صفحه 12 از 25 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 244

موضوع: داستانهاى عارفانه در آثار استاد علامه آية الله حسن زاده آملى

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    - پاداش صدقه

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    پيامبر فرمود: كسى كه صدقه اى بدهد، براى او در بهشت دو برابر آن خواهد بود.
    ابو دحداح گفت : اى پيامبر خدا من دو باغ دارم ، اگر يكى از آن دو را صدقه بدهم براى من در بهشت دو برابر آن است ؟
    پيامبر گفت : آرى .
    گفت : مادر دحداح و دخترم در بهشت با من اند؟
    گفت : آرى ، پس بهترين يكى از آن دو باغ را به رسول الله داده است ، پس آيه نازل گشت و خداوند پاداش صدقه او را به دو هزار هزار مضاعف گردانيد.(131)


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #112

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    - شكايت از ظلم
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    مى گويند مردى قصير در نزد انوشيروان از دست كسى شكايت كرد كه فلانى به من ظلم كرده است .
    انوشيروان گفت : به آدمهاى كوتاه كسى ظلم نمى تواند بكند.
    گفت : آن كه به من ظلم كرد از من كوتاه تر است .
    بگذريم كه حرف حرف مى آورد. و اين را هم بدان كه :
    كوتاه بود فتنه سبك روح بلند
    اى معتدل القامه تويى دانشمند(132)


  4. Top | #113

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    - عمل صالح
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    از قصه آدم فوايد بسيار به دست آيد: خداوند پس از تعليم توحيد و نبوت و معاد مردم را به عمل صالح خواند، و عمل صالح از كسى متوقع است كه غرض الهى دارد چون هر كس اعمالش مناسب با اءهم اغرض اوست چنان كه طالب مال اگر در علم به پايه بوعلى سينا برسد با فقر خويش را بدبخت مى داند، و عمل او همه در راه مال است ؛ و آن كه همّش تحصيل رضاى خداست به غير عمل صالح آرامش دل ندارد؛ و خداوند در قصه آدم او را خليفه خود قرار داد تا غرض اءهم وى تخلّق به اخلاق الله باشد و سزاوار خليفتى اوگردد.(133)

    سبب دروغ گفتن
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    مهدى بن منصور خليفه عباسى كبوتر باز بود، غياث بن ابراهيم حديثى به اين عبارت نقل نمود كه پيغمبر گفت : لاسبق الافى حف او حافر اءو نصل اءو جناح . يعنى گروبندى جايز نيست ؛ مگر در حيوان مركوب ، يا حربه آهن ، يا بال پرنده . مهدى ده هزار درم به او داد و چون بيرون رفت ، نگاه به پشت گردن او كرده گفت : شهادت مى دهم كه پشت گردن كسى است كه بر پيغمبر دروغ بسته ، چون پيغمبر بال مرغ را ذكر نكرده ، اين مرد خواست به ما تقرب جويد. آن گاه فرمود كبوتر را ذبح كردند و از كار خود دست كشيد كه من موجب اين دروغ شدم .(134)

    خودبينى حجاب راه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    شيخ سعدالدين حموى سوار بود و به رودخانه اى رسيد و اسب از آب نمى گذشت ، امر كردند كه آب را تيره ساختند و به گل آلوده كردند و اسب در حال بگذشت فرمود: تا خود را مى ديد از اين وادى عبور نمى توانست كرد.(135)

    روزه سكوت
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در روايت است كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام ) به حواريون خود، دستور ((صوم سكوتى )) داد كه افطار آن ((موت )) باشد! ما از بس ‍ جفنگ مى گوييم ، دلمان را زنگ فرا گرفته است ! باز در روايت است كه حضرت آدم عليه السلام ، با عده اى از اولادش نشسته بود و همه مشغول و سرگرم حرّافى و صحبت بودند، يكى از ايشان پرسيد كه شما چرا سخن سخن نمى گوييد، شما هم حرفى بزنيد! حضرت آدم عليه السلام فرمود: ما كه از بهشت خارج شديم ، خدا وعده اى داد كه اگر مى خواهيد دوباره به بهشت ، بازگرديد، از راه ((سكوت )) برگرديد!(136)

    اخلاص در عمل
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    منقول است كه مرحوم حاجى سبزوارى (رضوان الله عليه ) براى عيادت بيمارى مى رفت و عده اى هم با او بودند. نزديك منزل بيمار كه رسيد، برگشت و نرفت .
    اطرافيان پرسيدند: آقا چرا تا اين جا آمديد و حالا بر مى گرديد؟ آقا جواب داد: كه خطورى به قلبم كرد كه بيمار وقتى مرا ببيند، از من خوشش خواهد آمد و مى گويد كه سبزوارى ، چه انسان والا و بزرگى است كه به عيادت من بيمار آمده است . حالا برمى گردم تا هنگامى كه اخلاص اوليه را بيابم و تنها براى خدا به عيادت بيمار بيايم .(137)

    - مقام رضا
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    استاد فرمودند: در محضر مرحوم آقاى طباطبايى كسى جراءت نداشت صحبت دنيا بكند، 17 سال ما در خدمت ايشان بوديم ، يك بار اجازه نداد كسى از دنيا و امور دنيوى صحبت كند. وقتى من يك بار از اين مقوله چيزى گفتم آن چنان زد توى دهنم كه چه بگويم !! ايشان واقعا در مقام ((رضا)) بود.(138)

    بلال با اعمال درست
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ((مردى نزد اميرالمؤ منين عليه السلام آمد و به آن حضرت عرض كرد كه : بلال با فلانى مناظره مى كند و الفاظ وى ملحون است و آن كس عباراتش معرب و صحيح است و به بلال مى خندد. امام فرمود: اى بنده خدا اعراب و تقويم كلام براى تقويم و تهذيب اعمال است ، آن كس را اگر افعال او نادرست باشد اعراب كلامش سودى ندهد، و بلال را كه افعالش به درستى آراسته است لحن الفاظش ‍ زيانى نرساند)).(139)

    پاداش صبر ايّوب
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ



    ((باز چون اسب لطف را زين كرد
    لقمه كرم را ملخ چين كرد
    خود از او نزد عقل و راءى زرين
    كرم سيمين بود ملخ زرين
    در عطا چون بلاى مبلى ديد
    با بلا در عطا همى خنديد
    اشارت است به احوال وقايع حضرت ايوب پيامبر عليه السلام قوله سبحانه : و ايوب اذ نادى ربّه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضر و ءاتيناه اءهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا و ذكرى للعابدين . (140)
    مفسران قرآن كريم در اين مقام رواياتى نقل كرده اند، از آن جمله در تفسير منهج الصادقين آمده است كه :
    از ابن عباس مروى است كه حق تعالى جميع اولاد و اموال و مواشى وى را مضاعف به وى داد، و ابر سرخ و سفيد فرستاد تا ملخ زرين بر وى بباريد. و در احقاف آورده كه سه شبانه روز در حوالى سراى او باريد. و در حديث آمده كه هر قطره آب غسل كه از وى مى چكيد ملخ زرين شد و ايوب آن را به دست جمع كرد، وحى آمد كه اى ايوب نه من تو را مستغنى گردانيده ام و جمع اموال را با ضعف آن به تو دادم از براى چه اين را جمع مى كنى ؟
    فرمود: بار خدايا چون كه اين از بدن من جدا شده كه محل ابتلاء و امتحان تست ، پس آن را بركتى و كرامتى ديگر خواهد بود و مزيت تيمن و تبرك خواهد داشت بر اموال ديگر.(141)

    تحريم ربا
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    هشام بن حكم از امام صادق عليه السلام از سبب تحريم ربا پرسيد. حضرت فرمود: ((اگر ربا حلال مى بود، مردم تجارات و حرفه هاى مورد نياز خويش را ترك مى گفتند. پس خداوند ربا را حرام فرمود تا مردم از حرام به سوى حلال و تجارات و خريد و فروش بگريزند...))(142)

    كفاره غيبت
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    و در كافى و نيز من لايحضره الفقيه ، از ابوعبدالله ، امام صادق عليه السلام نقل است : پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را پرسيدند كه كفاره غيبت چيست ؟ فرمود: ((هرگاه به ياد شخصى كه غيبتش نموده ، افتد، براى او از خداوند طلب غفران كند.))(143)

    همنشين خوب
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    حواريون عيساى پيامبر به او گفتند: ما با چه كسى همنشينى كنيم ؟ حضرت عيسى عليه السلام فرمود: كسى كه ديدار او شما را به ياد خدا بيندازد و وقتى به سخن مى آيد، حرف او موجب فزونى دانش شما بشود، چيزى به شما ياد بدهد... رفتار و كردار او شما را در كار آخرت ترغيب و تحريص كند.(144)

    جهاد اصغر و جهاد اكبر
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در كتاب اربعين علامه بهاءالدين عاملى قدس سره از حضرت امير مؤ منان روايت است كه فرمود: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم گروهى از سپاهيان خويش را (به جهاد) اعزام داشت . چون بازگشتند، فرمود: ((مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رسانيدند و جهاد اكبر بر عهده شان باقى است .)) پرسيدند: ((اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست ؟))
    فرمود: ((جهاد با نفس )). سپس فرمود: ((برترين جهاد، آن است كه شخص با نفس خويش كه ميان دو پهلوى اوست ، به جهاد برخيزد.))(145)

    گناه
    - معصيت خداوند
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    لقمان پسرش را گفت : پسركم ! چون خواستى معصيت خداوند را مرتكب شوى ، جايى برو كه او، تو را نبيند. اين اشاره است به اين كه ، جايى را نمى يابى كه خدا تو را در آن نبيند، پس از او نافرمانى مكن ! چنانكه خداوند فرموده است : و هو معكم اينما كنتم . (146)

    آثار گناه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ((شخصى نزد امير مؤ منان عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤ منان ! از نماز شب محروم شده ام .
    حضرت فرمود: گناهانت تو را مقيد كرده و دست و پايت را بسته اند)).
    كلينى قدس سره در باب ذنوب از كتاب ايمان و كفر، نقل مى نمايد كه امام صادق عليه السلام فرمود: ((چون مرد گناه كند، از نماز شب محروم گردد و عمل زشت ، از چاقويى كه در گوشت فرو رود، سريعتر در كسى كه مرتكب آن شده ، فرو مى رود)).(147) (148)

    - جبران نماز شب
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ((شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى اباعبدالله . من توان آن ندارم كه در شب نماز به جاى آورم . سلمان گفت : در روز گناه مكن !))(149)

    فسق عمار ذى كناز
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ابوالفرج الاصفهانى در شرح حال عمار ذى كناز به نقل از العمرى مى نويسد:
    ((پس از هشام بن عبدالملك ، وليد بن يزيد مرا خواست و گفت : آيا شعرى از عمار ذى كناز در خاطر دارى ؟ گفتم : آرى ! قصيده اى از او در ياد دارم و آن را حفظ كرده ام . پس ، اين قصيده را خواندم كه : حبذا اءنت يا سلامة الفين حبذا...
    خلاصه ، العمرى پس از ذكر قصيده مى گويد: وليد آن قدر خنديد كه به پشت افتاد و دست و پايش به تكان خوردن افتاد و دستور داد شراب آوردند و مرا به خواندن امر كرد. پس ، شروع به خواندن ابيات كردم و آنها را تكرار نمودم و او مى نوشيد و دست مى زد، تا آن كه مست شد. سپس ، دستور داد تا دو جامه و سى هزار درهم ، مرا دادند. پس از آن ، گفت : عمار چه مى كند؟
    گفتم : زنده اى چون مرده است ، چشمش به كورى گراييده و بدنش ضعيف گشته و بى حركت . پس ، امر كرد ده هزار درهم به او بدهند.
    گفتم : آيا اميرالمومنين را چيزى بگويم كه اگر آن را انجام دهد، ضررى در اين كار به او نمى رسد و اين كار از دنيا و هر چه در آن است براى عمار دوست داشتنى تر است .
    گفت : اين كار چيست ؟
    گفتم : او هميشه در ميخانه است و در حال مستى ؛ ماءموران وى را جلب مى نمايند و آنقدر مى زنند تا بدنش به شدت مجروح مى شود، ولى عادت خود را ترك نمى كند. بنويس كه متعرض او نشوند. وليد به عاملش در عراق نوشت كه هر يك از ماءموران كه او را در حالت مستى و غير آن نزد او آورند، دو حد بر او بزنند و عمار را رها كنند)).(150)

    فرشتگان كاتب
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ابوامامه ، از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: ((فرشته چپ ، شش ساعت ، قلم از نوشتن عمل بنده خطاكار يا زشتكار باز نگاه دارد. پس ‍ چنان چه پشيمان شود و از خداى بخشش طلبد، آن را ننويسد، وگرنه يك گناه بر او نخواهد نوشت .)) در روايت ديگر است : ((فرشته جانب راست ، بر فرشته جانب چپ ، امير است . پس چون بنده اى عملى نيك انجام دهد، هشت برابرش ‍ برايش بنويسد، و چون عملى زشت به انجام رساند و فرشته جانب چپ اراده كند كه آن را بنويسد، فرشته جانب راست او را گويد: باز ايست ، و او هفت ساعت باز ايستد. اگر از خداوند طلب بخشش كند، بر او چيزى ننويسد، و چنانچه چنين نكند تنها يك عمل زشت بر او نوشته شود))(151)

    ويران كننده كعبه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ((وليد بن يزيد بن عبدالملك بن مروان ، به كفر والحاد مشهور و عنادش آشكار بود و در اطراح و انكار دين هيچ واهمه اى نداشت . او تصميم گرفت قبه اى بر روى كعبه بسازد و در آن شراب بنوشد و در همان حال ، طواف كنندگان را نظاره كند.
    روزى قرآنى را كه با خطى درشت نوشته شده بود باز كرد و آنرا به صورت هدفى در جلو نهاد و شروع نمود به تيراندازى به سوى آن و در اين حال اين شعر را زمزمه مى كرد:
    تذكرنى الحساب و لست ادرى
    اءحقا ما تقول من الحساب
    فقل : لله يمنعنى طعامى
    و قل : لله يمنعنى شرابى
    و روزى چون قرآن را گشود اين آيه را ديد كه : واستفتحوا و خاب كل جبار عنيد (152)
    پس قرآن را هدف تير قرار داد تا به حدى كه آن را پاره پاره كرد، و چنين مى گفت :
    اتو عد كل جبار عنيد
    فها اءنا ذاك جبّار عنيد
    فان لاقيت ربك يوم حشر
    فقل يا رب مزّقنى وليد))(153)
    و اين حجاج است كه كعبه را ويران كرد و مؤ منان و خدا ترسان و اوليا و بندگان بسيارى را كشت و در دوران امارتش ، آن قدر مرتكب ظلم شد كه به حد تواتر رسيده و ضرب المثل شده است .(154)

    اراده گناه و كار نيك
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    عبدالله بن موسى بن جعفر عليه السلام گويد: ((از پدرم پرسيدم كه آيا چون بنده اراده گناه يا كار نيك كند، دو ملك از آن خبر يابند؟ فرمود: آيا بوى خوب و بوى مستراح يكى است ؟! گفتم : خير! فرمود: چون بنده اراده كار نيك كند، نفسش ‍ خوشبو بيرون آيد. پس فرشته جانب راست ، فرشته جانب چپ را گويد: برخيز (و برو) كه او همت به كار نيك بسته است . و چون به آن عمل اقدام كند، زبانش ‍ قلم او شود و آب دهانش ، مركّب ، و آن را برايش بنويسد، و چون اراده گناه كند، نفسش بدبو بيرون آيد. پس فرشته جانب چپ ، جانب راست را گويد: باز ايست كه او همت به گناه بسته است ، و چون گناه را به انجام رساند، زبانش قلم او شود و آب دهانش مركّبش ، و گناه را بر او بنويسد .))(155)

    غافل شدن
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    شنيدم كه ابوجعفر عليه السلام فرمود: ((اى ابانعمان ! مردم تو را فريب ندهند و از نفست غافل نكنند؛ هر چه به تو رسد همراه تو خواهد بود نه همراه آنان . روزت را به بيهودگى سپرى مكن ؛ چه همراه تو كسانى هستند كه عمل تو را ثبت مى نمايند. پس نيكوكارى كن كه هيچ چيزى را به جستجو و طلب نمى بينيم كه از عمل نيك ، كه گناه پيش را از ميان مى برد، بهتر باشد)).(156)

    توبه
    شرط قبولى توبه از غيبت
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    و از جابر نقل است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ((از غيبت بر حذر باشيد؛ چه غيبت بدتر از زناست .)) سپس فرمود: ((مردى كه زنا كند و پس از آن توبه نمايد، خدايش آمرزد، ليك غيبت كننده را تا غيبت شده نبخشايد، نيامرزد.))(157)

    استغفار كردن
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    شخصى در حضور حضرت وصىّ عليه السلام از خداوند طلب غفران نموده ، مى گويد: ((استغفرالله !)) امير مؤ منان در پاسخ مى فرمايد:
    مادرت به عزايت بنشيند! آيا مى دانى كه استغفار چيست ؟!
    استغفار، مقام والا مرتبگان است . استغفار نامى است كه آن را شش معنا و (و شرط) است :
    اول پشيمانى بر گذشته .
    دوم تصميم بر آن كه تا ابد گرد گناه نيايى .
    سوم آن كه حقوق خلايق را بدانان بازدهى ؛ چنان كه خداوند را ملاقات كنى و بدون آن كه حقّى بر گردنت باشد.
    چهارم آن كه هر عمل واجبى كه ضايع كرده اى قضا و حقش را ادا كنى .
    پنجم گوشتى كه در حرام بر بدنت روييده ، با سختى ناراحتى بر گناهانت آب كنى ؛ چنان كه پوستت به استخوان رسد و گوشتى تازه رويد.
    ششم به بدنت درد عبادت و طاعت رسانى ؛ همچنان كه شيرينى گناه بدان رسانيده اى ، پس چون چنين كردى ، حال بگو: (( استغفر الله !))(158)

    سفره توبه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در كتاب شريف اصول كافى ، تاءليف ثقة الاسلام كلينى قدس سره از ابوجعفر، امام محمد باقر عليه السلام نقل است كه فرمود:
    آدم عليه السلام عرض كرد: ((پروردگارا! شيطان را بر من سلطه بخشيدى ، و او چون خون (كه در بدنم جارى است ) بر من چيرگى دادى ؛ پس مرا نيز چيزى عنايت فرما!))
    خداوند فرمود: ((تو را چنين (نعمتى ) بخشم كه چون كسى از فرزندانت ، تصميم بر انجام گناهى گيرد. (تنها) يك گناه بر او نوشته شود، و چون عزم بر انجام عملى نيك گيرد، چنان چه به انجامش نرساند، حسنه اش برايش نوشته شود، و چون به انجامش رساند، ده حسنه برايش نوشته شود.))
    آدم عرض كرد: ((پروردگارا! مرا بيشتر ده !
    ((فرمود: ((تو را اين بخشم كه چون كسى از فرزندانت گناهى كند و سپس از من بخشش خواهد، او را ببخشايم .))
    عرض كرد: ((پروردگارا، مرا بيشتر عنايت فرما!))
    فرمود: ((توبه را بدانان بخشيدم )) و يا فرمود: (( (سفره ) توبه را تا هنگامى كه نفس به گلو برسد برايشان گستردم .))
    آدم ، عرض كرد: ((پروردگارا، مرا كافى است . ))(159)

    گناه بعد از توبه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در كتاب شريف اصول كافى است كه محمد بن مسلم از ابوجعفر، امام باقر عليه السلام نقل كرده است :
    ((اى محمد بن مسلم ! گناهانى كه مؤ من از آن توبه كند، بخشوده شود. پس بايد براى زمان پس از توبه از نو شروع به عمل كند، و به خدا سوگند كه اين توبه تنها اهل ايمان راست .))
    عرض كردم : چنانچه توبه خويش را بشكند و گناه كند و سپس توبه كند چه ؟
    فرمود: ((اى محمد بن مسلم ! آيا توانى باور كنى كه بنده اى مؤ من بر گناه خويش ‍ پشيمان شده و از خدا آمرزش خواسته و توبه كرده ، ولى خداوند توبه اش را نپذيرفته است ؟))
    گفتم : او بارها چنين كرده ؛ گناه كرده و سپس توبه و استغفار!
    فرمود: ((هرگاه كه مؤ من به استغفار و توبه بازگردد، خداوند نيز بخشايش و آمرزش را به سويش بازگرداند، و خداوند، آمرزنده و مهربان است . توبه را مى پذيرد و بدى ها را در مى گذرد. پس مبادا مؤ منان را از رحمت خدا دور نمايى !))(160)

    توبه نصوح
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در كتاب اصول كافى ، از كنانى است كه چون امام صادق عليه السلام را از معناى اين آيه كه : ((اى مؤ منان به سوى خدا توبه كنيد؛ توبه اى نصوح )) پرسيد.
    امام در پاسخ فرمود: (يعنى ) بنده از گناه توبه كند و سپس به آن بازنگردد.(161)

    محبوب ترين بندگان
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    نيز روايت است ابوالحسن (موسى بن جعفر عليه السلام ) در پاسخ به پرسش از توبه نصوح ، خطاب به محمد بن فضيل فرمود:
    (يعنى ) از گناه توبه كند و سپس به آن بازنگردد، و محبوب ترين بندگان نزد خداى تعالى ، منيبان توّابند.(162)

    توبه از گناه
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ابوبصير گويد: چون امام صادق عليه السلام را از اين آيه پرسيدم ، فرمود: ((گناهى كه شخص از آن توبه كند و هرگز به آن بازنگردد.)) پرسيدم : كدام يك از ما باز نگردد؟
    فرمود: ((اى ابا محمد، خداوند از بندگانش آن را دوست دارد كه در فتنه (گناه ) واقع شود و توبه كند.))(163)

    پشيمانى در لحظه مشاهده مرگ
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در كتاب من لايحضره الفقيه آمده است : از امام صادق عليه السلام از اين كلام خداى تعالى پرسش شد كه : ((كسى كه با اعمال زشت ، تمام عمر اشتغال ورزد تا آن گاه كه مشاهده مرگ كند، در آن هنگام پشيمان شود و گويد: اكنون توبه كردم ، توبه اش پذيرفته نيست )) امام در پاسخ فرمود: (يعنى :) هنگامى كه امر آخرت را به چشم بيند.))(164)

    توبه در آخرين لحظات
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    معاوية بن وهب گفته است :
    به سوى مكه رهسپار بوديم كه پيرمردى متاءلّه و متعبّد ما را همراهى مى كرد. ليكن او بر مذهب ما اطلاعى نداشت و (به مذهب اهل جماعت ) نماز را در سفر تمام مى خواند. برادرزاده اش كه شيعه بود، او را در اين سفر همراهى مى كرد. از قضا پيرمرد بيمار شد. برادرزاده اش را گفتم : اگر مذهب شيعه را بر عمويت عرضه بدارى ، اميد است كه او (از عقاب الهى ) رهايى يابد!
    همراهان ، همگى گفتند: ((اين پيرمرد را به حال خود واگذاريد؛ چه او بر همان حالى كه هست نيكوست .)) ليك ، برادرزاده طاقت نياورد و او را گفت : ((اى عمو! همه مردم جز اندكى ، پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دين خارج شدند.
    همچنانكه بايد از رسول صلى الله عليه و آله و سلم اطاعت و پيروى مى كرديم ، بايستى از على بن ابى طالب عليه السلام نيز اطاعت و پيروى كنيم ، او و اطاعت از او پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم ، حق است .))
    پيرمرد، نفسى كشيد و فرياد برآورد: ((من آن چه را تو گفتى باور كردم .)) و سپس ، جانش از بدن خارج شد.
    پس از آن ، خدمت ابوعبدالله (امام صادق ) عليه السلام مشرّف گشتيم . على بن سرّى ، ماجرا را براى حضرت نقل كرد. ابوعبدالله عليه السلام فرمود: ((آن مرد، اهل بهشت است .))
    على بن سرّى عرض كرد: ((او جز در همان وقت ، بر چيزى از مذهب شيعه آگاهى نداشت !))
    امام فرمود: ((پس جز اين ، از او چه مى خواهيد؟! به خدا سوگند كه او به بهشت رفته است .))
    در روايتى ديگر، زراره از حضرت ابوجعفر، امام باقر عليه السلام نقل كرده است :
    چون نفس به اين جا رسد - و اشاره به گلوى مباركش فرمود - براى عالم توبه نيست ؛ ليك جاهل را توبه باشد.(165)

  5. Top | #114

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سبب دروغ گفتن

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    مهدى بن منصور خليفه عباسى كبوتر باز بود، غياث بن ابراهيم حديثى به اين عبارت نقل نمود كه پيغمبر گفت : لاسبق الافى حف او حافر اءو نصل اءو جناح . يعنى گروبندى جايز نيست ؛ مگر در حيوان مركوب ، يا حربه آهن ، يا بال پرنده . مهدى ده هزار درم به او داد و چون بيرون رفت ، نگاه به پشت گردن او كرده گفت : شهادت مى دهم كه پشت گردن كسى است كه بر پيغمبر دروغ بسته ، چون پيغمبر بال مرغ را ذكر نكرده ، اين مرد خواست به ما تقرب جويد. آن گاه فرمود كبوتر را ذبح كردند و از كار خود دست كشيد كه من موجب اين دروغ شدم .(134)


  6. Top | #115

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خودبينى حجاب راه

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    شيخ سعدالدين حموى سوار بود و به رودخانه اى رسيد و اسب از آب نمى گذشت ، امر كردند كه آب را تيره ساختند و به گل آلوده كردند و اسب در حال بگذشت فرمود: تا خود را مى ديد از اين وادى عبور نمى توانست كرد.(135)

  7. Top | #116

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روزه سكوت

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    در روايت است كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام ) به حواريون خود، دستور ((صوم سكوتى )) داد كه افطار آن ((موت )) باشد! ما از بس ‍ جفنگ مى گوييم ، دلمان را زنگ فرا گرفته است ! باز در روايت است كه حضرت آدم عليه السلام ، با عده اى از اولادش نشسته بود و همه مشغول و سرگرم حرّافى و صحبت بودند، يكى از ايشان پرسيد كه شما چرا سخن سخن نمى گوييد، شما هم حرفى بزنيد! حضرت آدم عليه السلام فرمود: ما كه از بهشت خارج شديم ، خدا وعده اى داد كه اگر مى خواهيد دوباره به بهشت ، بازگرديد، از راه ((سكوت )) برگرديد!(136)

  8. Top | #117

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اخلاص در عمل

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    منقول است كه مرحوم حاجى سبزوارى (رضوان الله عليه ) براى عيادت بيمارى مى رفت و عده اى هم با او بودند. نزديك منزل بيمار كه رسيد، برگشت و نرفت .
    اطرافيان پرسيدند: آقا چرا تا اين جا آمديد و حالا بر مى گرديد؟ آقا جواب داد: كه خطورى به قلبم كرد كه بيمار وقتى مرا ببيند، از من خوشش خواهد آمد و مى گويد كه سبزوارى ، چه انسان والا و بزرگى است كه به عيادت من بيمار آمده است . حالا برمى گردم تا هنگامى كه اخلاص اوليه را بيابم و تنها براى خدا به عيادت بيمار بيايم .(137)

  9. Top | #118

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    - مقام رضا

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    استاد فرمودند: در محضر مرحوم آقاى طباطبايى كسى جراءت نداشت صحبت دنيا بكند، 17 سال ما در خدمت ايشان بوديم ، يك بار اجازه نداد كسى از دنيا و امور دنيوى صحبت كند. وقتى من يك بار از اين مقوله چيزى گفتم آن چنان زد توى دهنم كه چه بگويم !! ايشان واقعا در مقام ((رضا)) بود.(138)

  10. Top | #119

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بلال با اعمال درست

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ((مردى نزد اميرالمؤ منين عليه السلام آمد و به آن حضرت عرض كرد كه : بلال با فلانى مناظره مى كند و الفاظ وى ملحون است و آن كس عباراتش معرب و صحيح است و به بلال مى خندد. امام فرمود: اى بنده خدا اعراب و تقويم كلام براى تقويم و تهذيب اعمال است ، آن كس را اگر افعال او نادرست باشد اعراب كلامش سودى ندهد، و بلال را كه افعالش به درستى آراسته است لحن الفاظش ‍ زيانى نرساند)).(139)

  11. Top | #120

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پاداش صبر ايّوب

    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

    ((باز چون اسب لطف را زين كرد
    لقمه كرم را ملخ چين كرد
    خود از او نزد عقل و راءى زرين
    كرم سيمين بود ملخ زرين
    در عطا چون بلاى مبلى ديد
    با بلا در عطا همى خنديد
    اشارت است به احوال وقايع حضرت ايوب پيامبر عليه السلام قوله سبحانه : و ايوب اذ نادى ربّه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضر و ءاتيناه اءهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا و ذكرى للعابدين . (140)
    مفسران قرآن كريم در اين مقام رواياتى نقل كرده اند، از آن جمله در تفسير منهج الصادقين آمده است كه :
    از ابن عباس مروى است كه حق تعالى جميع اولاد و اموال و مواشى وى را مضاعف به وى داد، و ابر سرخ و سفيد فرستاد تا ملخ زرين بر وى بباريد. و در احقاف آورده كه سه شبانه روز در حوالى سراى او باريد. و در حديث آمده كه هر قطره آب غسل كه از وى مى چكيد ملخ زرين شد و ايوب آن را به دست جمع كرد، وحى آمد كه اى ايوب نه من تو را مستغنى گردانيده ام و جمع اموال را با ضعف آن به تو دادم از براى چه اين را جمع مى كنى ؟
    فرمود: بار خدايا چون كه اين از بدن من جدا شده كه محل ابتلاء و امتحان تست ، پس آن را بركتى و كرامتى ديگر خواهد بود و مزيت تيمن و تبرك خواهد داشت بر اموال ديگر.(141)

صفحه 12 از 25 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi