╫►*♥*◄╫ فزت و رب الکعبه ╫►*♥*◄╫
►*♥*◄ویژه نامه ضربت خوردن►*♥*◄
و
►*♥*◄شهادت مولی الموحدین►*♥*◄
╫►*♥*◄╫ حضرت علی علیه السلام╫►*♥*◄╫
❤ |
╫►*♥*◄╫ فزت و رب الکعبه ╫►*♥*◄╫
►*♥*◄ویژه نامه ضربت خوردن►*♥*◄
و
►*♥*◄شهادت مولی الموحدین►*♥*◄
╫►*♥*◄╫ حضرت علی علیه السلام╫►*♥*◄╫
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان*...
- فشرده ای از احکام روزه
- لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز بیست...
- ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان ❀...
- ویژه نامه لیالی پرفیض قدر * شکوه مهر الهی...
- ▐★*★ ▐دریچه ای به سوی ملکوت {روز هفدهم }▐★*★...
- ویژه نامه روز دهم ماه مبارک رمضان* بهار...
- از ژرفای دعای ابوحمزه ثمالی
- ماه رمضان در تهران
- ویژه نامه روزبیست و یکم ماه مبارک رمضان*...
❤ |
قالَ الامام علی(علیه السلام):
ما مِنْ یَوْم یَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَم إلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَم أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ وَ أناَ عَلَیْکَ شَهیدٌ.
فَقُلْ فیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فیَّ خَیْرَاً، أشْهَدُ لَکَ بِهِ فِى الْقِیامَةِ، فَإنَّکَ لَنْ تَرانى بَعْدَهُ أبَداً
امام علی علیه السلام فرمود:
هر روزى که بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدى هستم، من بر اعمال
و گفتار تو شاهد مى باشم. سعى کن سخن خوب و مفید بگوئى، کار خوب
و نیک انجام دهى. من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود.
و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید و قابل جبران نیست.
بحارالأنوار: ج 68، ص 181، ح 35.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
تو رستگار شدی!
مگر نه اینکه به حضور پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله خواهی رسید؟!
مگر نه اینکه غم دوری تو در فراق فاطمه علیهاالسلام
پایان خواهد یافت؟!
دیگر نه خار در چشم و نه استخوان در گلو داری.
دیگر از مردم آدمنمای کوفه جدا شدی و به سوی
معشوقت پرواز کردی
ولی چرا تنها رفتی؟! کجا رفت وحدت کوفیان؟
این علی علیهالسلام است باز هم از مظلومیت خود میگوید؛
از نامردانی میگوید که در حساسترین
لحظه ها تنهایش میگذارند.
علی جان، بگو؛ از ناجوانمردی کوفیان بگو تا برایم عبرتی شود.
نمیخواهم من هم مولایم را در کشاکش بلا، تنها بگذارم.
دوست دارم در تنهایی ات، چاه فریاد غم آلود تو باشم...
علی جان بگو
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
در سوگ خورشید کوفه
تمام شهر تو را مى شناخت.
مهتاب فقط به اميد ديدار تو برون مى آمد,
آفتاب از نگاه تو شرم داشت.
تمام اقاقيا آشنايت بودند,
آشناى تو و آشناى سجاده ى سرخت.
در آن شب تمام زيبارويان بهشت,
پيرامونت را احاطه كرده بودند
و سجاده ات بوى بهشت مى داد.
بويش تا اوج مى رفت
كه مرغان آسمان را مست مست كرد.
به خداى يگانه سوگند,
پاكتر از سجاده ات آفريده نشده و نخواهد شد.
سجاده ات تاريكى شب را به بازى گرفت
و نورى كه شب هنگام از آن ساتر بود
ظلمت شب را مى شكافت.
و راهى مى شد به سوى بارگاه مقدس او.
سجاده ات جام اشك يتيمان شده بود,
سرخى اش دل را آتش مى زد,
عشق از مستى سجاده ات رنگ مى باخت.
بعد تو نور نيست شد و ظلمات محض.
بعد تو كسى آيه بندگى را توان تفسير نداشت
و بعد تو همه هيچ شد.
اى كاش, اى كاش, زمان متوقف مى ماند
و شمشير زهرآگين مردى دوزخى فرقت را نمى شكافت.
اى كاش هيچ گاه سرخ نمى گشت. اى كاش!
اين آخرين حرف دلم نيست قلم است كه مى لنگد
و توان نوشتن از كف داده, ذهنم ياريم نمى كند
تا اينجا هم فقط خدا كمك كرده و تو.
بگذار آخرين جمله نوشته ام كه در واقع
اولين حرف سر لوحه ى قلبم است را بنگارم
و با نام زيبايت درخشانش كنم.
مولاى من! آقاى من!
حاضرم تمام عمرم را ببخشم
و هزار بار قطعه قطعه شوم
تا فقط بتوانم يك لحظه تو را در خواب ببينم
تا تاريكى شب هايم به نورت نورافشان شود
و وجودم به نوازش لطفت آرامش يابد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
آسمان شهر باید
صاعقه خون بر زمینیان بباراند.
و کوههای درهم و سخت ا
ز خون فرو بریزند.
بیدهای مجنون
سرهای خمیده را به زمین بیاسایند.
گلهای پَرپَر و شمعهای سوزان
گرد خانه حیدر به طواف برخیزند.
کودکان با چشمان اشکبار
و قلبهای درهم تپیده نالان،
سرهای یتیمی را به آستانه در می کوبند.
کاسه های شیر لبریز و چشمان منتظر،
در دل و دعایشان خدایا حیدر«پدر ما»؛
ای کاش هیچ کس به یتیمان نگوید
شیر خدا چشمانش را فرو بست.
ای کاش صدای ناله حسنین
و پسران ام البنین به بیرون برنخیزد.
کاش صدای ناله ها به آسمان برنخیزد.
دختر علی طاقت ندارد.
گاه مولا سرش را میان چاه فرو می برد.
و گاه غریبانه میان نخلستان های کوفه می گریست.
که نکند زینبش اشک چشمان
و سوز ناله دل غریبش را بشنود.
مولایم راز دلش،سلام های بی جواب!
چادر خاکی صورت نیلی و غریبی کودکانش را؛
با چاه همنوا می شد.
ای خدا دخت علی چه می بیند؟
آن روز دستهای بسته
و امروز فرق شکسته
صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
فعالیتهای فرهنگی، ادبی ، صوتی و تصویری
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
مقالات و سایر مطالب مرتبط
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد
سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد
لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
جانها ز داغ او، همه در التهاب شد
پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
روح الامین به سوی زمین با شتاب شد
بر سر زدند جمله مَلَکهای آسمان
گریان، که پایگاه هدایت خراب شد
گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد
کشتند چونکه شیر خدا را به سجدهگاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد
جسمی به خاک رفت که جانها فدای اوست
داغی به جای ماند، که دلها کباب شد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
«غربت تمام شد»
شمشیر فرود آمد.
پیشانی دریا شکافت، محراب در خون شناور شد.
قرآن، ورق ورق کاسه صبر لبریز.
در افلاک غلغله شد و قدسیان بی تاب؛ فاطمه گریست.
شمشیر فرود آمد... .
ماه، دو تکه شد، تاریخ، طعم تلخ یتیمی را مزه مزه کرد.
بادها شیون کنان، مصیبت را وزیدند.
درختان، مویه کنان نالیدند.
ریگ ها، از داغ گریستند.
رودخانه ها بر سرزنان، خروشیدند.
ابرها، ضجه زنان باریدند.
عرش، ترک برداشت آفتاب گرفت.
روز، شب شد.
کوه ها، رشته رشته شدند.
گل ها، رنگ باختند.
اندوه جهان همیشگی شد.
خانه زاده کعبه در محراب، به خون غلطید.
شمشیر فرود آمد...
عطش کینه ای زهرآلود، سیراب شد.
شصت و سه سال رنج مداوم، به ثمر نشست.
فضیلت ها، بی پدر شدند.
مهربانی ها، ناتمام ماندند. پرچم هدایت بر زمین افتاد.
کانون ایمان لرزید. ساقی کوثر، دیده فرو بست.
کوفه تنها شد.
کوفه ماند و یک محراب خالی.
کوفه ماند و تا همیشه حسرت.
کوفه ماند و یک عمر فقدان عدالت.
کوفه ماند و خاطره شیرین پنج سال عدالت محض.
کوفه ماند و یک عمر اندوه حق نشناسی.
کوفه ماند و داغ غریب بی کسی.
شمشیر فرود آمد!
«فزت و رب الکعبه»
غربت مولا تمام شد.
خدیجه پنجی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
حسنعلی ابراهیمی سعید (01-05-2021)
❤ |
مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعتبیکرانهها
او را نه زمانه میشناختش، نه زمانیان
اندیشناک بود بر «قوم خویش» و بر «ابنای روزگار» و
بیمناک بر هوس هایی که چشم های بصیرت را به یغما برده بود.
به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود،
بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه میکرد...
چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمینهاد
مگر با قیام و قعود عارفانه اش
و چه صبحگاهان که برنمیخاست
جز با کمر بستن به خدمت خلق
به که میمانست که کسی را با وی مانندی نبود
و که چون او میدانست که دانای اسرار مگو او بود.
در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت» بود و
بر عدالتش همه معترف،
تا بدانجا که «شهید عدالت» نام گرفت.
هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک میزند
و مسجد به خونش، غسل طهارت میکند.
کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله المبیت پیشمرگی او کند
و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست.
در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!
روح بیقرارش جز درگاه نیایش، قرار نمییافت،
لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود
و عمل به احکام آن مرام او...
درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین،
جلوهای از شگفتیهای او. به برق نگاهی،
رعدی در دلها برمیفروخت و به اشاره سرانگشتی،
مس وجود، طلای حقیقت میشد و ...
اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای!!
از نجوای شبانه اش با چاه ؟!
از گریه های غریبانه اش در نماز؟!
از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه نشینی ؟!
از تازیانههای ناجوانمردانهای که بر پیکر فاطمه اش زدند.
از طعنه ها و سبکسری هایی که چون گرز گران
بر سرش میکوفتند. و بیش از همه.......
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)