یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیا باز می دارد و سرکشی آدمی را مهار می زند و از این رو یاد مرگ و ذکر معاد بالاترین ذکرهاست. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرزند خود حسن (علیه السلام) را بدین روش نیکوی تربیتی، یاد آور شده و فرموده است:
یا بنی، أکثر من ذکر الموت، و ذکر ما تهجم علیه، و تفضی بعد الموت الیه، حتی یأتیک و قد أخذت منه حذرک، و شددت له أزرک، و لا یأتیک بغتة فیبهرک. و ایاک أن تغتر بما تری من اخلاد أهل الدنیا الیها، و تکالبهم علیها، فقد نباک الله عنها، و نعت هی لک عن نفسها، و تکشفت لک عن مساویها، فانما أهلها کلاب عاویة، و سباع ضاریة، یهر بعضها علی بعض، و یأکل عزیرها ذلیها، و یقهر کبیرها صغیرها. نعم معقلة، و أخری مهملة، قد أضلت عقولها، و رکبت مجهولها. سروح عاهة بواد وعث، لیس لها راع یقیمها، و لا مسیم یسیمها. سلکت بهم الدنیا طریق العمی، و أخذت بأبصارهم عن منار الهدی، فتاهوا فی حیرتها، و غرقوا، فی نعمتها، و اتخذوها ربا، فلعبت بهم و لعبوا بها، و نسوا ما وراءها.(127)
فرزندم! بسیار یاد مرگ کن، و یاد آنچه با آن بر می آیی، و آنچه پس از مردن روی بدان نمایی، تا چون بر تو در آید ساز خویش را آراسته باشی و کمر خود را بسته، و ناگهان نیاید و تو را مغلوب نماید؛ و مبادا فریفته شوی که بینی دنیاداران به دنیا دل می نهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر می جهند. چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو میان نهاده و پرده از زشتیهایش برایت گشاده. همانا دنیا پرستان سگانند عوعو کنان، و درندگانند در پی صید دوان. به جان یکدیگر افتاده اند؛ نیرومندشان ناتوان را طعمه خویش می نماید، و بزرگشان بر خرد دست چیرگی می گشاید. گروهی از ایشان (چون) حیوانات پایبند نهاده، و گروهی دیگر (چون) حیوانات رها شده، و خرد خود را از دست داده. در کار خویش سرگردان، در چراگاه زیان، در بیابانی دشوارگذر روان؛ نه شبانی که به کارشان رسد، نه چراننده ای که به چرایشان برد. دنیا به راه کوری شان راند و دیده هایشان را از چراغ هدایت بپوشاند. در بیراهگی اش سرگردان، و فرو شده در نعمت آن. دنیا را پروردگار خود گرفته اند و دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنان سرگرم بازی دنیا، و آنچه را پس آن است فراموش ساخته.
اگر انسان مرگ را فرا راه خویش بیند و پیامدهای آن را در نظر آورد، بی گمان از دل سپردن به دنیا آزاد می شود و از تن دادن به فریبکاریهای آن سرباز می زند. امیر مؤمنان (علیه السلام) با یاد آوردن مرگ و تبعات آن، مردمان را به اصلاح خود می خواند و می فرماید:
اذکروا انتطاع اللذات، و بقاء التبعات.(128)
به یاد دارد که لذتها تمام شدنی است، و پایان ناگوار آن بر جای ماندنی.
آن حضرت درباره خود و نقش یاد مرگ در راه و رسم زندگی خود می فرماید:
أما و الله انی لیمنعنی من اللعب ذکر الموت.(129)
به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از بیهودگی باز می دارد.
راه نجات آدمی از خود خواهی و دنیاطلبی، از حیوان صفتی و درنده خویی، از پست نگری و فزونخواهی در تدوام یاد مرگ است؛ و آنچه انسان را از غفلت دنیا پرستی بیرون می برد و از نیرنگهای آن رهایی می دهد، پیوستگی یاد مرگ است، چنانکه پیشوای موحدان، علی (علیه السلام) بدان اشاره کرده و فرموده است:
من أکثر من ذکر الموت نجا من خداع الدنیا.(130)
هر که مرگ را بسیار یاد کند، از نیرنگای دنیا نجات یابد.
از دیدگاه امیر مؤمنان (علیه السلام) فراموشی مرگ و معاد، بستری است که آدمی را به تمایلات پست سوق می دهد و عاملی است که انسان را از بهره گرفتن از فرصتها در جهت کمالات حقیقی و توشه برداشتن برای زندگی آخرتی باز می دارد. بنابراین با یاد مرگ، این مانع اساسی تربیت رفع می شود و انسان خود را چون مسافری می بیند که باید از فرصتها بهره گیرد و سرمایه عمر را از بین نبرد و ره توشه آخرت را فرام نماید. امیر مؤمنان (علیه السلام) در نامه ای که خطاب به مردم مصر نوشت - زمانی که محمد بن ابی بکر را به عنوان زمامدار ایشان می فرستاد - آنان را به یاد مرگ سفارش کرد و فرمود:
یا عباد الله، ان الموت لیس منه فوت، فاحذروه قبل وقوعه، و أعدوا له عدته. فانکم طرد الموت. ان أقمتم له أخذکم، و ان فررتم منه أدرککم، و هو ألزم لکم من ظلکم. الموت مقعود بنواصیکم، و الدنیا تطوی خلفکم. فأکثروا ذکر الموت عند ما تنازعکم الیه أنفسکم من الشهوات، و کفی بالموت واعظا. و کان رسول الله - صلی الله علیه و آله - کثیرا ما یوصی أصحابه بذکرالموت، فیقول: أکثروا ذکر الموت فانه هادم اللذات، حائل بینکم و بین الشهوات.(131)
ای بندگان خدا! همانا از مرگ گریزی نیست. پس قبل از آنکه شما را دریابد، از آن بیم دارید و ساز و برگ آن را فراهم دارید، زیرا در هر حال شما شکار مرگید. اگر در جای خود بمانید، به سر وقتتان آید، و اگر از آن بگریزید، شما را دریابد. و (بدانید که) این مرگ از سایه شما با شما همراه تر است. مرگ بر پیشانی شما نگاشته شده است و دنیا پس از شما نیز در نوردیده خواهد شد. پس هر گاه شهوتها به شما روی آوردند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ برای پند آموزی بسنده است. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اصحاب خود را پیوسته به یاد آوری مرگ سفارش می کرد و می فرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ بر هم زننده لذتها و جدا کننده شما از شهوتهاست.
از جمله روشهای تربیتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در تربیت یارانش، یاد مرگ بود که چیزی چون یاد مرگ آدمی را از فرو رفتن در گنداب پلیدیهای دنیا باز نمی دارد؛ و امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز بر این روش در تربیت بسیار سفارش نموده است:
ألا فاذکروا هادم اللذات، و منغص الشهوات، و قاطع الأمنیات، عند المساورة للأعمال القبیحة.(132)
هان! بر هم زننده لذتها، و تیره کننده شهوتها، و برنده آرزوها را به یاد آرید، آن گاه که به کارهای زشت شتاب می آرید.
فان الموت هادم لذاتکم، و مکدر شهواتکم، و مباعد طیاتکم. زائر غیر محبوب، و قرن غیر مغلوب، و واتر غیر مطلوب. قد أعلقتکم حبائله، و تکنفتکم غوائله، و أقصدتکم معابله، و عظمت فیکم سطوته، و تتابعت علیکم عدوته، و قلت عنکم نبوته، فیوشک أن تغشاکم دواجی ظلله و احتدام علله، و حنادس غمراته، و غواشی سکراته، و ألیم ارهاقه، ودجو أطباقه، و جشوبة مذاقه. فکأن قد أتاکم بغتة فأسکت نجیکم، و فرق ندیکم، و عفی آثارکم، و عطل دیارکم، و بعث وراثکم، یقتسمون تراثکم، بین حمیم خاص لم ینفع، و قریب محزون لم یمنع، و آخر شمامت لم یجزع.(133)
همانا مرگ به هم زننده لذتها و شادمانی شماست، و تیره کننده خواهشهای نفسانی، و دور کننده از مقصدهای این جهانی. دیدار کننده ای است که او را نپذیرند، و همتایی است شکست نخوردنی، و کینه توزی است که پی او را نگیرند. حلقه های ریسمانهایش را بر شما انداخته است، و سختیهایش فرایتان گرفته، و پیکانهایش را به سویتان روانه ساخته. قهرش سترگ است و و دشمنی اش در پی هم، و خطا در آسیبش کم. زودا که ابرهای تیره مرگ بر شما سایه افکند و دردهایش را هر دم سخت تر کند و تاریکیهای مرحله جان کندن، و از خود بی خود شدن و بیهوش بودن. و رنج گرفته شدن جان، و پرده های تاریک مرگ یکدیگر را پوشان، و طعم ناخوشایند آن. گویی ناگهان مرگ بر شما تاخته و گفتگوهایتان را خاموش ساخته، و جمعیتتان را پراکنده و نشانه هایتان را از میان برده، و خانه هایتان را تهی کرده و میراث خوارهایتان را بر انگیخته تا گرد شوند و مرده ریگتان را میان یکدیگر قسمت کنند: از دوستی گزیده که سودی نرساند، و خویشاوندی غمین که بلایی باز نگرداند، و به غم شادمانی که اندوه نداند.
فعلیکم بالجد و الاجتهاد، و التأهب و الاستعداد، و التزود فی منزل الزاد. و لا تغرنکم الحیاة الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الأمم الماضیة، و القرون الخالیة، الذین احتلبوا درتها، و أصابوا غرتها، و أفتوا عدتها، و أخلقوا جدتها. و أصبحت مساکنهم أجداثا، و أموالهم میراثا. لا یعرفون: أتاهم، و لا یحفلون من بکاهم، و لا یجیبون من دعاهم. فاحذروا الدنیا فانها غدارة غرارة خدوع، معطیة منوع، ملبسة نزوع، لا یدون رخاؤها، و لا ینقضی عناؤها، و لا یرکد بلاؤها.(134)
پس بر شما باد به کوشش و کوشیدن، و ساخته شدن و آماده گردیدن. و برداشتن توشه ای که به کار آید، از منزلی که باید. و مفریبد شما را دنیا چنانکه فریفت کسانی را که پیش از شما بودند، از آنان که گذشتند و رفتند و جای خویش تهی هشتند. آنان که دنیا را دوشیدند و شرنگ فریبش را نوشیدند. نابود کردند آنچه را به کار آید و کهنه کردند آن را که نو باید. خانه هایشان گورستان شد و دارایی شان مرده ریگ این و آن. آن را که نزدشان آید، نشناسند کیست؛ و آن را که برایشان بگرید، به چیزی نگیرند که گریست؛ و آن را که بخواندشان پاسخ ندهند که سخنت چیست. پس، از دنیا بپرهیزید که سخت بیوفاست و فریبنده. نیرنگبازی است بخشنده و منع کننده. از این دست پوشنده، از آن دست رخت کننده. نه آسایشش بپاید، و نه رنجش به سر آید، و نه بلایش بیاساید.
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) با یاد آوردن مرگ و اینکه مهلت آدمی در زندگی این جهانی کوتاه است، همگان را به کوشش و کوشیدن، و ساخته شدن و آماده گردیدن و بهره گرفتن و توشه برداشتن فرا خوانده است.گمان اگر کسی مرگ را به یاد داشته باشد و از چیزی که از او غافل نمی شود، غفلت نکند، دل به پستیها نسپارد و در آرزوهای دنیایی فرو نرود و برای دستیابی به کمالات حقیقی و جاودانی بشتابد.
من ذکر المنیة، نسی الأمنیة.(135)
هر که مرگ را یاد کند، آرزو (ی دنیایی) را فراموش کند.
بنابراین اگر آدمی خود را رفتنی بداند و فرصت را کوتاه ببیند و به حسابرسی یقین بیابد، خود را آماده می سازد و از این مهلت داده شده به درستی و نیکویی بهره می گیرد و در انجام دادن کارهای نیک شتاب می ورزد و جز خیر را بر نمی گزیند، چنانکه امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بدین امور اشارت فرموده است:
من تذکر بعد السفر استعد.(136)
هر که دوری سفر را به یاد آورد، خویشتن را آماده نماید.
من راقب أجله اغتنم مهله.(137)
هر که منتظر مرگ خویش باشد، از مهلتهایی که در اختیار دارد بهره برد.
من ترقب الموت سارع الی الخیرات.(138)
هر که انتظار مرگ را کشد، در انجام دادن کارهای نیک شتاب ورزد.
من أیقن بالمجازاة لم یؤثر غیر الحسنی.(139)
هر که به کیفر و پاداش آخرت یقین داشته باشد، جز کار خیر را برنگزیند.
خوشا به حال آن که با یاد مرگ و ذکر معاد خود را ادب می نماید و فرصتها را غنیمت می شمارد و به عمل نیک می پردازد و هر چه بیشتر توشه آخرت می اندوزد:
طوبی لمن ذکر المعاد، و عمل للحساب، و قنع بالکفاف، و رضی عن الله.(140)
خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، و برای حساب کار کرد، و به گذران روز قناعت نمود، و از خدا راضی بود.
طوبی لمن ذکر المعاد فأحسن.(141)
خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، پس نیکو عمل کرد.
طوبی لمن ذکر المعاد فاستکثر من الزاد.(142)
خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، پس توشه بسیار فراهم آورد.
فتزودوا فی أیام الفناء لأیام البقاء. قد دللتم علی الزاد، و أمرتم بالظعن. و حثثتم علی المسیر. فانما أنتم کرکب وقوف لا یدرون متی یأمرون بالسیر.(143)
پس توشه برگیرید در روزهای سپری شدنی، برای روزهای ماندنی. توشه را به شما نشان دادند، و کوچ کردن را فرمان دادند، و به رفتنتان برانگیختند. همانا شما همچون کاروانی هستید که بر جای مانده اند، و نمی دانند کی آنان را به رفتن فرمان می دهند.