بيست سال پيش از اين، در بهمن ماه سال 1357، انقلابى به وقوع پيوست كه مهمترين حادثه ربع آخر قرن بيستم در سطح حوادث جهانى تلقى شد و تحولات فرامرزى را دست كم در سطح منطقه خاورميانه بويژه در حوزه جهان اسلام، تحت تأثير خود قرار داد.
بررسى و مطالعه اين حادثه، كه در كشورى اتفاق مى افتاد كه جزيره امن و ثبات همراه با حاكميت مقتدر نظامى پادشاهى تلقى مى شد و به عنوان متحد پايدار بلوك غرب از حمايت خارجى لازم برخوردار بود، با بهت و حيرت تحليلگران و پژوهشگران اجتماعى ، بويژه نظريهپردازان انقلاب آغاز شد.
ويژگى برجستهى كه بر پيچيدگى درك حادثه و دشوارى تحليل آن مى افزود، وجهه دينى و رنگ مذهبى بود كه بر بخش مهمى از شعارها، خط مشى ها و شيوههى رفتارى انقلابيون مستولى گشته بود و جنبشى گسترده و فراگير را در پيروى از يك رهبر مذهبى سامان مى داد. ره يافتها و نظريه های پيشين قادر به توضيح ابعاد نوين و وجوه متمايز اين حادثه نبودند و از اينرو پارهى از نظريهپردازان به بازنگرى و تعديل در نظريات پيشين خود برآمدند.
براستى چرا رژيمى كه آنچنان مقتدر و سديد به نظر مى رسيد، رخنهها و شكافها و سرانجام تزلزل و فروپاشى را در خود باز مى يابد؟
كدام علل و عوامل تاريخى ، اجتماعى ، اقتصادى ، سياسى و فرهنگى به هم گره مى خورد و حوادث سالهى 55 و 56 را برمى انگيزد؟
بازيگران و قهرمانان اين حوادث چه كسانى اند و چه نقشى در بروز و ظهور حادثه ايفا مى كنند؟
طى چه فرآيندى ، جنبش فراگير اجتماعى با شعارها و انگيزههى دينى به ظهور مى نشيند؟
و در نتيجه تعامل كدام عوامل و شرايط، انقلاب اجتماعى رخ مى دهد و به پيروزى مى رسد؟
همه اين پرسشها و دهها پرسش مشابه ديگر، در اين سالها موضوع مطالعات و تحقيقات بى شمار قرار گرفت و بويژه در دنيى غرب، حجم عظيمى از تأملات و تحليلها را در تبيين اين حادثه نامنتظر در پى آورد.
https://www.uplooder.net/files/99c3dd8b0a682c44e1f0621e7239788b/جوانی-من-کجاست؟؟---hasan_ali_ebrahimi_said_جوانی-من-کجاست؟؟-.mp4.html
نخستين نكتهى كه در مواجهه با تحليلهى گوناگون از حادثه بزرگ بهمن 57 به چشم مى خورد، تنوع رهيافتها و منظرهى مطالعه در پرداختن بدان است.
نقطه عزيمت و ورود به بحث در اين تحليلها، چندان از يكديگر متفاوت و غريب است كه گويا هر يك به موضوعى مستقل از ديگرى نظر دارد.
گذشته از آن، نوع توجه به تاريخچه حوادث منتهى به انقلاب و وجود اختلافنظر در آغاز زمانى حوادثى معين كه بتوان آنها را پيشينه قطعى انقلاب بهمن تلقى كرد، منشأ دگرگونى و تنوعى ديگر در چارچوبهى تحليلى ارائه شده، گرديده است.
افزون بر اين، عطفنظر به تحولات فرهنگى ، اقتصادى ، سياسى و... از سويى و گرايش به وجوه جامعهشناسى يا روان شناختى از سوى ديگر، مزيد بر علت شده و درك ماهيت عناصر اين رخداد را دشوارتر نموده است.
منبع:::