صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36

موضوع: مشکلات جنسي جوانان

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مشکلات جنسي جوانان


    جوانان بايد با قهرمانى خود، مانند رستم از خوان هاى هفتگانه اين راه دور و دراز بگذرند و اين طلسم هاى جادويى را در هم بشكنند اگر تعجّب نكنيد، اين راه هم هفت خوانى دارد كه عبارتند از:

    1- توقّعات نامحدود و رؤيايى، توقّعات دختران از پسران، و پسران از دختران و پدران و مادران از هر دو.
    2- اشكال تراشى هاى بى مورد بسيارى از پدران و مادران و اقوام و فاميل و دوستان و آشنايان.
    3- مهريه هاى سنگين و كمرشكن.
    4- تشريفات زايد مربوط به مراسم ازدواج و هزار گونه «مقدّمات» و «مخلفات» و چشم و هم چشمى هاى كشنده.
    5- ايرادگيرى در هم طراز بودن و هم شأن بودن دو خانواده!
    6- عشق هاى آتشين و غير قابل كنترل و در عين حال حساب نشده.
    7- وسواس خارج از حدّ و عدم اعتماد و ايمان به عدم خيانت يكديگر در آينده.
    هنگامى كه در اين مشكلات هفتگانه مى انديشيم مى بينيم بيشتر آنها مربوط به متن مسأله ازدواج نيست و هر چه هست مربوط به حواشى و زوايد آن است.



    * * *
    به عنوان نمونه مسأله «هم طراز» بودن (و به اصطلاح «كفو» بودن) را در نظر مى گيريم. اين موضوع كه براى بسيارى مانع بزرگ ازدواج محسوب مى شود چيزى جز تحريف واقعيّت ها نيست.

    جوانى كه خود را مهندس نفت معرفى مى كرد و به اعتراف خودش حقوق كافى داشت و در حدود 30 سال از سنش گذشته بود، از اين كه تا كنون موفق به ازدواج نشده است شكايت مى كرد و ناله ها داشت.

    او مى گفت: آخر نمى توانم از هر خانواده اى همسر اختيار كنم، بايد سراغ يك خانواده با شخصيّت و محترم! و هم طراز خودم بروم.

    امّا هنگامى كه سراغ آنها مى روم چنان ترسيمى از ازدواج و شرايط و مخارج آن براى من مى كنند كه تنها يك «مغز الكترونيكى» مى تواند آن را محاسبه نمايد!...

    گفتم: ببينم منظور شما از «شخصيت و احترام و...» سواد و معلومات كافى است؟ من خانواده هاى زيادى را به شما نشان مى دهم كه دختران تحصيل كرده با لياقتى دارند و آماده ازدواج با امثال شما هستند؟ يا اين كه منظور شما از شخصيت، داشتن صفات عالى انسانى و ارزش هاى اخلاقى و يا امتيازات جالب جسمى و بدنى است؟ باز چنين افرادى كم نيستند و در ميان خانواده هاى كم ثروت و امّا اصيل و نجيب چنين افرادى فراوانند.

    ولى گمان نمى كنم منظور شما هيچ يك از اينها باشد. منظور شما از خانواده با شخصيت و محترم و... اين است كه عمو و عموزاده اش مدير كل و رئيس كل باشند و پدر و مادر او پرپول و ثروتمند، خانه و اتومبيل و زندگى پر زرق و برق و مرتبى داشته باشند؟ اين طور نيست؟... ديدم منظورش همين است.


    گفتم شما كه در زندگى چنين اشتباه بزرگى را مرتكب شده ايد كه شخصيّت را در اين امور مى دانيد، نه در امتيازات واقعى انسانى، بايد اين چنين در زجر و شكنجه باشيد.


    جالب توجّه اين كه در روايات اسلامى ما با مسأله هم طراز بودن به اين مفهوم غلط كه در آن زمان ها در ميان قبايل و اجتماعات طبقاتى به شدت رواج داشت شديداً مبارزه شده و عموم زنان و مردان، دختران و پسران با ايمان را هم طراز معرفى نموده است.


    در روايات اسلامى مى خوانيم: «المؤمن كفو المؤمن» هر فرد با ايمان از هر فاميل و هر خانواده، و هر نژاد و طبقه اى باشد هم شأن فرد با ايمان ديگر است.

    بنابراين اگر موهومات مربوط به زندگى طبقاتى و رده بندى هاى اجتماعى برداشته شود، و طرفين ازدواج يكديگر را به خاطر آنچه ارزش انسانى و منطقى و عقلانى دارد بخواهند نه به خاطر پست هاى عموها و عموزاده ها، و ثروت و ماشين و املاك خاله ها و خاله زاده ها، مطمئناً اين مشكل حل خواهد شد. اتفاقاً بسيارى از مشكلات ديگر ازدواج نيز از همين نمونه است.


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 29-07-2010 در ساعت 15:02
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    parsa (17-06-2010)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ghalb.. پاسخ : مشکلات جنسي جوانان



    6 پدران و مادران سختگير

    اين پدران و مادران، آينده فرزندان عزيز خود را شديداً به مخاطره مى اندازند



    بسيارى از پدران و مادران كه به اصطلاح «خرشان از پل گذشته» و دوران جوانى را با همه رنج ها و مشكلاتش «چنان كه افتد و دانى» پشت سر گذاشته اند، و خبرى از طوفانى كه در دل جوانان - اعم از دختران و پسران - در مورد پاسخگويى صحيح به غريزه جنسى برپاست، ندارند، در مورد مسائل مربوط به ازدواج پسران و دخترانشان فوق العاده «خونسرد» و يا «سختگيرند».
    اين «خونسردى» و «سختگيرى» كه هر دو از يك ريشه روانى منشعب مى شوند گاهى به حدّى مى رسد كه تأخير يك سال و 5 سال در نظر آنها يك كار ساده و كوتاه مدّت است! «خوب امسال نشد، ان شاءالله سال آينده، و يا حالا نمى شود چند سال ديگر، هنوز دير نشده!...».
    غافل از اين كه يك سال كه هيچ، گاهى تأخير يك ماه يا حتّى چند روز - در مواقع حسّاس - ممكن است سرنوشت جوانى را عوض كند.
    معلوم نيست اين پدران و مادران چرا گذشته خود را به ياد نمى آورند؟
    چرا به اين زودى طوفان ها، و شور جوانى قبل از تأهل خود را فراموش كرده اند؟ چرا خود را به جاى فرزندان جوانشان فرض نمى كنند؟!
    در حالى كه اين قياس به نفس كه جوانان را همچون خودشان خونسرد فرض مى كنند بسيار خطرناك است و غالباً گران تمام مى شود و گاهى به جنون مى كشد.
    يكى از عوامل اصلى گريز جوانان از محيط خانواده، خودكشى ها، انحراف ها، و بيمارى ها عدم توجّه به اين واقعيّت است. مخصوصاً اگر موضوع بحث، جوانان پرهيزكار و پاكدامن و با ايمان باشند كه اتفاقاً سخن ما بيشتر درباره آنهاست.
    سهل انگارى پدران و مادران درباره اين گونه افراد هم ظالمانه تر است و هم دور از واقع بينى و مآل انديشى.
    گرچه مشكلات ازدواج و مسئوليّت هاى ناشى از آن براى پدران و مادران غالباً سبب مى شود كه ناخودآگاه تشخيصى را كه از وضع جوانان و بحران طغيان غريزه جنسى آنان دارند، به دست فراموشى بسپارند، و يا به خود بباورانند كه هنوز وقت بسيار است،، و بگويند:
    مگرچه خبر است به اين زودى؟!...
    هنوز دهنشان بوى شير مى دهد!...
    هنوز بچّه اند، بچّه و اين حرف ها؟...
    هنوز و هنوز...
    ولى همين «هنوز»هاست كه گاه عواقب دردناك آن يك عمر تمام دامان خود پدران و مادران را خواهد گرفت، آن هم در موقعى كه راهى براى جبران آن وجود ندارد.
    «سختگيرى هايى» كه پدران و مادران در انتخاب همسر براى فرزندانشان نشان مى دهند و قيود و شروط بى اساس و حتّى گاهى مضحك، كه براى ازدواج آنها قائل مى شوند، و احياناً تا سر حدّ وسواس پيش مى روند. غالباً از همين عدم احساس ضرورت سرچشمه مى گيرد.
    زيرا هميشه اگر انسان ضرورت چيزى را احساس كرد شرايط آن را كم و سبك مى كند، و اصل اغماض و گذشت و همكارى را پايه تمام بحث ها و تصميم ها قرار مى دهد، بعكس عدم احساس ضرورت انسان را مشكل پسند و غير قابل انعطاف مى سازد.
    در مقاله اى خواندم بعضى از افراد سختگير و وسواسى هنگام خريدن اتومبيل حتّى آن را «بو» مى كنند! مثل اين كه گوشت است يا سبزيجات! اين افراد هنگامى كه براى خريدن اتومبيل از نيروى شامّه خود تصديق بخواهند، هنگام انتخاب همسر براى دختر و پسر خود پيداست چه ها مى كنند؟
    و جالب توجّه اين كه بسيار ديده شده اين گونه پدران و مادران وسواسى پايشان در چاله هايى فرو مى رود كه هرگز انتظار آن را نداشتند.
    شايد علّت روانى آن هم اين باشد كه تنها افراد متقلّب، متظاهر و تودار مى توانند با صحنه سازى و پشت هم اندازى، چاخان كردن، و در باغ سبز نشان دادن خود را در دل اين گونه افراد وسواسى جا كنند، و الا اين كار از دست افراد سليم النفس عادى هرگز ساخته نيست! آنها هرگز نمى توانند توجّه آنها را به خود جلب كنند.
    درست است كه براى انتخاب همسر حتماً بايد دقت كافى به خرج داد، انتخاب يك شريك براى تمام عمر غير از خريدن يك پيراهن يا لباس است.
    ولى «دقّت» با «سختگيرى و وسواس» فرق بسيار دارد.
    همين كه ظواهر امر نشان دهد، طرف، شايسته همسرى است، تحقيقاتى هم كه به دنبال آن از افراد مطّلع به عمل مى آيد اين حقيقت را تأييد كند، بايد بدون ترديد اقدام كرد، و از لطف و يارى خداى بزرگ مدد گرفت، و مطمئناً نتيجه آن بد نخواهد بود.
    با الهام از دستورات مكرّر اسلامى در مورد تعجيل در ازدواج فرزندان، و با الهام از فرمان عقل و آزمايش هاى فراوان مطّلعان، بايد به همه پدران و مادران توصيه كرد، كه در مسأله ازدواج فرزندان خود از خونسردى، و سختگيرى هاى بى مورد به شدّت بپرهيزند، و خطراتى را كه از اين سختگيرى ها و خونسردى ها ناشى مى شود كوچك نشمرند و آينده فرزندان عزيز خود را به مخاطره نيندازند.
    نبايد فراموش كرد كه غريزه جنسى جوان به قدرى نيرومند است كه ناديده گرفتن و سهل انگارى در مورد آن همه گونه انفجارى را ممكن است به دنبال داشته باشد.
    سراسر تاريخ بشر، و سراسر زندگى روزمرّه انسان ها نشان مى دهد كه خطرات ناشى از انفجار اين غريزه با هيچ چيز برابرى نمى كند، و از همه مهمتر و ريشه دارتر است.

    كدام يك انتخاب كنند



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان


    7 كدام يك انتخاب كنند: جوانان يا پدران و مادران؟

    اين انتخاب خودم و اين هم انتخاب پدر و مادرم!

    اين سرگذشت عجيب كه نظائرش كم نيست در جرايد بود:
    عروس 18 ساله اى چند لحظه پيش از عقد، پيراهن عروسيش را درآورد و بعد از پوشيدن لباس مردانه از پنجره اطاق به حياط پريد و فرار كرد، او سپس خودش را به يكى از حمام هاى نارمك رسانيد و رگ دستش را بريد و به حال اغما افتاد، كمى بعد متوجه شدند و او را به يكى از درمان گاه ها رسانيدند و از مرگ حتمى نجات يافت.
    او پس از نجات از مرگ، ماجراى زندگيش را براى يكى از مقامات انتظامى چنين شرح داد:
    «تا سال گذشته من در دبيرستان تحصيل مى كردم، و نامزد «جوانى» بودم كه خودم او را پيدا كرده بودم، سال گذشته هنگامى كه روزنامه را ورق مى زدم ناگهان چشمم به عكس نامزدم افتاد كه به جرم سرقت جواهرات از طرف مأموران ژاندارمرى نارمك دستگير شده بود.
    با ناباورى به خانه او تلفن زدم و بعد از تحقيق فهميدم قضيه صحت دارد، و او به همراه باندى به سرقت مى رفته و الان هم هر چه دارد از سرقت است!
    البتّه من با اين تحقيق نيز قانع نشدم، و به شركتى كه او ادّعا مى كرد يكى از «مهندسان پر مسئوليّت» آن شركت است مراجعه كردم، فهميدم تمام اين حرف ها دروغ بوده و مسئولان آن شركت اصلا چنين كسى را نمى شناسند!
    تا اين كه يك ماه پيش يكى از دوستان پدرم به خواستگارى من آمد اين خواستگار چهل ساله مرد ثروتمندى است كه همسرش تازگى فوت شده است.
    من هيچ گونه تمايلى به ازدواج با اين خواستگار نداشتم و كراراً نظر خود را بيان مى كردم، امّا هيچ كس گوش به حرف من نداد، و پدرم همچنان اصرار بر اين كار داشت، يك وقت نگاه كردم كارت هاى عروسى پخش شده و من در برابر عمل انجام شده قرار گرفته ام لذا چاره اى جز
    «فرار» و سپس«انتحار» نديدم!...».
    در مورد اين كه ازدواج بايد به تصويب پدران و مادران و بزرگان و ريش سفيدان فاميل صورت گيرد، و يا اين كه اين مسأله حساس تنها بعهده تمايلات خود جوانان گذارده شود، و هيچ گونه مداخله اى از طرف هيچ كس در اين باره نشود، دو طرز تفكر كاملا متناقض وجود دارد، و طرفداران هر يك براى خود منطقى دارند.
    اجازه بدهيد نخست به منطق هر دو دسته آشنا شويم و سپس راه صحيح را با بررسى و مطالعه پيدا كنيم:
    يك دسته از جوانان مى گويند:
    «آخر مگر پدران و مادران ما مى خواهند همسر براى خودشان انتخاب كنند كه پسنديدن آنها مقياس باشد؟ شريك زندگى هر كس را خودش بايد انتخاب كند.
    فرض كنيد فلان دختر در نظر پدر و مادر ما،
    فرشته آسمانىباشد، هنگامى كه مورد علاقه ما نيست از غول بيابانى هم بدتر است!
    مطالعات دانشمندان اجتماعى و مقامات قضايى نشان مى دهد بسيارى از ازدواج ها كه به طلاق منجر مى شود همان ازدواج هايى است كه در سنين پايين صورت گرفته و تنها ملاك عمل پسنديدن پدر و مادر بوده است.
    اصولا آدم بزرگ
    «قيّم» نمى خواهد، فرار و خودكشى بسيارى از دختران و پسران از كانون خانواده معلول همين اشتباه بزرگ اولياست كه نمونه آن هميشه در جرائد ديده مى شود.
    اگر فرضاً يك روز چشم و گوش جوانان بسته بود و قادر به تشخيص مصالح خود نبودند امروز ديگر آن طور نيست، و پيش از بلوغ همه آنها همه چيز را مى دانند!
    اساساً طرز تفكر پدران و مادران غالباً قديمى است و موافق با روح زمان نمى باشد، و به همين دليل نمى توانند امتيازات يك دختر و پسر جوان امروز را درك كنند.

    خلاصه پدران و مادران بايد خود را به كلى از اين مسأله حياتى كنار بكشند،
    و ميدان را براى ذوق و ابتكار و فكر فرزندان خود باز گذارند.
    امّا پدران و مادران مى گويند:
    انسان اگر افلاطون و بوعلى سينا هم باشد در آغاز جوانى خام است، و به تعبير صحيح تر بايد گفت جوانان بيش از اندازه خوش بين و خوش باورند، و روى صفا و پاكى خود، زودفريب ظاهرهاى آراسته و قيافه هاى حق بجانب را مى خورند، و خبر ندارند كه در پشت اين ظواهر فريبنده چه ديوهاى خطرناكى نهفته اند.
    بسيارند افراد منحرفى كه براى به دام انداختن پسران و دختران جوان، و به اصطلاح
    «صيد همسر» زيباترين عبارات و دل انگيزترين جمله هاى عشقى و ادبى را حفظ كرده، و با نازك كارى هاى فوق العاده ماهرانه تحويل طرف مى دهند، و خيلى زود با استفاده از فوت و فن هاى شيطانى دقيقى كه بلدند در دل آنان جا مى كنند.

    و از قديم گفته اند:
    «اوّل خودش را جا كند، بعداً ببين چه ها كند».
    و پس از آن كه كار از كار گذشت و راه برگشتى نبود «خلاف آن بدرآيد كه خلق پندارند».
    جوانان هر قدر باهوش باشند. بالاخره در اين راه كه براى نخستين بار آن را مى پيمايند نياز به راهنما دارند، و بايد از «رهروان اين راه» بپرسند، و به اصطلاح «قطع اين مرحله بى همرهى خضر» نكنند. زيرا: «ظلمات است و بايد از خطر گمراهى بترسند».
    وانگهى مگر پدران و مادران دشمن فرزندان خود هستند كه مصالح واقعى آنها را در نظر نگيرند فرزندان خود را از جان خود هم بيشتر دوست مى دارند، و به همين دليل جان خود را فداى آنان مى كنند.
    آنها هر قدر هم كه بى اطلاع و كم سواد باشند سرد و گرم روزگار را چشيده اند، به مزايايى كه در آينده زندگى زناشويى تأثير دارند آشنا هستند و به تشخيص
    «واقعيات» از «خيالات و اوهام» قادرند.
    از همه گذشته از نظر اخلاقى هم اين امر بسيار زننده است كه جوان، كسى را كه حق حيات و زندگى بر او دارد، و تمام قدرت و نشاط و نيروى خود را در راه وى فدا كرده در چنين موضوع حساسى كه در زندگى آينده پدر و مادر نيز اثر دارد، به كلى كنار بگذارد، و به احساسات پاك آنها ابداً وقعى ننهد، و تنها چشمش به اشباع هوس هاى خودش دوخته باشد، و بدون جلب رضايت پدران و مادران دست به انتخاب بزند و تمام ديون را نسبت به آنان به دست فراموشى بسپارد. اين كار با هيچ «اصل انسانى» سازگار نيست.
    * * *
    ولى ما معتقديم هيچ يك از اين دو نظر به طور دربست واقع بينانه نيست.
    نه پدران و مادران به تنهايى حق دارند عقيده خود را در انتخاب همسر بر جوانان تحميل نمايند، و نه صلاح جوانان است كه به تنهايى دست به اين كار مهم بزنند.

    بلكه راه صحيح اين است كه با تشريك مساعى و هم فكرى و مشورت و تبادل نظر اين مسأله حياتى را به سامان برسانند.
    پدران و مادران بايد به اين حقيقت توجّه كنند كه مسأله انتخاب همسر همه اش منطق و استدلال نيست، بلكه عامل اصلى اين انتخاب غالباً ذوق است و مسلّماً ذوق افراد - حتى دو برادر - با هم تفاوت بسيار دارد.
    كمتر اتّفاق مى افتد كه يك ازدواج تحميلى پايدار بماند، و بالاخره دير يا زود به جدايى مى انجامد، و از همه بدتر و خطرناك تر اين است كه پدران و مادران
    مصالح شخصى خودشان را در انتخاب همسر براى فرزندانشان در نظر بگيرند. چنين افرادى بسيار گمراهند.
    از طرفى «جوانان» نيز بايد بدانند كه غالباً شور و عشق جوانى پرده ضخيمى روى چشم انسان مى اندازد، و در آن حال جز «خوبى» چيزى نمى بينند. و تمام «عيوب» را فراموش مى كنند. اين پدران و مادران دلسوز و دوستان مطّلع هستند كه بايد با كمك هاى فكرى خود آنان را در اين انتخاب بزرگ يارى نمايند.

    به علاوه جوانان هر قدر نيرومند باشند در طوفان ها و حوادث زندگى از كمك دوستان و بستگان و پدران و مادران بى نياز نيستند.
    اگر جوانان در اين امر مهم آنان را كنار بگذارند در مشكلات آينده نمى توانند از پشتيبانى و حمايت آنان برخوردار گردند، و جلب اعتماد آنان مسلّماً براى جوانان ضرورت دارد.
    از نظر اخلاقى هم قطعاً وظيفه دارند تا آن جا كه مى توانند جلب نظر پدران و مادران دلسوز و با محبّت خود را بنمايند، و لذا در قوانين اسلامى اين تشريك مساعى به صورت جالبى پيش بينى شده و مخصوصاً در مورد دختران (دوشيزگان) دستور داده شده نخست رضايت آنها جلب شود و سپس موافقت اولياء، البتّه موارد نادرى كه پدر بخواهد براى منافع شخصى خود اقدام به ازدواجى بر خلاف مصالح فرزند خود كند از اين دستور اسلامى مستثنا است و همچنين مواردى كه ازدواج بر وفق مصالح فرزند است ولى پدر عمداً كارشكنى مى كند، در هيچ يك از اين موارد نظر او معتبر نيست و الزامى براى پيروى از وى وجود ندارد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ghalb.. پاسخ : مشکلات جنسي جوانان



    ▲9 خطرات عشق

    گفتيم «عشق» به معناى «يك كشش و جاذبه فوق العاده نيرومند» ميان دو انسان، يا دو موجود به طور كلى، در راه رسيدن به يك هدف پاك، يكى از عالى ترين تجليّات روح انسانى، و از پرشكوه ترين شاهكارهاى آفرينش است.
    اگر زيربناى ازدواج دو همسر بر چنين علاقه اى، باشد علاقه اى ريشه دار و واقعى، نه دروغين و سطحى، مسلّماً چنين بنايى بسيار استوار خواهد ماند، و در حالى كه «خلل پذير بود و هر بنا كه مى بينى» اين چنين بنايى كه بناى محبّت و عشق پاك است خالى از خلل مى باشد، و چنين ازدواج هايى پرثمر، مفيد، قابل اطمينان، و آرام بخش خواهد بود.
    ولى اين، غير از عشق هاى دروغين و قلابى است كه غالباً بى اندازه به ظاهر آتشين و سوزان هم هستند!، و غير از هوس هاى زودگذرى است كه نقطه نهايى هدف كامجويى هاى نامشروع و بى قيد و شرط و سپس به گوشه اى خزيدن و همه چيز را فراموش كردن مى باشد، و معمولا به جاى عشق هاى پاك و مقدّس قالب زده مى شود.
    در همان عشق ها و علاقه هاى پاك واقعى هم خطرات بزرگى هست كه هرگز نبايد آنها را از نظر دور داشت:
    * * *
    نخستين خطر:
    محبّت هاى عادى تا چه رسد به علاقه هاى شديد و فوق العاده اثر «عيب پوشى» و پرده افكنى عجيبى دارند.

    يعنى اگر فى المثل انسان دو چشم داشته باشد يكى چشم «رضا» و ديگر چشم «نفرت» چشم دوّم به هنگام عشق به كلى بسته مى شود كه حتى بدترين «عيوب» را - با توجيه و تفسيرهاى عجيب و شگفت آورى ـ بهترين «حسن» معرفى مى كند.
    چنين كسانى كه در كوران عشق شديدى قرار گرفته اند معمولا پيش خود فكر مى كنند در پرتو اين عشق دركى پيدا كرده اند كه ساير مردم از آن محرومند و اگر مردم قضاوتى مى كنند، و پندى مى دهند، همه معلول بى اطلاعى و عدم درك صحيح، و ارزيابى هاى غلط آنان نسبت به واقعيات اين زندگى است (اگر بر ديده مجنون نشينى - به جز نيكويى ليلى نبينى) اين جاست كه نصيحت به چنين عاشقى هيچ سودى ندارد، بلكه گاهى فوق العاده خطرناك است.

    امّا هنگامى كه اين گونه «عشق هاى آتشين» ولى بى پايه، با آميزش جنسى خاموش شد يكباره پرده ها كنار مى رود و چشم واقع بينى باز مى شود عاشق بى قرار مثل اين كه از يك خواب عميق و لذت بخش طولانى بيدار شده باشد، احساس مى كند از عالم خيال انگيزى گام در يك جهان واقعى گذارده است.
    ارزش ها، همه جابه جا شده، موجودات رنگ ديگرى به خود گرفته، همه چيز قيافه دلپذير و خالى از نقص و عيب سابق را از دست داده اند!
    در اين هنگام چه بسا ندامت و افسردگى غير قابل توصيفى سايه شوم و سنگين خود را بر روى او مى اندازد، ظلمت و تاريكى خفقان آورى سراسر روح او را مى پوشاند. و گاه فاصله ميان اين دو حالت به اندازه اى زياد است كه تمام زندگى او در ميان آن دفن مى شود، و از وحشت دست به انتحار مى زند!

    گرچه جلوگيرى از اين حالت و عوارض آن كار آسانى نيست، و عاشق بى قرار و كسانى كه هم درس او هستند تمام اوراق را شسته اند «كه درس عشق در دفتر نباشد» و به همين دليل استدلالات عقلى سودى به حال آنها نمى دهد، چه اين كه آنها در آن حال، منطقى غير از منطق سايرين پيدا مى كنند، و فاصله ميان عالم آنها و عالم ديگران به قدرى زياد مى شود كه اصولا زبان مشتركى كه با آن بتوان با ديگران تفاهم كنند ميان آنها و سايرين وجود ندارد!

    آنها تنها با زبان عشق سر و كار دارند و ديگران با زبان منطق و عقل و ميان اين دو بى اندازه فاصله است.

    ولى علاقه مندان و دوستان چنين اشخاصى كه متوجه اشتباه دوست و رفيق خود هستند بايد از طرق روانى و با نهايت ظرافت و دقّت، بدون اين كه احساسات آنها را - كه جريحه دار ساختنش خطرناك است - جريحه دار سازند آهسته در آنها نفوذ كنند، و مسائل را به طور غير مستقيم با آنها طرح نمايند.

    واقعيات و اشكالات و اشتباهات آنها را غالباً به صورت «سؤال» بازگو كنند، و اجازه دهند كه عاشق بى قرار كه گرفتار اشتباه در عشق خود شده، راهى را كه رفته آهسته آهسته با پاى خود باز گردد، و چنين تصوّر كند كه خودش واقعيات را درك كرده، و به اشتباهات خويش واقف شده و صددرصد به اراده خود باز مى گردد نه اين كه ديگرى به او الهام كرده است.

    خود جوانان در حالات عادى نيز بايد امكان اين خطر بزرگ را به خود تلقين كنند تا در ناخودآگاه آنها بطور قاطع قرار گيرد، و از آن جا كه امواج نيرومند ناخودآگاه حتى در چنان حالت بحرانى كه منطق و دستگاه خود آگاه به كلى تعطيل مى شود، از اثر نمى افتد، مى تواند كمك قابل ملاحظه اى به چنين افراد كند و آنها را از اين گونه خطرات عشق تا حدود زيادى باز رهاند.

    جوانان بايد به خود تلقين كنند كه هميشه براى گفته ديگران (افراد فهميده و آگاه و جهان ديده) ارزش قائل شوند و در اين مسائل روى آن تكيه نمايند.

    * * *
    موافقت هاى ضمنى با چنين عاشقان بى قرار و شمردن نقاط قوت محبوب آنها، و اعتراف به اين نكته كه آنها در تشخيص خود صد در صد در اشتباه نيستند اثر عميقى در جلب اعتماد آنها به گوينده و احترام به افكار او، و توجه به نصايح او خواهد داشت.

    بايد توجه داشت تحقير و سرزنش چنين افرادى اثر بسيار نامطلوبى دارد و بايد به شدت از آن احتراز جست بعلاوه از جوانمردى و انصاف هم دور است كه چنين افرادى را كه در چنان كوران داغ و خطرناكى افتاده اند ملامت و سرزنش نمود.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ghalb.. پاسخ : مشکلات جنسي جوانان



    ▲10 عشق سركش!

    «عشق» از اوّل سركش و خونى بود...

    «سركشى عشق» هميشه ميان نويسندگان و شعرا معروف بوده است.
    عشق - مخصوصاً اگر آتشين باشد - (و شايد غير آتشينش را نتوان عشق ناميد) هيچ حدّ و مرزى را به رسميت نمى شناسد.
    قيود اجتماعى را در هم مى كوبد.
    مسائل اخلاقى را به بازى مى گيرد.
    با مصلحت انديشى و پند و اندرز ابداً سازگار نيست.
    و شايد به همين سبب گفته مى شود: «هنگامى كه عشق از يك در وارد شد عقل از در ديگر فرار مى كند»!
    حديث «عشق» و «عقل» و تضاد اين دو تازگى ندارد و غالباً آن را در آثار ادبى ديده ايم.
    و اگر مشاهده مى كنيم كارلايل فيلسوف معروف انگليسى بى پروا به عشق مى تازد، و آن را يك نوع جنون، و يا «تركيبى از چند جنون» مى داند، از همين رهگذر است.
    و الا عظمت و شكوه عشق در صورتى كه به عنوان يك عامل نيرومند و خلاّق در مسير صحيح و مشروع به كار گرفته شود قابل انكار نيست.
    و باز از همين رهگذر است كه از قديم «عاشقى» را با «رسوايى» قرين دانسته اند، و داستان ها از رسوايى «عاشقان دل خسته» در ميان مردم ديروز و امروز بر سر زبان هاست.

    تا آن جا كه شاعر شيرين زبان «فروغى بسطامى» مى گويد:

    رسواى عالمى شدم از شور عاشقى ***
    ترسم خدا نكرده كه رسوا كنم تو را!


    بد نيست در اين جا كمى به عوامل روانى اين موضوع بپردازيم و سرچشمه اين حالت خاص روانى را كه از لوازم عشق است پيدا كنيم:
    عشق همچون آتشى است كه سراسر وجود عاشق بى قرار را شعلهور ساخته و همه را به رنگ آتش، يعنى به رنگ خود، درمى آورد، گويا تمام نيروهاى وجود او به يك نيرو تبديل مى گردد و آن نيروى عشق است.

    و در واقع قدرت نمايى عشق هم به خاطر همين بسيج عمومى نيروها، و تمركز آن در يك نقطه مى باشد. نيروهاى گوناگون عقلانى، عاطفى، و غريزى انسان كه از درون وجود انسان سرچشمه مى گيرد بسان شعبه هاى يك رودخانه عظيم است كه بر حسب نيازمندى هاى سرزمين هاى مختلف در جوى هايى به راه مى افتد، بديهى است اگر تمام اين شعبه ها را در يك مسير، متراكم كنيم، هم بقيه زمين ها مى خشكد و هم اين يكى طغيان مى كند!

    روى همين جهت است كه «عاشق دل سوخته» هيچ فكر و احساس ديگرى جز همين احساس داغ و سوزان عشق ندارد.
    سخنش هميشه درباره محبوب است.
    ميل دارد در هر مجلس و محفلى نيز از او سخن بگويند.
    او با تمام ذرات وجود خود معشوق را مى جويد و هر حادثه اى با كمترين مناسبتى به صورت يك تداعى معانى نيرومند او را با معشوقش مرتبط مى سازد.
    در لابه لاى زمزمه بادها،
    جريان نسيم،
    حركت آب رودخانه،
    تكان خوردن برگ ها،
    حركت پرندگان،
    آواى مرغان و رفت و آمد آدميان،
    هم او را مى بيند، و از او سخن مى شنود
    و مرحله ؤ خطرناك از همين جا شروع مى شود، زيرا در اين موقع عشق هيچ گونه كنترلى را نمى پذيرد، و وجود عاشق مانند شهر بى دفاعى در برابر يك سپاه نيرومند غارت گر به سرعت و به تمام معنا تسليم مى گردد، و زمام تمام وجود خود را به دست عشق مى سپارد.
    دوست رشته اى در گردنش مى افكند، «مى برد هر جا كه خاطره خواه اوست» خواه «كعبه» باشد يا «دير»!
    * * *

    در اين هنگام اگر افراد دلسوزى به يارى او نشتابند و او را به مسير صحيح و مشروعى رهبرى نكنند دست به هر كارى مى زند، زيرا همه چيز - جز وصال معشوق - براى او بى تفاوت است، بدنامى و خوش نامى، گناه و پاكى و... همه يكسان مى گردد.

    نه به فردا مى انديشد، نه به آبروى خود و دوستان و بستگان، و نه به قيود و رسوم اجتماعى و اخلاقى.

    البتّه او در اين حال بدون اين كه «سوء نيتى» داشته باشد، ناخودآگاه به همه چيز كشانده مى شود و گاهى حاصل يك عمر گذشته، با تمام محصول آينده را در همين معامله از دست مى دهد!

    هنگامى كه به خود آمد - و اين به خود آمدن در عشق هاى آميخته به هوس معمولا مختصرى پس ازآميزش هاى جنسى صورت مى گيرد - طوفانى از غم و اندوه به خاطر آن چه از دست داده، و كارهايى كه احياناً از او سر زده، در وجود او پيدا مى شود.

    ندامت وحشتناكى از گذشته، مانند يك كابوس، روى فكر و قلب او سنگينى مى كند، امّا متأسفانه غالباً دير شده است و كار از كار گذشته.
    ممكن است اين ندامت و بيدارى در گوشه زندان پس از انجام يك جنايت روى دهد، و يا پس از گسستن پيوندهاى اجتماعى و فرار از خانه و زندگى و پدر و مادر و دوستان، و خزيدن در يك گوشه انزوا و يا پس از كشيده شدن به مراكز فساد و اعتيادها و...
    * * *
    جوانان در برابر اين خطر بزرگ كه مقدمات آن بسيار ساده است و ممكن است از يك نگاه شروع شود (آرى تنها يك نگاه) بايد به هوش باشند، و در همان مراحل نخستين كه قابل كنترل است خود را كنترل كنند و از منطقه خطر دور سازند.

    با انتخاب سرگرمى هاى سالم، اشتغال تمام وقت به كارهاى متنوع تحصيلى، ورزشى و... فرد مورد نظر را فراموش كنند از دوستان غافل و منحرفى كه به اين آتش دامن مى زنند بپرهيزند و در عواقب اين جريان بينديشند.
    آنها بايد اين خلائى كه در گوشه قلبشان براى يك عشق پاك و مقدّسى موجود است براى همسر آينده خود حفظ كنند.

    و از اين عشق هاى هوس آلودى كه گاهى در قيافه مقدّسى خودنمايى مى كنند به شدت اجتناب ورزند.

    دوستان آنها هم در اين هنگام وظيفه سنگينى به عهده دارند، وظيفه بيدار كردن آنها با روش هاى دوستانه و محبّت آميز و عاطفى پيش از آن كه حالت پذيرش اندرز از دست برود.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان



    11 عشق و رؤيا

    بسيارى از فرارها، جدايى ها و انتحارها ناشى از عدم انطباق تخيّلات عاشقانه پيشين با زندگى واقعى آينده است

    هر جوانى در معرض اين خطر قرار دارد كه روزىگرفتار عشق آتشين نامقدّس و بى سرانجامى گردد، و بدون اين كه خودش بخواهد همه چيز حتى هستى خود، و شايد بعضى از بستگان دور و نزديك خود را، بر سر اين كار نهد!

    بنابراين بايد همه جوان ها - و پدران و مادران - را از اين خطر آگاه ساخت تا بهنگامى كه پيشگيرى امكان دارد اقدام به پيشگيرى كنند.
    «عشق» بر خلاف ساير نهال ها خيلى زود بزرگ و بارور مى گردد و دقيقه ها در آن كار سال ها را انجام مى دهد، و همان طور كه گفتيم گاهى با يك نگاه در افرادى كه استعداد خاصى براى اين موضوع دارند، بذرى به صورت درخت تنومندى درمى آيد،آرى فقط در يك لحظه و با يك نگاه.

    همين كيفيت خاص اين پديده روحى، ايجاب مى كند كه بيشتر مورد مطالعه قرار گيرد و به خطرات آن كاملا اهمّيت داده شود، اينك به دنبال بحث گذشته درباره خطرات عشق، خطرات ديگر را مورد بررسى قرار مى دهيم.
    * * *

    * عشق و خيال!

    هيچ چيز مانند عشق خيال انگيز نيست.
    رابطه ميان اين دو موضوع از دورترين ازمنه تاريخ شناخته شده است.
    گرفتاران اين «كمند» دائماً در يك عالم رؤيايى به سر مى برند كه همه چيز آن با اين جهان فرق دارد.

    مقياس هاى آن غير از مقياس هاى اين جهان و نمودها و پديده هاى آن طورى است كه به گفته خودشان «ديدنى» است نه «گفتنى» و به هر حال، الفاظ وكلماتى كه براى اين زندگى معمولى ساخته شده قادر بر توصيف زندگى عاشقان نيست!


    اين همه خيال پردازى «شاعران غزل سرا» و ريزه كارى هاى جالب اشعار آن غالباً مديون همين تخيلات عشق هاى حقيقى يا مجازى آنهاست.
    به اين دليل عاشقان دل خسته هنگامى كه در اين عالم رؤيايى فرو مى روند پيش خود فكر مى كنند اگر روزى به وصال محبوب برسند چه خواهد شد؟ و چه حوادثى روى خواهد داد!؟

    لابد زمين ها و آسمان ها و كهكشان ها رنگ ديگرى به خود خواهند گرفت!
    يك جهان سرور و شادى، يك عالم شور و نشاط و يك دنيا لذت غير قابل توصيف ناگهان آشكار مى شود.

    امّا غالباً هنگامى كه به وصال مى رسند و كمتر از آن رؤياهاى شيرين اثرى مى بينند، همه چيز در حدّ عادى يا كمى بالاتر از حدّ واقعى است، به واقعيّت هايى دست مى يابند كه اگر چه در حدّ خود قابل ملاحظه اند، امّا در برابر آن همه رؤياها صفر هستند، راستى صفر!

    در اين موقع وحشتى سر تا پاى آنها را فرا مى گيرد.
    سردى غم انگيزى - به جاى آتش سوزان عشق پيشين - قلب آنها را فشار مى دهد. خود را در اين معامله فردى ورشكست شده مى بينند. گاهى فكر مى كنند اغفال شده اند.
    و يا فكر مى كنند ارواح مرموزى مستقيماً - يا به كمك اغيار و رقيبان و حسودان - به دشمنى با آنها برخاسته اند.
    چيزى كه تصورش آن همه دل انگيز بود پس چرا وجود حقيقيش اين چنين كم روح و كم رنگ و سرد است؟!
    درست حال كسى را پيدا مى كند كه روزى تابلوهاى نقاشى دورنماى فوق العاده دل انگيز و زيبايى را ببيند و سعى كند با هزار زحمت خود را به آن نزديك كند، امّا همين كه به آن نزديك شد جز يك مشت خطوط ساده و رنگ هاى معمولى چيزى نمى بيند.

    اين جاست كه عكس العمل هاى شديدى از خود نشان مى دهند كه درجه شدت آن متناسب با فاصله آن رؤيا با اين واقعيت است:فرار از اين زندگى، جدايى و يا انتحار؟... و يا عكس العمل هاى حاد ديگر.


    * عشق و توقع

    عاشقان دل سوخته معمولا گذشت هاى بى حسابى در راه محبوب خود مى كنند و يا اگر گذشتى آن چنان نكرده باشند، لااقلّ آمادگى هر گونه گذشت را داشته اند.
    به همين دليل هنگامى كه آتش عشق فرو نشست جاى خود را به انتظارات و توقع هاى عجيب و غريبى خواهد داد، و چون اين انتظارات هرگز برآورده نمى شود شروع به ناراحتى مى كنند و شكوه و شكايت را سر مى دهند و همان است كه زندگى آينده آنان را حتى اگر به يكديگر هم برسند مبدل به جهنم سوزانى خواهد كرد.

    * عشق و انتقام

    يكى ديگر از خطرات بزرگ عشق، بيدار شدن حس انتقام شديد و خطرناك به هنگام يأس از وصال و نرسيدن به مقصود است.
    تاريخ معاصر و گذشته پر است از صحنه هاى خونين قتل هاى فجيعى كه به دست عاشقان بى قرار اتفاق افتاده، و مقتول هم كسى جز محبوب ديروز نبوده است.

    از نظر روانى نكته آن روشن است:
    اين عشق سركش با آن قدرت عظيم خود تا زمانى كه اميد ضعيفى براى رسيدن به مقصود وجود دارد او را به پرستش محبوب وا مى دارد، امّا همين كه يأس كامل سر تا پاى او را فرا گرفت، چون اين نيروى عظيم ممكن نيست يك مرتبه خاموش شود فوراً تغيير شكل داده به يك نيروى ضربتى شديد (درست مانند توپى كه به شدت به مانعى برخورد كند و به عقب برگردد) تبديل مى شود، و همان طورى كه در صورت اميد وصال، همه چيز را در راه رسيدن به محبوب كوچك و قابل تحمّل مى ديد، در هنگام يأس نيز از هيچ چيز در راه انتقام از او پروا ندارد، و غالباً تا عكس العمل نشان ندهد آرام نمى گيرد، و اگر چنين قدرتى در خود احساس نكند ممكن است واكنش را باانتحار و خودكشى نشان دهد و اين نيز نمونه هاى فراوانى دارد، و به اين ترتيب يا از محبوب، و يا از خودش انتقام مى گيرد.

    اينها گوشه اى از خطرات عشق هاى آتشين و هوس آلود و بى سرانجام است.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان



    12 ازدواج هاى تجارتى

    سخن از ازدواج يعنى سخت ترين و پرپيچ و خم ترين مرحله زندگى جوانان امروز بود، و به دنبال آن سخن به مسأله عشق و خطرات آن كشيده شد، اكنون به سراغ دنباله بحث مهم سابق برگرديم:
    اگر تعجب نكنيد ازدواج هم براى خودش انواع و اقسامى دارد:

    ازدواج هاى تجارتى.

    ازدواج هاى هوسى.

    ازدواج هاى كاغذى.

    و انواع ديگرى از ازدواج ها...


    هر يك از اين ازدواج ها مشخصاتى دارد كه روى آن به آسانى مى توان ازدواج را بدون كم و كاست تشخيص داد.

    از علائم ازدواج هاى تجارتى وجود مهريه هاى سنگين جهيزيه زياد، آب و ملك و خانه و مستغلات پشت قباله!، پول هاى هنگفت ديگرى كه گاهى به نام شيربها (در حالى كه از نظر قوانين اسلامى اصولا شيربها معنا ندارد) و يا عناوين ديگر گرفته مى شود، در ازدواج هاى تجارتى معمولا دو نوع ثروت و سرمايه مورد مبادله قرار مى گيرد.

    1- ثروت مرئى.

    2- ثروت نامرئى.


    منظور از ثروت مرئى محاسبه دقيق ثروت مرد يا زن، و كسان و بستگان نزديك از قبيل پدر و مادر و برادر و خلاصه همه كسانى كه اگر عمرشان را به عروس و داماد بخشيدند، و به رحمت ايزدى پيوستند همه يا قسمتى از ثروت آنها به عروس يا دامّاد مى رسد!


    در ازدواج هاى تجارتى همه اين ثروت ها به دقت بررسى و موازنه مى شود، و صد البتّه كه پس از انجام اين «معامله» عروس و داماد، هر كدام در كمين اموال پدر و مادر و برادر ديگرى نشسته و براى مرگ آنها عملا روزشمارى مى كنند.


    امّا ثروت نامرئى، زمينه هاى اجتماعى و مقامات مختلف كسان و بستگان دور و نزديك طرفين است كه از وجود آنها به عنوان يك پارتى نيرومند براى بالا رفتن از نردبان ترقى در اجتماع استفاده مى شود!

    ارزش اين ثروت هاى نامرئى كه گاهى به صورت پاس دادن پست ها و شغلها به كسان و بستگان يك فاميل در مى آيد احياناً به مراتب از ثروت هاى مرئى بيشتر است، و با اين تفاوت كه عروس و داماد در اين جا پس از انجام معامله شب و روز دعا به جان فاميل هاى يكديگر مى كنند تا خداوند آنها را از گزند حوادث محفوظ دارد و به سلامت باشند و در موقع لزوم بتوانند از توصيه و حمايت آنها برخوردار گردند و نردبان ترقى را تا آخرين پله بالا روند.


    شايد احتياج به تذكر نداشته باشد كه در اين نوع ازدواج صفات انسانى طرفين، پايه معلومات، و مانند اينها مطرح نيست بلكه تمام بحث ها بر محور دارايى و سرمايه هاى مرئى و نامرئى طرفين (مخصوصاً زن) دور مى زند.


    در ازدواج هاى تجارتى شخصيت زن تا سر حّد يك متاع عادى سقوط مى كند و همچون كالا با پول معامله مى شود. اين نوع ازدواج در اجتماع امروز ما، با نهايت تأسف، بسيار فراوان است، و بسيارى از پدران و مادران و جمعى از جوانان از علاقه مندان وفادار و پر و پا قرص آن هستند.


    عيب بزرگ اين نوع ازدواج ها يكى دو تا نيست، سر تا پا عيب است، و بدبختى، و ناراحتى، عامل بقاى اين ازدواج ها همان چيزى است كه علت حدوث آن بوده و اگر مرد يا زن خود را از ديگرى بى نياز ديد، يا تصاحب اموال مورد نظر صورت گرفت، فوراً وضع آنها به هم مى خورد، و بسيار ديده شده كه اين گونه مردان، همسر خود را همچون ميوه اى كه آن را بمكند و تفاله آن را به دور اندازند، از خود جدا مى كنند.

    علاقه و عشق مقدّس كه ضامن بقاى پيوند زناشويى است هرگز در ميان آنها مفهومى ندارد و طرفين به يكديگر به همان صورت نگاه مى كنند كه به يك اتومبيل گران قيمت و يا يك آپارتمان لوكس!


    توقعات زنانى كه به اين صورت به خانه بخت مى روند فوق العاده زياد است، به مقدار ثروت و مكنت و امكانات كسان و بستگان و جهيزيه و اموال ديگرشان.

    و اين چنين توقع دامنه دارى دشمن بزرگ بقاى پيوند زناشويى است.


    شيوع اين نوع ازدواج سبب شده كه بسيارى از جوانان براى جلب توجّه دختران و يا خانواده آنها، خود را به دروغ و تزوير صاحب الاف و الوف، و اتومبيل هاى لوكس و خانه و آپارتمان و... معرّفى كنند و پس از اتمام ازدواج ثابت شود كه در هفت آسمان يك ستاره هم ندارند و آن وقت آغاز دعوا و كشمكش «خودكشى» و «ديگركشى»است.


    در دستورات مذهبى ما، به اين مسأله اهميّت خاصّى داده شده است و مردم مسلمان به شدّت از اين نوع ازدواج هاى نابسامان منع شده اند.


    پيشوايان بزرگ ما كسانى را كه به خاطر مال و ثروت طرف ازدواج مى كنند ملامت كرده اند، همچنين مهريه هاى سنگين را نشانه شومى ازدواج گرفته اند و مخصوصاً فرزندان خود را با مهرهاى سبك به افرادى كه ثروت ماديشان كم ولى از ثروت معنوى غنى بودند مى دادند تا سرمشقى براى همگان باشد.

    پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد:

    «كسى كه با زنى «تنها» به خاطر زيبايى اش ازدواج كند به منظور خود نمى رسد و كسى كه با زنى تنها به خاطر ثروتش ازدواج كند خدا او را به حال خود وامى گذارد (و لطفش را از او قطع مى كند) بكوشيد با زنان با ايمان و پاك ازدواج نماييد».(1)


    1. وسائل الشيعه، جلد 3، صفحه 6


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان


    13 ازدواج هاى هوسى
    « هوس » يكى از مهمترين، و در عين حال خطرناك ترين پايه هاى ازدواج است.
    « هوس »» را نبايد با لذت هاى مشروع جنسى كه انگيزه فطرى ازدواج است اشتباه كرد شك نيست كه اكثريت قريب باتفاق جوانان در ازدواج «لذت جنسى» مى جويند و به حكم فطرت و آفرينش كه چنان غريزه نيرومندى در آنها آفريده، چنان حقى را هم دارند.
    اما هوس چيزى بالاتر از اين است.
    « هوس » يك سلسله خيالات خام و محاسبات غلط و غير عاقلانه است كه با نوسانات بى رويه و كامجويى هاى شيطنت آميز و حيوانى آميخته است.
    تكيه گاه هوس ارزش هاى زودگذر و ناپايدارو احياناً كودكانه يا احمقانه است

    ازدواج هايى كه بر اساس هوس چيده مى شود غالباً به جدايى مى انجامد، زيرا ضامن بقاى آن گاهى چيزهايى است به ناپايدارى يك حباب روى آب، يا يك برق آسمان!
    ازدواج هاى هوسى نشانه هاى فراوانى دارد:
    مجلات هوسى پر است از اين ازدواج هاى هوسى.
    الگوى اين ازدواج ها گاهى فيلم هاى سينما، و گاهى ازدواج ها و طلاق هاى خواننده ها و هنرپيشه ها مى باشد.

    غافل از اين كه اين «كاسب كارها»! براى سر و سامان دادن به كسب و كار خود، و آجر نشدن نانشان، بايد هر چند روز، كار تازه اى انجام دهند كه اسم آنها در زبان ها بيفتد، و به همين جهت مجبورند يك روز ازدواج و روز ديگر طلاق بگيرند، تا عكس و تفصيلات اين جدايى، و آن اتّصال زينت بخش صفحات جرايد بازارى گردد و موج تازه و رونق جديدى به كسب و كارشان بيفتد.

    اين را نيز مى دانيم كه صحنه ها و چهره هاى سينمايى جز يك مشت صحنه هاى ساختگى، و چهره هاى گريم كرده چيزى نيست، و در آن سوى چهره ها چهره هاى ديگرى وجود دارد.
    امّا هوسبازان بى مطالعه همه اينها را جدى گرفته، و شالوده زندگى خود را روى اين «سراب ها» و«حباب ها» مى نهند و به دنبال آن هزار گونه ناراحتى خود و ناراحت كردن ديگران، هزار گونه دربه درى خود و دربه در كردن ديگران به كفّاره اين هوس هاى زودگذر فراهم مى سازند.

    نمونه ديگرى از اين ازدواج هاى هوسى آن است كه به خاطر فلان ژست و ادا در كنار دريا، و مثلا ابراز احساس بموقع در هنگام مشاهده فلان مسابقه ورزشى و مانند آن صورت مى گيرد.

    * * *
    ازدواج با فوتبال!

    اخيراً خبر جالب و در عين حال تأسف آورى در جرايد به چشم مى خورد:
    زنى از دست همسرش به دادگاه شكايت كرده كه شوهرم شيفته مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق به آن مهر مى ورزد، هر مسابقه در هر كجا تشكيل شود نخستين مشترى پروپا قرص آن، اوست، فرضاً اين توفيق نصيب او نشود كه مسابقه فوتبال را در محل تشكيل مسابقه ببيند بايد به هر قيمتى هست پاى تلويزيون بنشيند و يا به صداى گوينده راديو گوش كند.

    مخصوصاً به هنگام تماشاى مسابقات روى شيشه تلويزيون همه چيز حتى شام و خواب و زن و فرزند خود را فراموش مى كند او ميل دارد تمام سخن از فوتبال در ميان باشد، و نه چيز ديگر.
    با اين كه خودش پا به توپ نمى زند قسمت زيادى از پول هاى خود را روى شرط بندى فوتبال از دست مى دهد گاهى هم مقروض مى شود!
    اى كاش اين عاشق فوتبال با خود «فوتبال» ازدواج مى كرد نه با من.
    من از اين زندگى خسته شده ام و دارم خفه مى شوم.

    ولى اين خانم كه اكنون از همسرش يك بچه دارد نمى داند كه اصلا همسرش او را به خاطر فوتبال گرفته است!
    چه اين كه خودش اعتراف مى كند به تماشاى يك مسابقه فوتبال رفته بودم، و به هنگامى كه براى بازيكنان يك تيم ابراز احساسات مى كردم اين جوان هم براى همان ها ابراز احساسات داشت و از همان جا با او آشنا شدم، و پايه ازدواج ما به اين ترتيب ريخته شد، گويا قدر مشترك روحى آنها همين ابراز احساسات به فلان دسته بازيكنان بوده است!
    مى دانيد شوهر او در برابر اين شكايت چه گفت؟
    گفت: من اين طورم كه مى بينى مى خواهى بمان و تحمل كن، نمى خواهى راهت را بگير و برو!


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان




    ازدواج هاى كاغذى!

    ديگر از نمونه هاى ازدواج هاى هوسى ازدواج هايى است كه از صفحات مجلات و جرايد هوسى شروع مى شود.
    مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهى هاى ازدواج مى خواند:

    «دوشيزه اى هستم 29 ساله! قد... سانتيمتر، دور كمر... سانتى متر... دور سينه... سانتى متر، دور ران ها... سانتى متر، درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسيقى و رقص و دانس و گردش و تفريح و پيك نيك! خواهان ازدواج با مردى سبزه و گندم گون كه طول قامتش... سانتى متر و دور كمرش... سانتى متر و خوش تيپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نيست، هر چه آيد خوش آيد!...»
    اين آگهى آبدار توجه او را به خود جلب مى كند و چون هم خود را واجد شرايط مى بيند و هم طرف را، از طريق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالى - با او تماس مى گيرد و طرح اين ازدواج ميمون با وساطت همان مجله صورت مى گيرد.
    ولى همين كه آبها از آسياب فرو ريخت! و كمى به خود آمدند در فكر فرو مى روند كه مگر مى خواستندتيرآهن و الوار خريدارى كنند كه تنها با طول و عرض و قامت و كمر و رقص و لباس قناعت كردند و صفات انسانى كه ضامن اصلى وفادارى و بقاى ازدواج است همه را فراموش نمودند.
    ولى چون هيچ يك از اين صفات در متن عقد شرط نشده و نه جزء شرايط خارج عقد بوده و فقدان آنها لطمه اى به صحت ازدواج نمى زند ناچار با اندازه گيرى دقيق طول قامت و دور كمر و ران ها و كم و زياد بودن - ولو به اندازه يك سانتيمتر! - دستاويز مناسبى براى جدايى پيدا مى كنند و سند اين ازدواج كاغذى را از هم پاره كرده، دور مى ريزند و تا مدّت ها در زير بار عواقب و گرفتارى ها و بدهكارى هاى آن خواهند بود.
    * * *
    بعضى از ازدواج ها مخلوطى است از «هوس» و «تجارت» و طبعاً جامع عيوب و بدبختى هاى هر دو است، و از آن بالاتر ازدواج هاى سياسى است، و چه بهتر كه سر بى درد خود را به درد نياوريم و سربسته بگذاريم و بگذريم.
    پيشوايان بزرگ ما بيش از هر چيز روى مزاياى روحى و فكرى و اخلاقى دو همسر تكيه كرده اند، به همين دليل توجه به تربيت خانوادگى، اصالت، روح فداكارى، محبّت و صميميت پاكدامنى و نجابت، ايمان و تقوا را از هر چيز لازم تر شمرده اند.
    روزى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) ما به ياران خود فرمود: «از گياهان خوش آب و رنگى كه در نقاط متعفن و آلوده مى رويد بپرهيزيد»!
    ياران عرض كردند: منظور شما از چنين گياهان چيست؟
    فرمود: منظورم زنان خوش آب و رنگى است كه در محيط هاى ناپاك و خانواده هاى آلوده پرورش يافته اند (و فاقد امتيازات اخلاقى هستند).


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : مشکلات جنسي جوانان


    بخش دوّم انحرافات جنسى


    1 جوانان و انحرافات جنسى

    فريادهاى دردآلودى كه از هر سو بلند است!

    مى دانيم جوانى دوران «بحران» غرائز مخصوصاً «غريزه جنسى» است.
    اين غريزه اگر به صورت صحيحى رهبرى نگردد خرد كننده ترين ضربت را بر پايه خوشبختى و سعادت جوانان خواهد زد، و سرنوشت آنها را به كلى دگرگون خواهد ساخت.
    نيروهاى خلاّق آنها، همچون غنچه هاى ناشكفته پرپر شده نابود خواهند شد، و «نبوغ» و «ابتكار» آنان كه ممكن است سرچشمه افتخارات فراوانى براى خودشان يا اجتماع گردد مسلّماً به هدر خواهد رفت.
    تعداد قربانيان اين راه در ميان جوانان كم نيستند و تعداد كسانى كه پس از بيدارى از خواب گران خود، دردناك ترين تأسف و ندامت را بر روح خود احساس مى كنند نيز فراوانند.
    و بسيارند كسانى كه با آثار شوم اين عدم رهبرى صحيح تا پايان عمر خويش دست به گريبان مى باشند!
    * * *

    نامه هاى فراوانى كه تا كنون از عدّه اى از قربانيان اين راه به دست ما رسيده مى تواند پرده از گوشه اى از اين راز وحشتناك بردارد، و ما را در جريان اين موضوع حساس و پر خطر بگذارد.
    اين «نامه ها» شامل اسرار ناگفتنى، وقايع دردناك و بهت آور است، و نويسندگان آنها همه، استمداد كرده و راه چاره خواسته اند.
    حقيقت اين است كه ما هم تا اين اندازه از توسعه و اهميّت اين خطر آگاه نبوديم، ولى با اطلاعاتى كه به دست ما رسيده چاره اى جز اين نداريم تا آن جا كه از ما ساخته است و در قدرت داريم در راه بيدار ساختن جوانان و آگاه نمودن آنها به نقاط اصلى خطر از هيچ كوششى فروگذار نكنيم و از خداى بزرگ مى خواهيم كه به ما و آنها در اين راه كمك فرمايد.

    نخست اجازه بدهيد گوشه اى از اين نامه ها را كه مى توان آن را درج نمود «عيناً» در اختيار شما بگذاريم:

    * نامه اوّل
    «... چون شما در نوشته هاى خود يادآور شده ايد كه: جوانان مشكلات خود را در موضوعات مختلف تشريح كنند به فرستادن اين نامه مبادرت ورزيدم:
    ... مشكلى كه من از آن رنج مى برم و نزديك است مرا هلاك كند راجع به امور جنسى و تمايلاتى است كه ذيلا برايتان تشريح مى كنم.
    جوانى هستم 23 ساله و محصل، از روزى كه پا به دايره بلوغ گذاشتم بر اثر نداشتن تربيت صحيح و عدم مراقبت و بى اطلاعى به «يك نوع انحراف جنسى» مبتلا شده ام و «بدبختانه» هفت سال آن را ادامه داده ام!
    اكنون به اين بلاى خانمانسوز مبتلا هستم و هر چه در ترك آن كوشيده ام نتيجه اى نگرفته ام، ضررهاى آن را علاوه بر اين كه در كتاب هاى فارسى مطالعه نموده ام در بدن خود نيز مشاهده مى كنم: چشمم ضعيف شده، ضعف اعصاب، كم خونى، لرزش بدن، لاغرى و پژمردگى مرا بيچاره كرده است!
    وقتى قلم به دست مى گيرم قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را بر زمين مى گذارم تا وقتى كمى دستم قدرت پيدا مى كند دوباره مى نويسم!
    ايمان ضعيفى در من وجود دارد، و با وجدانم دست به دست هم داده مرا سرزنش مى كنند.
    ناچار در گوشه اى مى نشينم و تا مى توانم گريه مى كنم كه چشمانم سرخ مى شود، خلاصه بيچاره و بدبختم و دادرس و فريادرسى ندارم!!...
    شايد مايل باشيد بدانيد چرا با اين كه ضررهاى آن را مشاهده مى كنم آن را ترك نمى نمايم؟
    در جواب خواهم گفت امروز ترك اين كار (تقريباً) از نظر من محال است. هنگام تحريك شدن، اراده از من سلب مى شود بعد كه به خود مى آيم كارم گريه است!...
    گاهى به خدا التماس مى كنم و به درگاه امامان(عليهم السلام)متوسّل مى شوم... امّا هر چه التماس مى كنم كمتر نتيجه مى گيرم.
    گاهى با خود فكر مى كنم مگر خدا و ائمه اطهار به افراد ناپاكى چون من توجّه ندارند؟!... ما درماندگانى، كه حتّى به نزديك ترين خويشان نمى توانيم درد دل خود را بگوييم دامن چه كسى را بايد بگيريم؟
    كاسه صبرم لبريز، و جانم به لب رسيده، به من رحم كنيد و راه نجاتى به من معرّفى نماييد اگر دستور طبى در نظر داريد به من اطّلاع دهيد. و مسلّم بدانيد (و مى دانيد) احتياج به قدردانى امثال من نداريد اجتماع بايد از شما قدردانى كند و پاداش شما با خداى بزرگ است.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi