❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مصطفی*شیعه ال طاها* (18-03-2021)
❤ |
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-03-2021)
❤ |
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (19-03-2021)
❤ |
«یا مقلب القلوب و الابصار»!
این صدای توست، پیچیده در گستره خاک.
این روشنان آواز توست که در لابه لای کاینات می وزد
عطر سیال و شناورحضور توست که شامه خاک را پر
کرده از طراوت رویش،خواب را ربوده از چشم های زمین.
از عطر حضور توست که گل ها چشم گشوده اند به جلوه ات،
که زمین را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این اعجاز نفس های قدسی توست که جاری شده است در
شریان های خاک مرده و زندگی می بخشد به گل، به دشت، به گیاه.
این اعجاز نفس های قدسی توست که به رودخانه ها اجازه
خروش می دهد و به درختان، فرمان قیام.
این لهجه قرآنی توست که پرنده ها را خوش الحان کرده است
و ابرها را مهربان و سخاوتمند؛ دشت ها را
به میهمانی باران دعوت کرده و پرستوها
را به کاشانه فراخوانده است.
«یا مدبر اللیل و النهار»!
نسیم اراده ات وزید بر عبور و مرور شب و روز و ر
وز، به اذن تو روشن شد تا زمین، از سفره
کریمانه ات، لقمه حلال بجوید!
روز را نشاندی بر بلندای افق تا چشم ها، مهربانی
فراگیرت را شاکر باشند
و قدم ها، فضل و رحمت تو را به تلاش درآیند و دست ها،
«روزی» بگیرند از در خانه ات!
و روز و شب را که از پی هم می آیند و می روند،
اینک، بگیر از شب ها و روزهایم، تکرار و روزمرگی را.
تاریکی شب هایم را به نور خویش روشن کن و روزهایم
را میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
«یا محول الحول و الاحوال»!
قطار فصل ها می گذرد.
زمین پیر و فرسوده، به یک تبسم تو، جوان می شود.
درختان مرده، زنده می شوند.
روخانه های راکد می خروشند.
رستاخیزی به پا شده است در دقایق «زیستن»، در تکرار
مرگ و تولدهای پیاپی.
این بوی توحید توست که پیچیده است در جریان آفرینش!
در تحویل سال های جدید و قدیم، در تقویم های دیروزی و امروزی
قیامت شاهکار توست که اعجاز می کند.
تا دیروز، خاک، تهی بود از زندگی
و امروز، زمین، گستره تولد هاست!
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد
ظهور«مهدی زهرا»بهارمان باشد
بهار "طبیعت"به همراه بهار "مهدویت" گوارای وجودتان
ما منتظران بهار دیگری هم داریم که هر روز و به
خصوص هر صبح جمعه باید انتظارش را بکشیم.
باید جان را آذین ببخشیم و با پالایش آلودگی های درون،
خود را به زیبایی ها بیاراییم.
این بهار، دیگر از جنس بهار نوروز نیست؛
بلکه بهار جان ها و احیاگر دل هاست.
پس باید هرچه بیشتر به استقبال و پیشواز آن رفت و انتظارش را کشید.
وقتی که بهار طبیعت می رسد، زمین های حاصلخیز سرسبز می شوند،
اما هنگامی که بهار ولایت منجی عالم بشریت می آید،
دیگر خبری از خشکسالی و زمین های بایر و کویر
در هیچ جا و هیچ زمانی نیست.
همزمان با تولد دوباره طبیعت و آمدن فصل بهار،
امام زمان (ع) ظهور خواهد کرد.
بنابراین نوروز باستانی همانطور که در اندیشه ملی ما یک روز فرخنده است،
در اندیشه شیعی و اسلامی ما نیز گرامی و مقدس است.
در واپسین روزهای باقیمانده از سالی که گذشت و درآستانه فرا رسیدن سال نو،
به درگاه حضرت حق جل جلاله برای ظهورمولایمان
و فرا رسیدن بهار مهدویت استغاثه می کنیم
اللهم عجل لولینا الفرج
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
از امروز همه چیز آخرین است
آخرین هفته
آخرین دلشورههایِ شیرین اسفند
اتمامِ آخرین جایِ گردگیری نشده خانه
آخرین اتمام حجتها با خودمان…
حالمان و آرزوهایمان…
آخرین یا مقلب القلوبها و
آخرین امیدهای گره خورده، به اشاره سالی نو،
که همه چیز درست میشود.
این چند روزِ آخر هم باید اسبِ سال را مجاب کرد که تا منزلگاه راهی نیست…
بتاز… که نو شدن نزدیک است
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
✿بهار غزل عاشقانه خداست✿
و تاریخ های جهان، شعله شعله آب شوند
و تا خبری از برف های سنگین نباشد
و تا کوهپایه ها دامن دامن شقایق وحشی شوند
و طعم نورسته گیاهان بگیرد خاک
و تا رودخانه ها به راه بیفتند
درختان قامت راست کنند
هوای دشت ها، عطر صمیمی گل و سنگ شود
... یا مُقَلِّب القلوب و الابصار
صدای سبز تو در جان کائنات پیچیده
عطر روشن تو، لایه لایه خاک را معطر کرده است
خواب از سرزمین پریده
چلچله ها آمده اند
سقف ها حریر گیاهان نورسته است
و آواز تو در شریان نازک ابرها پیچیده
یا مدبِّر اللّیل و النهار
آسمان، بساط دست های کریم توست
زمین، سفره سبز مهربانی توست
و سر انگشتان لطیف تو شب را صیقل داده اند
روز را پای خنکِ رودخانه ها کشانده اند
فانوس از خانه های گلی آویزان است
پرچین ها، ردّ انگشتان لطیف باران است
هوا، خنکای رقیق نور است
جاده ها، هوای لطیف علف هاست
یا محوّل الحول و الاحوال
اما هنوز دل هامان موسیقی زنجیر و سنج است
دل هامان رنگ و بوی اندوه دارد
پرچم های سیاه مان هنوز برپاست
نقاره هامان هنوز مصیبت است
شانه هامان زخمی عَلَم هاست
هنوز پا برهنه ایم
اشک هامان گرم و تازه است
کوچه هامان عزاپوش است
حوّل حالَنا إلی أَحسنِ الحال
مریم سقلاطونی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
باز می آید بهار و می دمد
سبزه ها، گل ها ز قلب سرد خاک
باز می آید بهار و می برد
رنگ غم از چهره های خوب و پاک
باز خورشید قشنگ و مهربان
دست های گرم خود وا می کند
می نشیند گوشه ای و باز هم
کوچ سرما را تماشا می کند
برف ها را در بغل جا می دهد
تا ز شرمی آتیشن آبش کند
چشمه را سیراب از چشمان برف
بید را با باد بی تابش کند
با دوچشمانی خمار آنسوی تر
می نشیند در تماشای بهار
عطر باد و رقص ناز نسترن
مستی آن آهوان بی قرار
با نگاهش ناز نرگس می خرد
تا ز جامی باز سر مستش کند
خنده ی سرخ شقایق را ببین
باز می آید زغم هستش کند
باز می خندد به چشم روزگار
باز می بوسد گل روی زمین
باز هم با دست گرمش می کشد
عاشقی در لحظه های واپسین
می رسد از ره بهار و باز عشق
بر رخ عالم تبسم می کند
عالمی دیدم که از لبخند عشق
باز دست و پای خود گم می کند
می رسد از پیچ و خم های زمان
می کند با قلب عالم گفتگو
می شود با با باد و باران همسفر
مهربانی را کند او جستجو
می رسد اینک بهار از راه دور
از دیار کوروش و جمشید و کی
از ازلها از همیشه تا ابد
می رسد همراه چنگ وعود ونی
می رسد هنگام تحویل زمین
می رسد نوروز جاویدان ما
می رسد اینک بهار و عید نو
یادگار کهنه ایران ما
صبا آقاجانی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است
اما خدا را شکر که نوروزهر سال این فکر را به یادمان می آورد.
پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
هفت سین دل هامان را به سرسبزی درختان بهاری گشودیم
تا روشنایی مهربانی ها را در آیینه بهاری چشمه ها نگاه کنیم.
حالا که بهار، آهسته با کوله باری از سرسبزی و طراوتْ بارانِ پاکش
را بر سرکشتزارهایمان می ریزد، خدا را سپاس می گوییم.
که برکت را به سفره هایمان آورد.دل هامان را اگر پاک بود، پاک تر
و اگر پاک نبود، پاک می کنیم از هر کینه و دلخوری.
مثل همه درختانی که شکوفه های دوستی را جوانه زدند، ما نیز به خود می گوییم:
باید جوانه های دوستی را در دل پاس داشت تا عطر وجودشان
همه چیز و همه کس را معطّر کند.
حالا که آسمان، به آبی شفّاف و روشنش رسیده است،
حیف است ذهن ما به صافی و پاکی آن نرسد!
یا مُقَلِّبَ القلوب و الابصار، یا مدبّر اللّیل و النهار
یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوالِ.حَوِّلْ حالَنا إِلی اَحْسَنِ الْحالِ.
ای خدایی که تغییر دهنده شب و روزی.
ای پروردگاری که چشم ها و قلب ها، به اراده تو تغییر می کنند!
دلهامان را به سمت بهترین ها ببر و قلب هامان را متحوّل کن.
طیبه ندّاف
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)