اشعار شهیدان{از قافله های شهدا جاماندیم ...رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم}

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

شهداء دعا داشتند؛ ادعا نداشتند
نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند

حیا داشتند؛ ریا نداشتند
رسم داشتند؛ اسم نداشتند

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

این گریه برای غربتت کافی نیست
باید بروی و فرصتت کافی نیست

آخر چه کنیم استخوان‌هایت را؟
یک قبر، برای وسعتت کافی نیست

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

لطف ازلی چه نیک‌فرجامم کرد
فارغ زهر آنچه پخته و خامم کرد

می‌خواست که پاینده و جاوید شوم
لطف و کرمش شهید گمنامم کرد

[سیده نجلا,خادمه مادرسادات]

طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم

سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

[باران اشک ** آسمان آبی انتظار**]

آن شب به دل شلمچه جان می دادی
گویی که به خاک آسمان می دادی

ای شهره آسمان هفتم چه غریب
آن شب به دل شلمچه جان می دادی

[رعنا ریاحی*خادمه قرآن*]

حرفیم و به دنبال زبان می‌گردیم
تیریم و به دنبال کمان می‌گردیم

ما در پی خاک، نه به دنبال شهید
دنبال شناسنامه‌مان می‌گردیم

[حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*]

من بال و پر شهید را می بوسم

پا تا به سر شهید را می بوسم

دستم نرسد اگر به دامان شهید

دست پدر شهید را می بوسم

[نصرالله عاشق خداومولا]

حرفیم و به دنبال زبان می‌گردیم
تیریم و به دنبال کمان می‌گردیم

ما در پی خاک، نه به دنبال شهید
دنبال شناسنامه‌مان می‌گردیم