صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 47

موضوع: ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام {دهمین خورشید }

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    با سامرّا



    انگار که پاره های آتش، بر جگر سامرا گذاشته باشند!
    انگار که شهر، یکباره غرق در دریای اندوه شود!

    خبر سهمگین، اینگونه اثر می گذارد.

    سامرا را امروز باید نشناخت که از این داغ ناگهان، شکسته شده است.
    سامرا، همه جانبه، وقف اشک ریزی است و در کوچه هایش
    آهنگ دلگیر کوچ موج می زند.

    سامرا، مونسی جز غم ندارد.
    همدمی جز بغض های مانده در گلو ندارد.
    شهر، با معصومیت از دست رفته، در خویش فرومی ریزد.

    امروز، هیچ شاعری نیست که همراه شعرش، از حسّ غربت سامرا سرشار نباشد.

    تنها حرکتی که از سامرا، با رفتن دهمین رهنمای روشنگر
    زاده سخی ترین مردمان، هادیِ دوران سر می زند، بر سر زدن است و گریستن.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    فراتر از ادراکی




    تو در ذهن این مردم نمی گنجی. تو بزرگی؛
    خیلی بزرگ تر از آنچه مردم می گویند، خیلی بزرگ تر از بزرگ.

    تو زودتر از زمان خودت آمدی.
    تو را نمی شناسند و نخواهند شناخت.


    شهادت، بهانه خوبی بود تا تو را از این مردم بگیرد؛
    از مردمی که همیشه پشت به خورشید می کنند و جلوتر از او راه می روند.

    لباس شهادت، برازنده قامت آسمانی ات بود.
    تو فراتر از ادراکی و این مردم تو را درک نمی کنند و نمی فهمند.

    تو عرشی هستی و این مردم فرشی اند.
    تو را نمی شود فهمید؛ نمی شود فهمید!

    مرگ پایان کبوتر نیست:
    تو را نمی شود با این کلمات و واژه های سربی بی روح، نوشت؛
    اما می شود عطش دل را فرونشاند و کمی نوشت.


    تو با مرگ سرخ، پایان نمی گیری، بلکه تازه تر می شوی؛
    تازه تر از پیش. «مرگ که پایان کبوتر نیست».

    مگر غیر از هدایت این مردم، حُرم دیگری هم داشتی؟!
    نه؛ هرگز! هرگز!

    رسم این قوم فقط این است که پاکی آسمان را متهم کنند.
    تو درختی بودی که سایه از سر تبرها هم برنمی داشتی.

    اما افسوس، تبرها زبان درخت را نمی دانند!
    قانون تاریکی ها این است که نور را بمکند.


    تو هیچ وقت پایان نمی گیری.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    آن روز از کبوتر زخمی پری نبود
    خورشید فاطمه که به این لاغری نبود!

    شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش
    فرقی که داشت این که جوان بستری نبود


    آیا دلیل غصّه ی او زهر بوده؟ نه
    از آن شراب، دردسر بدتری نبود

    یک بی حیا و ظرف شراب و امام بود
    اما به لعل لب، لب چوب تری نبود

    یک شهر دشمن از همه جانب ولی دگر
    چشم طمع که در پی انگشتری نبود

    آنجا کشنده بود که در پیش دختران
    می زد یزید چوب، وَ آب آوری نبود


    ای کاش در مقابل چشمان خواهری
    رأس بریده داخل طشت زری نبود

    فریاد می کشید صدای گرفته ای
    بابا محاسن تو که خاکستری نبود!


    وای از غروب شام غریبان که ناقه بود
    امّا میان جمع، علی اکبری نبود

    دیگر زبان روضه ی من لال یک کلام
    من فکر می کنم خبر از معجری نبود


    شاعر: علی زمانیان


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ستاره‌ای در پس ستاره و آفتابی در پی آفتاب است.
    زمین هیچ‌گاه با ظلمات تنها گذاشته نشد.
    همیشه خورشیدی شروع به تابیدن کرده است
    و این بار،صریا، مشرق خورشید ولایت شد.


    امام هادى(ع)، هدیه پروردگار بود در روزگار نقاب و حباب.
    در برهه نفس‌گیر بحث‌های انحرافى،
    خورشید وجودش آن‌چنان تابید که هیچ جا از نور بی‌نصیب نماند.

    ابرهای سیاه کوششی بی‌دریغ داشتند،
    ولی او فراتر از آن بود که به غل و زنجیر کشیده شود.


    او از میان عسکر می‌تابید و تمام محیط را روشن می‌کرد.

    سایه بلند مردی عربی هنوز در خاطره دیوارهای سامرا مانده است.

    تاریخ چیزی در این شعر جا گذاشته است؛
    نامی بزرگ به بلندای علی و انگار هنوز جمعیتی ایستاده‌اند
    و صدا می‌زنند ابوالحسن.

    مدینه هنوز داغ فراقش را در دل دارد
    و هیچ‌گاه خاطره تلخ تبعید را از یاد نخواهد بُرد.

    مدینه دستی به سمت توس و دستی به سمت بغداد دارد.
    مدینه دلی در سامرا جا گذاشته است و گنجی در عراق.


    حال کدام فراق را مویه کند، کدام غم را شکوه کند، با که بگوید
    که اگر می‌شد، با تمام کوچه‌ها و آجرهایش، با تمام نخل‌هایش،
    فرزند ابن‌الرضا را در آغوش می‌کشید و اجازه رفتن نمی‌داد.

    ستاره‌ای در پس ستاره و آفتابی در پی آفتاب است.
    زمین هیچ‌گاه یخ‌بندان نخواهد شد.


    هنوز مردی بوی هدایت می‌دهد؛
    مردی که
    مدینه را، سامرا و بغداد و توس را تسلی داده است؛

    مردی از همان نسل؛ از سلاله نور، فرزند حسن و علی همانانی که
    سالیانی کوشیدند تا آخرالزمان گوهر پنهان خود را قدر بداند.

    هنوز در هوایی ابری خورشیدی می‌تابد
    و سایه مردی عربی روی دیوارهای جهان افتاده است.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    دل را شراره غم تو پُر شرار کرد
    داغ تو قلب خسته دلان، داغدار کرد

    اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
    جارى ز دیده اشک چو ابر بهار کرد


    با کشتن تو قاتلت اى هادى امم
    خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد

    هرگز ندیده دیده تاریخ تا کنون
    چون قاتل تو کو ستم بى شمار کرد


    دشمن فکند گوشه زندان ز راه کین
    هر کس ز مِهر، دوستیت اختیار کرد

    رویش سیاه باد که آن خصم بد منش
    روز زمانه تیره‌تر از شام تار کرد


    در ماتم تو چاک گریبان خویش را
    فرزند داغدار تو با حال زار کرد

    بر تربت تو مادر پهلو شکسته‌ات
    اشک از بصر چو گوهر غلطان نثار کرد


    اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
    طوف حریم پاک تو پروانه‌وار کرد

    باشد گداى خاک نشینت کسى که او
    خود را مقیم درگهت اى شهریار کرد


    هر کس غلام کوى تو گردید بى گمان
    بر صاحبان تاج و نگین افتخار کرد

    از لطف خویش «حافظى» دل شکسته را
    یزدان به سفره کرمت ریزه خوار کرد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    غروب سامرا


    گویی غروب نابهنگام «سامرا» فرا رسیده است!
    نگرانی از نبض لحظه ها می بارد.
    تشویشی سنگین، بر شهر حکمفرماست.

    غروب نابهنگام سامرا فرا رسیده است
    و آسمان به میهمان تازه خود خوش آمد می گوید؛
    میهمانی که غرق در هاله سبز شهادت،
    آرام و مطمئن، به سمت عرش الهی گام برمی دارد،

    میهمانی که از قامت دلارای علوی اش،
    عطر حضرت رسول صلی الله علیه و آله می آید؛
    عطر مدینه، عطر غربت غریبانه سامرّا!


    آه، چه کردند سیاه جامگان
    با این هدیه الهی، با این بهار سبزپوش جاودانه!


    چه کردند با یادگار رسول الله صلی الله علیه و آله ؛
    یادگاری که چلچراغ هدایت فرا راه گم کردگان حقیقت بود
    و متوسلین آستانش به رستگاری دست می یازیدند.


    چه آزمون دشواری داشت این آیینه شکوه خداوند:
    آنجا که «شیرها» با تمام درندگی، رام حریم حرمت نامش گشتند.

    آنجا که «تیرها» به برکت دست هایش به پرواز درآمدند.
    آنجا که «شعرها» برابر قامت آسمانی اش، قافیه باختند.

    آنجا که دیوارهای «سامرا» نتوانست مانع از
    انعکاس پرتو جمال علوی اش در جهان شود.


    و آخرین آزمون، چه آزمونی تلخ، امّا شیرین بود؛
    به شیرینی شهادت، به شیرینی وصال!


    ... و چقدر مظلوم، چقدر غریب،
    چقدر نابهنگام، دل به عروج واپسین سپرد!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    هوای ملکوتی

    جاده ها، اندوه رفتنت را از مدینه تا سامرا ضجه می زنند.
    دنیا، زانوی غم در بغل، پشت در خانه تو، آینده یتیمی خود را عزادار است.


    ناگهان، غروب غم انگیزت، نفس دقایق را می برد. لحظه ها، سر در گریبان
    ناباوری، حزن و ماتمی جانکاه را مرور می کنند.

    چه زود آفتاب زندگی ات، حجله نشین غروبی تلخ شده است!
    این واپسین دقایق تنفس عاشقانه سامراست، در هوای ملکوتی حضورت.


    بعد از تو، سرگردانی عشق، دوباره آغاز می شود.
    «ولایت»، سی و سه سال در خنکای سایه ات آرامش را به تجربه نشسته بود.

    تمام جاده های هدایت، سر بر زانوی ولایت تو داشتند. چگونه شیران قفس،
    سر به خاک تواضع نسایند در برابر بزرگی ات که کائنات، در
    حضورت پیشانی به سجده، فرود می آورند؟!


    هنوز روزگار، طعم خوش «توکل» در خفقان حضور «متوکل»ها را در
    هوای حضور تو به خاطر دارد. ای جریان نور خداوند در زمین!

    هرگز مباد خاموشی ات؛ که بی فانوسی روشن نگاهت، بی حجت ملکوتی
    چشمانت، دنیا در تاریکی جهالت خویش غوطه ور خواهد شد.


    ادامه کرامتت را بریده می خواهند سلاله شیطان. ادامه نورت را
    ابتر، وسلاله امامت را عقیم می خواهند؛

    تا حکایت منجی مدفون شود در خاطرات گم شده تاریخ... .
    چقدر هوایت هوای پرواز است.

    مصیبت جانکاهت را به جان های سوخته «تشیع» بخشیدی. سخاوت
    دستانت را هم به تمام دشت ها. زلالی نگاهت را امانت سپردی به
    آبشارها وغریبانه لحظه هایت را به محزونی آواز قناری های در قفس.

    وسعت اندیشه ات را به کهکشان ها و تمام مهربانی ات را به فرزندت
    «حسن» سپردی تا چاره ای باشد برای دلتنگی شیعه و ماتم همیشه ات را به
    سامرا بخشیدی تا برای همیشه، مرثیه خوان سوگ غم انگیزت باشد


    اما هنوز سخن کوبنده گفتارت، لرزه می افکند به کنگره های
    قصر «متوکل ها».... و نظم می بخشد به بند بند شعرهایی
    که از دهان حقیقت سروده می شود.

    خدیچه پنجی


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    از تبار ستارگان

    یا هادی!
    ای امام العارفین!


    ای نور جاری خدا بر زمین!

    ای از تبار ستارگان روشن امامت!

    جانم فدای نامت!
    نام تو حق است!
    نام تو چراغ دل هاست.

    خویت محمدی ست.
    عطر و بویت احمدی ست.

    تو سی و سه سال بر فراز قله بلند امامت
    رسالت سبز پیامبر را آواز دادی.


    سی و سه سال پاسدار دین محمد بودی.
    تا آنکه در چهل و یکمین بهار عمرت، شربت وصال را نوشیدی.

    و امروز بارگاه ملکوتی تو مقبره خورشید
    خانه امید و میعادگاه عاشقان تو است

    حمید باقریان


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    با سامرّا



    انگار که پاره های آتش، بر جگر سامرا گذاشته باشند!
    انگار که شهر، یکباره غرق در دریای اندوه شود!

    خبر سهمگین، اینگونه اثر می گذارد.

    سامرا را امروز باید نشناخت که از این داغ ناگهان، شکسته شده است.
    سامرا، همه جانبه، وقف اشک ریزی است و در کوچه هایش
    آهنگ دلگیر کوچ موج می زند.

    سامرا، مونسی جز غم ندارد.
    همدمی جز بغض های مانده در گلو ندارد.
    شهر، با معصومیت از دست رفته، در خویش فرومی ریزد.

    امروز، هیچ شاعری نیست که همراه شعرش، از حسّ غربت سامرا سرشار نباشد.

    تنها حرکتی که از سامرا، با رفتن دهمین رهنمای روشنگر
    زاده سخی ترین مردمان، هادیِ دوران سر می زند، بر سر زدن است و گریستن.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    فراتر از ادراکی




    تو در ذهن این مردم نمی گنجی. تو بزرگی؛
    خیلی بزرگ تر از آنچه مردم می گویند، خیلی بزرگ تر از بزرگ.

    تو زودتر از زمان خودت آمدی.
    تو را نمی شناسند و نخواهند شناخت.


    شهادت، بهانه خوبی بود تا تو را از این مردم بگیرد؛
    از مردمی که همیشه پشت به خورشید می کنند و جلوتر از او راه می روند.

    لباس شهادت، برازنده قامت آسمانی ات بود.
    تو فراتر از ادراکی و این مردم تو را درک نمی کنند و نمی فهمند.

    تو عرشی هستی و این مردم فرشی اند.
    تو را نمی شود فهمید؛ نمی شود فهمید!

    مرگ پایان کبوتر نیست:
    تو را نمی شود با این کلمات و واژه های سربی بی روح، نوشت؛
    اما می شود عطش دل را فرونشاند و کمی نوشت.


    تو با مرگ سرخ، پایان نمی گیری، بلکه تازه تر می شوی؛
    تازه تر از پیش. «مرگ که پایان کبوتر نیست».

    مگر غیر از هدایت این مردم، حُرم دیگری هم داشتی؟!
    نه؛ هرگز! هرگز!

    رسم این قوم فقط این است که پاکی آسمان را متهم کنند.
    تو درختی بودی که سایه از سر تبرها هم برنمی داشتی.

    اما افسوس، تبرها زبان درخت را نمی دانند!
    قانون تاریکی ها این است که نور را بمکند.


    تو هیچ وقت پایان نمی گیری.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فلش های ویژه شهادت امام هادی, فروغی از دانش امام هادی, فضائل علی النقی الهادی, مداحی و مراثی ویژه شهادت امام هادی, چهل حدیث برگزیده ازپیشوای دهم, چگونگی شهادت امام هادی, ویژه نامه شهادت امام هادی, ویژه نامه شهادت امام هادی سالهای قبل, ویژگی های اخلاقی امام هادی, کاغذ دیواری شهادت دهمین پیشوا, کرامات دهمین پیشوا, گالری تصاویر شهادت امام هادی, گزیده ای از احادیت امام هادی, پیامک های تسلیت هادی الامم, امام هادی و فرهنگ دعا و زیارت, امام هادی و حوزه حدیثی قم, امام هادی و زنان پاکدامن, اس ام اس های شهادت امام هادی, اشعار شهادت امام هادی, اعلام انزجار از شاهین نجفی و هتاکین به امام هادی, به روزگار نباید ناسزا گفت, بسوی دوست, تصاویر ویژه شهادت امام هادی, حرکت امام هادی ع به سامراء و بعضی از ستمها به ایشان, دهمین لاله بوستان امامت, دهه بزرگداشت امام هادی, دانستنی های امام هادی, در سوگ خورشید, روشهای تربیت از نگاه امام هادی, راه سبک سازی مصیبت ازنگاه امام هادی, سیری در زندگی امام هادی, شناخت مختصری از امام هادی

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi