هزاران کشته و زخمی در پی اشغال جنوب لبنان در سال 1978 توسط اسرائیل و جنگ 22 روزه اسرائیل با حزبالله که در آن، صدها تن از سربازان و فرماندهان حزبالله به شهادت رسیدند.
آیا دیر یاسین را از یاد بردهایم؟ روستایی کوچک، نزدیک قدس که در سال 1948 شاهد هجوم سه گروه مسلح از صهیونیستها بود. در این یورش که با مقاومت ساکنان ده همراه بود،250 نفر که بیشتر آن ها را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل میدادند، کشته شدند. همچنین در این حمله، فجایع دیگری از جمله تجاوز جنسی، مثله کردن، پاره کردن شکم زنان باردار و منفجر کردن منازل نیز رخ داد.
آیا جنایت وحشیانه صهیونیستها در روستای قانا را از یاد بردهایم؟ روستایی در جنوب لبنان که در سال 1996 و در جریان جنگ لبنان، مقر نیروهای سازمان ملل بود. با حمله جنگندههای اسرائیلی به جنوب لبنان، بسیاری از زنان و کودکان برای در امان ماندن از این حملات، به مقر نیروهای سازمان ملل در این روستا پناه بردند، اما نیروهای رژیم صهیونیستی با زیرپا گذاشتن تمام مقررات و حقوق بین المللی و
ص: 30
انسانی، این منطقه و ساختمان مورد نظر را زیر آتش سنگین توپخانه ویران کردند. در این جریان بیش از 100 نفر که 33 نفر از آن ها کودکان زیر 10 سال بودند، به شهادت رسیدند.
نزدیکتر بیاییم!
جنگ 8 ساله عراق و حامیانش با ایران و شهید شدن هزاران فرزند این آب و خاک و فجایع انسانی و اخلاقی که در سوسنگرد، بستان و... اتفاق افتاد.
بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه مظلوم را نیز به یاد بیاوریم. صدام به مردم کشور خودش نیز رحم نکرد؛ آنجا که حکومت بعث عراق، شهر حلبچه را در جنگ با ایران از کنترل خود خارج دید، تحمل سیاسی خود را از دست داد و به حملات شیمیایی روی آورد که در اثر آن، بیش از 5000 شهروند کُرد در ظرف کمتر از یک ساعت کشته و بیش از 8000 نفر دیگر از فرزندان شهر حلبچه مسموم شدند که تعدادی از آن ها در سالهای بعد بر اثر مشکلات ناشی از مواد شیمیایی، جان خود را از دست دادند. این بمباران بخشی از عملیات گسترده به نام عملیات انفال بود که بر ضد ساکنان مناطق کُردنشین عراق انجام
ص: 31
شد. در پی عملیات والفجر 10 توسط ایران و تصرف بخشهایی از کردستان عراق در اواخر سال 1366 که منجر به استقبال مردم این مناطق از نیروهای ایرانی شد، صدام حسین به پسرعمویش، علی حسنالمجید، معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. حمله شیمیایی به حلبچه که به کشتار حلبچه یا جمعه خونین نیز شناخته میشود، یک نسلکشی مردم کُرد بود که در 16 مارس 1988 به وسیله بمباران شیمیایی توسط نیروهای دولتی عراقی در طی روزهای پایانی جنگ ایران و عراق روی داد.
پیش از حملات شیمیایی، شهر به مدت دو روز با بمبهای متعارف بمباران شد. ظاهراً علی حسنالمجید میخواسته شیشه ساختمانهای شهر را بشکند تا امکان مقاومت در مقابل گازهای سمی به حداقل برسد. نیروی هوایی عراق از انواع مواد شیمیایی علیه حلبچه استفاده کرد؛ گازهای اعصاب مانند وی ایکس، سارین، تابون و گاز خردل. شدت این سموم آنقدر زیاد بود که حتی مرغان هوا و حیوانات نیز در امان نبودند. شب هنگام که برف زیادی باریده بود، نزدیک به پنجاه
ص: 32
کمپرسی و کامیون، مجروحان را به داخل خاک ایران حمل کردند و از خاک عراق به مراکز درمانی کرمانشاه و سایر شهرهای همجوار منتقل شدند. در روزهای بعد، پیکر این انسانهای مظلوم با بیلمکانیکی، جمعآوری و برای دفن به خارج از شهر حلبچه منتقل شد. تصاویری که هیچگاه از ذهن کُردها پاک نخواهد شد.
درباره بمبهای فسفری که که در دفاع مقدس توسط عراق استفاده شده بود، چیزی شنیدهایم؟
شاید بسیاری از ما نشنیدهایم که عراق در منطقه دوعیجی، بمب فسفری میانداخت. فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب و شعلهور میشود و بسیجیها زیر این بمبهای فسفری گیر میکردند و فسفر به تن آن ها میچسبید و با هیچ وسیلهای خاموش نمیشد و آن ها میسوختند و صبح هنگام، باد خاکستر آن بچهها را با خودش میبرد.
و باز نزدیکتر بیاییم، سرکوب قیامهای مردمی در منطقه و کشته شدن تعداد بسیاری از مردم بیگناه به جرم انقلابی بودن.
نسلکشی مسلمانان میانمار توسط بودائیان و سوزاندن کودکان و زنان آن ها در گورهای دسته جمعی.