صفحه 2 از 16 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 151

موضوع: آفتاب حسن : رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    شهادت مادر

    دیری از درگذشت توان فرسای آخرین فرستاده خدا و بهترین مونس حسن علیه السلام، نپاییده بود و زخم هجران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر دل او التیام نیافته بود که زخم جانسوز دیگری بر دل او، برادر، پدر و خواهرش نشست. آری مادرش نیز بار سفر بسته بود.
    ________________________________________
    1- بحارالانوار، ج 28، ص 76.
    ص:19
    بغض کودکان دوباره ترکید. زهرا علیهاالسلام مادرانه به رویشان لبخند می زد و آنان می گریستند. او خرسند از وعده دیدار پدر و کودکان غمگین از داغ هجرانی دیگر.
    فاطمه علیهاالسلام فرمود: تا بسترش را میان حجره بیندازند. لباس های پاکیزه و عطر آگین بر تن کرد و در حالی که رو به قبله بود(1)، خورشید وجودش در دنیا خاموش شد.
    حسن علیه السلام به همراه برادرش حسین علیه السلام وارد خانه شدند و از اسماء بنت عمیس سراغ مادرشان را گرفتند. اسماء برای رعایت حال آن ها پاسخ داد که مادرشان در حال استراحت است. گفتند: «نه! الآن وقت استراحت مادر نیست.» اسماء گفت: «عزیزانم، مادرتان از دنیا رفته است.»
    صدای گریه کودکان فضای خانه را آکند. داخل حجره مادر دویدند و خود را روی پیکر جراحت دیده ناتوان او انداختند. حسن علیه السلام پیوسته فریاد می زد: «مادرجان با من سخن بگو...».
    سپس برای خبر کردن پدر، به سوی مسجد دوید؛در حالی که می گریست و فریاد می زد. وقتی به مسجد مدینه _ تنها عبادتگاه علی علیه السلام و تنها رازدار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم _ رسید، گریه حسن علیه السلام سکوت مسجد را شکست و خبر شهادت مادر را به پدر داد. علی علیه السلام اندوهناک، با صدایی شکسته زیر لب زمزمه کرد:
    ای دختر پیامبر! تو تنها تسلی بخش من بودی. پس از تو از که تسلی
    ________________________________________
    1- اسدالغابه، ج 5، ص 590.
    ص:20
    بجویم.(1)


    نوجوانی و جوانی امام مجتبی علیه السلام
    نوجوانی و جوانی امام مجتبی علیه السلام
    دوره نوجوانی و جوانی امام مجتبی علیه السلام، با دوران خانه نشینی امیرالمؤمنین علیه السلام هم زمان بود. در آن دوره در روند حاکمیت جامعه اسلامی خیانت شد؛یعنی ماجرای (سقیفه) برپا گردید. علی علیه السلام با دیدن آشفتگی اوضاع، برای در امان ماندن اسلام و مسلمانان از آسیب های احتمالی (نظری و عملی) خود را از خلافت کنار کشید و بیست و پنج سال تمام در انزوا به سر برد. او در این دوران به کار در نخلستان ها، کندن چاه و آبیاری مزرعه ها روی آورد و تنها آن گاه که به دانش الهی او نیاز بود، در جریان های اجتماعی و سیاسی حضور می یافت و همواره از دور، بر اوضاع کلی جامعه اسلامی نظارت داشت تا از مسیر اصلی منحرف نشود.
    امام مجتبی علیه السلام، نیز در این سال ها، دوران پیشرفت خود را پشت سر می گذاشت. او با فرمان برداری کامل از پدر، در این سال ها به آموزش قرآن و کمک به علی علیه السلام در کارهای کشاورزی می پرداخت و هرگاه از پدر مأموریتی می یافت، آن را به بهترین شکل انجام می داد. برای نمونه، همراهی کرن ابوذر تا «ربذه». امام حسن علیه السلام از سوی امیرمؤمنان علی علیه السلام دستور یافت تا برای ادای احترام به بزرگ مبارز اسلام و مسلمان پیش کسوت حضرت اباذر، او را تا محل
    ________________________________________
    1- بحار الانوار، ج 43، صص 186 - 188.
    ص:21
    تبعیدش _ ربذه _ همراهی کند.(1) هم چنین گاه از سوی پدر مأموریت می یافت تا در جنگ هایی که در این دوران در می گرفت، حضور یابد.(2)







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نوجوانی و جوانی امام مجتبی علیه السلام

    دوره نوجوانی و جوانی امام مجتبی علیه السلام، با دوران خانه نشینی امیرالمؤمنین علیه السلام هم زمان بود. در آن دوره در روند حاکمیت جامعه اسلامی خیانت شد؛یعنی ماجرای (سقیفه) برپا گردید. علی علیه السلام با دیدن آشفتگی اوضاع، برای در امان ماندن اسلام و مسلمانان از آسیب های احتمالی (نظری و عملی) خود را از خلافت کنار کشید و بیست و پنج سال تمام در انزوا به سر برد. او در این دوران به کار در نخلستان ها، کندن چاه و آبیاری مزرعه ها روی آورد و تنها آن گاه که به دانش الهی او نیاز بود، در جریان های اجتماعی و سیاسی حضور می یافت و همواره از دور، بر اوضاع کلی جامعه اسلامی نظارت داشت تا از مسیر اصلی منحرف نشود.
    امام مجتبی علیه السلام، نیز در این سال ها، دوران پیشرفت خود را پشت سر می گذاشت. او با فرمان برداری کامل از پدر، در این سال ها به آموزش قرآن و کمک به علی علیه السلام در کارهای کشاورزی می پرداخت و هرگاه از پدر مأموریتی می یافت، آن را به بهترین شکل انجام می داد. برای نمونه، همراهی کرن ابوذر تا «ربذه». امام حسن علیه السلام از سوی امیرمؤمنان علی علیه السلام دستور یافت تا برای ادای احترام به بزرگ مبارز اسلام و مسلمان پیش کسوت حضرت اباذر، او را تا محل
    ________________________________________
    1- بحار الانوار، ج 43، صص 186 - 188.
    ص:21
    تبعیدش _ ربذه _ همراهی کند.(1) هم چنین گاه از سوی پدر مأموریت می یافت تا در جنگ هایی که در این دوران در می گرفت، حضور یابد.(2)







    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ازدواج امام مجتبی علیه السلام

    از آن جا که دشمنان اهل بیت علیهم السلام همواره می کوشیدند تا چهره تابناک آنان را خدشه دار کنند، برای شهوت پرست جلوه دادن چهره امام مجتبی علیه السلام، تهمت های ناروایی را به ایشان نسبت می دادند. دشمنان او را فردی معرفی می کردند که _ نعوذ باللّه _ علاقه وافری به زن ها داشته و پیوسته ازدواج می کرد و طلاق می داد. موج این اتهام های نادرست از دوره خلافت منصور دوانیقی آغاز گردید.
    او یکی از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود و برای سرکوبی قیام های علویان و برای جلوگیری از پشتیبانی مردم از آنان و تحکیم حکومت استبدادی خود، از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد. او با پخش خبرهای جعلی درباره اهل بیت علیهم السلام و تشویق دیگران به پراکندن این گونه دروغ ها می کوشید تا چهره و جایگاه بلند اهل بیت علیهم السلام را خدشه دار سازد.
    او در سخنرانی خود خطاب به مردم خراسان، با بی شرمی تمام بیان کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام با انگیزه قدرت طلبی و زیاده خواهی دست به جنگ های مختلف می زد و تا اندازه ای افراط کرد که یارانش او را کشتند تا این که پسرش
    ________________________________________
    1- الکامل فی التاریخ، ج 3، صص 112 _ 116 .
    2- الکامل فی التاریخ، ج 3، صص 108 _ 110 .
    ص:22
    حسن روی کار آمد. او نیز پس از صلح با معاویه و بازگشت به مدینه به زن ها روی آورد و آن قدر ازدواج کرد و طلاق داد که در بستر خود مرد!(1)






    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    فراوانی این گونه تحریف ها و تهمت های ناشایست از نویسندگانی که از دستگاه حکومتی و تبلیغات آن اثرپذیر بودند، بازتابی هولناک در تاریخ نویسی و سیره نگاری اهل بیت علیهم السلام برجای گذاشت. نتیجه این شد که شمار همسران امام مجتبی علیه السلام را تا چهارصد تن نوشته اند. حتی برخی شمار آنان را دویست و پنجاه و یا سیصد نفر(2) بیان کرده اند. برخی نیز شمار آن ها را هفتاد زن و یک صد و شصت کنیز برشمرده اند.(3)
    این اختلاف شدید و تناقض آشکار غیر حقیقی بودن این خبرها را نشان می دهد. گویاترین سند بر ردّ این مدعا این است که هیچ نام و نشانی نیز از این همسران ناشناس در دست نیست. و شمار فرزندان آن حضرت نیز از بیست نفر بیش تر نیست.(4)
    دو تن از همسران حضرت عبارت اند از:
    1 _ خوله فزاریه(5)
    ________________________________________
    1- علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، صص 309 _ 312. اقتباس
    2- ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 30 .
    3- بحارالانوار، ج 44، ص 173.
    4- بحارالانوار، ج 44، ص 173.
    5- او همان زنی است که به تحریک دشمنان امام علیه السلام را مسموم ساخت و به شهادت رساند.
    ص:23
    او دختر منظور فزاریه بود که به دانایی و کمال شهرت داشت. وی پیش از ازدواج با امام حسن علیه السلام، همسر «محمد بن طلحه» بود و از او سه پسر داشت. وقتی همسرش در جنگ خونین جمل به شهادت رسید، با وجود خواستگاران زیاد، خود به امام مجتبی علیه السلام ابراز علاقه کرد و این کار را به خود امام علیه السلام واگذار کرد. امام نیز پیشنهاد وی را پذیرفت و او را به ازدواج خود در آورد. نتیجه این ازدواج نیز «حسن بن حسن» معروف به «حسن مثنی» بود که در جریان روز عاشورا به شدت مجروح شد، ولی زنده ماند و او را به مدینه بازگرداندند.(1) این بانوی بزرگ تا آخر عمر امام مجتبی علیه السلام توفیق همسری ایشان را داشت.(2)
    2 _ جَعده دختر اشعث(3)
    او همان زنی است که به تحریک دشمنان، امام علیه السلام را مسموم ساخت و به شهادت رساند.





    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    فرزندان امام مجتبی علیه السلام
    اشاره
    فرزندان امام مجتبی علیه السلام
    دیدگاه ها درباره شمار فرزندان امام مجتبی علیه السلام نیز متفاوت است. نظر مشهور درباره آن ها پانزده نفر است که برخی از آنان در حادثه کربلا نیز بوده اند و در آن جریان شهید و یا زخمی شده اند که نخست به معرفی آن ها می پردازیم.
    1. حسن بن الحسن معروف به حسن مثّنی
    ________________________________________
    1- بحار الانوار، 44، ص 173 .
    2- بحارالانوار، ج 44، ص 173.
    3- بحارالانوار، ج 44، ص 173.
    ص:24
    او مردی دانشور و پارسا بود که در زمان خود سرپرست صدقه ها و موقوفات امیرمؤمنان علی علیه السلام بود و در این کار، دقت نظر به خرج می داد. او در جوانی به همراه عموی خود امام حسین علیه السلام، در کربلا حضور یافت. وی داماد امام حسین علیه السلام نیز بود و فاطمه بنت الحسین علیه السلام همسرش بود. روز عاشورا نیز پس از جنگ با دشمنان و به هلاکت رسانیدن هفده تن از آنان به شدت مجروح شد و با میانجی گری اسماء بن خارجه که دایی او بود، عمر سعد از خون وی گذشت و او را نکشت. او به مدینه بازگشت و بهبود یافت، ولی صراحت لهجه، ایمان و غیرتمندی حسن مثنی در برابر دشمنان اهل بیت علیهم السلام سبب شد که به دستور عبدالملک در سن 35 سالگی مسموم شده و به شهادت برسد.(1)






    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    2. قاسم بن الحسن
    قاسم نوجوانی رشید و زیبا روی بود. شب عاشورا وقتی سخنان امام حسین علیه السلام را شنید. از حضرت پرسید: «آیا من هم فردا شهید می شوم؟» امام علیه السلام پرسید: «مرگ نزد تو چگونه است.» قاسم جواب داد: «از عسل شیرین تر.» امام علیه السلام فرمود: «آری تو نیز شهید می شوی.»(2)
    وی روز عاشورا برای مبارزه آماده شد و این گونه رجز خواند:
    اگر نمی دانید من که هستم، من پسر حسن نوه پیامبر برگزیده و امینم. اینک
    ________________________________________
    1- بحارالانوار، ج 44، ص 167 .
    2- شیخ باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 3، ص 62 .
    ص:25
    حسین علیه السلام است که گرفتار شما است. خداوند به شما از باران رحمتش، نچشاند.
    سپس به دشمن حمله کرد. فردی از سپاه دشمن می گوید: نوجوانی از خیمه ها به سوی میدان آمد که بسیار زیبا بود و صورتش مانند ماه می درخشید. شمشیری در دست و پیراهن بلندی بر تن داشت. عمر و بن سعد اَزدی فریاد زد: سرسختانه به او حمله خواهم کرد. حمید بن مسلم به او می گوید: «این نوجوان را رها کن. به خدا قسم، اگر حتی به من حمله کند و مرا زخمی نماید، به او کاری نخواهم داشت. بگذار همانانی که دور او را گرفته اند، کارش را تمام سازند» ولی او نپذیرفت و پاسخ داد: به خدا سوگند، من باید به او حمله ور شوم. سپس کمین کرد و سر قاسم را هدف شمشیر خود قرار داد و از روی اسب بر زمین انداخت.
    قاسم عمویش را صدا زد. امام حسین علیه السلام خود را به سرعت بالای سر او رساند. عمروبن سعد ازدی دوباره جلو آمد تا او را به شهادت برساند، ولی شمشیر حضرت دست او را قطع کرد. لشکر برای یاری او به صورت گروهی حمله ور شدند و در همین هنگام، بدن قاسم زیر سم اسب های آنان ماند. امام آن ها را پراکنده ساخت، ولی دید قاسم در حال جان دادن است. آن گاه فرمود:
    به خدا سوگند، چه قدر برای عمویت دشوار است که او را صدا بزنی و او جوابت را ندهد یا جواب او به حال تو سودی نداشته باشد.(1)
    ________________________________________
    1- اعیان الشیعه، ج 1، صص 607 _ 609.
    ص:26






    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    3. عبدالله بن الحسن (معروف به عبدالله اکبر)
    او نیز از جمله فرزندان امام مجتبی علیه السلام، بود که در کربلا به یاری عمویش شتافت و پس از ساعتی جنگ در روز عاشورا به دست هانی بن شبیب خضرمی به شهادت رسید. نمونه ای از رجزهای او که برگرفته از رجزهای علی علیه السلام بود، این گونه است:
    اگر مرا نمی شناسید، من از فرزندان حیدر هستم که مانند شیرهای بیشه پرهیبت حمله می برد و مخالفان را از پای در می آورد. بر دشمنان مانند توفانی سخت می وزم و با شمشیر نابودشان می کنم.(1)






    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    4. عبدالله بن الحسن (معروف به عبدالله اصغر)
    او کودکی یازده ساله بود که به همراه امام حسین علیه السلام و دوشادوش برادرانش به کربلا آمده بود. وقتی امام حسین علیه السلام در گودال قتلگاه بود و آخرین لحظات عمرشان را سپری می کرد، عبدالله صدای غربت عمویش را شنید و از خیمه ها بیرون دوید. امام علیه السلام او را به خواهرش زینب علیهاالسلام سپرده بود. حضرت زینب علیهاالسلام کوشید تا او را به خیمه ها بازگرداند. امام نیز از میدان دستور داد که او را به خیمه برگردانند، ولی عبدالله دوان دوان خود را به عمو رساند و فریاد زد: «به خدا از عمویم جدا نمی شوم.» و خود را در آغوش امام انداخت و با او گرم صحبت شد. ناگاه یکی از افراد دشمن خود را به آن ها رسانیده و شمشیرش را بالا برد تا امام را به شهادت برساند. عبدالله دستش را برای دفاع از عمویش
    ________________________________________
    1- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 380 .
    ص:27
    جلو آورد، ولی شمشیر دست عبدالله را قطع کرد. امام کودک را در آغوش کشید و برای آرام کردن او فرمود: «عزیزم صبر داشته باش که به زودی به دیدار جدت می روی.» در این لحظه، حرمله او را هدف تیر خود قرار داد و به شهادت رسانید.






    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    5. بشر بن الحسن
    برخی از تاریخ نویسان، او را نیز در زمره شهیدان کربلا یاد کرده اند.(1)
    6. ابوبکر بن الحسن
    مادر او و عبدالله، رَمله بود. او نیز در صحنه کربلا حضور داشته و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. قاتل او را عبدالله بن عقبه غنوی نوشته اند.(2) سلیمان بن قبه در سوگ او چنین سروده است:
    نزد قبیله غنوی قطره هایی از خون ریخته شد که یادآور شجاعت های شیر دیگری از ماست.(3)







    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    7. عمروبن الحسن
    او کودکی یازده ساله بوده که به کربلا رفت و از آن جا به همراه قافله اسیران به شهرهای کوفه و شام رهسپار شد. در کاخ یزید این فرزند خردسال امام مجتبی علیه السلام که در دامان عموی خود امام حسین علیه السلام پرورش یافته بود،
    ________________________________________
    1- اعیان الشیعه، ج 1، ص 610 .
    2- عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص 330؛ شیخ عباس قمی، نفس المهموم و نفثه المصدور، ص 149.
    3- عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص 330
    ص:28
    حماسه ای آفرید که یزید انگشت حیرت به دندان گزید. یزید برای نمایش غلبه و قدرت خود و هم چنین به انگیزه کوچک شمردن اسیران، به عمروبن حسن که در گوشه ای از مجلس ایستاده بود رو کرد و گفت: «حاضری با پسرم خالد کشتی بگیری؟». او می خواست بدین وسیله نظر حاضران مجلس را از افشاگری های حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیهاالسلام منصرف کند، ولی عمرو پاسخ یزید را این گونه داد:
    در من نیروی کشتی گرفتن نمانده است، ولی اگر واقعا در پی زورآزمایی هستی، خنجری به من بده و خنجری به پسرت تا با هم بجنگیم. یا او مرا می کشد و مرا به جدم رسول الله و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام می رساند و یا من او را می کشم و به جدش ابوسفیان و پدرش معاویه ملحق می کنم.
    یزید از پاسخ شجاعانه این خردسال یکه خورده و با خشم زیر لب گفت: مثل این که کوچک و بزرگ اینان، دست از دشمنی با ما برنمی دارند!
    خواست تا بیش تر آبرویش نرود. از این رو، فریاد کشید:«ببیند اگر بالغ شده است، او را بکشید. گفتند: «او هنوز کودک است». او نیز مجبور شد سوزش کلام آتشین فرزند امام مجتبی علیه السلام را ناشنیده بگیرد.(1)




    امضاء


صفحه 2 از 16 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi