صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: اشعارشهادت بانو حضرت زینب علیها السلام

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض اشعارشهادت بانو حضرت زینب علیها السلام




    لحظه ها لحظه های آخر بود

    آخرین ناله های خواهر بود

    خواهری که میان بستر بود

    خنجری خشک و دیده ای تر بود



    چقدر سینه اش مکدر بود



    دستش رو به قبله تا کرده

    روی خود را به کربلا کرده

    مجلس روضه را بپا کرده

    باز هم یاد درد ها کرده



    یاد باغ گلی که پرپر بود



    پلکهایش کمی تکان دارد

    رعشه ای بین بازوان دارد

    پوست نیروی استخوان دارد

    یادگاری ز خیزران دارد




    چشم از صبح خیره بر در بود



    تا علی اکبرش اذان ندهد

    سروِ قدش تا نشان ندهد

    تا علمدار سایبان ندهد

    تا حسینش ندیده جان ندهد




    انتظارش چه گریه آور بود



    زیر این آفتاب می سوزد

    تنش از التهاب میسوزد

    یاد عباس و آب میسوزد

    مثل روی رباب میسوزد



    یاد لبهای خشک اصغر بود



    میزند شعله مرثیه خوانیش

    زنده ماندن شده پشیمانیش

    مانده زخمی به روی پیشانیش

    آه از روز کوچه گردانیش



    چقدر در مدینه بهتر بود



    سه برادر گرفته هر سو را

    و علی هم گرفته بازو را

    دور تا دور قد بانو را

    تا نبینند چادر او را




    آه از آن دم که پیش اکبر بود



    ناگهان یک سپاه خندیدند

    بر زنی بی پناه خندیدند

    او که شد تکیه گاه خدیدند

    مردمی با نگاه خندیدند



    بعد از آن نوبت برادر بود



    آن همه ازدهام یادش هست

    جمع کوفی و شام یادش هست

    چشمهای حرام یادش هست

    حال و روز امام یادش هست




    چشمها روی چند دختر بود



    یک طرف دختری که رفته از حال

    یک طرف تل خاک در گودال

    زیر پای جماعتی خوشحال

    یک تن افتاده تا شود پامال




    باز دعوا میان لشکر بود



    جان او تا ز صدر زین افتاد

    خیمه ای شعله ور زمین افتاد

    نقش یک ضربه بر جبین افتاد

    گیسویی دست آن و این افتاد




    حرمله هم کمی جلوتر بود



    یک نفر گوئیا سر آورده

    زیر یک شال خنجر آورده

    عرق شمر را در آورده

    وای سر روی دست مادر بود



    حسن لطفی



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-02-2021 در ساعت 20:42
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 3


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عشق زینب با حسینش ماورای عشق بود
    در فضای قلب زینب هم هوای عشق بود

    کوفه و شام و مدینه ، کربلا و خاک غم
    این همه صبر دل او از صفای عشق بود

    اوکه معصومه است عصمت گرد رویش می دوید
    زینب از روز عزل قلبش برای عشق بود

    اشک خون از دیده می ریزد ز داغ و درد عشق
    در دل زارش همی درد و بلای عشق بود

    تو مگو ما را که او زد سر به محمل از چه بود
    چون که لبهای حسینش در نوای عشق بود

    شد تمام هستی او هم فدا در راه عشق
    روح و جسم و قلب هر عاشق فدای عشق بود

    زینب غمدیده لیلا و حسین مجنون او
    عشق لیلا بهر این مجنون فرای عشق بود

    از غمش داغی به جان عشق افتاد و ببین
    ذکر یا زینب مدد را که دوای عشق بود

    در دل ارباب ما جز عشق خالق هیچ نیست
    سر جدا گشتن به راه او بهای عشق بود

    عاشق ارباب ما خود را به او بسپار چون
    از ازل رزق دل عاشق به پای عشق بود

    خوش بحال قلب زینب لذتی در عشق دید
    کربلای غم برایش دلسرای عشق بود

    ای دل من از همین الآن بیا با من بده
    جان به عباسش که مرد با وفای عشق بود

    پرچم عباس هر دم ذکر یا زینب بگفت
    ذکر یا زینب مدد حک بر لوای عشق بود

    سروده جعفر ابوالفتحی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 3


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    زینب کبری همیشه محو خدا بود
    زینب کبری همیشه غرق دعا بود

    در ره پر حادثه ی کوفه و در شام
    گوشه نگاهش فقط به رأس جدا بود

    صاحب قلبم خودش به گوش دلم گفت
    خواهر من شیرزن کرب و بلا بود

    زینب کبری شبیه شاه نجف بود
    زینب کبری شبیه آینه ها بود

    رو به سوی مقتل برادرش آورد
    دید که رنگ رخ او رنگ حنا بود

    منصب زینب به شهر پر شرر شام
    منصب فرماندهی کل قوا بود

    تا درِ بیتِ عزیزِ فاطمه رفتم
    بر در لطفش هزار هزار گدا بود

    زینب کبری عزیز عالم بالاست
    قلب رئوفش همیشه مست ولا بود

    سر بشکستم به پیش زینب کبری
    گفت که کار تو ز داغم چه بجا بود

    با من بی دل بگو، ای دل غمدار
    ماه شب چاردهش سرخ چرا بود

    سروده جعفر ابوالفتحی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 3


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    کیست زینب همیشه بی همتا
    نورِ مستورِ عالمِ بالا

    کیست زینب نفس نفس حیدر
    کیست زینب تپش تپش زهرا


    کیست زینب حسینِ پرده نشین
    کیست زینب حسن به زیرِ کسا

    کیست زینب کسی چه می داند؟
    غیر آن پنج آفتاب هدی


    کیست زینب تلاطم عباس
    کیست زینب تموّج دریا

    ذوالفقار علی میان نیام
    اوجِ نهج البلاغه ای شیوا


    کیست زینب فراتر از مریم
    روشنی بخشِ هاجر و حوّا

    کیست زینب حجابِ جلوه ی غیب
    صبر اعظم ، صلابت عظما


    قلمم بشکند چه می گویم
    من و اوصافِ زینب کبری؟

    من چه گویم که گفت اربابم
    حضرت عشق ، التماس دعا


    السلام ای شکوه نام حسین
    دومین فاطمه، تمامِ حسین




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 2

    مدير اجرايي (02-04-2018), ال یاسین (14-04-2017)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    جان و دلم فدای تو ای دلبرم ، حسین

    دیگر رسیده است دم آخرم حسین




    من رو به کربلای تو خوابیده ام اخا

    دیدار من بیا ، پسر مادرم حسین



    چیزی نماند از تو بجز کهنه پیرهن

    این یادگار توست کنون در برم حسین



    یک سال و نیم رفته ز عمر و نمی شود

    درد نبودنت بخدا باورم حسین



    یک سال و نیم مثل رباب تو می زدم

    بر صورتم ، ز داغ علی اصغرم حسین




    پیچیده است وقت اذان توی گوش من

    " الله اکبر " علی اکبرم حسین



    یادم نمی رود که صدای تو قطع شد

    افتاد دلهره به میان حرم حسین




    بالای تل دویدم و دیدم که ، می خوری...

    ...شمشیر و نیزه ، پیش دو چشم ترم حسین



    غارت شروع شد همه در خیمه ریختند

    بردند گوشوار من و زیورم حسین



    چهره کبود بود شب غارت حرم

    هر دختری که بود به دور و برم حسین



    در کربلا زدند به پیشانی تو سنگ

    در شام سنگ خورد همه پیکرم حسین




    هر چه گذشت بین محل یهودیان

    با خود به زیر خاک سیه می برم حسین ...



    رضا رسول زاده



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكر

    مدير اجرايي (02-04-2018)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    سلام ای روح عزت،تجلی شهامت
    سلام ای کوه صبر و،وقار و استقامت

    فتاده در دل ما،شراری از غم تو
    دو عالم خون بگرید،برای ماتم تو


    چو شمع محفل تو،تمامی ِ کواکب
    ز بس که غم کشیدی شدی امّ المصائب

    چو ماه نو خمیدی،مصیببت ها کشیدی
    به عمرت ای عقیله،چه غمها که ندیدی


    غم هجر پیمبر،سرشک و دیده ی تر
    غم مسمار و کوچه،غم عظمای مادر

    عزاخانه شد از غم،تمام مُلک افلاک
    تو دیدی مادرت را،فتاده بر روی خاک


    تو دیدی فرق چاک ِ،علی ساقی کوثر
    تو دیدی که شد از کین،جگر پاره برادر

    اگرچه زین مصائب،دل تو پر بلا بود
    ولی سوز دلت از،شرار کربلا بود


    امان از از کربلا و،امان از یاس نیلی
    امان از تازیانه،امان از ضرب سیلی

    امان از داغ گودال،امان از اشک دیده
    امان از غربت آن امام سر بریده


    امان از اشک زهرا،امان از آن جنایت
    امان از ظلم شمر و،سنان بی مروّت

    میان مقتل عشق،نگویم که چه ها شد
    سر شاه شهیدان،ز پشت سر جدا شد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكر

    مدير اجرايي (02-04-2018)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    این زن که از برابر طوفان گذشته بود
    عمرش کنار حضرت باران گذشته بود


    صبرش امان حوصله ها را بریده بود
    وقتی که از حوالی میدان گذشته بود

    باران اشک بود و عطش شعله می کشید
    آب از سر تمام بیابان گذشته بود

    آتش، گرفته بود و سر از پا نمی شناخت
    از خیمه های بی سر و سامان گذشته بود...

    اما هنوز آتش در را به یاد داشت
    آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود


    می دید آیه آیه ی آن زیر دست و پاست
    کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود

    یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
    عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود


    زینب هزاربار خودش هم شهید شد
    از بس که از کنار شهیدان گذشته بود

    بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
    این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكر

    مدير اجرايي (02-04-2018)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    به سمت خلق نرو جلوه ی تو ربانیست..
    نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست..


    سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن
    صدای خسته ی تو حجت مسلمانیست..

    شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست..
    بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست..


    به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم..
    که موری در تو برتر از سلیمانیست..

    حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا
    دراین حریم اطاعت کمال سلطانیست..


    مفسران پی تفسیر خطبه های تواند..
    که جمله جمله ی آن آیه های قرآنیست

    کسی ندید چهل روز بی قراری تو..
    که اجر داغ به این غصه های پنهانیست

    به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده..
    کمی زمدح تو بی یی مسیح درمانیست..

    نظر بحال گدا کردن از کرامت توست..
    نشسته بر سر این سفره در پی نانیست..


    نم وضوی نمازت حیات آب بقا..
    نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست..

    پناه عالمیان در پناه چادر توست..
    یقین زمین و زمان در پناه چادر توست..


    سید پوریا هاشمی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    کنج حیاط خانه ی خود، بین بسترش
    بانو رسیده بود به ساعات آخرش

    خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
    رد می شدند خاطره ها از برابرش

    خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
    می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش

    همراه هر نفس زدنش، آه می کشید
    آن کهنه یادگاری خونین دلبرش

    هر روز، روضه داشت؛ حسینیه ی دلش
    این مدّتی که بود بدون برادرش

    یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
    از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش

    یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
    دریای اشک بود دو تا دیده ی تَرَش

    یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
    یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

    وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
    مثل حسین سرور و سالار بی سرش







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  18. تشكر


  19. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,310
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,084
    مورد تشکر
    4,343 در 2,043
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    کنج حیاط خانه ی خود، بین بسترش
    بانو رسیده بود به ساعات آخرش

    خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
    رد می شدند خاطره ها از برابرش

    خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
    می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش


    همراه هر نفس زدنش، آه می کشید
    آن کهنه یادگاری خونین دلبرش


    هر روز، روضه داشت؛ حسینیه ی دلش
    این مدّتی که بود بدون برادرش

    یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
    از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش

    یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
    دریای اشک بود دو تا دیده ی تَرَش

    یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
    یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

    وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
    مثل حسین سرور و سالار بی سرش





    امضاء




صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi