صفحه 9 از 25 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 250

موضوع: سخنان علی علیه السلام از نهج البلاغه

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خطبه 177

    خداوند را هيچ كارى از كار ديگر باز نمى‏دارد و تغيير زمان او را تغيير نمى‏دهد. هيچ مكانى او را در برنمى‏گيرد و هيچ زبانى نمى‏تواند او را توصيف كند (تغيير و حركت و در مكان قرار گرفتن و بوصف آمدن چيزى از محدوديت آن كه لازمه موجودات ممكنه است حكايت ميكند و خداوند منزه از كليه صفات امكانى است) شماره قطره‏هاى آب و ستارگان آسمان را و آنچه باد در هوا پراكنده سازد ميداند و جنبش مور در روى سنگهاى سخت و محل خواب مورچه‏هاى ريز و كوچك در شب تاريك بر او پوشيده نيست. محل افتادن برگهاى درختان و نگاههاى پنهانى ديده‏ها را ميداند (علم خدا با لذّات است و بهمه چيز احاطه دارد همچنان كه در قرآن كريم فرمايد: يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ يعنى چشمى در حدقه بخيانت و خاطرى در سينه نگذرد مگر اين كه خداوند بدان داناست.)
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خطبه 178

    خدا را چشم‏هاى ظاهرى آشكارا مشاهده نمى‏كنند لكن دلها بوسيله حقايق ايمان بوجود او پى‏برند. بهر چيزى نزديك است ولى نه بطور چسبيدن و از هر چيزى دور است اما نه بطور جدائى (بكليه موجودات بدون دورى و نزديكى زمانى و مكانى كه از خواص اجسام است احاطه دارد). بدون انديشه و زبان گوياست و بدون تصميم قبلى اراده كننده‏ است و بدون كمك جوارح (مانند دست و پا و غيره) آفريننده است. لطيف است كه (بعلت شدت ظهور در اثر آفريدن مخلوقات) به پنهانى وصف نشود و بزرگى است كه بستمكارى موصوف نيست (هر چه كند از روى حكمت و عدل است). بدون اين كه چشم حسّى و ظاهرى و قلب رقيقى داشته باشد بينا و مهربان است. چهره‏ها در برابر عظمت او خاضع و خوار و دلها از ترس (عذاب و نقمت) او لرزان و مضطربند.
    امضاء

  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خطبه 181

    سپاس و ستايش مخصوص خداست كه پيش از آن كه كرسى و عرش و آسمان و زمين و جن و انسى بوده باشد، وجود داشت (همه حادث‏اند و مسبوق بعدم و خداوند بوجود آورنده آن‏هاست). بوهم و انديشه ادراك نشود و بفهم و عقل هم اندازه‏گيرى و محدود نگردد.

    تقاضا كننده‏اى او را مشغول نمى‏كند (كه از كار ديگر بازماند) و بخشش و عطاء خزانه كرمش را كاهش نمى‏دهد. بچشم ديده نمى‏شود و با محل و مكان محدود نگردد. (ديده شدن بچشم و در مكانى محدود بودن از خواص اجسام است و خداوند تعالى منزه و مبرا از صفات و خصوصيات موجودات جسمانى و غير جسمانى است).
    امضاء

  5. Top | #84

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خطبه 204

    1- سپاس خداوندى را كه بلندتر است از مشابهت آفريدگان و برتر است از گفتار توصيف كنندگان. (خداوند بهيچ وجه بصفات موجودات شباهت ندارد و هر چه هم در وصف او گفته شود خداوند بالاتر از آن است).

    وجود خود را بوسيله شگفتيهاى آفرينش به نگاه كنندگان (در آثار خلقت و مظاهر طبيعت) آشكار ساخته و بعلت بزرگى عزّت و نيرومنديش (حقيقت خود را) از انديشه متفكّرين پنهان نموده است. او داناست بدون اين كه علمش را از ديگرى آموخته و يا احتياج‏ بافزودن و فائده بردن از دانشى داشته باشد. (آموختن علم از ديگرى و يا زياده كردن و بهره‏مند شدن از آن مخصوص انسان است و آنرا علم اكتسابى گويند در صورتى كه علم خداوند بالذات است).

    تمام كارها را بدون بكار بردن انديشه و فكر اندازه‏گيرى كرده (آفريده) است.

    2- خداوندى كه نه تاريكى‏ها او را مى‏پوشانند و نه از روشنيها روشنى مى‏طلبد، نه شب او را دريابد و نه روز بر او گذر كند.

    دريافتن و دانستن او (حال موجودات را) بوسيله چشم‏ها نيست و علمش نيز بوسيله آگاه شدن از ديگرى نمى‏باشد.
    امضاء

  6. Top | #85

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از خطبه 227

    1- سپاس خداوندى را كه حواسّ او را در نمى‏يابد و مكان‏ها او را احاطه نمى‏كند و چشم‏ها او را نمى‏بيند و پرده‏ها او را نمى‏پوشاند. بوسيله حدوث مخلوقات بوجود و قديم بودن خود راهنمائى فرموده و شباهت و همانندى موجودات بهمديگر دليل اين است كه او را مانندى نيست (وقتى مخلوقات حادث شدند مسلما در پيدايش خود نيازمند يك مبدأ قديمى هستند كه آفريننده آنها باشد و چون هر صفتى كه در مخلوقات است خداوند از آن منزه و مبراست لذا شباهت موجودات بيكديگر مى‏رساند كه ايجاد كننده آنها را شبيهى و مانندى نيست).

    2- خداوندى كه بوعده خود وفا كننده و از ستم و تعدّى در باره بندگانش دور و منزه است با آفريدگانش بعدل و داد رفتار كند و فرمان و دستورش را در باره آنها بدرستى اجرا نمايد. بوسيله حدوث اشياء بازليّت خود استشهاد نموده و بعجز و ناتوانى كه علامت مخلوقات است بقدرت و توانائى خود گواهى گرفته و به آن چه آنها را بنابودى و فنا ناچار ميكند بر دائميت و ابدى خويش دلالت فرموده است.

    (حدوث موجودات دليل است كه آفريننده آنها ازلى و قديمى يعنى بدون آغاز و ابتداء است و در چهار چوب زمان و مكان قرار نگرفته است و عجز و ناتوانى كه لازمه هر موجود ممكن است گواه است كه آفريننده ممكنات داراى قدرت مطلقه است و هيچگونه عجز و نا- توانى در ساحت مقدسش راه ندارد همچنين نابودى و فناى موجودات مى‏رساند كه خالق آنان دائمى و ابدى و باقى است).

    3- خداوند يكى است ولى نه واحد عددى و هميشگى و سرمدى است نه بغايت و نهايتى، (او را نهايت و پايانى نيست و در محدوده زمان قرار نمى‏گيرد.) و قائم و پاينده است نه بوسيله پشتوانه‏اى (چيزى او را نگه- نداشته بلكه او قائم بذات بوده و خود نگهدارنده همه چيز است). اذهان بشرى وجود او را دريابد اما نه بوسيله مشاعره (حالت انفعال از راه حواس) و آيينه‏هاى موجودات باو شهادت مى‏دهند اما نه از طريق محاضره (ذهن انسان بوسيله حواس خمسه از خواص اشياء منفعل مى‏شود و از آن‏ها عكس بردارى ميكند همچنين اگر چيزى در مقابل آيينه قرار گيرد عكس آنرا نشان مى‏دهد. امام عليه السلام فرمايد ذهن‏ها كه او را در مى‏يابند اين دريافتن مانند ادراك آنها از صورت اشياء نيست زيرا خداوند مانند اشياء مادى نيست كه ذهن از او صورت بردارى كند بلكه از اثر فعل او بوجودش پى مى‏برد همچنين هر- يك از موجودات مانند آيينه‏اى است كه خالق خود را نشان مى‏دهد اما نه مثل نشان دادن آيينه صورت شخص را كه در مقابل آن ايستاده است بلكه تمام موجودات بزبان تكوين مى‏گويند كه ما را خالقى است‏

    ففى كلّ شي‏ء عله آية

    تدلّ على انّه واحد

    4- افكار و انديشه‏ها باو احاطه ننموده بلكه او بانديشه‏ها بوسيله همان انديشه‏ها آشكار گشته است (انديشه‏ها بكنه و حقيقت او پى نبرده بلكه از وجود مخلوقات كه حادث‏اند بوجود او پى برده‏اند).

    و باز بوسيله همان انديشه‏ها روى از اوهام و انديشه‏ها پوشانيده و انديشه‏ها را در اين مورد حكم قرار داده است. (افكار و اوهام در باره شناسائى خدا بعجز و ناتوانى خود مقرّند كه ذات و حقيقت خدا را نمى‏توان شناخت بلكه مى‏توان از آثار فعل او كه وجود مخلوقات است فقط بوجود وى پى برد) بزرگى او چنين نيست كه نهايات باو برسند و مانند جسم بزرگش نشان دهند و عظمت او بدين گونه نيست كه غايات باو پايان پذيرفته و از لحاظ جسد عظيمش جلوه دهند بلكه شأن و سلطنتش بزرگ و عظيم است.
    امضاء

  7. Top | #86

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از خطبه 228

    1- كسى كه خداوند را داراى كيفيت و چگونگى پندارد او را يگانه ندانسته و آنكه بر او مثل و مانندى قرار دهد او را بحقيقت نشناخته و كسى كه خدا را بچيزى شبيه كند و يا بذات مقدس وى اشاره كند در واقع او را قصد نكرده است.

    2- هر چه بكنه شناخته شود مصنوع و مخلوق است و آنچه قيام بغير داشته باشد معلول است (ولى خداوند نه حقيقش شناخته مى‏شود و نه بغير قائم است بلكه او خالق همه كاينات و قائم بذات خويش است)

    آفريننده و ايجاد كننده است بدون بكار بردن وسائل و اسباب و مقدّر و اندازه‏گير است بدون بكار انداختن انديشه، بى‏نياز است اما نه با سود بردن از چيزى (بلكه او غنى بالذات است).

    3- زمانها و اوقات با او همراه نيستند و ابزار و آلات او را يارى نكنند. (زمان همراه موجودات مادى است و ذات حق تعالى موجود زمانى نيست و همچنين ابزار و آلات را هم او بوجود مى‏آورد در اين صورت نيازى بكمك آنها ندارد) هستى و بود او بر زمانها سبقت گرفته و وجودش بر عدم و نيستى و همچنين ازليتش بر هر ابتداء و آغازى پيشى گرفته است.

    4- قواى ادراكى و حسّى كه بوسيله خدا بوجود آمده بما مى‏شناساند كه خود او را آلت ادراكيه نمى‏باشد و از ضدّيت و اختلافى كه بين اشياء بوجود آورده است دانسته مى‏شود كه براى او ضدى نيست و چون اشياء را او قرين يكديگر ساخته است از اين امر روشن مى‏شود كه خود او را قرين و مشابهى نيست.

    5- روشنائى را با تاريكى و آشكار را با پنهانى و خشكى را با ترى و گرمى را با سردى ضد هم قرار داده است.

    بين اشياء مختلف (مانند عناصر) الفت افكنده و چيزهاى جدا از هم را قرين هم قرار داده است.

    چيزهاى از هم دور را بهم نزديك كرده و چيزهاى نزديك بهم را از هم جدا ساخته است.

    6- خداوند بحدّى (چه رياضى و چه منطقى) محدود نيست و تحت شمارش نمى‏آيد. وسائل و اسباب كه پديده‏هاى ممكنه‏اند با حدود مخصوص خود (خصوصيّات وجودى) ماهيتشان را محدود مى‏كنند و اجسام و ادوات مادى هستند كه به نظايرشان اشاره ميكنند.

    كلمه‏هاى (منذ و قد) موجودات ممكنه را از لحاظ زمان محدود كرده و مانع از قدمت و ازليت آنها ميشوند (اين كه مى‏گوئيم فلان چيز از فلان زمان بوجود آمده و يا در فلان زمان بوده است دليل اين است كه پديده‏ها قديم و ازلى نبوده و ابتداى زمانى دارند از اين رو بكار بردن اين كلمات در باره خداى تعالى كه قديم و ازلى است شايسته نمى‏باشد.) و كلمه (لولا) كه در باره مخلوقات بكار برده مى‏شود دليل اين است كه آنها كامل نيستند (اين كه در باره موجودات مى‏گوئيم اگر چنين نبود. بهتر بود معلوم مى‏شود كه اشياء كامل نيستند بدين جهت اين كلمه را در باره خداوند نمى‏توان بكار برد).

    بوسيله همين موجودات ممكنه خداوند بر عقل‏ها تجلى كرده باز بعلت محدوديّت آنها از نظرشان ناپديد گرديده است. (عقل انسان از مشاهده موجودات گوناگون عالم بوجود خداوند پى مى‏برد ولى در عين حال از درك كنه ذات و حقيقت او عاجز مى‏ماند).

    7- سكون و حركت كه دو موضوع متناقض و مخصوص اجسامند در باره خداوند صادق نمى‏باشند زيرا چگونه ممكن است چيزى را كه او در مخلوقات بوجود آورده در وجود خود او پديد آيد و آنچه احداث كرده در او حادث شود (اگر چنين شود) در اين صورت ذات او دستخوش تغيير گرديده و مركب از اجزاء مى‏شود و حقيقت او از ازلى و ابدى بودن امتناع مى‏ورزد.

    8- اگر وجود خدا را پيش روئى باشد پشت سرى هم خواهد بود (در صورتى كه جهت داشتن لازمه اجسام است و خداوند منزه از جسمانيت است).

    اگر او ناقص بود طلب كامل شدن ميكرد و در اين صورت نشانه مخلوق بودن در او آشكار مى‏شد و خود او هم مانند ممكنات دليل بر وجود واجب الوجود مى‏گرديد.

    و اگر آنچه در غير او (در ممكنات) اثر ميكند در او نيز تأثير ميكرد از سلطنت و عزت ازلى خود خارج مى‏شد.

    9- خداوندى كه (ذات مقدسش) تغيير و تحول نپذيرد و دست زوال و نابودى بر دامن كبريائى او نرسد و پنهان شدن و نا پديد گشتن (پس از ظهور) بر او جائز نباشد. نزاده است تا زائيده شده باشد و زائيده نشده است تا وجودش محدود (بوجود پدر و مادر) شود.

    ذات مقدسش برتر از فرزند داشتن و منزه و مبرا از لمس نمودن زنهاست انديشه‏ها (بكنه و حقيقت) او نرسند تا او را اندازه گرفته و محدودش سازند و زيركى عقول او را بذهن و انديشه‏ها در نمى‏آورد تا تصورش كنند.

    از قدرت ادراك حواس خارج است و دامن عظمت و كبريائى او از ملامسه دستها بسى بلندتر و برتر است.

    متغير بحالى نشود و احوال گوناگون او را عارض نگردد، مرور شب‏ها و روزها او را (مانند موجودات ديگر) كهنه و فرسوده نمى- گردانند و روشنائى و تاريكى هم تغييرش ندهند. (بطور كلى هر صفت و حالتى را كه عارض ممكنات مى‏شود بايد ساحت مقدس حق تعالى را از آن منزه دانست زيرا اين صفات و حالات بما مى‏فهماند كه بوجود آورنده آنها خود منزه از آن‏هاست.)

    10- خداوند بچيزى از اجزاء و يا باعضاء و جوارح و بعارضه‏اى از عرض‏ها و بغير بودن و بعض بودن توصيف نگردد. (تمام اين عوارض از خصوصيات موجودات امكانى است و خداوند منزه از آنهاست) و گفته نمى‏شود كه او را حد و نهايتى و يا انقطاع و پايانى است و يا اين كه اشياء او را محدود كرده‏اند تا كم گردانند و بيفكنند و يا اين كه چيزى او را برداشته و حمل كند تا مايل و يا متعادل نگه داشته باشد

    11- خداوند نه در اشياء داخل بوده و نه از آنها بيرون است (همه اشياء تحت قدرت و احاطه علمى او هستند).

    خبر مى‏دهد نه با زبان و فضاى دهان و مى‏شنود نه بوسيله (تموج هوا كه ناقل امواج صوتى است) و آلت شنوائى كه گوش باشد.

    سخن مى‏گويد نه بوسيله الفاظ و حفظ دارد (تمام امور را) نه به وسيله حافظه، اراده ميكند بدون انديشه و فكر.

    دوست دارد (بندگان نيك و اعمال شايسته را) و خشنود مى- شود بدون رقت قلب و دشمن دارد و خشمگين مى‏شود بدون مشقت و رنج. بهر چيزى كه اراده وجود او كند مى‏گويد باش پس موجود مى- شود (چنان كه در قرآن كريم فرمايد: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ. (اما اين گفتن) نه بوسيله صدائى است كه پرده گوش را مرتعش كند و نه با آوازى كه شنيده شود بلكه سخن خداوند سبحان همان فعل اوست كه آن را ايجاد ميكند و قبلا سابقه نداشته است زيرا اگر (حادث نبود و) قبلا وجود داشت قديم بوده و خداى دوم مى‏شد (در صورتى كه اين امر محال است و خدا را شريك و نظيرى نيست)

    12- گفته نمى‏شود كه خداوند پس از نبودن بود شده است (زيرا در اين صورت) صفات موجودات حادثه بر او جارى مى‏شود و بين او و موجودات آفريده شده فرقى نمى‏ماند و او را بر مخلوقات مزيت و برترى نباشد.

    پس آفريننده و آفريده شده مساوى شده و پديد آورنده و پديده ها يكسان مى‏گردد. (در صورتى كه ذات مقدس حق تعالى مسبوق به عدم نيست بلكه وجود او بر عدم سبقت گرفته و بر خلاف كليه موجودات امكانى كه حادث مى‏باشند ذات بى‏مانند او قديم و ازلى و سرمدى است). مخلوقات را بدون طرح و نقشه قبلى كه از ديگرى موجود باشد آفريد و در آفرينش آنها هيچيك از مخلوقاتش را كمك نگرفت.

    (استفاده از تدبير و نقشه ديگرى و يا كمك گرفتن از مخلوقات مستلزم احتياج و نيازمندى است و ذات حق تعالى از چنين اوصافى منزه و مبرا است زيرا اين گونه صفات از خصوصيات مردم نيازمند است و خداوند سبحان قادر مطلق و غنى بالذات بوده و بر انجام هر كارى تواناست.)
    امضاء

  8. Top | #87

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در توصيف پيغمبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله)

    از خطبه 2

    1- و گواهى مى‏دهم كه محمّد (ص) بنده و فرستاده خداست.

    خدا او را با دين مشهور (اسلام) و با نشانه رسيده و كتاب نوشته شده (قرآن) و نور درخشنده و روشنى تابنده و فرمانى كه بنياد شرك و فساد را درهم ريزد براى دفع شبهه‏ها و احتجاج با دلائل و بيانات واضحه و براى ترسانيدن و متنبّه ساختن مردم بوسيله آيات قرآن از عقوبت‏هائى كه بر امّتهاى پيشين وارد گرديده فرستاد.

    2- در وقتى كه مردم دچار فتنه‏هاى بسيار بودند كه ريسمان دين پاره شده و پايه‏ها و ستونهاى ايمان و يقين متزلزل گرديده بود.

    اصل دين درهم و مختلف و امر آن پراكنده راه خروج (از آن فتنه‏ها) تنك و راه راست و وسيله فرار ناپيدا و گمراهى شايع بود.

    3- خدا را معصيت مى‏كردند و شيطان را كمك مى‏نمودند.

    ايمان خوار و ناچيز و پايه‏هاى آن ويران و آثار و نشانه‏هايش ناشناخته و طرق و راههايش خراب و ناپديد بود.

    4- مردم عموما شيطان را اطاعت مى‏كردند و براه او مى‏رفتند و بسر چشمه‏هاى او وارد مى‏شدند تا بوسيله آنان نيرنگ‏هاى او بكار افتاد و پرچمش افراشته گرديد در نتيجه مردم را زير فتنه‏ها لگدمال كرد و مانند چهارپايان زير سمهاى خود آنان را بماليد و روى پيكر آنان بايستاد (از هر جهت بمردم مسلط شد).

    5- همه مردم در آن فتنه‏ها حيران و سرگردان و نادان و گرفتار بودند در بهترين خانه‏ها (مكّه معظّمه) و بدترين همسايگان (بت پرستان قريش) كه خوابشان بى‏خوابى و سرمه چشمشان اشكها بود در سر- زمينى كه دانايش خاموش و نادانش ارجمند بود.
    امضاء

  9. Top | #88

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از خطبه 26

    خداوند تعالى محمّد صلّى اللّه عليه و آله را براى ترسانيدن جهانيان (از عذاب و خشم الهى) بر انگيخت در حالى كه بدانچه بوى نازل مى‏شد امين و نگهدارنده بود. و شما اى جماعت عرب پيرو بدترين دين‏ها (بت پرستى) بوده و در بدترين ديار (سرزمين حجاز از نظر شرايط و وضع جغرافيائى) بسر مى‏برديد.

    در ميان زمين‏هاى پر سنگلاخ و مارهاى پر زهر كه (از صداى پا و آواز نمى‏رميده و گويا) كر بودند اقامت داشتيد. آشاميدنى شما آب تيره و گنديده و غذايتان خشن (مثل آرد هسته خرما و غيره) بود. خون يكديگر را مى‏ريختيد و با خويشاوندان خود قطع رحم مى‏كرديد. بتها (مانند لات و عزى و هبل و غيره) در ميان شما (براى پرستشتان) منصوب شده و گناهان و معاصى بوسيله شما شدت يافته بود.
    امضاء

  10. Top | #89

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از خطبه 88

    1- خداوند سبحان موقعى پيغمبر اكرم (ص) را برسالت فرستاد كه زمان درازى از بعثت پيغمبران پيشين سپرى شده و ملل مختلفه عالم در خواب غفلت و نادانى فرو رفته بودند. فتنه‏ها در سراسر گيتى بر پا گرديده و كارها آشفته و پراكنده گشته بود. آتش جنگ و خونريزى شعله‏ور و دنيا از نبودن نور (وجود پيغمبران) تيره و كدر شده و تاريكى فتنه و غرور آشكار بود در هنگامى كه برگهاى درخت زندگى رو بزردى گذاشته و مردم از ميوه و ثمره‏ آن نا اميد و آبش خشكيده بود.

    2- چراغ هدايت خاموش و نشانه‏هاى هلاكت و بد بختى نمايان، پس دنيا با قيافه گرفته و ترشرو باهل خود و بصورت طالبانش مى‏نگريست. نتيجه‏اش فتنه و فساد و خوراكش گوشت ميته، شعارش ترس و وحشت و دثارش شمشير بود. (عرب زمان جاهليت پيش از بعثت نبى اكرم مشغول قتل و غارت و انجام فتنه و فساد بود).
    امضاء

  11. Top | #90

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از خطبه 93

    1- پس خداوند او را از بهترين معدن‏ها رويانيد و در گرامى‏ترين اصل‏ها غرس نمود (از اصلاب پاك پيغمبران پيشين و ارحام مطهره مادرانش بيرون آورد) از همان شجره‏اى كه پيغمبران را از آن ظاهر نمود و امين‏هاى وحى را از آن برگزيد.

    2- اولاد او بهترين اولاد و خاندانش بهترين خاندانها و شجره او بهترين شجره‏ها است كه در (باغ) حرم روئيده و در (بوستان) مجد و كرامت قد كشيده است. آن شجره را شاخهاى بلند و ميوه‏هايى است كه دست هيچكس بدان نرسيده است (خود و اولادش معصوم و مطهرند و كسى مانند آنها نيست) پس آن حضرت پيشواى پرهيزكاران و روشنى دل هدايت يافتگان است.

    3- (رسول اكرم) چراغى است درخشان و ستاره‏ايست كه نورش تابان و آتش زنه‏اى است كه شعله‏اش در لمعان است. روش او استقامت و طريقه‏اش هدايت و سخنش جدا كننده (بين حق و باطل) و حكمش از روى عدل و داد است. خداوند او را موقعى برسالت فرستاد كه دوره فترت بود و مردم در انجام اعمال دينى در لغزش بودند و ملل جهان نيز در غفلت و نادانى بسر مى‏بردند.
    امضاء

صفحه 9 از 25 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi