صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 147

موضوع: حکومت در نهج البلاغه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض حکومت در نهج البلاغه

    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پیشگفتار

    جهان اسلام در قرن چهاردهم هجری شاهد بی نظیرترین تحول دینی و توجه به اصول و ارزش های والای اسلامی توسط ملت مسلمان ایران بود؛ آن هم به رهبری فقیهی ژرف نگر و شجاع که توانست فطرت خفته انسان ها را بیدار کند و تولدی دوباره را برای آنان به ارمغان بیاورد و با این نیت پاک و اخلاص در عمل، توجه جهانیان را به این نقطه هستی و پیام تحول بر انگیز آن جلب کند.
    بی شک نام امام خمینی (رحمه الله)، به عنوان بنیان گذار یک حکومت دینی که مبتنی بر اصول و مبانی اسلام ناب محمدی پایه گذاری شده است، در اذهان جهانیان و به خصوص اهل علم و قلم نقش بسته است و به طور حتم، تمامی مساعی و اهتمام ایشان، بر اجرای دستورات دینی در قالب حکومتی بود که علاوه بر چارچوب و شالوده، جزئیات آن نیز الهام گرفته از کلام وحی، سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) باشد.
    ایشان اصل ایجاد حکومت دینی با ویژگی های خاص آن و حمایت از آن را یک تکلیف الهی و وظیفه هر مسلمان می دانستند و اعتقاد راسخ داشتند که اسلام توانایی اجرای یک حکومت دینی در جهان معاصر را دارا می باشد و در مقام اجرا و پس از برپایی حکومت و با لمس مشکلات فراوان، بر خلاف عده ای روشنفکر و سطحی نظر، هیچ گاه از این اعتقاد که ریشه در مبانی دینی داشت، عدول ننمودند و تا آخرین لحظه زندگی بر این اعتقاد استوار بودند.
    تلاش در جهت اجرای قوانین دینی در جامعه، از آرزوهای امام راحل و تمام دلسوزان اسلام ناب بوده است و بر هر انسان اهل تأمل و دقت روشن است که از مهم ترین علل عدم اجرای قوانین در بعضی از شؤون جامعه، عدم تبیین اصول و مبانی دینی از متون اصلی آن می باشد و بی شک، یکی از اهم وظایف محققین، تلاش در جهت تأمین این هدف مهم می باشد.
    کتاب حاضر در صدد است تا با بررسی کلمات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه که عمدتاً در زمان حکومت کوتاه مدت آن انسان الهی بیان شده است، به گوشه ای از این دریای بیکران برسد و بر این اساس، اعتقاد راسخ داریم به این که نهج البلاغه، یک دستور العمل جامع برای حکومت ایده آل می باشد و تمامی آزادگان و حق جویان جهان که با این کتاب آشنا شده اند، به این مهم اعتراف نموده اند و در برابر عظمت آن زانو زده اند.
    نهج البلاغه از این جهت می تواند کار گشا باشد که خود، در طول نزدیک به پنج سال درگیر مسائل حکومتی بوده است و در پیچ و خم های جزئی ترین مسائل وارد شده است و نظراتی کاربردی و علمی بیان داشته است.
    در این جا جا دارد که کلام امت و مقام معظم رهبری در رابطه با این کتاب عظیم بیان شود تا اهمیت بحث روشن تر گردد. امام خمینی (رحمه الله) در وصیت نامه خود می فرمایند: ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است. و در جایی دیگر می فرمایند: ... و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خود خواهی معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی، از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولت ها و ملت ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند.(1)
    مقام معظم رهبری - حضرت آیت الله خامنه ای - در این رابطه می فرمایند:
    امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین (علیه السلام)، است. پس روزگار، روزگار نهج البلاغه است. امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به واقعیت های جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج دردها را پیدا کرد. همین است که به نظر ما امروز بیش از همیشه به نهج البلاغه محتاج تریم.(2)
    از خداوند متعال عاجزانه خواستار توفیق در انجام این رسالت را خواستار می باشم و امید آن دارم که از عنایات خاصه حضرت ولی عصر (عج) محروم نمانم.
    حوزه علمیه قم - مسعود حیدری نیک




    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل اول: کلیات




    1 - تعاریف (حکومت، دین)

    ابتدا شایسته است معنای حکومت و سپس معنای دین بیان شود، آن گاه منظور از حکومت دینی و تعریفی که مد نظر ما می باشد، مورد اشاره قرار گیرد.



    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    الف - حکومت:

    حکومت، مصدر و از کلمه حکم گرفته شده است.(3) اهل لغت در معنای حکم چنین گفته اند: حکم به معنای داوری و قضاوت است و حاکم کسی است که حکم را به اجرا در می آورد. و حکومت نیز معنای حکم دادن، فرمان دادن، فرمانروایی و داوری می دهد(4) و از جمله معانی حکم، می توان به علم، فقه، قضاوت و عدل اشاره داشت. در قرآن، حکم به معنای داوری به عدل به کار برده شده است. در سوره مبارکه مائده آمده است:
    فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءک من الحق(5)
    پس داوری کن میان آن ها به آن چه خدا فرستاده و در اثر پیروی از خواهش های ایشان، حکم حقی که به تو نازل شده را وامگذار.
    در فقه نیز واژه حکم به معنای خاصی به کار برده شده است. حکم، فرمان شارع در رابطه با افعال مکلفین است.(6)
    اما منظور ما از حکومت در اصطلاح رایج آن این است که حکومت، قدرت سیاسی است که امر و نهی می کند، قانون گذاری، سیاست گذاری و اجرا را بر عهده دارد و مسؤولیت قضاوت و برقراری نظم و امنیت را بر دوش می کشد.(7)
    به هر حال، این تجمع مردمی محتاج قدرتی است با توان مورد نیاز و با این خصوصیات گوناگون شکل می گیرد که به این قدرت و داد و ستد آن با مردم، پادشاهی، حکومت، فرمانروایی، رهبری، سرپرستی و جلوداری می گویند.
    البته حکومت را به گونه ای دیگر نیز تعریف کرده اند که تفاوت چندانی با تعریف قبلی ندارد. مثلاً حکومت عبارت از استقرار نظم و مخالفت با هرج و مرج، تعیین حدود و تکالیف افراد، قطع و وصل دعاوی افراد، دفع ضرر و طلب نفع و حفظ منافع خصوصی افراد است.




    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب - دین:


    واژه دین در لغت عربی به معنای جزاست(8) و در اصطلاح، دین آیین و رسوم خاصی است که از طرف خداوند و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مردم آمده باشد. البته در اصطلاح دین پژوهی جدید، برای دین هیچ مبانی الهی یا وحی آسمانی، رسالت یا معاد و یا قیامتی را شرط نمی دانند(9) و در هند، ژاپن و یا در جوامع بدوی سیاه سرخ، ادیان بزرگی وجود دارد که خدا و رسول و قیامت ندارد، ولی آدمی را از زندگی روزمره فراتر می برد و به امر قدس دعوت می نماید. در واقع، آنچه امروز به نام دین شناخته و مرسوم می شود، از تنوع و گستره فراوانی برخوردار است. این تنوع موجب می شود که میان ادیان، وجه مشترک و جامعی وجود نداشته باشد.
    پس بهتر است که هسته اصلی دین را امر قدسی تشکیل بدهد که با عرفانی عمیق یا سطحی و با ادبیاتی محدود و یا گسترده و با مراقبت، ریاضت، تمرکز و قدرت همراه است و بر زندگی عادی مردم تأثیر می گذارد و آن را زیر پوشش می گیرد.
    پس در یک تقسیم می توان دین را به دو دسته بشری و الهی تقسیم کرد. ادیان الهی یا وحیانی که ریشه در غیب دارند و پایه و اساس آن ها بر وحی و پیام الهی استوار است و دین بشری ریشه در نیازهای آدمی دارد و مصنوع و مخلوق بشر است؛ چرا که برخی نیازهای روانی یا نیازهای اجتماعی، آدمیان را به پیروی از عقاید، باورها و رفتارهای خاص کشانده است که ادیان توأم با درون مایه بت پرستی و معتقد به نیروهای جادویی مثال روشنی از این دسته ادیانند. پس ما در تعریف دین چاره ای جز این نداریم که به تعریف خاصی از دین که مورد اعتقاد و توجه ماست، بپردازیم.(10)
    علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگ المیزان دین را این طور تعریف می کند:
    آن روش مخصوصی است در زندگی که صلاح دنیا را طوری که موافق کمال اخروی و حیات دائمی حقیقی داشته باشد، تأمین می نماید. پس در شریعت باید قانون هایی وجود داشته باشد که روش زندگانی را به اندازه احتیاج روشن سازد.(11) و به نظر می رسد که این تعریف، با برداشتی که از حکومت دینی داریم،
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ج - حکومت دینی:

    با برداشتی که از حکومت و دین داشتیم، می توان این طور نتیجه گرفت که حکومت دینی یعنی قدرتی که بر محوریت دین و الهام گرفته از قوانین خاص عهده دار امور مردم است.(12)
    اما با برداشتی که از حکومت و دین داشتیم، آیا حکومت دینی معنایی دارد؟ اگر حکومت کاری روزمره و عادی است و دین امری قدسی و غیر عادی، پس چگونه حکومت دینی می شود؟ آیا می توان دین را آن قدر وسعت داد که زندگی دنیا و آخرت یا زندگی عادی و قدسی را در برگیرد؟
    البته بعضی ها معنای بین این دو را جمع نموده اند و چنین جواب داده اند که: حکومت دینی یعنی حکومت بر مردمی که خصلت دینی دارند و به امر قدسی و وحیانی یا غیر وحیانی روی آورده اند. حکومت مقبول متدینین، حکومت دینی است.
    این جواب می تواند راحت ترین جواب ها باشد که از تحلیل واقعی و تأثیر خارجی و تاریخی دین و حکومت ها چشم بپوشد و به تمامی پذیرش های متدینین، خصلت و صبغه ای دینی بدهد.
    عده ای دیگر این ترکیب و به عبارت دیگر، حکومت دینی را این طور تعریف کرده اند که: حکومتی است که دین و آموزه های آن در حکومت ایفای نقش می کند، اما حوزه دخالت دین در سیاست و حکومت، محدود به قلمرو خاصی است. بر اساس این تلقی، دین به شکل حکومت و نظام سیاسی خاصی نظر ندارد و اموری نظیر ساختار قدرت سیاسی، کیفیت و توزیع قدرت و کیفیت ارتباط نهادهای گوناگون قدرت با یکدیگر، اموری غیر دینی و کاملاً مدنی است و انسان ها به خواست و اراده خویش می توانند نوع و کیفیت نظام سیاسی خویش را اختیار کنند. حوزه دخالت دین فقط در جنبه آمریت حکومت است و از حکومت می خواهد که به دین توجه داشته باشد. این همه برداشت و معنی، از همین یک ترکیب می باشد. البته برداشت های دیگری نیز از این ترکیب بیان شده است که برای مطالعه بیشتر می توان به آن رجوع کرد.(13)
    اما بررسی محتوای یک دین، اگر دیدیم که این دین، انگیزه، روش، طرح، هدف و قانون حکومت را دارد؛ آیا باز هم می توانیم بگوییم که دین، حکومت ندارد و بر همه شئون زندگی بشر دخالت ندارد؟

    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اگر ما به حداقل مذهب نیز اعتقاد داشته باشیم و توحید و معاد را هم قائل باشیم، باز باید قائل به حکومتی باشیم که در آن، دین توحید، به آدمی حتی اجازه حکومت نفسانیت را هم در درون خودش نداده است. پس چطور به طاغوت ها و فرعون ها اجازه اطاعت و فرمانبرداری بدهد؟ همین قدر از زمینه توحیدی به ولایت، عبودیت، اطاعت و خلافت راه می یابد.
    پس می توانیم حکومت دینی داشته باشیم که الهام گرفته از متن دین باشد که ما در این جا در مقام بررسی موشکافانه ترکیب دین و حکومت نیستیم؛ ولی آن چه بدان معتقد هستیم، این است که حکومت دینی، به نوعی از نظام گفته می شود که در آن، دین در تمامی شئون زندگی بشر دخالت دارد و بدون دین و وحی، امکان زندگی نیست و این وابستگی وحی و دین، همان طوری که در شئون فردی ما دخالت دارد، در زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روابط حاکم بر آن و ارتباط با دیگر ملل و توزیع قدرت و... نیز نقش دارد و این تنها راه است و جدای از آن، امکان اجرای قوانین دین در روابط اجتماعی و سیاسی امکان پذیر نیست و ما در بحث اشکال حکومت، به طور مبسوط به آن اشاره می نماییم.
    البته در این جا ذکر این نکته ضروری است که اگر ما می گوییم دین در رابطه با ایجاد حکومت و چگونگی اجرای آن در شئون مختلف حرف دارد، این بدان معنا نیست که تاکنون توانسته ایم تمام آنچه را که دین در این مقام بیان داشته است، بفهمیم و از متون دینی استخراج نماییم؛ چه رسد به این که مدعی باشیم که دین در تمامی عرصه ها اجرا و اعمال می شود و کسی هم مدعی چنین سخنی نیست و این کاری است که فضلای حوزه و دانشگاه باید آن را دنبال کنند و در این راه، اقدامات مفیدی نیز انجام گرفته است.


    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 - اشکال حکومت

    این بحث بدین جهت مطرح می شود که لازمه بحث و گفتگو در رابطه با حکومت دینی آن است که اولاً اشکال مهم ترین حکومت های موجود را بررسی کنیم و ثانیاً حکومت های دینی که داعیه دینداری داشته اند را مورد بررسی اجمالی قرار دهیم تا بدین وسیله، ضمن آشنایی با حکومت ها، امتیازات و ویژگی های حکومت دینی که مورد نظر ما می باشد، بهتر تبیین شود.
    این مطلب واضح است که قرار دادن حکومت های دینی در مقابل دموکراسی یا پادشاهی، به این معنا نیست که حکومت های دینی نمی توانند با نظام دموکراسی یا پادشاهی اداره شوند. اگر چه حکومت دینی که منظور ما می باشد، چنین تقابلی دارد؛ اما در این مقام، حکومت های دینی به معنای وسیع آن مدنظر می باشند که حتی شامل حکومت دینداران نیز می شود و این تقابل نیست؛ بلکه این تقسیم بندی به خاطر تبیین و توضیح بیشتر می باشد. بنابراین، بحث در دو بخش بیان می شود: الف - اشاره ای گذرا به مهم ترین حکومت های موجود غیر دینی؛ ب - انواع حکومت دینی.
    در طول تاریخ بشری اشکال و انواع گوناگون حکومت ها تشکیل شده است و درباره نظام حکومت، نظریه های سیاسی مختلفی پیشنهاد شده است. هر چند همه آن ها جامه عمل نپوشیده اند، اما در برخی آثار، از 178 نوع سیستم حکومتی یا نظریه های سیاسی در باب مبانی و ساختار حکومت یاد شده است(14) و به خاطر اختصار - که مبنای کار ما نیز می باشد - فقط به دو حکومت دموکراسی و پادشاهی که عمده ترین حکومت های فعلی جهان را تشکیل می دهند، اشاره خواهیم کرد.




