اشعار شهیدان{از قافله های شهدا جاماندیم ...رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم}

[خادمه زینب کبری(س)]

زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم

بایداین بار به غوغای قیامت برسم

من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش

لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم

آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد

که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟

طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم

سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

[خادمه زینب کبری(س)]

شهداء دعا داشتند؛ ادعا نداشتند
نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند

حیا داشتند؛ ریا نداشتند
رسم داشتند؛ اسم نداشتند

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

خوشا روزی که دل را دلبری بود
غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها در خط اروند
هوای روضه های مادری بود

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

از آن چک و سفته ها بپرسید فقط ،
از آخـــــــــــر هفته ها بپرسید فقط !

از جنگ اگـــــر سوال سختی دارید ،
از جبهه نرفته هـــــــا بپرسید فقط !

[طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*]

و کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد

صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

به فکه درآییم و فتح المبین

کمی آشنا با حقایق شویم

بیـاد شهیـدان گـردان عشـق

به مقتل پُر از اشک و هِق هِق شویم

[طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*]

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش

همه دردم مداوا می شد ای کاش

به هرکس قسمتی دادی خدایا

شهادت قسمت ما می شد ای کاش

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش

همه دردم مداوا می شد ای کاش

به هرکس قسمتی دادی خدایا

شهادت قسمت ما می شد ای کاش

[طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*]

تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد