حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«ای مردم! همانا آن چیزی که عموم را در خود گرد می آورد و وحدت می بخشد و سرنوشت مشترک به آنها می دهد، خشنودی و خشم است».(1)
یعنی رضایت و عدم رضایت مردم بر کاری، موجب ساختن سرنوشت آن فرد و جامعه می باشد و در عین حال نشانگر این نکته است که هم فرد و هم جمع دارای اهمیت بوده و دارای اثر بر همدیگر می باشند و این نظری است کاملاً متفاوت با دو دیدگاه فردگرایان و جمع گرایان.
بر همین اساس نیز نوع تربیت اجتماعی دین اسلام، تفاوت های اساسی و جدی با مکاتب فلسفی و جامعه شناختی دارد. به عبارتی دیگر در تربیت اجتماعی اسلامی هم به سرنوشت، تدبیر و آینده فرد بها داده می شود و هم به تربیت و آینده اجتماعِ بشر.(2)
این مطلب روشن است که قرآن برای «امت» حیثیت خاص، مسئولیت، هدف، اعمال، مرگ و زندگی قائل است و حتی در رستاخیز نامه اعمال جمعی (در کنار نامه اعمال فردی) ارائه می شود و هر ملتی را با رهبر خویش فرا می خوانند.
(إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ)؛3 «براستی که این (روش پیامبران) آیین شماست، در حالی که آیین یگانه ای است و من پروردگار شما هستم پس [مرا] پرستش کنید».
(وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ)؛4 «و برای هر امّتی، سرآمد (عمر معیّن) است و هنگامی که سرآمد (عمر) آنان فرا رسد، هیچ ساعتی تأخیر نمی کنند، و پیشی نمی گیرند».
ص:33
________________________________________
1- (1) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 30.
2- (2) محمدعلی افخمی اردکانی، مقاله: «تبیین مبانی و اصول تربیت اجتماعی در نهج البلاغه»، مجله تربیت اسلامی، ش 4، 1386 ش، ص 12-15.
آموزه ها و پیام های آیه
1. قانون مرگ و زندگی مخصوص افراد نیست بلکه ملت ها و تمدن ها هم مرگ دارند.
2. مرگ ملت ها عوامل خاص خود را دارد و غالباً عواملی هم چون انحراف از مسیر حق و عدالت، روی آوردن به ستم، غرق شدن در دریای شهوات، فرو رفتن در امواج تجمّل پرستی و تن پروری زمینه مرگ ملت ها را فراهم می سازد؛ چرا که این عوامل سبب نابودی سرمایه های ملت ها و تمدن ها می شود.
3. این آیه از طرفی هشدار برای ملت های ستم پیشه و مستکبر و طاغوتی است که سرانجام مرگشان فرا می رسد و تمدنشان فنا می شود پس مغرور نشوند؛ از طرف دیگر، بیدار باشی است برای مؤمنان که از امکانات موجود حیات ملت و تمدن خود استفاده ی صحیح کنند و مأیوس نباشند که ملت های مستکبر فناشدنی هستند.(1)
(وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ الْأَنْعامِ فَإِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ)؛2 «و برای هر امّتی مراسم عبادی قربانی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر دام های زبان بسته که به آنان روزی داده، ببرند، و معبود شما معبودی یگانه است پس فقط تسلیم (فرمان) او شوید، و فروتنان را مژده ده».
(وَ تَری کُلَّ أُمَّهٍ جاثِیَهً کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛3 «و هر امّتی را به زانو نشسته می بینی، هر امتی به سوی نامه (اعمال) ش فراخوانده می شود (و به آنها گفته می شود:) امروز آنچه را همواره انجام می دادید جزا داده می شوید».
(یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً)؛4 «(یاد کن) روزی را که هر (گروهی از) مردم را با پیشوایشان فرا می خوانیم و هر کس نامه (عمل) ش به دست راستش داده شود، پس آنان نامه (اعمال) شان را (با شادی) می خوانند و کم ترین ستمی نخواهند شد».
ص:34
________________________________________
1- (1) محمدعلی رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج 7، ص 83 و 84.
آموزه ها و پیام های آیه
1. مقصود از «امام» معنای وسیع آن است که شامل پیامبران، امامان، کتاب های آسمانی، دانشمندان و همه ی پیشوایان حق و باطل می شود.
و از این روست که برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام این آیه را اشاره به رهبری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامت حضرت علی و ائمه بعدی دانسته اند.(1)
محمد بن یعقوب: عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن عبد الله بن غالب، عن جابر، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: قال: «لما نزلت هذه الآیه یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ قال المسلمون: یا رسول الله، ألست إمام الناس کلهم أجمعین؟ - قال - فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: أنا رسول الله إلی الناس أجمعین، و لکن سیکون من بعدی أئمه علی الناس من الله من أهل بیتی، یقومون فی الناس فیکذبون، و یظلمهم أئمه الکفر و الضلال و أشیاعهم، فمن والاهم و اتبعهم و صدقهم فهو منی و معی و سیلقانی، ألا و من ظلمهم و کذبهم فلیس منی و لا معی، و أنا منه بریء».(2)
البته این گونه احادیث مصداق های «امام» را بیان کرده اند، ولی همان طور که در برخی احادیث اشاره شده، مفهوم آیه وسیع است و شامل همه ی امامان حق و باطل و حتی کتاب های آسمانی و سنت پیامبران می شود.
2. در این آیه به نقش مهم رهبری در دنیا و بازتاب آن در آخرت اشاره شده است؛ یعنی پیوند رهبری و امامت با پیروان آنان چنان محکم است که در جهان دیگر نیز این پیوند منعکس می شود و مردم به نام امامان و رهبران خویش خوانده می شوند و به دنبال رهبر خود راهی بهشت یا دوزخ می گردند.
3. وجود امام در هر عصری و برای هر مردمی لازم است؛ زیرا اگر در رستاخیز همه ی مردم با امام خویش فراخوانده می شوند لازم است که هر ملتی در هر عصری امامی داشته باشد که از او پیروی کند.
ص:35
________________________________________
1- (1) تفسیر قرآن مهر، ج 12، ص 126 و 127.
2- (2) هاشم بحرانی، البرهان فی التفسیر القرآن، ج 3، ص 551؛ محمد بن اسحاق کلینی، الکافی، ج 1، ص 215؛ محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج 2، ص 304.
4. مقصود از «اعمی» در این آیه، کوریِ چشمِ سر نیست، بلکه نابینایی خرد انسان و نداشتن بصیرت و کوردلی است.
یعنی کسی که پرده های جهل، غرور، تعصّب، لجاجت و شهوت بر چشم دل و عقل او پرده افکنده است، توان دیدن حقایق را ندارد و نشانه های خدا را در طبیعت درون فطرت خود نمی بیند و از واقعیت های تاریخ بشریت عبرت نمی آموزد.
آری؛ چه بسیارند افرادی که چشم سر دارند اما کوردل هستند و چه بسیارند افرادی که چشم سر ندارند ولی روشن دل هستند و حقایق هستی را درک می کنند.(1)
چهارم: «کودک»
مفهوم شناسی
انسان بعد از به دنیا آمدن ابتدا در دوران شیر خوارگی قرار دارد که یک مرحله ی بیولوژیک است و تنها در این دوره رشد جسمی کودک اهمیت ویژه ای پیدا می کند، سپس باید دورانی را بگذراند که به آن دوران طفولیت می گویند، و بعد از آن دوران کودکی شروع می شود که این دوره فرآیندی اجتماعی و تابع شرایط فرهنگی هر اجتماع خاص است، اینکه چگونه به کودکان نگاه می شود و کودک از نظر فرهنگی - اجتماعی چه معنایی دارد، و یا آنکه اساساً کودکی و فرهنگ کودکان وجود دارد و یا خیر، و همینطور چگونگی فرهنگ پذیری کودکان، همه مسائلی است که در ارتباط میان فرهنگ و انسان شناسی، اجتماع و جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. فرهنگ های مختلف بر سر فراهم ساختن زمینه های رشد فهم و شعور انسان، در طی دوران رشد و گذر از مرحله کودکی به دوران جوانی با یکدیگر متفاوت می باشند. فرهنگ هایی شرایط رشد فردی را فراهم می کنند اما در برخی از فرهنگ ها مانع رشد قدرت درک و فهم انسانی هستند.
دوران کودکی می تواند به عنوان یک دوره زندگی که در طول آن یک موجود انسانی به عنوان یک کودک و همراه با خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن دوره تعریف شود.(2)
ص:36
________________________________________
1- (1) تفسیر قرآن مهر، ج 12، ص 127.
2- (2) ناهید عبدلی، انسان شناسی دوران کودکی، سایت انسان شناسی و فرهنگ، 1389 ش.
کودک از دیدگاه قرآن
آغاز دوره کودکی، از دیدگاه قرآن (حج/ 5 و مؤمنون/ 14) زمان انعقاد نطفه است. قرآن کریم در سوره های (نور/ 59؛ کهف/ 82؛ حج/ 5؛ نساء/ 6؛ انعام/ 152؛ یوسف/ 22؛ اسراء/ 24؛ احقاف/ 15؛ نمل/ 66) به سه معیار پایان کودکی اشاره دارد که عبارتند از: بلوغ الحلم، بلوغ النکاح، بلوغ أشد. با توجه به این معیارها می توان گفت که قرآن کریم سن مشخصی را به عنوان سن بلوغ ذکر نکرده، اما در امر بلوغ هم به رشد جسمی و هم به رشد روحی و عقلانی توجه داشته و مسأله بلوغ در قرآن با تعبیرات گوناگونی آمده است. علما و فقهای اسلامی، دوره های مرتبط با کودکی را به سه دوره تقسیم کرده اند: از ولادت تا هفت سالگی، از هفت سالگی تا ظهور بلوغ، از سن بلوغ به بعد.(1) رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این رابطه، هفت سال اول را «سیادت کودک» هفت سال دوم را، «تعلیم پذیری، اطاعت و فرمان برداری» و هفت سال سوم را دوران «نظرخواهی و مشورت» می دانند.(2)
روان شناسان نیز دوره های تربیت را شامل دوره اول کودکی از تولد تا 6 سالگی و دوره دوم کودکی از 6 سالگی تا 12 سالگی و دوره نوجوانی از 12 تا 18 سالگی می دانند.
در این پژوهش، منظور از کودک، دوره ی اول و دوره ی دوم کودکی، از تولد تا 14 سالگی را شامل می شود. این سنین از نظر تقسیم بندی اسلامی، دوره سیادت و بخشی از دوره تعلیم پذیری و از نظر روان شناسان دوره اول و دوم کودکی را در بر می گیرد.(3)