صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 58

موضوع: پيامک ها و اشعار شهادت جانسوز جواد الائمه علیه السلام

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    باز هم زهر شده مرهم بی یاور ها
    باز هم زخم زدند بر جگر مادرها


    این چه رسمی ست که یک عده ای در خانه یشان
    بنشینند درون قفس همسرها؟!


    جای شکر است ندیده جگرش را در طشت
    بازهم شکر نبوده خبر از خواهر ها

    این همه تشنگی و هلهله ها ارثش بود،
    صحنه ی کرب و بلایی ست به پشت درها


    لحظه ی تشنگی اش آب عذابش میداد
    زیر لب داشت:امان از جگر دختر ها

    یک طرف جشن گرفتند به دور گودال
    با همین هلهله ها بود که آن معجر ها...

    جسم بی جان تو را بر سر بام آوردند
    تا بدانند چه آمد به سر پیکر ها!


    یحیی نژاد سلامتی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    لب مي زند كه مادر خود را صدا كند
    يا حق واژه ي جگرم را ادا كند

    او ناله مي زند جگرم سوخت؛ هيچ كس....
    ... گويا قرار نيست به او اعتنا كند

    مي خندد ام فضل به همراه عده اي
    تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

    يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او
    نگذاشت تا كسي به لبش آشنا كند

    در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود
    تا روضه اي براي خودش دست و پا كند

    مي خواست با خيال غم جد بي كفن
    آن حجره ي ستم زده را كربلا كند

    واي از دقايقي كه به گودال يك نفر
    بالاي سر رسيد كه سر را جدا كند

    بايد عقيله بعد برادر در آن ميان
    فكري به حال سوختن بچه ها كند

    حالا غروب يك نفس افتاد به خواهري
    لب مي زند كه مادر خود را صدا كند

    مسعود اصلانی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
    جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند

    پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
    که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند


    عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت
    جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند

    بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد
    با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند


    بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
    داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند

    گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
    مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند


    شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند
    این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند

    طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی
    خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند

    تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
    ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند

    بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن
    خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند


    مهدی نظری




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
    پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند

    مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
    همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند


    همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
    به پریشان شدن بال و پرش خندیدند

    درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
    دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند

    آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
    همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

    یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
    بر نفسهای بدون اثرش خندیدند

    زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
    بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند

    دست پا می زند و نیست کنارش پدری
    تا ببیند به عزای پسرش خندیدند

    کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
    لشگری دور تن مختصرش خندیدند

    هر چه می گفت حسین : یاولدی یاولدی..
    عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند


    قاسم نعمتی


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «مادر جان»

    سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان
    تیره شد روز به پیش نظرم مادر جان

    من در این حجره ‏ى در بسته خود مى ‏پیچم
    کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان


    نکشد گر که مرا زهر جفا خواهد کشت
    خنده‏ ى همسر بیدادگرم مادر جان

    من جوادم که به یاد تو سخن مى‏ گویم
    چون ترا از همه مشتاق ترم مادر جان


    همچو شمعى اثر زهر ستم آبم کرد
    سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان

    همسرم پشت در خانه به دست افشانى
    من به یاد تو و مسمار درم مادر جان


    چون تو در فصل جوانى ز جهان سیر شدم
    که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان

    به لب خشک من غمزده آبى برسان
    کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان


    شعر (ژولیده) گواهى دهد از غربت من
    دوست دارم که بیایى به برم مادرجان

    ژولیده نیشابوری








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
    گره بی کسی تو به خدا وا نشود

    نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما
    هیچ کس همقدم زینب کبری نشود


    به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید
    مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود

    پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی
    مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود


    جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند
    جگر سوخته با خنده مداوا نشود

    قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت
    گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود


    جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز
    دید تشییع تن خسته مهیا نشود

    جواد حیدری


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    تشنه ی آب و عاطفه هستی
    از نگاهت فرات می ریزد

    از صدایِ گرفته ات پیداست
    عطش از ناله هات می ریزد

    نفست بند آمده؛ ای وای
    عاقبت زهر کار خود را کرد

    عاقبت زهر، زهر خود را ریخت
    جامه های عزا تن ما کرد


    تشنگی سویِ چشم تان را بُرد
    سینه ی پر شراره ای داری

    کاش طشتی بیاورند اینجا
    جگر پاره پاره ای داری


    چقدر چهره ات شکسته شده!
    تا بهاری، چرا خزان باشی ؟

    به تو اصلاً نمی خورد آقا
    که امام جوان مان باشی!!!


    گیسوانت چرا سپید شده ؟
    سن و سالی نداری آقا جان!

    درد پهلو گرفته ای نکند !؟
    که چنین بی قراری آقاجان

    شهر با تو سرِ لج افتاده
    مرد تنهای کوچه ها هستی

    همسرت هم تو را نمی خواهد
    دومین مجتبی شما هستی


    تک و تنها چه کار خواهی کرد !؟
    همسرت کاش بی قرارت بود

    چقدر خوب می شد آقاجان
    لااقل زینبی کنارت بود

    باز هم غیرت کبوترها
    سایه بانت شدند ای مظلوم

    بال در بال هم، سه روز تمام
    روضه خوانت شدند ای مظلوم


    کاظمین تو هر چه باشد، باز
    آفتابش به کربلا نرسد

    آخر روضه ات کفن داری
    کارت آقا به بوریا نرسد


    جای شکرش همیشه می ماند
    حرفی از خیزران و سلسله نیست

    شکر! در شهر کاظمین شما
    خیره چشمی به نام حرمله نیست

    شاعر : وحید قاسمی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    از من گرفته همسر من خورد و خواب را
    زهر جفا زجان ودلم برده تاب را

    وای از عناد دختر مأمون که از جفا
    مسموم کرد زاده خیر المئاب را

    شهادت غریبانه ابن الرضا جواد الائمه تسلیت باد





    امضاء
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خانه ی دل از غم آن آشنا آتش گرفت
    یا که گویم قلب او هم از جفا آتش گرفت

    زهر کینه هم چو میخی روی سینه جا گرفت
    سینه و قلب و همه جای شما آتش گرفت

    شهادت غریبانه ابن الرضا جواد الائمه تسلیت باد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
    گره بی کسی تو به خدا وا نشود

    نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما
    هیچ کس همقدم زینب کبری نشود


    به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید
    مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود

    پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی
    مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود


    جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند
    جگر سوخته با خنده مداوا نشود

    قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت
    گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود


    جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز
    دید تشییع تن خسته مهیا نشود

    جواد حیدر



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi