نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: آنقدر به این سید فحش دادند که دل امام برایش سوخت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آنقدر به این سید فحش دادند که دل امام برایش سوخت

    «سیدمحمد حسینی بهشتی» پیش‌ از انقلاب، مبارز بود و سروکارش با ساواک بود و پس‌از انقلاب رئیس دیوان عالی کشور بود و نایب‌رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بود و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود و نویسنده و روشنفکر و سخنران هم بود. ولی کسانی که او را می‌شناختند به این‌ها نمی‌شناختند؛ به خودش و صفای باطنش و فضایل اخلاقی‌اش و زیبایی‌های رفتارش می‌شناختند و برایشان آقای بهشتی، فلان مقام و شخصیت انقلاب نبود؛

    همان «آقای بهشتی» بود.حالا این آدم باصفا و خوش‌سخن و اندیشمند و اهل منطق و اهل گفت‌و‌گو، دشمن هم داشت؟ اندازه ریگ بیابان و چه دشمنانی هم. معلوم است دشمن زیاد دارد مردی که چنین بگوید: «در زمینه حق، گذشت نکنید. چون این فقط خیانت به یک مورد معین نیست. این ضعیف‌شدن روح حقیقت‌جویى و حق‌پرستى در جامعه است و جامعه را تاریک می‌کند و نمى‏‌گذارد چهره حق درخشندگى و گیرایی و جذابیت خود را داشته باشد».

    البته خودش با این دشمنی‌ها مشکلی نداشت و می‌گفت: «هر کسی خط دارد، دشمن دارد» ولی دشمنانش با او خیلی مشکل داشتند و چه‌ بسیار ناروا و دروغ به او نسبت دادند و دروغ هم که هر چه بزرگ‌تر، بهتر و آن‌قدر از او بد گفتند و برایش شایعه درست کردند که امام (ره) دیگر دلش سوخت به حال یار باوفایش و او را مظلوم نامید؛ «آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست».



    شهید بهشتی شخصیتی متین و لطیف داشت، ولی چون برای انجام کار حق، مصمم بود دشمن زیاد داشت

    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    کار به کجا رسیده بود؟


    این‌که بهشتی مظلوم بود، چطوری بود مظلومیت بهشتی؟

    خیلی‌ها نمی‌دانند ولی کار به جایی رسیده بود که مرگ بر بهشتی هم می‌گفتند و امام (ره) نیز یک‌بار فرمود که چرا دلش می‌سوخت برای بهشتی:

    «ایشان را من بیست سال بیش‌تر می‌شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آن‌چه که من راجع‌ به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌اند، آن‌ها را بیشتر مورد هدف قرار داده‌اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آن‌ها در طول زندگی بود. تهمت‌ها؛ تهمت‌های ناگوار به ایشان می‌زدند!... برخلاف آن‌چه این بی‌انصاف‌ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متدین، علاقه‌مند به ملت، علاقه‌مند به اسلام و به‌دردبخور برای جامعه خودمان می‌دانستم. و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغل‌های دولتی، این‌ها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند؛ این‌ها هرکدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند، و این‌طور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند این‌جا انحصارطلب باشند».



    دلسوزی امام (ره) فقط همین نبود؛ «این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می‌نشستی، می‌دیدی که دو نفر آدم به هم می‌رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست‌های مرگ بر کی... خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما».


    «بهشتی» به همراه گروهی از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس در واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید


    زندگی به عشق است!



    در برابر این دشمنی‌ها و تهمت‌ها، بهشتی چه کرد؟ صبر. و خدا هم که صابران را دوست دارد و برای خدا هیچ‌کار، کاری ندارد؛ خرجش چند تا منافق بود و ۲ تا بمب بزرگ که مثل «دروغ» و «تهمت» و «نفرت» هر چه بزرگ‌تر، بهتر. ۷ تیر ۱۳۶۰ جانش را و قلب صبورش را و زبان حق‌گو را و سر و دست و پا را، همه را تقدیم کرد به خدا، در راه خدا و جَست و رَست. پیش‌از آن اما تا توانست روشنگری کرد و دعوت کرد و باطل را از حق جدا کرد و سخن گفت و راز گفت و با جان‌ها و دل‌ها گفت.

    درباره عشق هم گفت و چه‌ حرف‌هایی که هنوز هم جوان‌ترها گوش می‌کنند و در فضای مجازی برای هم می‌فرستند و به اشتراک می‌گذارند؛

    «عاشق شوید، برادرها و خواهرها عاشق شوید، زندگی به عشق است. عقل به آدم زندگی نمی‌دهد. عقل به آدم حساب می‌دهد چه‌جور بهتر بخورد، چه‌جور بهتر بخوابد، چه‌جور بهتر پلاسیده شود، چه‌جور بهتر دل‌مرده باشد. عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را برمی‌فروزاند.
    مسلمان عاشق است، عاشق خداست، عاشق حق است، عاشق عدل است. عاشق انسان‌شدن است. عاشق ملکوت است و دنیا با همه زیبندگی‌ها و فریبندگی‌ها برایش صرفاً میدان ساخته‌شدن و ره‌پیمودن به‌سوی آن معبود و معشوق جاودان است»
    امضاء



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi