صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46

موضوع: ویژه نامه عید سعید قربان{ مکتب عشق و بندگی}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    صدای پای عید می آید.

    عید قربان عید پاک ترین عیدها است

    عید سر سپردگی و بندگی است.

    عید بر آمدن انسانی نو

    از خاکسترهای خویشتن خویش است.

    عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

    که به قرب الهی رسیده اند.

    عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است

    عید برعاشقان مبارک باد عاشقان عیدتان مبارک باد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    سالك راه عشق، پلك‏هاى بسته مى‏ خواهد و قلب روشن
    آنجا صحنه عاقلانه ‏ترين جنون‏هاى دلدادگى ‏ست؛

    جايى كه آنچه هست، معرفت است؛
    نه مصلحت.


    در اين مسير، روح من، اسماعيل من است و
    براى ابراهيم شدن، تيغى تيزتر از «فراموشى خود» ندارم.


    به راستى، تنها كسانى فراموش نمى ‏شوند
    كه خود را از ياد ببرند.


    بارالها! نفس خويش را در هر لحظه «رمى جمرات» مى ‏كنم
    تا هر آنچه جز تو در من تجسم شود، محكوم به نابودى باشد.


    الهى! حجّ درونى‏ ام را به قربانى ‏كردن نفس پايان ده تا
    اسماعيل وجودم را كه در من به وديعه نهاده‏اى،
    با همان معصوميت كودكانه به ديدار تو آورم.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    «ذبیح الله»





    قلبت، از ایمان سرشار است و از مهر فرزندت.
    می‏ایستی؛ نفسی عمیق می‏کشی. زیر لب می‏گویی «ایاک نعبد».

    پروردگارت، تو را انتخاب کرده تا برایش قربانی بیاوری.
    دستت می‏لرزد؛ اما به خویش نهیب می‏زنی و شیطان را دور می‏کنی.


    تقدیر تو را خداوند نوشته است؛ باید تمام ملائک زمین
    و آسمان را از اطاعت خویش به حیرت بیاندازی.

    گام‏هایت را محکم برمی‏داری. مبادا در عمل به تکلیفت سستی کنی!
    شیطان در وجودت ناله سر می‏دهد و مسیر، پر می‏شود از
    صدای نامبارک او؛ «نه...»!


    باید اول شیطان وجود خویش را قربانی کنی!
    باید اول بر این نفس وسوسه‏گر غالب شوی.

    دشنه یقین را می‏چرخانی و فریاد می‏زنی «لا حول ولا قوة الا بالله»
    و بر سینه سیاه شیطان می‏کوبی. به سوی قربانگاهت حرکت می‏کنی.

    قربانی‏ات چه معصومانه با تو می‏آید!
    آه، ابراهیم!
    چه اشتیاقی داشتی وقتی بعد از سال‏ها خدا به تو فرزندی داد؛

    پیش از تولدش پی فرمان حق و به سوی اجرای امر
    حق رفتی و اینک، بعد از سال‏ها، همان دردانه را به قتلگاه می‏بری!

    می‏ایستی و چند لحظه چشمانت را می‏بندی.
    تصمیم خود را گرفته‏ ای؛

    مصمم ‏تر از پیش، دست اسماعیل را می‏گیری و به سوی
    مسلخش می‏بری، بی‏آنکه حتی نگاهی به او کنی تا مبادا محبت‏اش از تکلیف
    بزرگی که داری بازت دارد. هنوز به چشمان فرزندت خیره نشده ‏ای.


    شرم، از عرق‏های درشت پیشانی‏ ات پیداست.
    صدای اسماعیل را می‏شنوی:
    «پدر، چشمانم را ببند.» نفسی راحت می‏کشی و او
    را به پشت می‏خوابانی تا چشمانش را نبینی.

    خدایا! این که با تو سخن می‏گوید، ابراهیم است؛
    همو که سنگلاخ‏های شک و تردید را زیر گام‏های یقین
    خویش خرد کردو جز عمل به دستور تو، به هیچ چیز نیاندیشید.

    خدایا! یگانه فرزندم را به دستور تو به قربانگاه آورده‏دام تا
    بگویم که تمام عالم را برای تو می‏خواهم و تمام دنیایم را به پای تو می‏ریزم.

    هیهات که فرزند، شیرین‏ترین مطاع دنیاست!
    چاقو را به دست می‏گیری و بهار زندگی‏ات را نشانه می‏روی.

    قضا و قدر، دست بر کف حسرت می‏کوبند و حیران، تو را می‏نگرند.
    ... و صدایی از ملکوت می‏آید:

    «رها کن ابراهیم. تو تکلیفت را انجام دادی
    و خداوند، محسنین را اجری نیکو خواهد داد».


    علی خالقی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض








    بندگی کن تا که سلطانت کنند … تن رها کن تا همه جانت کنند
    خوی حیوانی سزاوار تو نیست … ترک این خو کن که انسانت کنند


    چون نداری درد، درمان هم مخواه … درد پیدا کن که درمانت کنند
    بنده ی شیطانی و داری امید … که ستایش همچو یزدانت کنند؟!


    سوی حق نارفته چون داری طمع؟ … همسر موسی بن عمرانت کنن
    شکر و تسلیم سليمانیت کو؟ … ای که می خواهی سلیمانت کنند


    از چَهِ شهوت، قدم بیرون گذار … تا عزیز مصر و کنعانت کنند
    بگذر از فرزند و مال و جان خویش … تا خلیل الله دورانت کنند


    سر بنه در کف برو در کوی دوست … تا چو اسماعیل قربانت کنند
    در ضلالت مانده ای چون سامری … آرزو داری که لقمانت کنند


    چشم لاهوتی اگر داری بیا … تا به بزم قرب مهمانت کنند
    چون علی در عالم مردانگی … فرد شو تا شاه مردانت کنند


    همچو سلمان در مسلمانی بکوش … ای مسلمان تا که سلمانت کنند
    تا توانی در گلستان جهان … خار شو تا گل به دامانت کنند


    همچو خاک افتادگی کن پیش از آن … که به زیر خاک پنهانت کنند
    خوانده ای گر تو یحب الصابرین … صبر کن تا از محبانت کنند


    با یتیمان مهربانی پیشه کن … تا پس از تو با یتیمانت کنند
    همچو ذاکر ذکر حق کن روز و شب … تا مگر از اهل ایمانت کنند



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    و چنین خطاب آسمانی بر منی طنین افکند:
    ای ابراهیم! رها ساز اسماعیلت را تا صله ‏ی عطا در دامن وفای تو نهم ... .


    «منی» مسلخ عشق است؛ سرزمین طاعت و بندگی و «قربان»، تجسم
    سر تسلیم به فرمان دوست نهادن؛ بی‏هیچ چون و چرا.

    مگر نه این‏که هر که گفت عاشق است و معشوق، جان شیرین
    از او طلب کند، بی‏درنگ دریغ نخواهد کرد؟

    خلیل هم سر به فرمان حبیب، از جان شیرین ترش را، همه‏ ی
    تعلقات و دلخوشی‏هایش به این پهنه‏ ی خاکی را در طبق
    اخلاص، قربانی پیشگاه محبوب یکتایش می‏کند.

    هنوز هم شنیده می‏شود صدای ملایک، که مبهوت، چشم به زمین دوخته ‏اند.
    یا رب! چه می‏شود ابراهیم را؟


    این خنجر تیز، حنجره‏ی اسماعیل، نور دیدگانش
    را خواهد درید! اسماعیل، یگانه فرزند دلبندش!


    و این بار ابراهیم عاشقی است که زنجیرهای تعلق را از پای
    روح بلندش، باز کرد و بذر تردید را از خاک دل برچید.

    صبورانه، از دل، رشته‏ ی مهر پدری را گسست و
    دشنه‏ای تیز در دست، مهیای قربانی شد؛ بازگرداندن امانتی که
    روزگاری نه چندان دور، به وی عطا گردیده بود.


    «قربان» عید ابراهیم است و ابراهیمی شدن، دل از بند
    تعلقات بریدن و به دوست ملحق شدن. «قربان»، عید عاشقان است
    و عید قلب‏هایی که خلوتگه محبوب یکتاست.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    به سوی عاشقی عزیمت کردی؛
    با بال‏هایی که هنوز جوانی می‏کرد،
    با چشم‏هایی که گسترده می‏شد
    به روی دشت‏ها و ابراهیم را به شوق می‏آورد.

    از تبار قله‏ های بلندِ فرزندان یعقوب،
    نازل شدی و دامان تشنه خاک‏ها تو را در کام گرفت
    و به شوق کشاند. تو اما بی‏قراری می‏کردی؛
    مگر نه این که از جای دیگر بودی؟!


    مهر بی‏کرانه پدر در پیشگاه خدایت، دست به کار آزمون تو شد
    و تو به میعادی بی‏ وقفه با دلدار تن سپردی آن روز.

    امامت، ردای فاخری بود که در انتهای سفر طولانی ابراهیم،
    انتظارش می‏کشید؛ اما تقدیر چنین بود که این ردای باشکوه،
    با دست‏های تو بر شانه ‏های پدر بنشیند، در اوج یک گزینش دشوار،

    میان خواستن تو و اطاعت پروردگار تو.
    ناله ‏ها و دردها از تو می‏گریختند
    به وقت لغزش خنجرِ بُرّان در زیر گلویت،
    از آن رو که عزمِ عظیمِ تسلیم و رضای تو، می‏ترساندشان.

    پس این بار، تو پشتیبان ابراهیم شدی و دست‏های او را جان دادی برای بریدن.
    فرشته‏ های ناظر ماجرا، لب می‏گزیدند پنهان:
    «سرانجام چه خواهد شد؟»

    نفس در سینه ‏های حبس شده بود، نه صدایی بود
    و نه سکوتی، سراسر، انتظار بود و هول.

    از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل و ابراهیم
    با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار می‏شود
    که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست،
    آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته می‏شود. مبارک باد!



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خدای من!

    اگر آنچه از تو خواسته ام عنایتم فرمایی ,
    محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
    و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.

    یا رب! یا رب! یا رب!
    خدای من!

    تو چقدر به من نزدیکی با این همه
    فاصله ای که من از تو گرفته ام.


    خدایا!
    کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
    کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
    چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین

    گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
    پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین

    سفره ی مهمانی خاص خدا گردیده باز
    لاله ی لبخند و اشک شوق مهمان را ببین

    دیو نفس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
    هم شکست نفس را، هم مرگ شیطان را ببین

    تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح
    حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین

    کارد تیز و دست محکم، حلق نازک‌تر ز گل
    پای تا سر چشم شو، اخلاص و ایمان را ببین

    خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان
    در دل تفتیده ی صحرا، گلستان را ببین

    گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را
    رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین

    آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل
    در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین

    روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
    چشم دل بگشا جمال حی سبحان را ببین

    خیمه ی حجاج را با پای جان یک یک بگرد
    آتش دل، سوز سینه، چشم گریان را ببین

    دل تهی از غیر کن تا بنگری دلدار را
    سر بزن در خیمه‌ها شاید ببینی یار را



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    الإمام علیّ علیه السلام :

    سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ النَّحرِ ، وهُوَ یَقولُ :
    هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ ، والثَجُّ : ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ ،
    فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ کانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ کَفّارَةً لِکُلِّ ذَنبٍ ،
    والعَجُّ : الدُّعاءُ ، فَعِجّوا إلَى اللّه ِ ، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ
    لا یَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ ،
    إلاّ صاحِبَ کَبیرَةٍ مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها .



    امام علی علیه السلام فرموده اند:

    شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله روز عید قربان ،
    خطبه می خواند ومی فرمود :
    امروز ، روز «ثجّ» و«عجّ» است . ثجّ ، خون قربانی هاست که می ریزید .
    پس نیّت هرکس صادق باشد ، اولین قطره خونِ قربانی او کفّاره همه گناهان اوست ،
    و«عجّ» ، دعاست . پس به درگاه خداوند دعا کنید ،قسم به آن که جان محمّد(ص)
    در دست اوست ، از اینجا هیچ کس بر نمی گردد ، مگر آمرزیده شود ،
    جز کسی که گناه کبیره انجام داده وبر آن اصرار ورزد
    ودر دل خود تصمیم بر ترک آن ندارد .



    کتاب «حج و عمره در قرآن و حدیث» صفحه 361






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi