صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 40

موضوع: عصمت انبیاء و رسولان علیه السلام

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ازدواج داود - علیه السلام - درروایات

    1 - روایت وهب بن منبه
    :


    طبری در تاویل و معنای این آیات از وهب بن منبه روایت کند که گوید :
    هنگامی که بنی اسرائیل تحت رهبری داود گرد آمدند ، خداوند زبور را بر وی نازل فرمود و فن آهنگری اش بیاموخت و آهن را رام دست او کرد ، و کوهها و پرندگان را فرمود تا همراه وی تسبیح گویند . و خداوند - چنانکه می گویند - هیچ کس را صوتی چون او نداده است . او هرگاه زبور می خواند - چنانکه می گویند - حیوانات وحشی به اندازه ای نزدیکش می شدند که گردنشان را می گرفت و آنها رام و آرام صوت و آوازش را می شنیدند . شیاطین ، مزمارها و بربطها و صنج ها را تنها از گونه

    های آواز او ساختند . او بسیار تلاشگر و عابد بود . در میان بنی اسرائیل بپاخاست و به فرمان خدا قضاوت می کرد . نبی و خلیفه بود و در بین انبیاء کوشا و گریان ، سپس (بدینگونه ) دچار فتنه این زن شد :
    او محراب عبادتی داشت که به تنهایی در آن به تلاوت زبور و ادای نماز می پرداخت و در پایین آن ، باغچه مردی اسرائیلی قرار داشت ، و آن زنی که داود به وی مبتلا شد همسر این مرد بود .

    او در آن روز هنگامی که داخل محراب شد گفت : امروز تا شب هیچ کس نباید در محراب نزد من آید . و هیچ چیز نباید مرا به خود مشغول دارد و وارد محراب شد ، زبور را گشود و به قرائت آن پرداخت . در محراب پنجره ای مشرف بر آن باغچه بود . در حالی که نشسته و زبورش را می خواند کبوتری طلایین سر رسید و بر پنجره نشست . داود سر بلند کرد و آن را دید و در شگفت شد . سپس به یاد گفته خود آمد که : نباید چیزی او را مشغول کند ، سر را به زیر افکند و به زبورش پرداخت . کبوتر از پنجره برخاست و برای ابتلا و امتحان داود ، رو به روی او فرود آمد . دست که به سویش گشود اندکی پس رفت ، در پی آن شد ، به سوی پنجره پر کشید ، تا خواست آن را بگیرد پرکشید و در باغچه فرود آمد . با چشم تعقیب اش کرد تا کجا

    می نشیند که دید : زنی نشسته و خود را می شوید . زنی در کمال وجاهت و زیبایی .
    پنداشته اند که آن زن داود - علیه السلام - را که دید موهایش را گشود و بدنش را با آنها پوشانید و دلش را ربود . او به سوی زبور و جای خود بازگشت ولی یاد آن زن با او بود و قلبش را رها نمی کرد تا به آنجایش رسانید که شوهر وی را به جنگ فرستاد . سپس فرمانده لشگر را دستور داد تا - چنانکه اهل کتاب می پندارند - او را در مهالک و خطر گاهها جلو اندازند تا به هلاکت رسد . داود نود و نه زن داشت . شوهر آن زن که کشته شد او را نیز به عقد خود درآورد و با وی ازدواج کرد . خدا نیز ، در حالی که وی در محراب بود ، آن دو فرشته را به مخاصمه نزد او فرستاد تا تصویر آنچه را که با همسایه اش کرده به او بنماید . داود که ناگهان آن دو را بر بالای سر خود در محراب ایستاده دید ، گفت : چگونه بر من وارد شدید ؟ گفتند : نترس ! ما قصد سوء و ناروایی نداریم ، ما دو نفر شاکی هستیم که یکی بر دیگری ستم کرده و آمدیم تا میان ما داوری کنی . پس ، میان ما به حق قضاوت کن و منحرف مشو ، و ما را به راه راست هدایت کن . یعنی ما را به راه حق بیاور ، و ما را به سوی غیر حق

    نران . فرشته ای که به جای اوریا شوهر آن زن سخن می راند گفت : این برادر من است . یعنی برادر دینی من . او نود و نه میش دارد و من تنها یک میش دارم ، می گوید آن را هم به من واگذار یعنی در اختیار من قرار ده و در سخن با من درشتی می کند . یعنی به من زور می گوید چون از من قوی تر و قدرتمندتر است . بدین خاطر ، میش مرا در جمع میش های خود آورده و مرا تهی دست کرده است .





    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    داود خشمگین شد . به سوی طرف دیگر دعوا که ساکت بود رو کرد و گفت : اگر آنچه می گوید راست باشد ، میانه دو چشمت (= دماغت ) را با تیشه می زنم ! داود سپس از نظر خود بازگشت و دانست که این نمادی از رفتار اوست که با اوریا و همسرش داشته ، پس به سجده افتاد و توبه کرد و نالید و گریست و چهل روز در حال سجده و روزه ، نه می خورد و نه می نوشید ، تا آنجا که از اشک چشمش سبزه رویید و سجده ، گوشت صورتش را زخمی کرد و خداوند بر او بخشود و توبه اش را پذیرفت .
    و چنین پنداشته اید که او گفته است : پروردگار ! این جنایتم درباره آن زن را بخشودی ، با خون آن کشته مظلوم چه کنم ؟ به او گفته شد : ای داود ! - چنانکه اهل کتاب پندارند - آگاه باش ! پروردگارت در خون وی ستم نکرده

    ، ولی بزودی از او می خواهد تو را ببخشاید ، و پاداشش بر خدا باشد و خونش را از عهده تو بردارد . داود هنگامی که از این غم رهایی یافت . خطایش را بر کف دست راستش ترسیم کرد و هرگاه غذا و نوشیدنی به دهان می برد و آن را می دید می گریست . و هر گاه برای مردم سخن می راند کف دستش را می گشود و روبروی مردم می گرفت تا اثر خطایش را ببینند . (10)





    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    2 - روایت حسن بصری :

    داود روزگار را چنین تقسیم کرده بود : روزی ویژه زنانش ، روزی برای عبادت ، روزی برای قضاوت میان بنی اسرائیل و روزی برای حضور و موعظه آنان : هم پندشان می داد و هم پندشان را می شنید ، می گریاندشان و او را می گریاندند . روز ویژه بنی اسرائیل که شد گفت : پند گیرید و متذکر شوید . گفتند : آیا می شود روزی بر انسان بگذرد که در آن گناه نکند ؟ داود در خود چنان دید که توان این را دارد . روز عبادتش که شد ، درها را به روی خود بست و دستور داد کسی بر او وارد نشود . بر روی تورات افتاد و مشغول آن شد و در حالی که تلاوتش می کرد . کبوتری طلایین و الوان روبروی او قرار گرفت . خواست آن را بگیرد ، پر زد و اندکی دورتر - به قدری که نومیدش نکند - نشست . گوید : پیوسته به دنبالش رفت تا چشمش به زنی در حال شستشو افتاد . زیبایی و جمالش او
    را به شگفت آورد . گوید : آن زن سایه او را که دید خود را با موهایش پوشانید ، و این بر شگفتی و اعجابش بیفزود . او که پیش از این شوهرش را به فرماندهی برخی از نیروها گماره بود ، به وی نوشت که به فلان مکان برود ، جایی که اگر می رفت بازگشتی نداشت . گوید : او دستور را انجام داد و کشته شد و این ، همسرش را به عقد خود آورد . (11)




    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3 - روایت یزید رقاشی از قول انس بن مالک :
    طبری و سیوطی در تفسیر آیه با سند خود از یزید رقاشی روایتی آورده اند که فشرده آن چنین است :
    یزید رقاشی گوید : از انس بن مالک شنیدم که گفت : از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : داود - علیه السلام - هنگامی که آن زن را دید بنی اسرائیل را به جنگ فرستاد و به فرمانده سپاه سفارش کرد و گفت : هنگامی که به دشمن رسیدید فلان کس (= اوریا) را پیش روی تابوت قرار می دهی - تابوت در آن زمان وسیله نصرت خواهی بود - و کسی که پیش روی تابوت می جنگید باز نمی گشت تا کشته شود یا دشمن از او بگریزد . اوریا کشته شد و داود با همسرش ازدواج کرد . پس ، آن دو فرشته بر داود فرود آمدند و . . . پس از آن به سجده افتاد و چهل شب درنگ کرد تا از سرشکش سبزه رویید و زمین صورتش را خورد . و او در سجده می گفت : پروردگار من ! داود لغزید
    ، لغزشی دورتر از آنچه میان مشرق و مغرب است . خدایا ! اگر به ضعف داود رحم نکنی و گناهش را نبخشی ، گناه او حدیث آیندگان بعد از وی خواهد شد .
    پس از چهل شب ، جبرئیل آمد و گفت : ای داود ! خداوند بر تو بخشود ، و تو می دانی که خداوند عدل مطلق است و منحرف نگردد . فردای قیامت با فلان (= اوریا) که می گوید : خدایا ! خون من بر عهده داود است چه می کنی ؟ جبرئیل گفت : من درباره آن از پروردگارت سوال نکرده ام و اگر بخواهی چنین کنم . گفت : آری ، جبرئیل تا آنجا که خدا می خواست درنگ کرد و سپس فرود آمد و گفت : ای داود ! آنچه مرا به دنبالش فرستادی از خدا پرسیدم ، فرمود : به داود بگو : خداوند در روز قیامت شما دو نفر را گرد هم آورد و به او گوید : خونت را که بر عهده داود داری به من ببخش . می گوید : از آن توست ای خدای من ! خداوند می فرماید : هر چه را از بهشت خواستی یا تمایل داشتی ، در عوض برای تو باشد .
    روایات داستان نبی خدا داود - علیه السلام - در کتب تفسیر مکتب خلفا بدین گونه است . در بخش آینده سند این روایات را مورد بررسی قرار می دهیم .





    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    بررسی اسناد این روایات

    لف - وهب بن منبه :

    پدر وهب از ایرانیانی است که کسری (= خسرو) او را به یمن فرستاد . در شرح حالش در طبقات ابن سعد آمده است :
    وهب گوید :
    من نود و دو کتاب نازل شده از آسمان را قرائت کرده ام که هفتاد و دو تای آن در کنیسه ها و در دسترس مردم بود و بیست عدد آن را تنها اندکی می دانند .
    دکتر جواد علی گوید : گفته می شود : وهب ریشه یهودی دارد و مدعی بوده که یونانی و سریانی و حمیری و خواندن کتاب های پیشین را می دانسته است .
    در کشف الظنون یکی از تالیفات او را قصص الانبیاء نام برده است . (12)
    ب - حسن بصری :
    حسن بصری ، ابوسعید ، پدرش غلام زید بن ثابت انصاری بود . دو سال پیش از پایان خلافت عمر به دنیا آمد و در سال 110 هجری در بصره وفات کرد . بسیار فصیح و بلیغ بود . در نزد مردم و هیئت حاکمه پرهیبت و در نزد پیروان مکتب خلفا در بصره ، امام و پیشوا به شمار می رفت . (13)
    عقیده و دیدگاه او :
    از روایاتی که در شرح حال وی در طبقات ابن سعد آمده ، دانسته می شود که او قدری مسلک بوده و درباره آن بحث و مناظره می کرده و سپس از آن بازگشته است . او خروج و قیام بر علیه حکومت ظالمی همچون حجاج را روا نمی دانست .




    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ارزش روایات او :

    در میزان الاعتدال در شرح حالش آمده است : حسن بسیار فریبکار بود . وی هرگاه در نقل حدیثی می گفت : از فلان روایت می کنم ، این نسبت دادن ضعیف و نادرست است ، چرا که وی نیازمند این گونه سند سازی بوده ، و به ویژه از کسانی که گفته شده ، حسن از آنها چیزی نشنیده ، مانند ابوهریره و امثال او . بدین خاطر ، احادیثی را که از ابوهریره روایت کرده ، در ردیف احادیث منقطع بر شمرده اند ، و خدا داناتر است . (14)
    یعنی : حسن بصری چون خود را نیازمند بیان این گونه سخنان می دیده ، برای آنها سند سازی کرده و گفته است : این مطلب را از فلان کس روایت می کنم ، و آن را به صورت حدیث در آورده است . بویژه آنگاه که از ابوهریره و امثال او روایت کرده ، در حالی که هیچ یک از آنان را ندیده است .
    و نیز ، در طبقات ابن سعد با سند خود از علی بن زید روایت کند که گوید : من خود حدیثی را که برای حسن گفته بودم دیدم که برای دیگران روایت می کند . به او گفتم : ای ابا سعید ! چه کسی این حدیث را برای شما روایت کرده ؟ گفت : نمی دانم ! گوید : گفتم : من آن را برای تو روایت کردم .
    و نیز ، روایت شده که به حسن گفتند : این فتواهایی که در امور مختلف صادر می کنی از احادیثی است که شنیده ای یا رای و دیدگاه خودت را می گویی ؟ گفت : نه به خدا ، هر چه فتوا می دهم مبنای نقلی ندارد ، ولی رای و نظر ما برای آنها بهتر از رای و دید خودشان است . (15)
    یکی از شاگردان مکتب حسن بصری ، و اصل بن عطاء (متوفای : 131 ه ) بنیان گذار
    مذهب اعتزال و دیگری ابن ابی العوجاء زندیق معروف است .
    به ابن ابی العوجاء گفتند : مذهب استادت (= حسن ) را رها کردی و در راهی افتادی که هیچ اصل و ریشه و حقیقتی ندارد ! وی گفت : استاد من درهم و برهم بود . گاهی قدری مسلک بود و زمانی جبری ، و گمان ندارم بر مذهب واحدی استوار مانده باشد .
    ابن ابی العوجاء را فرماندار کوفه در سال 155 هجری به خاطر کفر و زندقه اش معدوم کرد . وی به هنگام اعدام گفت : اگر مرا بکشید ، بدانید که من چهار هزار حدیث جعل کرده ام که حلال خدا را در آنها حرام و حرام خدا را حلال کرده ام ، روز روزه تان را به افطار و افطارتان را به روزه بدل نمودم . (16)




    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ج - یزید بن ابان رقاشی :

    قصه پرداز بصری ، زاهد گریان نابخرد

    در تهذیب الکمال مزی و تهذیب التهذیب ابن حجر ، (17) در شرح حال وی مطالبی آورده اند که فشرده آن چنین است :
    الف - زهد او : او خود را به قدری گرسنه و تشنه داشت تا جسمش نحیف ، بدنش تکیده و رنگش دگرگون شد . می گریست و همنشینان خود را می گریانید و می گفت : بیایید تا بر آب خنک در روز تشنگی بگرییم ! و می گفت : سلام بر آب سرد در وقت ظهر ! راوی گوید : وی کارهائی می کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، نه فرموده و نه عمل کرده بود . در حالی که خدای سبحان فرموده :
    قل من حرم زینه الله
    التی اخرج لعباده والطیبت من الرزق قل هی للذین ءامنوا فی الحیوه الدنیا . . .
    بگو چه کسی زینت های خدا و روزهای طیب و پاکیزه ای را که برای بندگانش بیرون آورده ، حرام کرده است ؟ ! بگو : آنها برای کسانی است که ایمان آوردند ، در زندگانی دنیا . . . (اعراف / 32)
    ب - دیدگاه و ارزش روایات او : در اعتقاد قدری مسلک و در نقل روایت ضعیف بو د . ( 18)
    از شعبه روایت کرده اند که گوید : اگر راهزنی کنم نزد من بهتر است تا او وی روایت نمایم . و گوید : اگر زنا نمایم بیشتر دوست دارم تا از او روایت کنم .
    درباره احادیث او گفته اند : حدیث اش منکر و ناشناخته است . حدیث او متروک و رها شده است ، حدیث او نوشته نمی شود !
    ابوحاتم گوید : واعظی گریان بود و از انس بسیارروایت می کرد ، روایاتی که جای نظر و تامل دارد . حدیث وی ضعیف است .
    در تهذیب التهذیب است که ابن حبان گوید : وی از بهترین بندگان خدا در شب زنده داری ؛ گریه بود ، ولی از حفظ و ضبط درست حدیث به خاطر اشتغال به عبادت ، غفلت کرد ، به گونه ای که سخن حسن را وارونه کرده و آن را به روایت انس از رسول خدا صلی الله علیه و آله تبدیل می کرد ، بدین خاطر ، نقل روایت از او روا نیست مگر برای اظهار شگفتی ! یزید بن ابان رقاشی بیش از سال (120) هجری وفات کرد .




    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نقد و بررسی متون روایات گذشته

    نخست - روایت وهب بن منبه :
    فشرده روایت وهب این بود که ، داود - علیه السلام - روزی را برای عبادت برگزید و با خود خلوت کرد و به خواندن تورات پرداخت . کبوتری طلایین ، نمودار شد و روبرویش نشست . خواست آن را بگیرد ، پر زد و اندکی دورتر نشست . پیوسته تعقیب اش کرد تا از بالا همسر اوریا همسایه اش را دید که در حال شستشوی خویش است . از زیبایی و جمالش در شگفت آمد . آن زن متوجه شد و بدنش را با پراکندن موهایش مستور کرد . داود بیش از بیش مفتون وی شد و نقشه کشتن شوهرش را که در جبهه بود طرح و به اجرا گذارد . سپس با وی ازدواج کرد . بدین خاطر ، آن دو فرشته بر بالای او در محراب ظاهر شدند و بقیه داستان که در قرآن کریم آمده است . اینک بررسی متن روایت :
    در این روایت ، یک جا آمده : قال وهب وهب گفت : و جای دیگر گوید : فی ما یزعم اهل الکتاب در اعتقاد و پندار اهل کتاب ، و با این عبارت ، خود را از عهده روایت آن رهانیده است .
    ما به تورات که مراجعه کردیم دیدیم این داستان در سفر صموئیل دوم چنین آمده که ، داود از بالای خانه خود یتشبع همسر اوریا را می بیند و به شگفت می آید . وی را به خانه خود می آورد و با او همبستر می شود . زن از او به زنا - پناه بر خدا ! - باردار می شود . تا آخر داستان
    .
    از مقایسه روایت وهب با آنچه که در سفر صموئیل توراتت آمده ، آشکار می گردد که وهب بخشی از داستان را از تورات و بخش دیگر را از سایر کتاب های اسرائیلی که خوانده - چنانکه خود از آن خبر داده - برگرفته است . این گونه روایات را در علم درایه (= حدیث شناسی ) ، روایات اسرائیلی یا اسرائیلیات می نامند .
    دوم - روایت حسن بصری :
    فشرده روایت حسن همان فشرده روایت وهب است . جز آنکه حسن بصری در ابتدای داستان بر آن افزوده که : داود روزها را چهار بخش کرده بود ، و ما نمی دانیم که این را از پندار خود بر آن افزوده یا از دیگر روایان اسرائیلیات گرفته است ؟
    به هر حال ، حسن بصری برای این روایت خود سندی نشان نداده و آن را مرسل (= بدون سند) ذکر کرده است . در حالی که اگر به هنگام روایت ، مدرک آن را بیان می داشت و می گفت آن را از روایت وهب بن منبه یا دیگر راویان اسرائیلیات نقل می کند کار آسان می شد و پژوهشگران از مدرک روایت آگاه می شدند و به سادگی در می یافتند که این از راویات اسرائیلی است . ولی با ارسال و پوشیده داشتن سند ، کار این روایت را بر محققان پیچیده کرده است . بویژه که او در مکتب خلفا امام امامان عقاید به شما راست و روایت وی بر فهم عقاید اسلامی اثری دو چندان می گذارد .
    بیشتر راویان روایات اسرائیلی همان می کنند که حسن بصری کرده و روایات اسرائیلی را مرسل و بدون سند
    و مدرک می آورند . و بدین خاطر ، کار این روایات بر غیر متخصصین و آنان که علم درایه الحدیث نمی دانند ، پوشیده می ماند .



    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سوم - روایت یزید الرقاشی :

    یزید بن ابان گوید : این روایت را از انس صحابی و وی آن را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده است . بدین وسیله ، بر انس و بر رسول خدا صلی الله علیه و آله دروغ بسته است ، و در همان حال در جامعه اسلامی فردی زاهد و عابد و گریان به شمار است . حال ، اثر روایاتی که امثال یزید بن ابان عابد و زاهد در مواعظ و قصه های خود به خورد مردم می دهند چه مقدار است ، خدا می داند و بس ! و آیا افراد ناوارد و غیر متخصص در علم درایه (= حدیث شناسی ) می توانند بفهمند که یزید رقاشی آنچه را از حسن بصری شنیده به انس و رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت داده است ؟ ! بویژه که مفسران بعدی مانند طبری (متوفای 310 ه ) تا سیوطی (متوفای 911 ه ) نیز یکی پس از دیگری این گونه افسانه ها را در قالب حدیث وارد تفسیرهای خود کرده اند ! !
    نقل روایات اسرائیلی و ساختگی ، تنها به افرادی که در اینجا نام بردیم ، محدود نگردد . بلکه این گونه روایات را از دیگر صحابه و تابعین نیز ، روایت کرده اند . مانند :
    1 - عبدالله بن عمرو بن عاص : وی که دو خرجین از کتاب های اهل کتاب را در یکی از غزوات
    به دست آورده بود ، بدون اشاره به هر گونه مدرکی از آنها روایت می کرد .
    2 - تمیم داری : او ابتدا راهب نصرانی بود ، سپس اسلام آورد و در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه پیش از خطبه عمر بن خطاب ، برای مردم قصه می گفت .
    این قصه گویی در زمان عثمان به هفته ای دو روز گسترش یافت .
    3 - کعب الاحبار : در زمان عمر اسلام آورد ، و از علمای مسلمان عصر عمر و عثمان به شمار آمد .
    پس از آن نوبت به گروه بعدی رسید که این روایات اسرائیلی را از گروه پیشین گرفته و بر اساس آنها به تفسیر قرآن پرداختند . مانند :
    مقاتل بن سلیمان مروزی (متوفای 150 ه ) : وی از مفسران مشهور کتاب خدا در مکتب خلفاست . شافعی درباره او گوید : مردم همگی روزی خوار سه نفرند : مقاتل بن سلیمان در تفسیر ، زهیر بن ابی سلمی در شعر ، و ابوحنیفه در کلام .
    حال ، این آقای مقاتل چه مقدار از اسرائیلیات را در روایات مورد اعتماد مکتب خلفا جاسازی کرده ، و چه مقدار از خود ساخته و به صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت داده ، خدا می داند و بس ! ! (20)



    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    چهارم - نتیجه این بررسی ها :

    وهب بن منبه آن روایت دروغین را که اهل کتاب بر نبی خدا داود علیه السلام بسته بودند ، با اشاره صریح به مدرک آن ، از کتب آنها روایت کرد . حسن بصری همان روایت را بدون اشاره به مدرک ، منتقل کرد
    ، و محدث قصه گوی زاهد عابد گریان نابخرد ، یزید بن ابان رقاشی ، فریبکارانه آن را به انس و رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت داد .
    تدلیس و فریبکاری در اسناد روایات اسرائیلی و نسبت دادن آنها به صحابه ، تنها به این مورد و این صحابی (= انس ) محدود نیست . اینگونه سند سازی را در روایاتی که به پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عبدالله بن عباس نسبت داده اند ، بسیار فراتر برده اند ، بگونه ای که اگر بخواهیم به نقد و بررسی آن بپردازیم نیازمند بحثی مقارن و گسترده است و با مراجعه به صفحه پایانی تفسیر سیوطی الدر المنثور برخی از قضیه آشکار می گردد .
    بدین گونه ، منشا خبر دروغین بسته شده بر داود - علیه السلام - را در قصه های تورات یافتیم . این گونه افسانه های اسرائیلی ، چنانکه دیدیم ، به تفاسیر قرآن هم راه یافت و به تدریج دیدگاه نادرستی از سیره انبیاء علیهم السلام را فرا روی مسلمانان قرار داد .
    تا اینجا ، داستان دروغین ازدواج داود - علیه السلام - با بیوه اوریا و افترایی را که در این باره بر او بستند ، و منشا نشر این تهمت را ، بیان داشتیم . داستان صحیح این ازدواج و ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با زینب دختر حجش ، مطلقه زید بن حارثه ، چنان است که می آید :
    ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با زینب در روایت :
    خازن در تفسیر آیه : و تخفی فی نفسک . . . گوید :
    صحیح ترین سخن در این باره
    روایت سفیان بن عینیه از علی بن زید بن جدعان است . وی گوید : زین العابدین علی بن الحسین از من پرسید : نظر حسن بصری درباره این آیه چیست ؟ اینکه فرموده و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله احق ان تخشاه گفتم : می گوید : هنگامی که زید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای رسول خدا ! من می خواهم زینب را طلاق گویم پیامبر به شگفت آمد و فرمود : همسرت را نگهدار و از خدا بترس .
    علی بن الحسین گفت : چنین نیست . زیرا ، خداوند عزوجل آن حضرت را آگاه کرده بود که زینب به زودی از زنان وی خواهد شد ، و زید او را طلاق خواهد داد ، لذا هنگامی که زید آمد و گفت : من می خواهم زینب را طلاق گویم ، و پیامبر به او فرموده : همسرت را نگهدار خداوند او را مورد عنایت قرار داد و فرمود : چرا گفتی همسرت را نگهدار ، من که تو را آگاه کرده بودم که زینب بزودی از زنان تو خواهد شد ؟
    خازن گوید : این بیان بهترین بیانها و زیبنده حال انبیاست ، و با معنای ظاهر آیه همسر وهماهنگ می باشد . . . مشروح داستان ازدواج زینب با زید و سپس با رسول خدا صلی الله علیه و آله در آیات و روایات ، چنان است که می آید .




    امضاء


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi