ب) شکایت اجتماعی
انسان تا زمانی که از وضعیت موجود ناراضی نباشد بلکه شیفته آن باشد، هیچگونه تغییر و حرکتی به سوی وضعیت مطلوب نخواهد کرد و این امر، نشانه عدم بلوغ و رشد اوست. اگر جامعهای به بلوغ برسد، به هیچ وجه به وضعیت موجود قانع نخواهد بود و شاکی از آن، برای تحقق وضعیت مطلوب به تلاش و تکاپو میافتد.
از این رو، جوامع بشری پس از تجربه تمامی مدلهای حکومت بشری، از خود و بافتههای خود خسته میشوند، به آسمان رو میکنند و دست شکایت به سوی هستیآفرین میبرند و به درگاه خداوند تضرع مینمایند.
اینگونه زمینههای اضطرار به هستیآفرین و حجت او در دل انسان فراهم میشود و جوانههای آن سر میزند و به درگاه خداوند شکایت کرده و از دردها و رنجهای خود حکایت میکنند و از فقدان نبی و غیبت ولی شکایت مینمایند. «اللهمّ إنّا نَشکو إلیکَ فَقدَ نبیّنا صلواتُک علیهِ و آله و غیبَته وَلیّنا...» ؛ خدایا از غیبت امام زمان عجل الله به تو شکایت میکنم...(1)
________________________________________
1- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
ص: 48
این همه در سایه درک انتظار و اضطرار به حجت و در صورتی است که با تمام وجود، حس نیاز به حجت خدا و ولی خدا را فریاد بزنند؛ چراکه نیاز، زمینه ساز دعاست و انسان تا به چیزی نیاز پیدا نکند، دعا نمیکند. این خستگی از حکومتها و مکاتب بشری حاکی از آن است که احساس نیاز به حکومت الهی و منجی الهی در بین انسانها زنده شده است.