ام سلمه گفت: من سر خود را از خانه داخل نموده و گفتم: من با شمايم يا رسول الله ؟
فرمود:
«اِنَّكِ اِلى خَيْرِ اِنَّكِ اِلى خَيْر» (18)
تو بسوى خيرى، تو بسوى خيرى
و نظير اين حديث را واحدى (19) نيز به سند خود از ام سليم روايت كرده است.
اين احاديث كثير، بر عصمت حضرت سيدالشهداء عليه السّلام ـ دلالت دارند و اينكه هر عمل و اقدام و نهضتى كه بنمايد مطابق صواب و حقيقت است. سيوطى در «اكليل» به اين آيه استدلال نموده و گفته است كه همه اجماع اهل بيت را حجت مى دانند زيرا خطا رجس است و رجس و پليدى نيز از ايشان نفى شده است. (20)
3 ـ آيه مباهله:
وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّه عَلَى الْكاذِبينَ). (21)
از جمله آياتى كه بر فضيلت و بلندى رتبه و مقام سيدالشهداء عليه السّلام ـ به اتفاق مسلمانان گويا و ناطق است آيه مباهله است.
از مظاهر و دلائل قوّت ايمان پيغمبرصلى اللّه عليه و آله وسلّم ـ به رسالتش داستان مباهله است، زيرا پيشنهاد مباهله از طرف آن حضرت اگر مؤمن به دعوت خود نبود، يك انتحار واقعى و دادن سند بطلان دعوت به دست دشمن بود چون حال از دو قسم بيرون نبود، يا نفرين نصاراى نجران در حق آن جناب مستجاب مى شد، و يا آنكه نه نفرين نصارى و نه نفرين پيغمبرصلى اللّه عليه و آله وسلّم ـ به آنها مستجاب مى گشت ; كه در هر دو صورت بطلان ادعاى آن حضرت آشكار مى گشت ، و هيچ خردمندى كه مدعى نبوّت باشد، چنين پيشنهادى نداده و سند بطلان دعواى خود را به دست مردم نخواهد داد مگر آنكه صد در صد اطمينان به استجابت دعاى خود و هلاكت دشمن داشته باشد، و پيغمبر اكرمصلى اللّه عليه و آله وسلّم ـ چون يقين جزمى به صحّت رسالت و استجابت دعاى خود و نابودى دشمن در صورت مباهله داشت با كمال شجاعت و صراحت پيشنهاد مباهله داد.
شركت دادن على و حسن و حسين و فاطمه زهرا عليهم السّلام ـ در مباهله كه به تعيين و امر خداوند بود نيز دليل بر اين است كه اين چهار نور مقدس كه با پيغمبر در مباهله حاضر شدند، شايسته ترين و گرامى ترين خلق در نزد خدا، و عزيزترين همه در نزد پيغمبر خدا بوده اند.
آيه مباهله اعلان جلالت مقام، و تقرب خاصّ آنها به خداوند متعال است.
پس اين فضيلت براى امام حسين عليه السّلام ـ از فضايل بسيار بزرگى است كه در چنين مراسم با اهميت و تاريخى، همكار و همراه پيغمبر شود، و از ميان تمام امت از صغير و كبير و زن و مرد، او و پدر و مادر و برادرش را خدا انتخاب نمايد.
جريان مباهله را مفسّرين بزرگ و محدّثين و مورّخين در كتابهاى تفسير و حديث و تاريخ نقل كرده اند، و از اينكه مصادر و مدارك آن را نشان بدهيم بى نيازيم. اما در عين حال چندين كتاب را نام مى بريم تا هركس خواست مراجعه نمايد:
تفسير طبرى، بيضاوى، نيشابورى، كشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدى، اكليل سيوطى، مصابيح السنة، سُنن ترمذى و كُتُب ديگر.
پىی نوشتها:
1 ـ سوره آل عمران،آيات 169 ـ 171.
2 ـ وفاء الوفاء باخبار دار المصطفي، ج2، ص468، و 469.
3 ـ مگر كساني كه از آغاز و انجام اين واقعه بياطلاع باشند و يا خوي تجاوز به حقوق انسانها و بيدادگري، حجاب وجدان و فطرت آنها شده باشد.
4 ـ پوشيده نماند كه آيات نازله در شأن اهل بيت كه از جمله ايشان حسين ـعليه السّلامـ ميباشد و آياتي كه به شخص آن حضرت تفسير شده بسيار است كه ما برعايت اختصار فقط سه آيه از اين آيات را مينگاريم، و كساني كه بخواهند از سائر آيات مطلع شوند به كتابهاي تفسير و حديث مراجعه فرمايند، و از جمله اين آيات است: آيه 35 و 37 سوره بقره و آيه 22 سوره الرحمن و آيه 27 سوره الفجر وسوره هل اتي و آيات ديگر.
5 ـ سوره شوري، آيه 23.
6ـ احياء الميت ج 2. الاتحاف، ص 5. صواعق، ص 168. الأكليل ص 191. الغدير ج 2 ص 307. خصايص الوحي المبين، ف 5، ص 52 تا 55. عمده ابن بطريق ف 9، ص 23 تا 25.
7 ـ صواعق ص 170. اسعاف الراغبين، ص 119.
8 ـ نظم درر السمطين، ص 18. اسعاف الراغبين، ص 121. الاتحاف ص 29. و صواعق ص 148.
9 ـ سوره احزاب، آيه 33.
10 ـ اسد الغابه ج 13 ص 11، الاصابه ج 2، ص 175 ـ 4033.
11 ـ صحيح مسلم ج 7 ص 130. مصابيح السنة ج 2 ص 278. ذخائر العقبي ص 24. ترمذي ج 23، ص 200 و 242 و 248. اسدالغابه ج 1، ص 11و 12 و ج 2 ص 20 وج 3 ص 413. الاصابه ج 2، ص 175 ـ 433. اسباب النزول واحدي ص 267. المحاسن و المساوي بيهقي ج 1، ص 481.
12 ـ صحيح مسلم ج 7 ص 130. مصابيح السنة ج 2 ص 278. ذخائر العقبي ص 24.
13 ـ اسد الغابه، ج 2 ، ص 20.
14 ـ ذخائر العقبي ص 24. العمده ف 9 ص 25 در اين كتاب در فصل 8 از ص 15ـ22 و در فصلهاي ديگر احاديث بسياري از اهل سنت راجع به اجتماع اين پنج تن برگزيدگان خدا نقل كرده است.
15 ـ فرائد السمطين، ج 1، ص 24.
16 ـ ذخائر العقبي ص 24. در اين كتاب از ص 21 ـ 24 طرق اين حديث مذكور است و اسباب النزول، ص 267.
17 ـ «خزيره» عبارت از اين است كه تكههاي گوشت را همراه آب زياد در ديگ= =ريخته، روي آتش بگذارند، وقتي كه پخته شد آرد در آن ريخته و فرود آورند.(منتهي الآرب).
18 ـ السيرة النبويه، ج 3، ص 366.
19 ـ اسباب النزول، ص 267.
20 ـ اكليل ص 178; مخفي نماند كه در كتب شيعه اسناد اين حديث در نهايت كثرت و متن بعضي از اين احاديث بطور تفصيل روايت شده كه از جمله آنها «حديث كساء» است.
21 ـ پس هر كس با تو درباره عيسي در مقام محاجّه (ومجادله) برآيد، بعد از آنكه (به وحي خدا به احوال او) آگاهي يافتي، به او بگو: بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخيزيم و در دعا و التجاء به درگاه خدا اصرار كنيم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم. سوره آل عمران، آيه 61.