صفحه 3 از 48 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 480

موضوع: شرح دفتر دل علامه حسن زاده آملی (جلد اول)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    وصیت:

    1-گرت فهم سخن گردید مشکل - بخواری منگر اندر دفتر دل
    2- ندارد گفته های ما تناقض - اگر رو آورد و هم تعارض
    3- صوابست اینکه بنمایی تثبت - زبان را باز داری از تعنت
    4-بعقل روشن باریک بنیت - به ارشاد خداوندان دینت
    5-بر آن میباش تا یابی سخن را - به آرامی می گشاد رج دهن را
    6-هنر در فهم حرف بخردان است - نه تعجیل سخن در رد آن است
    7-ترا گردیده تنگ است و تاریک - مکن عیب نکات تیز و باریک
    8-خدایت دیده بینا عطایت - نماید تا بیابی مد عایت
    9-بدان الفاظ را مانند روزن - که باریک است چون سوراخ سوزن
    10-معانی در بزرگی آنچنان است - زمین و آسمان ظلی از آن است
    11-تو میخواهی که ادارک معانی - ز الفاظی نمایی آنچنانی
    12-چو لفظ آمد برون از عالم خاک - چه نسبت خاک را عالم پاک
    13-مرادت را به الفاظ و عبارات - رسائی ار به ایماء و اشارات
    14-همی دانی که دشوار است بسیار - چنانست لفظ با معنی دو صد بار
    15-چو جانت پاک گردید از مشائن - معانی را بیابی از خزائن
    16-هر آنکو دور باشد از حقیقت - چه لذت میدهد او را رقیقت
    17-حقیقت معنی بی احتجابست - که فهم اکثر از آن در حجابست
    18-تواند ر ربط الفاظ و معانی - نمیدانم چه خوانی و چه دانی
    19-وجود کتبی و لفظی معنی - نه چون ظل است و ذی ظل است صلا
    20-نه همچون محتوی و محتوایند - که پنداری چو مظروف و وعایند
    21-بدان هر لفظ را مثل علامت - بمعنایش ز دنیا تا قیامت
    22-که دنیا سایه معنای عقبی است - که عقبایش برون از حد احصاست
    23-هر عقبی را هزاران نحوه عقبی است - لذا مثل علامت لفظ و معنی است
    24-قلم را باز دارم از اطاله - من و معنی تو و مد و اماله





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    خاتمه

    1- خدایا دفتر دل شد حجابم - چو دیگرها رساله یا کتابم
    2- که نفس نوریم گردیده عاجز - زکسب نورش از اینگونه حاجز
    3- به حب سنگ و گل عامی جاهل - فرو ماند همی از عالم دل
    4- حجاب ار سنگ وار گل شد حجابست - حجاب ار دفتر دل شد حجابست
    5- چه میخواهم من از نام و نشانه - که دلخوش باشم از شعر و ترانه
    6- اگر یاد توام بودی بخاطر - برویت دیدگانم بود ناظر
    7- دلم بودی اگر نزد تو حاضر - کجا دم میزدی از شعر و شاعر
    8- حسن تا شاعری شد پیشه او - بسجع و قافیه است اندیشه او
    9- کجا دارد حضوری با خدایش - که از روی قافیه کرده جدایش
    10- بخوابش قافیه در خواب بیند - چنانکه تشنه چشمه آب بیند
    11- همینش مجد و وجد و ابتهاج است - که هم قافیه با تاج و باج است
    12- مگر بر شیشه صبرش خوردسنگ - بخشم آید چو گردد قافیه سنگ
    13- ز نظم و نثر خود در انفعال است - خموشی بهتر از این قیل و قال است
    14- بچندی دفتر را بیاراست - نداند گیردش از چپ و یار است
    15- الهی یا الهی یا الهی - نباشد جز تو توام پشت و پناهی
    16- منم یک ذره از ارض و سمایست - منم یک جلوه از نور و بهایت
    17- منم یک قطره از دریای جودت - منم یک لمحه از شمس وجودت
    18- منم یک قطره از دریای وجودت - منم یک شمه از فیض نمودت
    19- منم یک نقطه از علم غیابی - منم یک صورت رسم خدایی
    20- منم هم بوته ای از بوستانت - منم هم در عداد دوستانت
    21- منم هم نقشی از ایوان حسنت - منم هم شمعی از دیوان حسنت
    22- منم دل داده روی نکویت - منم شیدای حسن ذات و خوبت
    23- دل من در میان اصبعینت - نمود من بود از علم و عینت
    24- ز لطف تو گر نبود فنایم - برای تا ابد باشد بقایم
    25- عطا کردی ز الطاف خدایی - مرا این منصب فقر و گدایی
    26- ز احسانت مرا آواره کردی - گرفتار دلم یکباره کردی
    27- دل من شد چو یک زنبور خانه - ز بس از داغ تو دارد نشانه
    28- چه شیرین است داغت کاتشین است - فدای تو شوم که داغت این است
    29- بیامد رائد موی سپیدم - که از سوی توام داده نویدم
    30- کزین زندان سرای تنگ و تاریک - زمان ارتحالت گشت نزدیک
    31- بقدر معرفت کردم عبادت - که علم تو دهد بهتر شهادت
    32- به وفق اقتضای عین ثابت - زمین شوره نبود مثل نابت
    33- ز عین ثابتم تشویش دارم - نمیدانم چه اندر پیش دارم
    34- که در اول هر آنچه شد مسجل - همانست و نمی گردد مبدل
    35- چه خواهی کردن ای سلطان مطلق - به رسمی کان ز ذات تست مشتق
    36- چه بتوان گفت در کار خدایی - مدارد کار او چون و چرایی
    37- چو ذاتش فعل او حق مبین است - ولا یسئل عما یفعل این است
    38- کرم فرما عطاپاش و خطاپوش - خطایی کرده ام خود از فراموش
    39- بخواب غفلت از قد خاب بودم - جواب ارجعون کلا شنودم
    40- من آن چوپان موسایم الهی - که دریا تو گویایم الهی
    41- قلم باشد عصای من نی من - گلویم دفتر دل هی هی من
    42- چه باشد هی هی من یار الهی - عصای من نی من یار الهی
    43- خداوندا دل دیوانه ام ده - بصحرای غمت کاشانه ام
    44- مرا از کار من بیزارم ده - به اذکار خودت بیداریم ده
    45- چه خوش از لطف خاص کردگاری - به امیدش رسد امیدواری
    46- مرا محو جمال خویش فرمای - دمادم جلوه هایت بیش فرمای
    47- بذات و خوی خود محشور میدار - ز رزق و برق دنیا دور میدار
    48- به احسانت حسن را احسنش کن - مر این یک دانه را صد خرمنش کن
    49- دگر دعوای آخر باشدم این - الحمدلله رب العالمین




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مقدمه حضرت علامه آیةالله حسن زاده آملی

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اقر باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم (قرآن کریم - سورة العلق).
    ظهرت الموجودات عن بسم الله الرحمن الرحیم (حضرت وصی جناب امیرالمومنین امام علی علیه السلام).
    دفتر دل بارقه الهی است که به اقتضای سوز و گداز دلی دردمند از زبان قلم به صورت نظم کشیده است، و در نوزده فصل به عدد حروف باب رحمت رحمانی و رحیمی اعنی کریمه مبارکه
    بسم الله الرحمن الرحیم اتساق و انسجام یافته است.
    خدای سبحان را بر این موهبت شاکرم که قلم تقدیر رقم زده است که این دفتر گوهر معانی، و این مأدبه مائده آسمانی از قلم صاحبدلی فاضل بارع - أعنی حجة الاسلام و المسلمین آقای داود صمدی آملی أیده الله سبحانه باالقاء اته السبوحیة - به گونه ای که شایسته آن بوده است شرح و تفسیر شده است. سخنی که درباره این شرح منیف مفید دارم این که:
    آن کس که زکوی آشنایی است - داند که متاع ما کجایی است
    از مدیران محترم انتشارات انبوغ قم - زاد هماالله الغنی سعة و برکة - کمال تشکر را دارم که این کتاب علیینی را با اسلوبی شیرین و دلنشین، و طبعی مطبوع، و کاغذی مرغوب، و حروف و جلدی مطلوب به ارباب علوم و معارف و اصحاب تحقیق و تدقیق ارائه داده اند.
    از حقیقةالحقائق و صوةالصور خداوند عالمیان مزید توفیقات و برکات صوری و معنوی را برای همگان مسئلت دارم. قوله سبحانه: انا لانضیع اجر من احسن عملا.
    قم - حسن زاده آملی. 7/24/1420- ه ق 30/4/1378- ه ش.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    باب اول : بحثی پیرامون بسم الله الرحمن الرحیم است

    هو:
    1 - به بسم الله الرحمن الرحیم است - که عارف در مقام کن مقیم است
    بحثی پیرامون بسم الله الرحمن الرحیم است:
    بدانکه این کریمه به عدد جامع که یکی از نامهای قرآن، و اشاره به عدد سوره های آن است یکصد و چهارده بار نازل شده است؛ و اگر چه در اول سوره نمل دوبار نازل شده است.
    و جناب ابن عربی در فتوحات گوید که در نزد علمای بالله، بسم الله الرحمن الرحیم جزو هر سوره است و جناب طبرسی در مجمع آن را به اصحابنا یعنی طائفه امامیه نسبت می دهد.
    این کریمه در قرآن هر چند مکرر نازل شد ولی هر بسم الله الرحمن الرحیم را معنایی خاص و مهمترین آنها بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه فاتحه است.
    از حضرت وصی امام امیر المومنین - علیه السلام - روایت شد که فرموده است:
    اسرار کلام الله فی القرآن، و اسرار القرآن فی الفاتحة فی بسم الله الرحمن الرحیم الحدیث. چه اینکه در دفتر دل هر چند نوزده بار این کریمه تکرار شد یعنی به تعداد حروف آن، ولی در هر یک از نوزده باب آنرا معنایی خاص و تجلی ای ویژه است، و در هر جا با کلید بسم الله الرحمن الرحیم خزینه ای از خزائن دل عارف گشوده می شود. چه اینکه جناب ابن عربی فرماید: تمام علوم اولیاء الهی در بسم الله به ودیعه نهاده شده؛ فیقوم له ذلک مقام جمیع الاسماء کلها و عارف را با هر یک از این بسمله کاری خاص و شانی به خصوص خواهد بود.
    البته بسم الله در فاتحه در تمام کائنات علی الاطلاق است، و بسمله سایر سور قران برای امور مخصوصی است.
    کمل اهل توحید قائل به وحدت شخصیه وجودند که وجود واحد است. در جمل ابجدی وجود و واحد به عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم اند که در نتیجه بسم الله الرحمن الرحیم وجود واحد است، و وجود واحد است و جز او نیست فافهم و تدبر
    چه اینکه مقام اشمخ توحید صمدی قرآنی یعنی وحدت حقه حقیقه صمدیه ذاتیه عارف را سزاست که بالاترین مرتبه توحید است و موحد کامل نیز عارف است همان گونه که وحدت حقه حقیقه صمدیه ذاتیه از اسماء متاثر حق می باشد عارف را توحید صمدی قرآنی و در تجلی سلطان بسم الله الرحمن الرحیم بر قلب وی مقام استثار است که غیر عارف را به این مقام راهی نیست زیرا این مقام اعلی و ارفع از آن است که غیر عارف بتواند آن را اقتناص نماید.



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 31-07-2021 در ساعت 15:05
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    در روایت آمده است: ان اول شی کتبه الله تبارک و تعالی فی اللوح المحفوظ، بسم الله الرحمن الرحیم انی انا الله لا اله الا اللَّه الا انا لا شریک لی انه من استسلم لقضائی و صبر علی بلائی و رضی بحکمی کتبته صدیقا و بعثته مع الصدیقین یوم القیامه اخرجه ابن النجار عن علی علیه السلام
    پس ای برادر چون لوح از هر گونه تغیر و تبدل و محو و زوال محفوظ است، بسم الله الرحمن الرحیم برای همیشه محفوظ است، در قرآن تدوینی هم اول چیزی است که نوشته شده است و عارف را با اول مکتوب در لوح محفوظ الهی سر و سری است.
    اسم اعظم از تو دور نیست تو از او دوری لذا گفته شده است: ان الانسان هو الاسم الاعظم فمن عرف نفسه فقد عرف ربه و همانگونه که بسم الله الرحمن الرحیم غیر از فاتحه مندرج در بسمله سوره فاتحه است، بسم الله الرحمن الرحیم غیر عارف نیز مندرج در بسمله عارف است. در روایتی که جناب ملا عبد الصمد همدانی در صفحه 374 بحر المعارف نقل کرده است:
    قال علی علیه السلام ظهرت الموجودات عن بسم الله الرحمن الرحیم چه اینگونه در روایت دیگر فرمود: ظهرت الموجودات عن باء بسم الله و انا نقطه تحت الباء (3) الموجودات، جمع محلی به الف و لام است که مفادش بر اساس روایت اولی این است: هیچ موجودی در جمیع عوالم از ذره تا بیضاء از قطره تا دریا، از کران تا کران دار هستی نیست مگر این که همه و همه از بسم الله الرحمن الرحیم ظاره شده اند که همه مظاهر این کلمه مبارکند بدون اینکه یک نقطه تکوینی یا تدوینی از آن خارج باشد.
    و این آیه نوزده حرف است و در هر حرف آن بسیار حرف است که عبدالکریم جیلی به عدد حروف این آیه مبارکه درباره این حروف کتاب نوشت؛ چنان که دفتر دل بر همین مبنای عارفانه است.
    در فاتحه تفسیر مجمع آمده است که: و (روی) عن ابن مسعود قال: من اراد ان ینجیه الله من الزبانیه التسعة عشر فلیقرا بسم الله الرحمن الرحیم فانها تسعة عشر حرفا لیجعل الله کل حرف منها جنة من واحد منهم
    در حدیث شریف فوق زبانیه را موصوف به نوزده کرده است، در قرآن مجید زبانیه در آخر سونره علق فلیدع نادیه سندع الزبانیه و در قرآن همین یک زبانیه است و تسعة عشر در سوره مدثر است ساصلیه سقر و ما ادریک ما سقر لاتبقی و لا تذر لواحة للبشر علیهما تسعة عشر الایه و در قرآن همین یک تسعة عشر است.
    این نوزده زبانیه به بیان آیه بعد آن ملائکه اند که از آنها به ملائکه غلاظ شداد و خزنه جهنم و اصحاب نار تعبیر شده است لذا در روایت ضمیر بصورت منهم آمدکه کل حرف منها جنة من واحد منهم
    جناب نراقی در خزائن آورده است که: البسملة تسعة عشر حرفا و قلما کلمه فی القرآن تخلو من واحدة منها و ربما تحصل النجاة من شرور القوی التسعة عشر التی فی البدن اعنی الحواس العشرة الظاهرة و الباطنه و القوی الشهویة و الغضبیة و البسع الطبیعیة التی هی منبع الشرور و لهذا جعل الله سبحانه خزنة النار تسعة عشر بازاء تلک القوی فقال: علیها تسعة عشر
    جناب میرداماد در جذوات فرماید: العقل و النفس و الا فلاک التسعة و الارکان الاربعة و الموالید الثلاثه و عالم المثال فهذه تسعة عشر بعدد حروف البسملة
    نور: چنانکه در علم حروف فرموده اند: العدد ارواح و الحروف اشباح لذا صاحب در مکنون فرموده است: من تلی بسم الله الرحمن الرحیم عدد قواه الظاهره و هی 786 ثم صلی علی النبی و آله 132 فانه لا یسال الله شیئا الا اعطاه و ان واظب علی ذلک یوشک ان یکون مستجاب الدعوة وفی بعض النسخ من تلی اعظم آیة فی القرآن عدد قواه الظاهرة...



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    حضرت استاد عارف شاعر مفلق در اشعار تبری فرمود:
    بسم الله که مبدا کائنانة - بسم الله که سرچشمه حیاته
    بسم الله که کلید مشکلاته - بسم الله که شافع عرصاته (4)
    لطیفه ای نوری و عرشی در باء در به بسم الله الرحمن الرحیم است اول هر یک از باب های نوزده گانه دفتر دل: به بسم الله... همانگونه که در باء بسم الله الرحمن الرحیم در رساله مدارج قرآن و معارج انسان و انسان و قرآن، لطائفی مطرح شده است، دفتر دل نیز در تمامی باب هایش مصدر به باء است. فتدبر
    امادر مورد باء بسم الله.. بدانکه فواتح سوره قرآن یعنی حروف مقطعه پس از حذف مکررات از آنها چهارده حرف باقی مانند که در این ترکیب صراط علی حق نمسکه یا علی صراط حق نمسکه جمع شده اند و در اصطلاح علما عدد به حروف نورانیه تعبیر شده اند
    و مقابل آنها را حروف ظلمانیه خوانند و به عدد چهارده بودن حروف نورانی را اشاره به سر قرآن دانند که قرآن ظاهر وتمام و واضح نشد مگر به هیا کل نوریه چهارده نفر که اهل بیت عصمت و وحی اند ودر کلمه مبارکه طه جمع اند.
    در میان حروف مقطعه الف قطب حروف است و برای ذات حق است. الف مقوم حروف و حروف مقوم آیات و آیات مقوم سور و سور مقوم کتاب اند، چه کتاب تکوینی و چه کتاب تدوینی.
    و این الف که حرف ذات متعالیه حق است اول چیزی که تالی او است باء که حرف صادر نخستین عقل اول است و اذا کان العقل کان الاشیاء زیرا که مجموع عالم صورت عقل کل است و وی واسطه فیض حق است که همه موجودات و فیوضات به اذن حق تعالی از وی ظاهر شده اند. در روایت آمده است: ظهرت الموجودات عن باء بسم الله الرحمن الرحیم. لذا جناب این عربی گفته است: بالباء ظهر الوجود و بالنقطه تمیز العابد عن المعبود که مرادش از نقطه، سواد امکان است که بدان عابد از معبودتمیز یافت الفقر سواد الوجه فی الدارین.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    شبستری گوید:
    سه رویی زممکن در دو عالم - جدا هرگز نشد والله اعلم
    و به عبارت دیگر الف صورت وجود باطن عام مطق است و باء صورت وجود ظاهر متعین مضاابوالفضل العباس
    لذا عارف نامدار ابو مدین گفته است: ما رایت شیئا الا ورایت الباء مکتوبه علیه چه اینکه هر موجودی به وجود مضافی اختصاص دارد.
    و اول موجودی که وجود مطلق به او اضافه شد، آن روح اعظم است که همان عقل اول است که واسطه تکوین و رابطه وجود از واجب و ممکن. و موجب الصاق حادث به قدیم است.
    و نقطه ای که تحت باء است صورت ذات ممکن است چنانکه باء به آن نقطه تعین می یابد و از الف متمیز می شود، همچنین مضاف به ذات ممکن تعین می یابد و از وجود مطلق متمیز می شود.
    پس باء تعین اول است که اول مراتب امکان است و آن نور حقیقی محمدی است چنانکه خاتم فرمود: اول ماخلق الله نوری المسمی بالرحیم این نور را رحیم نامید، برای اینکه رحمن مفیض وجود و کمال است بر کل، به حسب آنچه حکمتش اقتضاء می کند و قوابل می پذیرد بر وجه بدایت.
    و رحیم مفیض کمال معنی مخصوص به نوعی انسانی است به حسب نهایت.
    پس حقیقت محمدیه ذات با تعین اول است بنابراین وی اسم اعظم است و او را اسماء حسینی که مجموع عالم صورت او است.
    پس الف که صورت وجود باطن عام مطلق است، باء که حرف صادر نخستین است از آن متعین نمی شود مگر به نقطه و به این نقطه، عابد که انسان است از معبود که حق است تمیز یافته است که ترکیب در باء آمده است و فرد علی الاطلاق الف است کل ممکن روج ترکیبی.
    و این اولین ترکیب است که در عالم امکان قدم نهاده است و حادث از قدیم تمیز یافته است چه اینکه ظهور حق تعالی در صور موجودات چون ظهور الف است در صورت حروف، پس تعین حق مطلق که معبود است به صورت خلق مقید که عابد است نیست مگر به سبب نقطه تعینیه وجودیه اضافیه مسمی به امکان و حدوث که تحت وجود باء است که صورت عقل اول است و انسان کامل تعین اول است.
    نخستین آیتش عقل کل آمد - که در وی همچو باء بسمل آمد
    و چون وجود اصیل است و ماهیت اعتباری، پس از آنچه در خارج متحقق است همان وجودات متعینه و متشخصه اند، لذا تعین را که نقطه بائیه تمیزیه اعنی نقطه امکانیه حدوثیه است متفرغ بر ذات اصیل وجود است و بعد از او است تعبیر به تحت فرمود که انا نقطة تحت الباء. یعنی نقطه موجود متعین تالی الف است که همان عقل و صورت انسان کامل است هر که بدین نقطه وجودیه اطلاع یافت به جمیع حقایق و اسرار و همه کتب سماوی دست یافت، چنانکه نبی صلی اللَّه علیه و آله بدان اطلاع یافت و در شب معراج فرمود: علمت علوم الاولین و الاخرین و نیز فرمود: اوتیت جوامع الکلم، و وصی بدان اطلاع یافت و فرمود: انا نقطه تحت الباء. لذا از این نقطه به نبی و ولی نیز تعبیر می کنند.
    آنچه که درباره باء بسم الله و نقطه تحت آن از عوارض دریای علوم و معارف، جامع همه علوم و فنون معقول و منقول، و مشهود شاهد، در رساله مدارج نقل شد این کمترین، داود صمدی را بر آن واداشت که حدس ثاقب و صائب پیدا کند که باء در اول باب های نوزده گانه دفتر دل با باء بسم الله الرحمن الرحیم هماهنگ است و تمام برکات و القاءات ملکوتی که در دفتر دل منشی دفتر دل، در دهه آخر شهر الله المبارک و بعد از آن از حقیقت نظام هستی، و مقام شامخ ولایت مطلقه، و لیلةالقدر فاطمیه، تنزل یافته است از باء و نقطه تحت آن است، لذا هر بابی را مصدر فرمود به مصراع عرشی و الهی: به بسم الله الرحمن الرحیم است فتدبر جیدا ترشد.
    در رساله گرانسنگ وحدت از دیدگاه حکیم و عارف می فرماید: چون در حدیث، حقایق قرآن را در باء بسم الله الرحمن الرحیم جمع می داند، پس سوره برائت قرآن هم در واقع مبدو به بسم الله الرحمن الرحیم است، زیرا حرف اول آن باء است، برائة من الله و رسوله الایه فتأمل.
    تمام حقایق دفتر اول در بسم الله هر باب و همه آنها در بسم الله الرحمن الرحیم باب اول جمع است که انسان ذاتا و صفاتا و افعالا به وزن ذات حق و صفات و افعال حق است. من عرف نفسه فقد عرف ربه.
    در رساله ای که در وجوه معانی من عرف نفسه بقلم عرشی حضرتش پیاده شده است، در وجه سی و ششم آن آمده است: من عرف نفسه بأنه خلقها تعالی مثالا له ذاتا و صفة و فعلا: أما ذاتا فبأن یعرف أنها مجردة عن الاحیاز و الجهات و الازمنة و الاوضاع و نحوها، و أنها لا داخلة فی البدن و لا خارجة عنها، و أما صفه فیعرف کیفیه علمها بنفسها و غیرها، و قدرتها و فاعلیتها بالرضا او بالعنایه لقواها و منشئاتها و کیفیه تکلمها العقلی الوجودی، و کیفیه عشقها و ارادتها لذاتها و لاثارها علی وجه العنایه الخالیه عن النقص و الالتفات بالذات الی ما سواها و غیر ذلک من صفاتها، و اما فعلا فیعرف کیفیه ابداعها و اختراعها و خلقها لما یشا و یختار بمجرد الهمه فی مملکتها فحینئذ عرف ربه ذاتا و صفه و فعلا (5)
    بحث اسم و صفت و اینکه آیا اسم عین مسمی است و یا غیر آن است در شرح باب ششم خواهد آمد انشاء الله




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    در نکته سیزدهم هزار و یک نکته آمده است:
    الله ذاتی و صفاتی است الله ذاتی واجب الوجود متسجمع جمیع صفات کمالیه است بسم الله الرحمن الرحیم. الله صفاتی الهیت او است. الهیت به لحاظ تدبیر و رب بودن است الحمد الله رب العالمین پس الله در فاتحه تکرار نشد. چنانکه روح انسان را من حیث هو مدبر بدن خود است نفس گویند ذات واجب الوجود را به لحاظ تدبیر و رب بودنش در مظاهر غیر متناهیش اله گویند. هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله.
    از اسم شریف الله به جامع و امام الائمه نیز تعبیر می کنند که جناب صدر المتالهین در فصل 29 از مرحله 6 اسفار آورده است.
    جناب مولی صدرا در تفسیر فاتحه ذیل بسمله فرمود: فاسم الله عند اکابر العرفاء عبارة عن مرتبه الالوهیة الجامعه لجمیع الشوون و النعوت و الکمالات، المندرجه فیها جمیع الاسماء و الصفات التی لیست الا لمعات نوره و شوونذاته و هی اول کثره وقعت فی الوجود برزخ بین الحضرة الاحدیه و بین المظاهر الامریه و الخلقیه و هذا الاسم بعینه جامع بین کل صفتین متقابلتین او اسمین مقابلین... قال بعض اهل الله: الوجود الحق هو الله خاصه من حیث ذاته و عینه لا من حیث اسمائه (6)
    سپس در فصل دیگری در ادامه بحث الله می گوید: اعلم یا ولیی - نور الله قلبک بالایمان - ان اکثر الناس لا یعبدون الله من حیث هو الله و انما یعبدون معتقداتهم فی ما یتصورونه معبودا لهم فالهتهم فی الحقیقه اصنام وهمیة یتصورونها و ینحتونها بقوة اعتقاداتهم العقلیة او الوهمیة و هذا هو الذی اشار الیه عالم من اهل البیت علیه السلام و هو محمد بن علی الباقر علیه السلام: کلما میز تموه باوها مکم فی ادق معانیه فهو مصنوع مثلکم مردودالیکم - الحدیث ای فلا یعتقد معتقد من المحجوبین الذین جعلوا الاله فی صور معتقدهم فقط الها الا بما جعل فی نفسه و تصوره بوهمه فالهه بالحقیقة مجعول لنفسه... و اما اکمل من العرفاء فهم الذین یعبدون الحق المطلق المسمی باسم الله... و اما الانسان الکامل فهو الذی یعرف الحق بجمیع المشاهد و یعبده فی جمیع المواطن و المظاهر فهو عبد الله... (7)
    جناب موید الدین جندی که اولین شارح فصوص الحکم است در شرح فصوص الحکم در ده مبحث در اسم جلاله الله بحث کرده است در مبحث خامس آن از دیدگاه و مشرب تحقیق این اسم را علم برای ذات غیبیه غنی از عالمین یعنی علم برای موجد از حیث ارتباط عالم به او، و ارتباط او به عالم است. و در بحث سادس، آنرا تتمیم می کند که ذات حق را دو اعتبار است و اسم الله به اعتبار ثانی است و نتیجه می گیرد که فهو علم لذات الالوهیه لا للذات المطلقه عن الاعتبارات و سایر النسب و الاضافات فانهم و در مبحث سابع در اختصاص این اسم به تقدم و موصوفیت بر غیر و اینکه او مسمای همه اسماء و صفات و نسب و اضافات است بحث می کند که چون اسم الله الوهیت دارد لذا مشتمل بر حقایق کلیه است که امهات همه اسمایند که آنها را امهات جمیع گویند و آن حیات و علم، و اراده و قدرت است و لذا مستحق آن است که مقدم بر همه و موصوف همه اسماء و صفات باشد. پس الله را احدیت جمع است.
    و در بحث ثامن به حقایق حرفی این اسم از حروف و ترکیبشان در طور تحقیق اشاراتی در ده مبحث مطرح می کنند که مشابه همین بحث را جناب صدر الدین قونوی در تفسیر سوره فاتحه در اعجار البیان مطرح می فرمایند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    جناب محققق جندی در بحث اول از مبحث ثامن می فرماید که این اسم در قاعده مشرب کمالی ختمی، مرکب از شش حرف است: همزه و دو لام و الف بعد از دو لام و هاء و واو بعد ازها و صورت آن چنین است: ال ا ه و سپس در بحثهای بعدی در مورد هر یک از این حروف شش گانه بحث نسبتا مبسوطی در وادی علم حروف مطرح می نماید که طرح آن از حوصله مقام خارج است که باید از استاد زبان فهم محقق متحقق فرا گرفت. ولی در پایان مبحث دهم که معنون به عنوان: تکمله و خاتمه للتکمله فی الاسم الاعظم است به اسم اعظم بودن اسم شریف الله اشاره می نماید و گوید:
    اعلم: ان الاسم الاعظم الذی اشتهر ذکره و طاب خبره و نشره و وجب طیه عن علوم الخلق و حرم تعریفعه و نشره، من عالم الحقایق و المعانی حقیقه و معنی، و من عالم الصوره و الالفاظ صوره و معنی؛ اما حقیقه فهی احدیه جمع جمع الحقایق الجمیعه الکمالیه و اما معناه فهو الانسان الکامل فی کل عصر و هو قلب الاقطاب حامل الامانه الالهیه خلیفه الله و نائبه الظاهره بصورته التی خلق علیها آدم علیه السلام اما صورته حسا فهو صوره کامل ذلک العصر... تا اینکه می فرماید علمای ظاهر اختلاف در اسم اعظم نموده اند ولی صحیح آن است که خداوند علم به آن را از اکثر امت پنهان نمود و به کملین و اقطاب نیز اذن تعریف آن به خلق را نداده است مگر بعضی از اسما و حروف آن را که: فمن اسما الله هذا الاسم. هو الله و المحیط و القدیر و الحی و القیوم و من حروفه - ادذرزولا - کما ذکره الشیخ رضی الله عنه (8)
    جناب صدر الدین قونوی در تفسیر فاتحه اش گوید: و الاسم الله اذا جمعت حروفه الظاهره و الباطنه کانت سته علی رای شیخنا رضی الله عنه الالف و اللامان و الالف الظاهره فی النطق لا فی الخط و الهاء والواو الظاهره باشباع الضمه و اذا ضفت الی هذه السته الحقیقه التی یدل علیها هذا الاسم الالوهیه التی هی عباره عن نسبه تعلق الحق من حیث ذاته بالاسماء المتعلقه بالکون کانت سبعه فافهم (9) سپس وارد بحث در این شش حرف می شود و حقایقی را اظهار می نماید و می فرماید: ثم اقول و لست اسلک هذا المسلک فی تفسیر هذه السوره و انما ذکرت هذا القدر تعریفا بما اودع الحق کتابه العزیز و سیما هذه السوره التی هی انموذج و نسخه لکتابه الکریم بل لسائر کتبه من الاسرار الغریبه و العلوم العجیبه لیعلم انه رتب حروفه و کلماته تربیت مدبر خبیر فما فیه حرف بین حرفین او متقدم او متاخر الا و هو موضوع بقصد خاص و علم کامل و حکمه بالغه لا تعدی العقول الی سرها و من لا یکشف له هذا الطور لم یعرف سر بطون القران التی ذکرها رسول الله صلی اللَّه علیه و آله بقوله: للقرآن ظهر و بطن الی سبعه ابطن و فی روایه الی سبعین بطنا و لا سرقوله یدبر الامر و لا سر قوله صلی اللَّه علیه و آله خصت بست و تعیینه فی جملتها الفاتحه و خواتم البقره الداله علی کمال ذوقه و جمعیته و لا سر قوله تعالی تنزیل من حکیم حمید و لا سر قول علی رضی الله عنه لو اذن لی فی تفسیر الفاتحه لحملت منها سبعین و قرا و لا سر قول الحسن رضی الله عنه انزل الله مائه کتاب و اربعه کتب فاودع المائه فی الاربعه و هی التوراه و الانجیل و الزبور و الفرقان و اودع الجمیع فی القران و اودع جمیع ما فی القرآن فی المفصل و اودع ما فی المفصل فی الفاتحه و بنهتک علی اندراج الجمیع فی هذه الاسماء الثلاثه اندراج الاسمین و ما تحت حیطتهما فی الاسم الله ثم اندراج کل شی فی حرف الهاء من الاسم الله
    بحث در مورد الرحمن که رحمت امتنایی است و الرحیم که رحمت وجویی است در ذیل شرح بیت هشتم همین باب خواهد آمد







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    جناب صدر المتالهین در پایان شرح و تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم در تفسیر فاتحه گوید:
    و اعلم ان معرفه اسماء الله تعالی علم شریف ذوقی و مشرب عظیم دقیق قل من الحکماء من تفطن بعلم حقایق الاسماء الا من کوشف بکون وجوده تعالی باحدیته الجمعیه کل الموجودات قبل حصولها و ان عالم اسمائه عالم عظیم الفسحه فیه صور جمیع الاعیان و المهیات. (10)
    روایات باب بسم الله الرحمن الرحیم چهل حدیث

    از آنجا که دفتر دل بر محور بسم الله الرحمن الرحیم است لذا مناسب است روایات مربوط به بسم الله را در یکجا به حضور انور ارباب علم و تحقیق تقدیم گردد تا خود عده دار تحقیق در شوون گوناگون این روایات باشند.
    1 - جناب طبرسی در مجمع در ذیل تفسیر سوره فاتحه در فضیلت بسمله آورده است:
    روی عن علی بن موسی الرضا علیه السلام انه قال: بسم الله الرحمن الرحیم اقرب الی اسم الله الاعظم من سوادالعین الی بیاضها. (11)
    2 - و روی عن ابی عباس عن النبی صلی اللَّه علیه و آله انه قال: آذا قال المعلم للصبی قال بسم الله الرحمن الرحیم فقال الصبی بسم الله الرحمن الرحیم کتب الله براءة للصبی و براءة لابویه و براءة للمعلم
    3 - و عن ابن مسعود قال: من ارادان ینجیه الله من الزبانیه التسعه عشر فلیقرء بسم الله الرحمن الرحیم فانها تسعه عشر حرفا لیجعل الله کل حرف منها جنه من واحد منهم.
    4 - و روی عن الصادق علیه السلام انه قال: مالهم؟ قاتلهم الله عمدوا الی اعظم آیه فی کتاب الله فزعموا انها بدعه اذا اظهروها و هی بسم الله الرحمن الرحیم. (12)
    5 - جناب ملا سلطانعلی گنابادی در تفسیر بیان السعادة ذیل تفسیر فاتحه آؤرده است: فعن الصادق انه قال: لا تدعها و لو کان بعدها شعر. و عنه علیه السلام من ترکها من شیعتنا امتحنه الله بمکروه لینبهه علی الشکر و الثناء و یمحق عنه و صمه تقصیره عند ترکه (13)
    6 - المصدر - و عن امیر المومنین علیه السلام ان رسول الله صلی اللَّه علیه و آله حدثنی عن الله عزوجل انه قال کل امر ذی بال لم یذکر فیه بسم الله الرحمن الرحیم فهو ابتر و عن طریق العامه عندکل امر ذی بال لم یبد ء باسم الله فهو ابتر.
    7 - المصدر - وردعن الباقر علیه السلام اول کل کتاب نزل من السماء بسم الله الرحمن الرحیم فاذا قرأتها فلا تبال ان لا تستعیذ و اذا قرآتها سترتک فیما بین السماء و الارض (14)
    8 - المیزان ج 1، در تفسیر فاتحه: فی العیون و المعانی عن الرضا علیه السلام فی معنی قوله: بسم الله قال علیه السلام یعنی اسم نفسی بسمه من سماة الله و هی العبادة قیل له: ما المسه؟ قال: العلامه.
    9 - المصدر - قال رسول الله صلی اللَّه علیه و آله اذا فاقراوا بسم الله الرحمن الرحیم فانها ام القرآن و السبع المثانی و بسم الله الرحمن الرحیم احدی آیاتها
    10 - المصدر - و عن الباقر علیه السلام سرقوا اکرم آیة فی کتاب بسم الله الرحمن الرحیم، و ینبغی الاتیان به عند افتتاح کل امر عظیم او صغیر لیبارک فیه.
    11 - المصدر و عن ابی داود عن ابی عباس (و قد صححوا سندها) قال: ان رسول الله صلی اللَّه علیه و آله کان لا یعرف فصل السورة (و فی روایه انقضاء السوره) حتی ینزل علیه بسم الله الرحمن الرحیم (و عن صحیح مسلم) (و روی هذا المعنی من طرق الخاصه عن الباقر علیه السلام
    12 - تفسیر نور الثقلین، ج 1: فی الکافی محمد بن یحیی عن علی بن الحسین بن علی عن عبادة بن یعقوب عن عمرو بن مصعب عن فرات بن احنف عن ابی جعفر علیه السلام قال: سمعته یقول اول کل کتاب نزل من السماء بسم الله الرحمن الرحیم فاذا... الحدیث
    13 - المصدر - فی تفسیر العیاشی عن صفوان الجمال قال: قال ابو عبدالله علیه السلام: ما انزل الله من السماء کتابا الا و فاتحته بسم الله الرحمن الرحیم و انما کان یعرف انقضاء السورة بنزول بسم الله الرحمن الرحیم.
    14 - فی اصول الکافی - عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن ادریس الحارثی عن محمد بن سنان عن مفضل بن عمر قال قال ابو عبدالله علیه السلام احتجبوا من الناس کلهم ببسم الله الرحمن الرحیم و بقل هو الله احد، اقراها عن یمینک و عن شمالک و من بین یدیک و من خلفک و من فوقک و من تحتک، و اذا دخلت علی سلطان جائر فاقراها حین تنظر الیه ثلاث مرات واعقد بیدک الیسری ثم لا تفارقها حتی تخرج من عنده.
    15 - فی کتاب التوحید باسناده الی ابی عبدالله علیه السلام حدیث طویل و فیه قال رسول الله صلی اللَّه علیه و آله من حزنه امر یتعاطاه فقال: بسم الله الرحمن الرحیم، و هو یخلص لله و یقبل بقبله الیه لم ینفک من احدی اثنتین اما بلوغ حاجته فی الدنیا و اما تعدله عند ربه و تدخر لدیه و ما عند الله خیر و ابقی للمومنین.
    16 - فی کتاب التوحید باسناده الی الصادق علیه السلام حدیث طویل یقول فیه علیه السلام بعد ان حکی عن النبی صلی اللَّه علیه و آله ما رای اذ عرج به وعله الاذان و الافتتاح: فلما فرغ من التکبیره و الافتتاح قال الله عزوجل الان وصلت الی (اسمی) فسم باسمی، فقال: بسم الله الرحمن الرحیم فمن اجل ذلک جعل بسم الله الرحمن الرحیم فی اول السوره الحدیث
    17 - فی عیون الاخبار عن الرضا علیه السلام قال: و الجهار ببسم الله الرحمن الرحیم فی جمیع الصلوات سنه و عن الرضا علیه السلام انه کان یجهر ببسم الله الرحمن الرحیم فی جمیع صلواته بالیل و النهار.
    18 - فی کتاب التوحید - و باسناده الی عبدالله بن سنان قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن بسم الله الرحمن الرحیم؟ فقال: البا بها الله و السین سنا الله و المیم مجد الله. و روی بعضهم ملک الله، و الله اله کل شی الرحمن بجمیع خلقه و الرحیم بالمومنین خاصه (15)
    19 - و با سناده الی صفوان بن یحیی عمن حدثه عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن بسم الله الرحمن الرحیم؟ فقال: البا بها الله و السین سنا الله و المیم ملک الله، قال قلت الله؟ قال: الالف آلا الله علی خلقه من النعیم بولایتنا و اللام الزام الله خلقه ولایتنا قلت فالها؟ قال: هو ان لمن خالف محمداً و آل محمد صلوات الله علیهم، قلت الرحمن قال: بجمیع العالم قلت: الرحیم؟ قال: بالمومنین خاصه (16)
    20 - در ادامه حدیث پنجم از باب 31 معنی بسم الله از کتاب التوحید، آمده است:
    قال و قام رجل الی علی بن الحسین علیهما السلام فقال: اخبرنی عن معنی بسم الله الرحمن الرحیم رجلا قام الیه فقال: یا امیرالمومنین اخبرنی عن بسم الله الرحمن الرحیم ما معناه؟ فقال: ان قولک: الله اعظم اسم من اسما الله عزوجل و هو الاسم الذی لا ینبغی ان یسمی به غیر الله و لم یتسم به مخلوق، فقال الرجل...الحدیث.
    در صدر همین حدیث آمده است: حدثنا محمد بن القاسم الجرجانی المفسر قال:
    حدثنا ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن سیار و کانا من الشیعه الامامیه عن ابویهما عن الحسن بن علی بن محمد علیهم السلام، فی قول الله عزوجل بسم الله الرحمن الرحیم فقال: الله هو الذی یتاله الیه عند الحوایج و اشدائد کل مخلوق عند انقطاع الرجا من کل من دونه، و تقطع الاسباب عن جمیع ما سواه یقول بسم الله ای استعین علی اموری کلها بالله الذی لایحق العباده الا له المغیث، اذا استغی المجیب اذا دعی، و هو ما قال رجل للصادق علیه السلام الحدیث (17)
    21 - تفسیر روح البیان ج 1، ص 9: و فی الخبر ان النبی علیه السلام قال لیله اسری بی الی السما عرض علی جمیع الجنان فرایت فیها انهار نهراً من ما و نهراً من خمر و نهراً من عسل فقلت یا جبرئیل من این تجی هذه الانهار و الی این تذهب الی حوض الکوثر و لا ادری من این تجی فادع الله تعالی لیعلمک او یریک فدعا ربه فجا ملک فسلم علی النبی علیه السلام ثم قال یا محمد غمض عینیک قال فغمضت عینی ثم قال افتح عینیک ففتحت فاذا انا عند شجره و رایت قبه من دره بیضا و لها باب من ذهب احمر و قفل لو ان جمیع ما فی الدنیا من الجن و الانس و ضعوا علی تلک القبه لکانوا مثل طائر جالس علی جبل فرایت هذه الانهار الاربعه تخرج من تحت هذه القبه فلما اردت ان ارجعه قال لی ذلک الملک لم لا تدخل القبه قلت کیف ادخل و علی بابها قفل لا مفتاح له عندی قال مفتاحه بسم الله الرحمن الرحیم فلما دنوت من القفل و قلت بسم الله الرحمن الرحیم انفتح القفل فدحلت فی القبه فرایت هذه الانهار تجری من اربعه ارکان القبه و رایت مکتوبا علی اربعه ارکان القبه بسم الله الرحمن الرحیم و رایت نهر الما من میم الرحیم فعلمت ان اصل هذه الانهار من البسمله فقال الله عزوجل یا محمد من ذکرنی بهذه الاسما من امتک بقلب خالص من ریا و قال بسم الله الرحمن الرحیم سقیته من هذه الانهار (18)
    22 - تفسیر خلاصه المنهج (19) ملا فتح الله کاشانی که به تصحیح حضرت مولی است:
    از عکرمه روایت است که رحمن یک جزو رحمتست و رحیم صد جزو و مصدق اینست قول حضرت رسالت پناه صلی اللَّه علیه و آله که خدای را صد جزو رحمت است و از جمله آن یک جزو را به دنیا فرو فرستاده و در میان همه خلقان پراکنده ساخته و هر رحمتی که در دنیا است از همه آن یک جزو است و نود و نه جزو دیگر را در خزانه احسان خود ذخیره نهاده تا در آخرت آن جزو را با نود و نه جزو و ضم کند و بربندگان نثار کند.
    23 - المصدر - و از حضرت رسالت پناه روایت است که امت مرا روز قیامت در موقوف حساب بدارند و علمهای ایشان را در ترازوی عمل نهند حسنات ایشان بر سیئات بیفزاید امتان پیغمبران گذشته گویند امت محمد را با وجود کمی عمل چرا کفه حسنات ایشان افزون شد؟
    پیغمبران ایشان گویند به جهت آنکه ابتدای کلام ایشان سه نام بود از نامهای الهی که اگر همان سه نام در کفه نهند و همه حسنات و سیئات همه فرزندان آدم را در کفه دیگر نهند آن بر همه به چربد، بسم الله الرحمن الرحیم است.
    24 - المصدر - آورده اند که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله روزی به گورستان بقیع گذر کرد، به نزدیک قبری رسید اصحاب را فرمد: که با تعجیل گذرید و در محل برگشتن فرمود که تعجیل مکنید گفتند یا رسول الله در محل رفتن تعجیل فرمودی گفت: بلی شخصی را عذاب می کردند طاقت ناله و فریاد او نداشتم اکنون خدای تعالی بر وی رحمت کرد گفتند یا رسول الله صلی اللَّه علیه و آله سبب چه بود؟ فرمود: کودکی از وی مانده حالا او را به مکتب دادند معلم وی را تعلیم بسم الله الرحمن الرحیم کرد و کودک آن را بر زبان راند خطاب رسید که ای فرشتگان دست از این کس بدارید که روانباشد که پدر را عذاب کنند و پسرش در یاد ما باشد.
    25 - المصدر - از ابن مسعود روایت است که پیغمبر خدای صلی اللَّه علیه و آله فرمود: که هر که خواهد که حق تعالی وی را از زبانیه دوزخ که نوزده اند
    برهاند باید که به قرائت بسم الله الرحمن الرحیم مشغول شود که نوزده حرف است تا حق تعالی هر حرفی را از آن سپری گرداند از دفع هر یک.
    26 - المصدر - و نیز از آن حضرت منقول است که هر که این آیه را بخواند حق تعالی به عدد هر حرفی از آن چهار هزار حسنه بنویسد و چهار هزار سیئه محو کند و چهار هزار درجه بردارد.
    27 - المصدر - و در نقل صحیح آمده که هر که در وقت طعام خوردن بسم الله الرحمن الرحیم بگوید شیطان از آن تناول نکند و اگر در وقت جامه کندن بسم الله الرحمن الرحیم بگوید پرده میان عورت او وجینان پیدا شود.
    28 - المصدر - و نیز از آن حضرت روایت است که روز قیامت بنده گناهکار را امر آید که به دوزح رود چون به کنار دوزخ رود چون به کنار دوزخ رسد گوید بسم الله الرحمن الرحیم و قدم در دوزخ نهد آتش دوزخ هفتاد هزار ساله راه بگریزد.
    29 - و در روایت آمده که در روز قیامت بنده را حسابگاه آورند و عادتی که در دنیا داشته باشد (بسم الله الرحمن الرحیم) بر زبان راند و نامه را بستاند چون بگشاید آن را سفید بیند گوید که در اینجا نوشته نیست تا بخوانم فرشتگان گویند که در همه این نامه سیئات و خطایا و بدی عملهای بد نوشته بود اما از برکت بسم الله الرحمن الرحیم زایل گشت.
    30 - المصدر - آورده اند که قیصر روم را درد سری پدید آمد هر چند طبیبان به معالجه آن کوشیدند فائده نداد آخر نامه نوشت به مکه نزد امیرالمومین علیه السلام و صورت حال به عرض رسانید حضرت علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم را نوشته در طاقیه ای نهاد و آن طاقیه نزد او فرستاد فرمود تا آن را بر سر نهد تا شفا یابد قیصر چون آن را بر سر نهاد فی الحال شفا یافت وی از آن متعجب شده فرمود تا آن طاقیه را بشکفاند در آنجا کاغذی یافت که بر آن نوشته بسم الله الرحمن الرحیم، دانست که شفای او در این کلمه بزرگوار بوده فی الحال مسلمان شد.
    31 - المصدر - در خبر است که فرعون پیش از آنکه دعوی خدایی کند امر کرده بود تا در کوشک وی این کلمه بزرگوار نوشته بودند و در بعضی تفاسیر آمده که جبرئیل او را نوشته بود چون دعوی خدایی کرد و موسی علیه السلام از ایمان او نا امید شد شکایت او را به حضرت عزت عرض کرد خطاب آمد که یا موسی تو در کفر او نظر داری و هلاک او از من می طلبی و نظر من در آن کلمه عظیمه است که در کوشک او نوشته شده سوگند به عزت و جلال من که تا آن نام در آنجا نوشته او را عذاب نکنم و چون خدای تعالی خواست که او را عذاب کند اول آن نوشته را از من کوشک زایل گردانید و بعد از آن عذاب به او فرستاد.
    32 - قد اخرج الصدوق بسنده عن الحسن بن علی بن محمد علیهم السلام فی حدیث طویل عن امیرالمومنین علیه السلام قال له رجل: فما تفسیر قوله الله؟ قال: هو الذی یتاله الیه عند الحوایج و الشدائد کل الدنیا و متعظم فیها و ان عظم غنائه و طغیانه و کثرت حوائج من دونه الیه فانهم سیحتاجون حوائج لا یقدر علیها..فینقطع الی الله عند ضرورته و فاقته الحدیث.
    33 - و نیز در توحید صدوق از امام باقر علیه السلام نقل شد معناه المعبود الذی اله الخلق عن درک ماهیته و الاحاطه بکیفیته
    34 - بحار، ج 7 باب صفه الحشر، و روی عن سلمان قال: قال رسول الله صلی اللَّه علیه و آله لا یدخل الجنه احد الابجواز بسم الله الرحمن الرحیم.
    35 - عالم صمدانی ملا عبد الصمد همدانی در بحر المعارف آورده است که: ورد عن النبی صلی اللَّه علیه و آله ظهرت الموجود من باء بسم الله الرحمن الرحیم.
    36 - سید حیدر آملی در نقد النقود و حافظ رجب برسی در مشارق الانوار از حضرت وصی علیه السلام روایت کرده است که فرمود: اناالنقطه التی تحت البا و سر البا.
    37 - سید حیرد در جامع الاسرار، صفحه 563 از امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است که فرمود: لو شئت لاوقرت سبعین بعیراً من شرح با بسم الله الرحمن الرحیم و در حدیث دیگر لو شئت لا و قرت لکم ثمانین بعیراً من علوم النقطه التی تحت البا
    38 - در بیان الایات گیلانی از حضرت امیر علیه السلام روایت شده است: جمیع ما فی القرآن فی باء بسم الله و انا النقطه تحت البا
    39 - المصدر - و نیز از مولی الموالی است که فرمود: سر الکتب المنزله فی القرآن و سر القرآن فی فاتحه الکتاب و سر فاتحه الکتاب فی بسم الله الرحمن الرحیم و جمیع ما فی بسم الله الرحمن الرحیم فی باء بسم الله و جمیع ما فی باء بسم الله فی نقطه تحت البا و انا نقطه تحت البا (20)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 48 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi