برحاشیه برگ شقایق بنویسید،گل طاقت بین در و دیوار ندارد(دوبیتی های فاطمی )

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایان تری نداشت

جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

[طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*]

گل پاییزی من برگ خزانت شده ام
خیز از خاک و ببین فاتحه خوانت شده ام

از سر صبح یتیمان همه به دنبال تواند
آه شرمنده از این گریه کنانت شده ام

[طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*]

ما همه ریزه خوار فاطمه ایم
شاهد حرف من خداوند است

فاطمه ، فاطمه ست پیش خدا
او شفیعه ست ، آبرومند است

[مدینه* خادمه یاس فاطمی *]

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او كسي نشان دارد ، نه

آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاري
جز مهدي صاحب الزمان دارد ، نه

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

لعنت به عدو که روح تقوا را کشت
ایمان و کمال و عشق و معنا را کشت

باز آ و بگیر انتقامی سنگین
از آنکه ز راه ظلم زهرا را کشت.

[مصطفی*شیعه ال طاها*]

الا ای چاه یارم را گرفتند

گلم، باغم، بهارم را گرفتند


میان کوچه ها با ضرب سیلی

همه دار و ندارم را گرفتند

[مصطفی*شیعه ال طاها*]

رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد


این خانه عزاخانه شود بار دگر

هر گاه نگاه خود به در می دوزد

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

در همه طول زندگی، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـی(ع)
با حسنین(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س)

هـست به دل مـرا کـجا، غـیر مـحـبـت عـلـی(ع)
کـی بـه زبـان مـن بــوَد، غـیـر درود فاطمه(س)

[طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*]

همین که دست قلم در دوات می لرزد
به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد

نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات می لرزد...