❤ |
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (15-06-2020)
❤ |
کاش می شد بگذارند مهیا گردد
شب او صبح به محراب مصلا گردد
شب او صبح نشد،نیمه شب او را بردند
تا که با زخم زبان آن شبش احیا گردد
شعله بر خانه اش انداخت حرامی تا زود
در این خانه به یک ضربه ی پا وا گردد
در آتش زده کم بود بیافتد رویش
باز کم بود که میخی به تنی جا گردد
پیش طفلان پی مرکب پدر پیری رفت
تا که این کوچه پر از ناله ی بابا گردد
دو قدم راه نرفته به زمین می افتاد
تا که تکرار زمین خوردن زهرا گردد
فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش
قبل از آنی که نفس تازه کند پا گردد
گرچه می خورد زمین گرچه کشیدند زخاک
روضه ای خواند غمش باز مداوا گردد
روضه ی غربت پیری که به زانو آمد
به امیدی که گل گمشده پیدا گردد
پیر مردی به سر نعش جوانش آمد
شاهد کم شدنش وقت تقلا گردد
ارباً اربا بدنی دید به دستش فهمید
هرچه کردند نشد تیغ دگر جا گردد
دشنه و تیغ و تبر دست به دست هم داد
بدنی باز شود مثل معما گردد
دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد
دست و پازد پسری تا کمری تا گردد
دست انداخت به دور بدنش ریخت زمین
دست انداخت دهانش نفسش وا گردد
چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود
کاش می شد نظرش خدمت بابا گردد
چند عضو از بدن اکبرش آنجا کم بود
خواهرش بود ولی حلقه ی نا محرم بود
شاعر : حسن لطفی
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
♥اَلـــلّـــ♥ـهـُـــ♥ـمَّ عَـــ♥ـجِـّــ♥ـلْ لِــ♥ـوَلــ♥ـیـــِّکَ ♥الــــْفــ♥ــَرَجْ♥
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد
بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد
نامرد تا که دید عزیز مدینه ام
بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد
سجاده ام کشید و نماز مرا شکست
با ضربه ای قیام نمازم سجود شد
وقتی به رویِ خاک تنم را کشید و بُرد
جای عمامه دورِ گلویم کبود شد
بار دگر مدینه و یک مرد بد دهن
آنچه سزای آل پیمبر نبود شد
در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک
در پیش دیده آتش خیمه شهود شد
شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام
بر حفظ آبرو شب تاریک سود شد
آنکس که بین کوچة باریک ضربه خورد
داند چرا دو گونه مادر کبود شد
شاعر : قاسم نعمتی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مصطفی*شیعه ال طاها* (17-06-2020)
❤ |
کاش می شد بگذارند مهیا گردد
شب او صبح به محراب مصلا گردد
شب او صبح نشد،نیمه شب او را بردند
تا که با زخم زبان آن شبش احیا گردد
شعله بر خانه اش انداخت حرامی تا زود
در این خانه به یک ضربه ی پا وا گردد
در آتش زده کم بود بیافتد رویش
باز کم بود که میخی به تنی جا گردد
پیش طفلان پی مرکب پدر پیری رفت
تا که این کوچه پر از ناله ی بابا گردد
دو قدم راه نرفته به زمین می افتاد
تا که تکرار زمین خوردن زهرا گردد
فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش
قبل از آنی که نفس تازه کند پا گردد
گرچه می خورد زمین گرچه کشیدند زخاک
روضه ای خواند غمش باز مداوا گردد
روضه ی غربت پیری که به زانو آمد
به امیدی که گل گمشده پیدا گردد
پیر مردی به سر نعش جوانش آمد
شاهد کم شدنش وقت تقلا گردد
ارباً اربا بدنی دید به دستش فهمید
هرچه کردند نشد تیغ دگر جا گردد
دشنه و تیغ و تبر دست به دست هم داد
بدنی باز شود مثل معما گردد
دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد
دست و پازد پسری تا کمری تا گردد
دست انداخت به دور بدنش ریخت زمین
دست انداخت دهانش نفسش وا گردد
چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود
کاش می شد نظرش خدمت بابا گردد
چند عضو از بدن اکبرش آنجا کم بود
خواهرش بود ولی حلقه ی نا محرم بود
شاعر : حسن لطفی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مصطفی*شیعه ال طاها* (17-06-2020)
❤ |
حضرت صادق مگر فرزند پیغمبر نبود
یا مگر ریحانه ی صدیقه ی اطهر نبود
با چه تقصیر و گنه بر خانه اش آتش زدند
اجر نشر دانش او شعله ی آذر نبود
اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او
در دل شب حمله بر باب اله اکبر نبود
نیمه شب کز خانه می بردند صاحب خانه را
بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سر نبود
از برای بردن مولا کس از ابن ربیع
سنگدل تر، بی حیاتر، بلکه ظالم تر نبود
او پیاده می دوید و این به اسب خود سوار
گوئیا در سینه ی تنگش نفس دیگر نبود
دیدن بابا در آن حالت پسر را می کشد
خوب شد همراه بابا موسی جعفر نبود
از شرار زهر مثل شمع سوزان آب شد
غیر تصویری بجا ز آن نازنین پیکر نبود
پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد
از بنی العباس جز این شیعه را باور نبود
بعد عمری سوختن بر قلب او آتش زدند
این ستم باله روا بر آل پیغمبر نبود
«میثم» آن روزی که شد آن پیکر پاکیزه دفن
محشر شهر مدینه کمتر از محشر نبود
❤ |
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (17-06-2020)
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
دارم برای رنگِ تنت گریه میکنم
پایِ نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور کنیم شأن تورا رَد نکرده است؟
این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر ِتو از در و دیوار ریختند
هرچند بین کوچه تنت را کشید و بُرد
دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران تیر و نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینه ات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد
(علی اکبر لطیفیان)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)