    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1-2-حکومت های غیردینی


    1 - 1 - 2 - حکومت دموکراسی:

    دانشمندان فلسفه سیاسی، علی رغم تلاش های فراوان، هنوز به تعریف جامع و مانعی از دموکراسی دست نیافته اند.
    دموکراسی واژه یونانی است که در قرن شانزدهم، از طریق زبان فرانسوی وارد زبان انگلیسی شد. در لغت به معنای حکومت کردن مردم است و در اصطلاح نیز به معانی مختلفی نظر دارد که مهم ترین آن، عبارت است از برابری فرصت ها برای افراد یک جامعه، به منظور برخورداری از آزادی و ارزش های اجتماعی و یا حکومت به وسیله مردم یا حکومت مردم به وسیله مردم و یا اداره جامعه در دست افرادی بسیار، نه در کف اندکی.
    اسلام و دموکراسی - بر خلاف تصور عده ای - کاملاً با هم بیگانه نیستند. استاد مطهری در این رابطه می گوید:
    در اسلام دموکراسی وجود دارد؛ ولی به این معنا که اسلام می خواهد آزادی واقعی - در بند کردن حیوانیت و رها ساختن انسانیت - را به انسان بدهد، اسلام فکر حکومت اشراف را از میان می برد و اندیشه دیگری از حکومت، دموکراسی و حکومت عامه را به وجود می آورد.(15)
    مهم ترین مسائلی که از آن ها می توان به عنوان اشتراکات حکومت دینی و دموکراسی نام برد، عبارتند از: مشارکت سیاسی مردم، تساوی افراد در برابر قانون، آزادی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی و همچنین عدم وجود دستگاه سرکوب و غیره. اختلاف اساسی بین دموکراسی و حکومت دینی در مبنای قانون است که در بحث اختلافات به آن اشاره می کنیم.
    از آن جا که امروزه اکثر حکومت ها داعیه دموکراسی دارند و شکل و شمایل خود را با این عنوان آراسته اند؛ بالاترین ویژگی این حکومت آن است که در آن، حق حاکمیت و تعیین قانون، به عهده مردم نهاده شده است. البته ما در پی بیان تفصیلی این حکومت و مسائل آن نیستیم؛ ولی به طور اجمال، ضمن بیان تفاوت های آن با حکومت دینی، اشکالاتی را که بر این شکل حکومت وارد می باشد، بیان می کنیم.
    1 - در نظام دموکراسی، مردم را اصل و منشأ حاکمیت می دانند؛ در حالی که اسلام منشأ حاکمیت را خداوند متعال می داند و هیچ یک از افراد بشر حق ندارند که از طرف خود، قانون و یا نظامی را روی کار آورند.
    2 - در حکومت دموکراسی، قدرت ملت مطلق است: اما اسلام، ملت را در چارچوب احکام شریعت محدود نموده است؛ به طوری که ملت نمی تواند از محدوده مقررات الهی گامی فراتر نهد.
    3 - اهداف دموکراسی، اهداف مادی صرف است؛ ولی اهداف اسلام بسیار عمیق تر و جامع تر است و بنا دارد تا انسان را به کمال و رشد برساند؛ اما نهایت هدف یک حکومت دموکراسی، ایجاد رفاه، آسایش و امنیت در زندگی دنیایی است.
    4 - در اسلام، اگر اکثریت در جهت احیای صحیح دین و دنیای مردم باشد؛ مورد تأیید است.
    امیرمؤمنان در این باره تأکید فراوان دارد که:
    و الزموا السواد الاعظم، فان ید الله مع الجماعه(16)
    با انبوه مردم همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهی با انبوه ملت است.
    و نیز می فرماید:
    و الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه(17)
    به آن چه بافت انبوه امت بر آن است، چنگ زنید.
    اما اگر حکومت، با سنت ها و اصول اسلام منافات داشته باشد، نمی تواند مورد تأیید دین باشد؛ چرا که در ادامه همان خطبه است:
    الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه - و بنیت علیه ارکان الطاعه
    در بافت جماعت مسلمین بپیوند که پایه طاعت و دینداری بر آن استوار است.
    قسمت بعدی روایت اول هم چنین می باشد:
    و ایاکم و الفرقه - فان الشاذ من الناس للشیطان - کما ان الشاذ من الغنم للذئب
    با انبوه مردم همراه باشید؛ زیرا دست عنایت حق با آنان است. زنهار! از پراکندگی بپرهیزید که نصیب شیطان خواهید گشت؛ همان گونه که گوسفند جدا از گله، نصیب گرگ است.
    پس اکثریت، هماهنگ با سنت ها و اصول مطلوب است و در غیر این صورت، اکثریت ارزشی ندارد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند:
    ایها الناس - لا تستو حشوا فی طریق الهدی لقله اهله - فان الناس اجتمعوا علی مائده شبعها قصیر - و جوعها طویل(18)
    ای مردم! در راه راست از کمی روندگان نهراسید؛ زیرا اکثریت مردم بر گرد سفره ای جمع شدند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است.
    پر واضح است که هیچ گاه اکثریت نمی توانند نشانه تشخیص حق و باطل باشند. زمانی اکثریت اعتبار دارد که پیرو حق باشند که آن هم به خاطر حق است، نه به خاطر اکثریت پیرو آن؛ که در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: من جماعه امتک؟ و حضرت در جواب فرمودند: من کان علی الحق و ان کانوا عشره(19)؛ کسانی که بر محور حق می چرخند اگر چه عدد آنان ده نفر باشد.

    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و از امیرالمؤمنین در رابطه با معنای جماعت پرسش شد، حضرت فرمودند: و الجماعه و الله مجامعه اهل الحق و ان قلوا(20)؛ به خدا قسم! جماعت گروهی هستند که پیرو حق اند؛ اگر چه کم باشند.
    البته شاید کسانی تصور کنند که امیرالمؤمنین در مواضع، خواست اکثریت مردم را مورد احترام قرار داده است و آن را علت مشروعیت خود بیان نموده است که بارزترین آن را در نامه شماره شش آن حضرت به معاویه که پس از جنگ جمل نگاشته شده است، می توان ذکر کرد. حضرت در این نامه می فرماید:
    انه با یعنی القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان - علی ما بایعوهم علیه - فلم یکن للشاهد ان یختار - و لا للغائب ان یرد - و انما الشوری للمهاجرین و الانصار - فان اجتمعوا علی رجل و سموه اماماً کان ذلک لله رضا - فان خرج عن امرهم خارج - بطعن او بدعه ردوه الی ما خرج منه - فان ابی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین - و ولاه الله ما تولی...
    همانا کسانی با من بیعت کرده اند که با ابوبکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردند. پس آن که در بیعت حضور داشت، نمی تواند خلیفه ای دیگر انتخاب کند و آن کس که غایب بود، نمی تواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است. پس اگر بر امامت کسی گرد آمدند و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال، اگر کسی کار آنان را نکوهش کند یا بدعتی پدید آورد؛ او را به جایگاه بیعت قانونی باز می گردانند و اگر سر باز زند، با او پیکار می کنند؛ زیرا وی به راه مسلمانان در نیامده و خدا هم او را در گمراهی اش رها می کند...
    پر واضح است که این سخن امام، روش استدلال و مناظره بر اساس باورهای دشمن است؛ زیرا معاویه به ولایت و امامت امام علی (علیه السلام) و نصب الهی و ابلاغ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتقاد ندارد و تنها در شعارهای خود بیعت مردم و شورای مسلمین را مطرح می کند. امام در استدلال با معاویه به ناچار معیارهای مورد قبول او را مطرح می فرماید که اگر بیعت را قبول داری، مردم با من بیعت کردند و اگر شورا را قبول داری، شورای مهاجرین و انصار مرا برگزیدند. دیگر چه بهانه ای می توانی داشته باشی؟! در صورتی که امام باور و اعتقادات خود را نسبت به امامت و رهبری عترت، در خطبه های 1، 2، 93، 97، 120 و 144 نهج البلاغه مشروحاً بیان داشته اند و ما در قسمت های متناسب با موضوع، اشاره ای به قسمتی از این خطبه ها خواهیم نمود. در یک کلام می توان چنین بیان داشت که اکثریت حق مدار، می تواند ملاک و معیار پذیرش باشد.

    امضاء

صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi