می روی علی


    این کوچه, آخرش ته گودال می رسد
    داری میان حرمله ها می روی علی


    امضاء




صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi